وقتی توده‌ها از “روشنفکران” جلو می‌زنند- کیوان جاوید

آخرین و زنده‌ترین نمونه‌ای که خیابان از “روشنفکر” جلو زده است، عمل سنت‌شکنانه و ضد هنجارهای رسمی و رایج، توسط آهو دریایی است. آهو وقتی در روز جمعه ۱۲ آبان در صحن دانشگاه علوم و تحقیقات با لباس زیر ظاهر شد یک عصیان زودگذر را به نمایش نگذاشت. عصیان می‌تواند لحظه‌ای از خشم باشد که حتی منجر به خودکشی شود. آهو در کمال آرامش هدفی را برگزید که در دنیا صدا کرد. این حرکت فراتر از بی‌حجابی است. فقط حتی نمایش اندام بدن عریان یک زن درملأعام به‌عنوان یک اعتراض سیاسی هم نیست. شکستن همه قواعدی است که در طول تاریخ ایران برای نقش “زن خوب فرمان‌بر و پارسا” به خورد جامعه داده‌اند.


طبق تعاریفی که در کتاب‌ها آمده و به‌نوعی به باور عمومی تبدیل شده، کتاب‌خوان‌ها، سینماگران، نویسندگان، دانشگاهیان و طیف متنوع‌تری از آنها که در لیست روشنفکران قرار می‌گیرند، آموزگاران فرهنگی توده‌های مردم قلمداد می‌شوند و جلوتر از زمانه خود به آینده متفاوت از آن ساختار فرهنگی و سیاسی موجود می‌اندیشند و با تولید آثار روشنفکرانه متفاوت پرچم‌دار فرهنگی جامعه می‌شوند.
این انتظار لااقل درباره طیفی که از آنها به‌عنوان روشنفکر ایرانی یاد می‌شود تا حد زیادی با واقعیت منطبق نیست. “روشنفکر” ایرانی، از نویسنده تا کارگران و شاعر تا دانشگاهی، تحت‌فشار عمل اجتماعی و رفتار متفاوت مردم در کوچه و خیابان مخصوصاً در جریان خیزش‌های هشت سال گذشته و انقلاب زن زندگی آزادی مجبور شده خود را با جامعه انقلابی تطبیق بدهد و گامی به جلو بردارد. اینکه بخشاً سینماگران و هنرمندان در کنار انقلاب زن زندگی آزادی قرار گرفتند یک نشانه امیدوارکننده از این قشر از جامعه به‌سوی رهایی از سنت‌های مردسالارانه و ارتجاع اسلامی است و در کنار این انقلاب قرارگرفتن قابل‌تقدیر است. اما علی‌رغم یک تکان عظیم و قدرتمند فرهنگی و سیاسی، تا این لحظه در بهترین حالت بخشی از الیت روشنفکری و هنرمندان که طبق تعریف باید “به توده‌ها بیاموزند” فقط از آوانگاردی نسل جوان، زنان و مردان پیشرو حمایت و پشتیبانی می‌کند.


مذهب‌زدگی یکی از آثار شوم ارتجاع است که اکثریت الیت روشنفکری در ایران در تقابل با آن آثار ماندگاری از خود به جا نگذاشته‌اند. طبعاً استثنائاتی هم بوده و هست اما این به یک جریان روشنگرانه قابل‌توجه تبدیل نشده است که مستقلاً بتواند تأثیری فراگیر بر فکر و فرهنگ جامعه بگذارد. جریان غالب “روشنفکر” ایرانی بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ دیگر از تحولات پیشرو فرهنگی در جهان عقب نشست و به مدافع و مبلغ “فرهنگ وطنی و خودی” در تقابل با فرهنگ “بیگانه” تبدیل شد. در مقابل، توده‌های مردم خصوصاً جوانان و حتی به طور ویژه‌تر زنان با دسترسی به آخرین پیشرفت‌های مدیای اجتماعی این حصار بسته فرهنگی عقب‌مانده را شکستند و با پیشرفته‌ترین دستاوردهای فرهنگی و فکری جهان نه‌تنها همگام شدند بلکه به گواه انقلاب زن زندگی آزادی در خیلی از قلمروها حتی پیش‌تر رفتند.


در رسانه‌های رسمی نیز شاهد هم‌دوشی و همراهی با ارتجاع فرهنگی و سنت‌های مردسالارانه هستیم. بی‌بی‌سی در رأس این رسانه‌های واپس‌گرا قرار دارد. وقتی تصاویر آهو دریایی جهانی شد، چندین رسانه اصلی فارسی‌زبان تصاویرش را مات کردند تا بدن این زن جوان در معرض دید عموم قرار نگیرد. این صدالبته ربطی به امنیت آهو دریایی نداشت چون پیش‌ازاین مات کردن تصویر او دستگیر شده بود و تصاویر اعتراض عریانش بازتاب وسیع رسانه‌ای یافته بود. برعکس این مات کردن تصویر تقابل با یک حرکت سنت‌شکنانه و احترام به فرهنگ حاکم و سنت طبقات ارتجاعی کل سیاست این رسانه بود. (بی‌بی‌سی همان رسانه‌ای است که خمینی را در ماه کرد)
واقعیت زندگی و نفس‌کشیدن زیر تیغ ارتجاع اسلامی هر روز بیش از گذشته جامعه را به مقابله همه‌جانبه با اسلام و حکومت اسلامی و مذهب و فرهنگ اسلامی و سنتی و عقب‌مانده به‌طورکلی سوق داده است. حکومت اسلامی نیز در این میان با فشار حداکثری که به جامعه وارد آورده باعث این طغیان اجتماعی شده است. به یُمن رسانه‌های اجتماعی جهانی و زندگی در عصر ارتباطات جهانی، انقلاب فکری – فرهنگی با شتاب زیادی در ایران در حرکت است.


تا اینجا ما به نقش جریان اصلی روشنفکری و تولیدکنندگان آثار هنری و نویسندگان اشاراتی داشتیم و اینکه این بخش از جامعه در نقش پیشرو فرهنگی و فکری ظاهر نشده است. اما احزاب و سازمان‌های سنتی چپ نیز هرگز در ایران نتوانستند از توده‌ها جلو بیفتند و پیشروِ فرهنگ متمایز، جهانی، ضدمذهبی و انقلابی باشند. بریدن قاطع از بندناف مذهب و مردسالاری و عقب‌ماندگی‌های سیاسی و فرهنگی، از این چپ سنتی برنیامده است. این آوانس دادن و چشم فروبستن در مقابل مذهب و ارتجاع فرهنگی توسط این چپ پیش از هر چیز ناشی از خط فکری سیاسی ضدآمریکایی و ضد فرهنگ غربی است که در آوانس دادن سیاسی به جنبش‌های عقب‌مانده مذهبی – اسلامی و جهان‌سومی انعکاس می‌یابد و به این دلیل جنبش ضد مدرنیسم و مخالف فرهنگ پیشرو غربی، از خمینی مرتجع اسلامی و حزب توده و چریک فدایی غیرمذهبی را در خود جا می‌دهد.


جریان‌های راست که طبیعتاً طرف‌دار نظام سرمایه‌داری هستند، نیز در حفظ مذهب و سنت و عقب‌ماندگی در ایران، منافع طبقاتی خود را می‌بینند و دنبال می‌کنند. کسانی که مصاحبه محمدرضا پهلوی با یک خبرنگار زن خارجی را شنیده‌اند، می‌دانند که او در برابر سؤال این خبرنگار که پرسیده بود: “آیا عقل زنان با مردان برابر است” چه جوابی داد. می‌گوید: “معلوم است که عقل زنان کمتر است، البته استثنا هم وجود دارد”. خبرنگار: “آیا شهبانو می‌تواند مثل مردان کشور را اداره کند؟” جواب: “نمی‌خواهم پاسخ بدهم”… و خبرنگار: “شما علیاحضرت شهبانو چه احساسی دراین‌رابطه دارید؟” جواب: “چه می‌توانم بگویم”. رضا پهلوی نیز به‌عنوان ادامه‌دهنده راه پدر و مدافع خط پاسداری از اسلام و مذهب می‌گوید: “اگر قرار باشد اسلام مورد هجوم و حمله قرار بگیرد بهتر است همین جمهوری اسلامی باقی بماند”. کسی که می‌تواند در کنار “دیوار ندبه” در اسرائیل دعا به سبک یهودیان بخواند و در ایران هم دنبال نسخه خوب آخوند و اسلام است، زبان در دهانش نمی‌چرخد که جمله‌ای در رابطه‌ با اقدام شکوهمند آهو دریایی بیان کند. این یک انتخاب سیاسی است. نمونه حمله هیستریک سلطنت‌طلبان در “اکس” (توییتر سابق) علیه مریم نمازی و مدافعان اعتراض عریان در همین هفته گذشته اوج ارتجاع و عقب‌ماندگی و زن‌ستیزی این جماعت را با زمختی فراوان به نمایش گذاشت.


خوشبختانه هم‌اکنون نسلی از انقلابیون و پیشروان چپ و سوسیالیست و ضدمذهب در ایران پا به میدان مبارزه گذاشته‌اند که نشان داده‌اند پرچم‌دار مدرنیسم، سکولاریسم و مبارزین راستین علیه مذهب و عقب‌ماندگی فرهنگی هستند. این نسل نه‌تنها بدهکاری به گذشته ندارد که می‌تواند آینده را با همه زیبایی‌هایش بسازد و تاریخ نوینی از زندگی انسانی و آزادی و برابری را بنیان بگذارد.


در انتها خوب است اشاره کنم که در میان همه احزاب سیاسی ایرانی به‌جرئت و با سند می‌توان گفت که یک استثنا وجود دارد و آن هم حزب کمونیست کارگری است. حزب کمونیست کارگری و فعالین این جنبش که عمیقاً به کمونیسم انقلابی مارکس اعتقاد دارند، منظماً و مدام از نظر سیاسی و فکری و فرهنگی جلودار جامعه بوده‌اند. این روش و منش مبارزاتی، خود را در انقلاب زن زندگی آزادی متبلور کرده است. انقلابی که برای پیشروی و پیروزی نهایی‌اش باید همچنان نقد ریشه‌ای و همه‌جانبه‌ای بر انواع عقب‌ماندگی‌ها بگذارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *