stockholmrise

در باره شورش جوانان در سوئد

مصاحبه با حسن صالحی

stockholmrise
انترناسیونال: عامل اولیه شورش جوانان در سوئد چه بود و چه ابعادی پیدا کرد؟
حسن صالحی: اعتراضات در استکهلم یکشنبه شب ۱۹ ماه مه ۲۰۱۳ شروع شد. ۶ روز پس از آنکه در منطقه هوسبی واقع در شمال استکهلم پلیس یک مرد ۶۹ ساله را با ضرب گلوله از پای در آورد. روز چهارشنبه ۲۲ مه اعتراضی به قتل این مرد صورت می گیرد و مردم خواستار جوابگویی پلیس می شوند. پلیس اعلام می کند که ماجرا تحت بررسی است. در خبر ها آماده بود که پلیس از همسر مرد به قتل رسیده پوزش خواسته است. ادامه این اعتراضات به شورشی همه گیر تبدیل شد که نه فقط نواحی مختلف حاشیه استکهلم بلکه شهرهای اوره برو، اپسالا و لین شوپینگ را نیز فراگرفت. لازم به توضیح است که پلیس خود بعدا اعلام کرد که پلیسی که مرد ۶۹ ساله را با ضرب گلوله از پای درآورد مظنون به قتل است. آنچه که به شعله ورتر شدن این اعتراضات به حق منجر شد خشونت افسار گسیخته پلیس و برخورد راسیستی و توهین آمیز آنها به تظاهر کنندگان حق طلب در اولین روز این اعتراضات بود. این مسئله را در حضور چشمگیر پلیس در مناطق عمدتا مهاجرنشین و بکارگیری خشونت مفرط توسط آنها و تحقیر و لگد کوب کردن مداوم جوانان و همچنین عوامل دیگری نظیر فقر، نداری و بی امکاناتی ضرب کنید و آنوقت پی خواهید برد که ریشه این اعتراضات از کجا نشات می گیرد.
انترناسیونال: اشاره ایی به زمینه های اجتماعی شورش جوانان کردید . این را بیشتر توضیح دهید
حسن صالحی: رویدادی که در سوئد رخ داد، رعد و برق در آسمان بدون ابر نبود. مشابه این رویداد در پاریس در سال ۲۰۰۵، آتن در سال ۲۰۰۸، لندن در سال ۲۰۱۱ و استکهلم در سال ۲۰۱۳ نشان از ریشه های عمیق اجتماعی این رویدادها دارد. کلا پس از شورش در لس آنجلس در سال ۱۹۹۲ دور از انتظار نبود که این شورشها به اروپا نیز سرایت کند. مسئله فقط بر سر زمان بروز آن بود. دلیل اولیه شروع همه این شورشها تقریبا اعتراض نسبت به خشونت نیروهای پلیس بوده است. این بهیچوجه اتفاقی نیست. دولتهای سرمایه داری با اتخاذ سیاستهای ریاضت کشی اقتصادی فقر فزاینده ایی را به جامعه تحمیل کرده اند. همین اواخر بود که سازمان صلیب سرخ هشدار داد که فقر در اروپا به مرز خطرناکی رسیده است و صف گرسنگان طولانی تر می شود. تا آنجا که به جوانان در کشور سوئد بر می گردد طبق آمار منتشر شده است میزان بیکاری در بین این بخش از جامعه بالاست. بنا به یک آمار ۷۷ هزار جوان در سنین ۱۶ تا ۲۹ سالگی نه کاری دارند و نه به تحصیل مشغولند. اسم ۲۰ هزار نفر از آنها در هیچ مرکز کاریابی و پوشش تامین اجتماعی ثبت نشده است. بسیاری از این جوانان در مناطق حاشیه شهرهای بزرگ نظیر استکهلم زندگی می کنند. امکانات تحصیلی در این مناطق و در مقایسه با مناطق دیگر به مراتب بدتر است. این شامل امکانات تفریحی نیز می شود. این مناطق به درست اسم گتو را به خود گرفته اند. طبق تحقیقات انجام شده در سوئد افسردگی، اضطراب و اعتیاد در میان جوانان در سنین ۱۸ تا ۲۴ سالگی رو به افزایش داشته است. بدلیل ناامیدی به آینده و بی پولی شماری از جوانان به دام گانگستریسم و گروههای بزهکار می افتند. دولتهای سرمایه داری برای پوشاندن این همه بی عدالتی به نیروی سرکوب خود متوسل می شوند و مناطق حاشیه ای را به قرق نیروهای پلیس در می آورند. آنها با به رخ کشیدن نیروی نظامی خود و با برخورد راسیستی و نژاد پرستانه با ساکنین مهاجر نشین می خواهد بر همه مصائب این مناطق سرپوش بگذارد. و آنوقت است که آتش شورش های خیابانی علیه بی عدالتی و خشونت و تحقیر دائم پلیس شعله ور می شود.
انترناسیونال: برخورد دولت و رسانه های جمعی سوئد به این رویداد ها چه بود؟
حسن صالحی: نخست وزیر سوئد طبعا از پلیس حمایت کرد. او این ناآرامی را نتیجه اقدامات جوانانی دانست که فکر می کنند با خشونت می توانند حرفشان را به کرسی بنشانند و تهدید کرد که دولت چنین اجازه ای را به آنها نخواهد داد. وی در عین حال گفت که همه باید برای برقراری آرامش تلاش کنند. او در مورد سیاستهایی که منجر به چنین وضعی شده است البته چیزی نگفت و فقط به این اشاره کلی بسنده کرد که به وضعیت مناطق حاشیه شهرها باید توجه کرد. رسانه های سوئد هم طبعا اخبار مربوط به این رویدادها را منتشر کردند و برخی نیز سعی کردند به دلایل بروز آین ناارامی ها بپردازند. البته خیلی ها هم سعی کردند با اشاره به آتش زدن خودروها توسط معترضین، این ناآرامی ها را به گروههای خلاف کار و بزهکار و خشونت طلب منتسب کنند و اصل قضیه را بپوشانند. جا دارد بگویم که گروههای راسیستی هم از این فرصت استفاده کردند و بدلیل اینکه اعتراضات عمدتا در نواحی مهاجر نشین صورت می گرفت به تبلیغات نژادپرستانه خود دامن زدند و طبق معمول خواهان اخراج خارجیان از کشور شدند.
اجازه بدهید من همینجا دو موضوع را توضیح دهم. اینکه این اعتراضات در مناطق حاشیه شهرهای بزرگ روی داد بهیچوجه به این معنا نیست که دامنه آن فقط به “خارجی ها” محدود بود. من سعی کردم به زمینه های اجتماعی و اقتصادی این اعتراضات بپردازم و این البته برای همه جوانان کشور مشترک است. متوجه ویژگی های این حرکت هستم ولی نباید آن را فقط به ساکنین به اصطلاح مهاجرنشین مناطق حاشیه شهر ها خلاصه کرد. شورش جوانان اعتراضی است به بی عدالتی در جامعه و در ردیف سایر اعتراضات اجتماعی قرار می گیرد که در سالهای اخیر برای مقابله با حملات دولت سرمایه داری به حقوق انسانها شدت گرفته است. در ثانی شورش جوانان مثل هر طغیان دیگری ممکن است اشکالات و کمبودهایی داشته باشد ولی منتسب کردن آنها به یک مشت بزهکار پنهان کردن ریشه های واقعی این پدیده و یا ناآگاهی در مورد آن است. این کاریست که برخی رسانه های خدمتگزار دولت سرمایه داری به آن دست زدند. طبعا آتش زدن خودروهای شخصی مورد تائید نیست ولی اگر کسی می خواهد در این مورد قضاوت عادلانه ای داشته باشد باید قبل از هر چیز خیلی صریح و آشکار برخورد وحشیانه، راسیستی و تحقیر آمیز پلیس را شدیدا محکوم کند. کاری که معمولا در این رسانه ها صورت نمی گیرد.
اگر صحبت بر سر به آتش کشیدن چیزی در میان باشد این به آتش کشیدن امید و آرزوهای جوانان است. چه کسی مسئول آن است؟ چه کسی است که با زدن امکانات تحصیلی و درمانی و تفریحی و از میان بردن امکان شغل جوان را به استیصال کشانده است؟ چه کسی است که با اذیت و آزار پلیسی و راسیستی به تحقیر مداوم جوانان می پردازد؟ چه کسی است که این نیرو و امید فردای جامعه را پژمرده و ناامید می کند؟ وقتی به این دلایل بپردازیم به مناسبات سرمایه داری و سیاستهای دولتهای سرمایه داری بعنوان دلایل اصلی این مصائب می رسیم. و بعد به این می رسیم که شورش در یونان و انگلیس و سوئد و فرانسه همگی بهم ربط دارند و اینها همه بخشی از جنبش ۹۹ درصدی ها هستند که علیه وضع موجود قد علم کرده اند. تا آنجایی که به مناطق حاشیه شهر های مهمی مثل استکهلم، گوتنبرگ و مالمو بر می گردد از قضا باید تاکید کنم که جوانان در این مناطق به اقدامات متشکلی دست زده اند. مثلا در استکهلم سازمانی بنام “مگافون” وجود دارد که برای برقرای عدالت اجتماعی تلاش می کند. این سازمان، جوانان درمناطق حاشیه شهرها را برای بوجود آوردن جامعه ای آزاد و برابر سازماندهی می کند و معتقد است که مردم خودشان باید در سیاست دخالت کنند و سرنوشت خود را بدست گیرند. و یا در گوتنبرگ نهاد متشکلی از جوانان وجود دارد که نام آنها Pantrarna می باشد. این تشکل نیز آنچنانکه خود می گوید از قول و وعده های تهی سیاستمداران حاکم خسته شده است و برای تحقق خواستهای جوانان نیرو بسیج می کند. آنها تا کنون نیز موفقیتهای خوبی در تحمیل این خواستها بدست آورده اند. شعار اینها همه قدرت بدست مردم است. همین گروه در جریان اعتراضات اخیر در خطابیه ایی به مردم سوئد توصیف زنده ایی از وضعیت جوانان در مناطق حاشیه شهرها و چرایی شورش اخیر ارائه داد که واقعا همه را تحث تاثیر قرار می داد. در پایان همین نامه خطاب به جوانان نوشته شده است: ما نباید ساکت باشیم، باید همصدا باشیم. حتی اگر دهانمان را بستند ما باید با رای خود سخن بگوئیم. جیبهای ما فقیر است ولی چشمانمان غنی و ثروتمند. همه قدرت به دست مردم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *