انترناسیونال: طی دو سال از آغاز انقلاب زن، زندگی، آزادی و پس از فروکشکردن اعتراضات خیابانی شاهد موجی از اعتراضات و اعتصابات کارگران و اقشار مختلف جامعه بودیم. از نظر شما اولاً این اعتراضات تا چه حد متأثر از جنبش زن، زندگی، آزادی است و ثانیاً مهمترین اهداف این اعتراضات و اعتصابات چیست؟
شهلا دانشفر: دو سال از انقلاب زن، زندگی، آزادی گذشت. انقلابی عمیق و انسانی علیه فقر و تبعیض و نابرابری و علیه بیحقوقی زن در تمام اشکالش که تمام وجوه توحش و بربریت سرمایهداری حاکم را نشانه گرفته است.
علیرغم سرکوب وحشیانه و فروکشکردن اعتراضات خیابانی و علیرغم تشدید سرعت ماشین سرکوب و اعدام حکومت برای عقب زدن مردم و بازپسگرفتن دستاوردهای انقلاب، مردم در اشکال مختلف مبارزاتی تداوم انقلاب را فریاد میزنند. در این دو سال جنبش سرنگونی تا اعماق جامعه ریشه دوانده است و سر بلندکردن قدرتمند انقلاب به کابوس دائمی حکومت تبدیل شده است.
همانطور که اشاره کردید در این دو سال ما شاهد موجی از اعتراضات و اعتصابات کارگری و اقشار مختلف جامعه بودیم و اعتراضاتی در این ابعاد به طور واقعی متأثر از انقلاب زن، زندگی، آزادی و برای به پایان رساندن پیروزمند آن است و این چیزی است که در بیانیههای اعتراضی مردمی در مناسبتهای مختلف و در شعارهای کف خیابانی بازتاب داشته است. در فضای انقلابی جامعه مسئله سرنگونی بستر اصلی اتحاد و همبستگی مبارزاتی بخشهای مختلف جامعه و حمایتها و پشتیبانیهای مردم از مبارزات یکدیگر بوده و هست.
سازمانیافتگی صف اعتراضات و تعین و شفافیت خواستهای مردمی و تصویر روشنی که از جامعه انسانی آینده در اذهان مردم شکلگرفته است، و نیز اتحاد و همبستگی مبارزاتی بخشهای مختلف جامعه همهوهمه دستاوردهای مهم انقلاب زن، زندگی، آزادی است که راه پیشروی آن را فراهمتر کرده است.
در نتیجه چنین جدال سخت مردم با حکومت، جمهوری اسلامی در تمام وجوه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به چالش کشیده شده و با بحران همهجانبهای دستوپنجه نرم میکند. در منطقه و در سطح بینالمللی نیز بیش از بیش به انزوا کشیده شده است.
در این دو سال نبرد بر سر حجاب این نماد آشکار آپارتاید جنسی یک عرصه مهم رودررویی مردم با حکومت اسلامی بوده است. جمهوری اسلامی مهسا امینی را فقط بخاطر حجاب به قتل رساند و این بر آتش خشم ۴۵ساله مردم علیه کل بساط جهنمی حکومت اسلامی شعله زد و بدینگونه نام مهسا، این اسم رمز انقلاب، برای همیشه جاودانه شد و امروز یک دستاورد مهم انقلاب مردم فتح “خاکریز” حجاب، این خاکریز اول حکومت است. جمهوری اسلامی با فروکشکردن اعتراضات در خیابان قشونکشی فراوانی کرد تا این سنگر فتح شده را باز پس بگیرد. اما زنان شجاع ایستادند و به آن تن ندادند و در دل این نبرد قهرمانانه بود که آرمیتا گراوند این نوجوان شجاع قربانی شد. در این جدال خونین مردم که حمله سرکوبگران به زنان بخاطر حجاب را تعرض به انقلابشان دیدند، به دفاع از زنان برخاستند. در تجمعات بازنشستگان فریاد شعار “روسری را رها کن فکری به حال ما کن” بلند شد و امروز میبینیم که حکومت حریف نشده و میبینیم که بازنده است.
در تداوم این نبرد هر روزه است که گفتمان بر سر پایاندادن به کل بساط آپارتاید جنسی حاکم داغ شد و بازتاب آن را در مناسبت هشت مارس روز جهانی زن در بیانیههای اعتراضی زندانیان سیاسی زن در اوین و فعالین انقلاب زن، زندگی، آزادی شاهد بودیم که از آن بهعنوان جنایت آشکار علیه بشریت نام برده شده بود.
زیر پا گذاشتن مذهب و خرافه و تمام سنن عقبمانده ارتجاعی عرصه مهم دیگر نبرد مردم در جریان انقلاب زن، زندگی، آزادی و در تداوم آن با این حکومت بوده است. این را ما در تبدیل مراسمهای عزاداری مذهبی حکومتی از جمله در عاشوراها و تاسوعاها شاهدیم. مراسمهایی که به محل رقص و حضور زنان بیحجاب تبدیل شدند. مثال دیگرش مراسمهای گرامیداشت یاد جانباختگان است که در آن مردم قرآن و آخوند را کنار زدند و با شعاردهی و پخش موزیک یاد عزیزانشان را گرامی داشتند.
جنبش دادخواهی نیز یک ستون مهم جنبش سرنگونی است و در این دو سال هر روزه در میدان بوده است. با گرامیداشتها و با دیدارهای همبستگی و با رساندن فریاد دادخواهیاش به گوش جهانیان و در مناسبتهای مختلف قدرتنمایی این جنبش را با فریاد “ایستادهایم تا پایان ” شاهد بودهایم. گزارش کمیته حقیقتیاب که جنایات حکومت در جریان انقلاب زن، زندگی، آزادی را جنایت علیه بشریت خواند، اوج عظمت جنبش دادخواهی در ایران را به نمایش گذاشت.
جنبش قدرتمند دیگر در جامعه که در این دو سال شاهد عرضاندامش بودهایم جنبش علیه اعدام و زندان و سرکوب است. ما شاهد بهپاخاستن زندانیان سیاسی در زندانها علیه سرکوبگریهای حکومت با فریاد زن، زندگی، آزادی و سهشنبههای اعتراضی آنان علیه اعدامها بودهایم. ما شاهد کارزار بینالمللی قدرتمند علیه اعدام بودهایم که یکسرش در ایران در کف خیابان و در زندانها و سر دیگرش در اقصا نقاط جهان است و شاهد جنبشی بااقتدار برای آزادی زندانیان سیاسی هستیم که امروز با اتحاد مبارزاتی تمام نهادهایی که در ایران و در جهان در این عرصه فعال بودهاند، در شکل یک شبکه جهانی علیه زندان قد علم کرده است. آزادی زندانیان سیاسی به شعار اعتراضی کف خیابانها تبدیل شده است.
و بالاخره اجازه بدهید که سراغ جنبش بر سر معیشت بروم که بنیان اصلیاش بر دوش جنبش کارگری قرار دارد. جنبش کارگری که خود سهم مهمی در کشیدهشدن اوضاع بهطرف انقلاب زن، زندگی، آزادی داشت و زمینههای انقلاب را فراهم کرد. جنبش کارگری که یک پایه مهم منشور خواستهای حداقلی بیست تشکل از کارگران و نهادهای اجتماعی دیگر بود. منشوری که در همان سرسخنش اعلام داشت که این مطالبات فرامین انقلاب مردم است و تأکید کرد که این مردم میخواهند به صدسال حاکمیت ستم و استثمار پایان دهند و دیگر اجازه نمیدهند از بالای سرشان اعمال قدرت شود و همان جا بر شوراها تأکید نمود. در صحنه میدانی نیز ما شاهد گسترش هر روزه اعتراضات بخشهای مختلف کارگری بوده و هستیم. اعتراضات قدرتمند کارگران نفت و حرکت آن بهسوی سراسری شدن، اعتراضات سراسری پرستاران بهویژه در یکماهه اخیر که تمام توجهها را به خود جلب کرده است، اعتراضات معلمان در مناسبتهای مختلف، اعتراضات در کانونهای داغی چون واگن پارس اراک که بیش از چهل روز است جریان دارد و فضای شهر اراک را متأثر کرده است و یا اعتراضات در مراکز دیگری چون ذوبآهن اصفهان، ماشینسازیها، کارگران شهرداری، مخابرات، راهآهن، نیشکر هفتتپه، گروه ملی فولاد اهواز، معادن همهوهمه گوشههایی از این نبرد سخت بر سر معیشت را به نمایش میگذارد. به این لیست باید اعتراضات کشاورزان از جمله کشاورزان اصفهان بر سر آب و زندگی و مافیای حاکم را اضافه کرد که اعتراضاتشان هر روزه است و بالاخره تجمعات هر روزه بخشهای مختلف بازنشستگان را داریم که امروز متحد کنار هم ایستاده و با شعار “شاغل و بازنشسته اتحاد اتحاد” پرچم اتحاد طبقاتی کارگری را به دست گرفته و با دست گذاشتن بر روی اساسیترین مسائل سیاسی جامعه از جمله دفاع از زنان در برای جنگ حکومت بر سر حجاب، علیه اعدام و زندان و علیه فقر و فساد به بلندگوی رسای اعتراض کل جامعه تبدیل شدهاند. امروز ما در چنین شرایطی به استقبال دومین سالگرد انقلاب زن، زندگی، آزادی میرویم.
در شرایطی به استقبال سالگرد انقلاب میرویم که اعتراضات گسترده در نفت میرود تا سراسر این مرکز کلیدی کارگری را در بر بگیرد. از جمله هم اکنون با موج قویتری از اعتراضات کارگران رسمی نفت روبروییم که به لحاظ شکل ابعادی تعرضیتر و اجتماعیتر پیدا کرده است. برای مثال در جاهایی همچون شهرکهای مسکونی فجر کارگران نفت با خانوادههایشان تجمع و راهپیمایی کرده و برکناری مدیران فاسد و حقوق عادلانه، شعار اعتراضیشان است. کارگران ارکان ثالث نفت را داریم که سهشنبههای اعتراضیشان را شکل دادهاند و در سهشنبه این هفته در مراکزی چون سایت یک عسلویه، سایت دو کنگان و پالایشگاه گاز فجر تجمعات مشترکی با کارگران رسمی نفت داشتند و ادامه اعتصابات و اعتراضات کارگران پروژهای نفت را داریم. این اشکال از مبارزه نهم در جایی چون نفت نوین است و تأثیر مستقیمی بر کل جنبش کارگری میگذارد.
اعتراضات گسترده در نفت، اعتراضات گسترده پرستاران که هم اکنون در تدارک اعتراض سراسری خود برای هفدهم شهریورماه هستند و ادامه اعتراضات در واگن پارس در کنار اعتراضات بازنشستگان با فریاد “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد” فضای امروز جامعه در آستانه دومین سالگرد انقلاب را رقم میزند. اعتراضاتی در این ابعاد بدون شک گرمابخش تنور انقلاب در کف خیابانها خواهد بود. خلاصه کلام اینکه اوضاع تحول بخشی در پیش است. با تمام قدرت به تدارک اعتصابات و تجمعات سراسری برویم و با متحد کردن صفوف مبارزاتی خود به استقبال تحولات نویدبخشی که در چشمانداز است برویم.
در آخر و در مناسبت دومین سالگرد انقلاب جا دارد تا بار دیگر بر مصوبه کنگره سیزدهم حزب کمونیست کارگری و گردآمدن حول منشور خواستهای بیست تشکل و منشور مطالبات پیشرو زنان و میثاق ۱۴۰۳ تشکلهای کارگری و اجتماعی این اسناد تاریخی انقلاب تأکید کنم. زندهباد انقلاب زن، زندگی، آزادی!
انترناسیونال: پس از آغاز انقلاب زن، زندگی، آزادی و طی این دو سال و با تشدید وحشیانه اعدامها برای عقب راندن جامعه و مردم جنبش علیه اعدام با شرایط مشکلی روبرو بوده است. لطفاً کمی از تجربیات این دو سال و تلاشهای کمیته بینالمللی علیه اعدام برای خوانندگان ما بگویید.
حسن صالحی: اگر بخواهم تجربیات این دو سال را خلاصه کنم باید بگویم که در این دو سال تمام تلاش ما این بوده است که جنبش علیه اعدام را تقویت و نیرومند کنیم و فکر کنم در این تلاش موفق بودهایم. اکنون جنبش علیه اعدام در ایران یک جنبش قوی اجتماعی است. صحبت بر سر نجات فقط چند نفر از پای چوبههای دار نیست. اگر چه نجات هر تکنفری طبعاً مهم است. صحبت از درگیرکردن بخشهای مختلف جامعه برای لغو مجازات شنیع و ضدانسانی اعدام و متوقف کردن تمامی اعدامها در ایران است. جامعه ایران اکنون به یمن این تلاشها به این آگاهی رسیده است که اعدام باید برچیده شود و این مجازات ضدانسانی ممنوع اعلام گردد. این خواستی است که در دهها بیانیه منتشر شده از سوی نهادهای مردمی موج میزند و در عرصه میدانی نیز از زندانهای جمهوری اسلامی گرفته تا اعتراضات بازنشستگان و دهها اعتراضی خیابانی در خارج کشور و داخل کشور تبلور آن را مییابیم. شعاری که زنان زندانیان سیاسی در اوین دادهاند یعنی ” تا لغو اعدام ایستادهایم تا پایان” اکنون زبانزد مردمان بسیاری است.
جمهوری اسلامی وقتی که محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد از معترضین انقلاب زن، زندگی، آزادی را اعدام کرد، با اعتراضات وسیع و گستردهای روبرو شد. شنبههای همبستگی با انقلاب ایران در روز شنبه ۱۷ دسامبر ۲۰۲۲ به یک مانیفست جهانی و قدرتمند علیه مجازات ضدانسانی اعدام و سرکوب و اعدام معترضین در ایران تبدیل گردید. علیه این جنایت در دهها شهر مختلف دنیا اعتراضاتی برپا شد. صدها تن از اعضای تشکلهای مختلف کارگری، تشکلهای دفاع از حقوق زنان، کانون نویسندگان، معلمان، بازنشستگان، مادران دادخواه، خانوادههای خاوران، و همچنین هنرمندان، شاعران و دیگر فعالین اجتماعی و مدنی با انتشار بیانیهای خواهان لغو مجازات ضدانسانی اعدام شدند. در بخشی از این بیانیه آمده است که:
“اگر شعار و نام قیامی که با خون (مهسا) ژینا امینی آغاز شد، زن، زندگی، آزادی است، پس باید هر چه رساتر اعلام کنیم که اعدام یک قتل عمد حکومتی است و هیچ انسانی با هیچ دلیلی نباید اعدام شود. از همین رو با محوریت «اتحاد و همبستگی علیه احکام ارتجاعی اعدام» از تمامی فعالین سیاسی، اجتماعی و تشکلهای صنفی برای تشکیل کارزاری علیه اعدام، دعوت به عمل میآوریم تا شاید اتحاد ما که سالها برای زندگی مبارزه کردهایم، بتواند مانع از قتل جانهای بیگناه دیگری شود، چرا که این مبارزه، وظیفهٔ ایستادگی در برابر این ظلمِ عیان را برای ما ایجاب کرده است. مجازات اعدام نه فقط برای معترضین و نیروهای سیاسی، بلکه باید به طور کل لغو شود. ما تنها با تلاش جمعی برای «الغای اعدام» میتوانیم «زندگی» را محقق کنیم. زندگیای که یکی از ارکان اصلی قیام جاری است و علیه ارتجاع، کشتار و عادیسازی از حربهٔ اعدام در مقام تاکتیکی سرکوبگر علیه اعتراضات بر حق مردمی است.”
بعد از اعدام دو تن دیگر از معترضین انقلاب زن، زندگی، آزادی یعنی محمد حسینی و محمدمهدی کرمی در چهلمین روز اعدام جنایتکارانه این عزیزان پنجاه تشکل دانشجویان، جوانان، دانشآموزان، پزشکان و فعالین زن مردم را به تجمع و راهپیمایی در شهرها و دانشگاهها فراخواندند. جمهوری اسلامی وقتی که میخواست که سه جوان معترض در اصفهان یعنی مجید کاظمی، سعید یعقوبی، و صالح میرهاشمی را اعدام کند با یک مقاومت شدید. برای نجات آنها چند روز متوالی جنگیدیم. دو بار اعدام آنها را به تعویق انداختیم. رژیم جنایتکار اسلامی بالاخره در خفا عزیزان ما را اعدام کرد.
با ذکر این نمونهها میخواهم بگویم که جامعه در ابعادی بیسابقه علیه اعدام و قتل حکومتی مستقیماً وارد میدان نبرد شده است تا این سلاح را از دست جنایتکاران اسلامی خارج کند. در یک طرف این نبرد جمهوری اسلامی قرار دارد که درمانده و مستأصل و هراسناک از برآمدهای اجتماعی نیرومندتر به اعدامهای بیشتر روی آورده است تا در قدرت باقی بماند و در طرف دیگری مردمی که در برابر اعدام و جنایت این حکومت قد علم کردهاند تا ضمن نجات محکومین به اعدام، راه خود را برای سرنگونی این رژیم خونخوار هموار کنند. در یک طرف رژیمی قرار دارد که از خون مردم تغذیه میکند و در طرف دیگر مردمی که میخواهند بساط این جنایتکاران و زالوصفتان را جمع کنند.
در سال گذشته اعتراض به اعدامها با شروع کار کارزار “سهشنبههای نه به اعدام” با هدف لغو اعدام و شکنجه در ایران به زندانها رسید و اکنون در ۲۱ زندان جریان دارد و مرتباً در حال افزایش است. این کارزار از سوی شماری از زندانیان قزلحصار در بهمنماه سال گذشته آغاز شد و با استقبال دیگر زندانیان و مخالفین اعدام و فعالین اجتماعی روبرو گردید. زندانیان با دستزدن به اعتصابغذا در سهشنبه هر هفته، روزی که زندانیان برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل میشوند، خواهان پایاندادن به اعدام و شکنجه در ایران هستند. چندی پیش نیز دهها نهاد ایرانی و بینالمللی با انتشار بیانیهای از این کارزار قویاً حمایت کردند و از جامعه بینالمللی خواستند که از جنبش روبهرشد لغو اعدام در ایران پشتیبانی کنند. گسترش اعتراض از درون زندانهای جمهوری اسلامی علیه بربریت و توحش حکومت اسلامی نشاندهنده این است که جامعه ایران نه فقط مرعوب قدرت پوشالی این رژیم نشده؛ بلکه آماده است که بهخاطر زندگی و کرامت انسانی این رژیم را در همهجا به مصاف بطلبد.
با اعدام چهار زندانی سیاسی از مبارزین کردستان یعنی پژمان فاتحی، محسن مظلوم، محمد فرامرزی و وفا آذربار در بهمن سال گذشته، جامعه به سلاح مؤثر اعتصاب عمومی روی آورد. به فراخوان بسیاری از فعالین سیاسی، نهادهای مردمی، حزب کمونیست کارگری و تعداد دیگری از احزاب سیاسی و با حمایت بسیاری از تشکلها و فعالین سیاسی در سراسر کشور در کردستان روز ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ یک اعتصاب عمومی برپا شد که پاسخ دندانشکنی به اعدامهای اخیر توسط حکومت اسلامی بود. همچنین در سمیرم در اعتراض به صدور حکم اعدام فاضل بهرامیان و مهران بهرامیان از بازداشتشدگان انقلاب زن، زندگی، آزادی طی روزهای ۱۰ و ۱۱ بهمن دو روز اعتصاب عمومی برپا شد که رژیم را به هراس انداخت. ویژگی اعتصاب عمومی در سمیرم این بود که سلاح اعتصاب برای جلوگیری از اعدام دو جوان بکار گرفته شد.
یکی از دستاوردهای مخالفین علیه اعدام در این دوره تشکیل ائتلافی به نام کارزار جهانی نه به اعدام در ایران بود که رویدادی بسیار مهم است. این برای اولینبار است که فعالین علیه اعدام با گرایشات و باورهای فکر مختلف ولی با محوریت ضدیت با اعدام به گرد هم جمع شدند و فعالیت مشترکی را آغاز کردند. اعلام تشکیل این کارزار با انتشار فراخوانی با امضای دهها نهاد، سازمان و حزب سیاسی بود که از عموم میخواست از ۱۳ تا ۲۰ ژانویه ۲۰۲۴ به فعالیتهایی علیه اعدامهای گسترده در ایران دست بزنند. این فراخوان با پاسخ مثبتی روبرو شد و در ۱۵ کشور و ۴۱ شهر دنیا علیه اعدام و قتل حکومتی در ایران برنامههای اعتراضی سازمان داده شد. کارزار تاکنون نقش بسیار خوبی در متحد کردن و متحد نگهداشتن نیروهای مخالف اعدام داشته است و حتی به الگویی برای همکاری میان فعالین اجتماعی در عرصههای مبارزاتی دیگر هم تبدیل شده است.
یک مسئله دیگر عطف توجه جدی به اعدامهای مرتبط با جرائم مواد مخدر است که بیشترین آمار اعدامها در ایران را تشکیل میدهد. در همین رابطه روز چهارشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۳ در بیانیهای خواستار توقف اعدامهای مربوط به جرایم مواد مخدر در ایران شدند و از دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد (UNODC) خواستند، این خواست را شرط ادامه همکاری با جمهوری اسلامی قرار دهد. در این بیانیه آمده است: “اعدام متهمان مواد مخدر واکنش درخور بینالمللی نداشته و اعدام روزانهٔ آنها با سکوت رسانهای همراه است. همین امر باعث شده تا جمهوری اسلامی نسبت به سه سال پیش با کمترین هزینه اعدامهای مرتبط با جرایم مواد مخدر را ۱۸ برابر افزایش دهد.”
این مروری مختصر بود بر فعالیتهای گوناگون علیه اعدام در دو سال گذشته. برخی ممکن است که این سؤال را بپرسند که بااینهمه تلاش و کوشش چگونه است که جمهوری اسلامی همچنان به اعدامهای ادامه میدهد؟ واقعیت این است که جمهوری اسلامی با اعدام زاده شد و یکی از ارکانی که این رژیم را حفظ کرده است همین اعدام است. رژیم اسلامی تا آخرین لحظه از حیات ننگین خویش به هر جنایتی دست خواهد زد. اما رژیم نتوانسته است به اهداف خود از اعدامها یعنی مرعوبکردن و ترساندن جامعه دست یابد. اعدامها خود به موضوعی برای مبارزه بیشتر علیه جمهوری تبدیل شده است و درعینحال باید اشاره کنم که علیرغم تشدید سرکوب، اعتراضات وسیع و گستردهای در جامعه جریان دارد. در همین حال باید تأکید کنم که اگر این میزان اعتراض و مبارزه نبود بهطورقطع جمهوری اسلامی تعداد بیشتری را بخصوص از میان دستگیرشدگان جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی اعدام میکرد. در این به یمن وجود جنبش نیرومند علیه اعدام پتانسیل و زمینه بسیار مساعدی وجود دارد که ما علیه رژیم اعدام جمهوری اسلامی موفقیت بیشتری به دست آوریم. ممنوعیت مجازات اعدام در ایران هدف ماست. اما تحمیل شرایطی به جمهوری اسلامی که به دلیل اعتراضات ما و جامعه جهانی، اعدامها را عملاً متوقف کند در دستور فوری ما قرار دارد. برای تحقق این امر به نیروی بیشتری نیاز داریم. به این جنبش بپیوندید و در دومین سالگرد انقلاب شعار نه به اعدام را همهجا طنینانداز کنید!