۲۷ سال قبل کمپینی در دفاع از کارگران نفت توسط حزب کمونیست کارگری سازمان داده شد که موجی از همبستگی دربخشهای مختلف طبقه کارگر جهان به راه انداخت و دریچهای به روی حقایق جامعه ایران باز شد. صدها کنفدراسیون و اتحادیه کارگری از سراسر جهان با دهها میلیون عضو به آن پیوستند و به بزرگترین کمپین جهانی دفاع از کارگران ایران تبدیل شد. این سرآغاز معرفی طبقه کارگر صنعتی ایران و خواستها و مطالبات این طبقه در مقابل حکومتی بورژوایی، ضدکارگر و سرکوبگر در میان سازمانهای کارگری جهان بود که در رسانههای بینالمللی وسیعاًانعکاس یافت و برای اولینبار کارگران ایران متوجه شدند که به دلیل نقش کارساز یک حزب متشکل کمونیستی میتوان یک نیروی مهم جهانی را در دفاع از آنها به میدان آورد.
حزب کمونیست کارگری کارزارهای متعددی در دفاع از کارگران، علیه اعدام و سنگسار، در دفاع از حقوق زنان، برای آزادی زندانیان سیاسی، علیه اسلام سیاسی و جنایات هرروزه آن سازمان داده است. برخی از این کارزارها مثل کمپین علیه سنگسار به عقبنشینی جمهوری اسلامی منجر شد، سکینه محمدی آشتیانی از سنگسار و زندان رهایی یافت و به سنگسار در ایران پایان داده شد. کمپینهای علیه اعدام گفتمان لغو مجازات اعدام را بسیار تودهگیر کرد و هزینه اعدامها را برای جمهوری اسلامی در داخل کشور و در سطح بینالمللی بالا برد یا کارزارهای علیه حضور مقامات جمهوری اسلامی در خارج منجر به شکست بسیاری از طرحها و برنامههای جمهوری اسلامی و فرار برخی مقامات حکومت از کشورهای اروپایی شد. اینجا بهعنوانسازمانده این کمپین قصد دارم به اولین کمپین بزرگ جهانی که یکی از قدرتمندترین و درازمدتترینکمپینهای حزب بود بپردازم. کمپین جهانی دفاع از اعتصاب کارگران نفت از آذر ۱۳۷۵ تا فروردین ۱۳۷۶.
اکنون ۲۷ سال از این کمپین میگذرد و قطعاً نسل جوان و انقلابی و از جمله بسیاری از کارگران نفت از مبارزه آن زمان کارگران نفت و کمپین حزب اطلاع ندارند. مبارزه کارگران نفت در آن مقطع جایگاه مهمی در فضای سیاسی ایران داشت و باید از آن بهعنوان یک مبارزه مهم در شرایط خفقان و سرکوب بسیار شدید آن دوران یادکرد. اجازه بدهید ابتدا به مبارزه کارگران نفت در آن زمان اشاره کنم و بعد برمیگردم به کمپین حزب.
در تابستان سال ۱۳۷۵ جنبوجوشی اعتراضی در میان کارگران پالایشگاه نفت تهران شروع شد. کارگران قصد داشتند «شورای کارگران پالایشگاه تهران» را ایجاد کنند. اما حراست وزارت نفت و محجوب و خانهکارگریها تا روزنامه کار و کارگر رژیم با تهدید و مانعتراشی مانع تشکیل شورای کارگران شدند. آقازاده وزیر نفت هم ابتدا مجبور شد قولهایی به کارگران بدهد؛ اما زیرآن زد. بهتدریج علاوه بر پالایشگاه تهران تحرکاتی در میان کارگران پالایشگاههای شیراز، اصفهان و تبریز هم شروع شد و نهایتاً کارگران این چهار پالایشگاه تصمیم به اعتصاب همزمان در روزهای ۲۸ و ۲۹ آذر گرفتند و اخطار کردند که اگر ظرف یک ماه به خواست آنها که عملیشدن طرح طبقهبندی مشاغل و قرارداد جمعی جواب داده نشود دست به اعتصاب نامحدود خواهند زد. این حرکت مهمی در آن مقطع بود. در آن مقطع خفقان زیادی به دنبال اعدامها و سرکوبهای دهه شصت حاکم بود و خبر چندانی از اعتصابات کارگری و تجمعات کارگری نبود و اعتصاب متحدانه کارگران چهار پالایشگاه مهم کشور واقعه مهمی محسوب میشد.
حزب کمونیست کارگری یک هفته بعد از اعتصاب و التیماتوم کارگران مطلع شد و در اطلاعیه کوتاهیخواهان حمایت جهانی از اعتصاب کارگران و به طور مشخص حق قرارداد دستهجمعی شد، به بیحقوقی کارگران، محرومیت از حق تشکل و اعتصاب و به سرکوب کارگران اشاره کرد و فراخوان داد به هر شکل که میتوانید از نامه به سفارتهای جمهوری اسلامی یا صدور قطعنامه حمایتی و درج اخبار اعتراضات کارگران از آنها حمایت کنید. اطلاعیه حزب به زبانهای مختلف ترجمه شد و واحدهای حزب حرکت هماهنگی را در کشورهای مختلف برای تماس با اتحادیههای کارگری شروع کردند. ارزیابی ما این بود که کارگران پالایشگاههای نفت به دلیل سابقه تاریخی و موقعیت کلیدی آنها در انقلاب ۵۷ و جایگاه اقتصادی آنها مورد حمایت اتحادیهها قرار میگیرند و از طرف دیگر در شرایطی که هنوز فضا بهشدت بسته بود و خبری از تشکلهای کارگری و همبستگی نبود تنها کاری که برای تقویت مبارزه کارگران میشد انجام داد، یک کمپین جهانی در حمایت از آنها بود. کارگران با این کمپین پشتوانه مهمی برای خود احساس میکنند و در تداوم مبارزهشانمصممتر خواهند شد. ارزیابی ما بسیار دقیق بود.
واحدهای حزب در اکثر کشورهای اروپایی، استرالیا، کانادا و آمریکا این توانایی را داشتند که توجه و حمایت اتحادیهها را جلب کنند. بلافاصله شروع به تماس با اتحادیهها و فعالین و چهرههای شناخته شده کارگری کردند و با استقبال گرم آنها مواجه شدند. صدها اتحادیه از سراسر جهان به کمپین حزب پیوستند و کمپین بهسرعت جهانی شد. فراخوانها و هیئتهای حزب در تماس با اتحادیهها بر سه خواست عمده تأکید داشتند: حق تشکل، حق اعتصاب و قراردادهای جمعی. اکثر اتحادیهها نیز در نامهها و قطعنامههایشان خواهان به رسمیت شناختهشدن این سه خواست شدند.
اتحادیه ث ژ ت در فرانسه، اتحادیههایی از آلمان و نروژ و ال او (کنفدراسیون اتحادیههای سراسری سوئد) و چندین اتحادیه دیگر از اولین اتحادیههایی بودند که با ارسال نامه به سفارتهای جمهوری اسلامی، ضمن حمایت صمیمانه از کارگران نفت و ضمن اشاره به بیحقوقی و سرکوب کارگران از قرارداد دستهجمعی و حق اعتصاب و تشکل دفاع کردند. به طور مثال ث ژ ت در نامه به سفارت رژیم در فرانسه نوشت: «از شما میخواهیم به دولتتان اطلاع دهید که سازمان ما از هیچ کوششی برای نشان دادن همبستگی خود و مطلع کردن افکار عمومی از این آکسیون نمونه خودداری نخواهد کرد». ال او سوئد نیز نوشت: «از رژیم ایران میخواهیم که بلافاصله اقداماتی را برای تضمین حق پایهای برای تشکل و مذاکره برای کارگران ایران منطبق با حداقل نرمهای به رسمیت شناخته شده بینالمللی «آی ال او» را در دستور بگذارد.
یک هفته بعد دوازده اتحادیه و احزاب سوسیالیست از استرالیا، دانمارک، فرانسه و انگلیس حمایت خود را از طریق نامه به سفارتها و یا وزیر خارجه رژیم اعلام کردند. اتحادیه کارگران کشتیرانی استرالیا در نامهاش به رژیم هشدار داد که «هرگونه دستگیری و اعدام احتمالی با عکسالعمل شدید این اتحادیه علیه دولت ایران مواجه خواهد شد».
ازآنجاکه در آن مقطع جمهوری اسلامی تصمیم به اخراج یک میلیون پناهنده افغانستانی گرفته بود حزب در نامه دیگری به اتحادیهها و سازمانهای سیاسی در کشورهای مختلف از آنها خواست از حق اقامت و شهروندی پناهندگان و مهاجرین افغانستانی حمایت کنند. در نامههای بعدی اتحادیهها شروع به اعتراض به این تصمیم رژیم که به نتایج فاجعهباری منجر میشود، کردند.
پنج هفته پس از اعتصاب کارگران چهار پالایشگاه رژیم مجبور شد سکوت را بشکند و اعتصاب کارگران را تکذیب کند. تداوم کمپین بعداً باعث شد رژیم اقرار کند که کارگران دست به اعتراض زدهاند.
نامههای بعدی از چهار اتحادیه در فنلاند بود و در روزهای بعد سیل نامه و قطعنامهها از اتحادیههای مختلف در سراسر اروپا، استرالیا، آمریکا، هند و همینطور فعالین اتحادیهای از برخی کشورهای عربی شروع شد. برای مؤثرترواقعشدننامههایاتحادیهها به آنها توصیه کردیم نامههایشان را خطاب به رفسنجانی رئیسجمهور اسلامی بنویسند و اتحادیهها از این پیشنهاد استقبال کردند.
حزب همزمان توجه رسانههای فارسی و بینالمللی را هم جلب کرد. رادیوهای فارسیزبان که در ایران شنونده داشتند، دهها بار اطلاعیههای حزب را منعکس کردند و با سازماندهندگان کمپین مصاحبه کردند و خبر کمپین وسیعاً در ایران و در میان کارگران نفت منعکس شد.
نزدیک به دو ماه میگذشت که خبری از عملیکردنالتیماتوم کارگران نشد و تردیدها شروع شد که شاید اصل خبر اعتصاب و التیماتوم کارگران واقعی نبوده است. حزب بیتوجه به این تردیدها تماس با اتحادیهها و احزاب سوسیالیست و چپ را فعالانه ادامه داد. حمایت اتحادیهها و برخی احزاب سوسیالیست کشورهای مختلف از کارگران نفت از اقصینقاط جهان ادامه یافت. تعدادی از اتحادیهها از سازمان جهانی کار تقاضا کردند که هیئتی به ایران بفرستد و جمهوری اسلامی را برای به رسمیت شناخته حقوق کارگران تحتفشار قرار دهد. سازمان جهانی کار بعداً از جمهوری اسلامی خواست که هیئتش را به ایران بفرستد. ۳۷ نفر از فعالین جنبش کارگری در آمریکا نیز طی قطعنامهای از کارگران ایران و خواستهایپایهای آنها حمایت کردند و جمهوری اسلامی را شدیداً محکوم کردند.
کارگران نفت در تهران دست به تظاهرات زدند
کارگران بالاخره به میدان آمدند. «تظاهرات دو هزار کارگر پالایشگاه تهران سرکوب شد. صدها نفر دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شدند. کارگران مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند» این خبر روز ۱۶ فوریه ۱۹۹۷ (روز ۲۸ بهمن ۱۳۷۵) دو ماه پس از التیماتوم کارگران از رسانهها و خبرگزاریهای بینالمللی منتشر شد. برای آنها که تجربه روزهای انقلاب ۵۷ خاطراتی زنده است، این خبر یادآور لحظات خطیر و تعیینکنندهای بود. کارگران نفت بار دیگر در اوج استبداد و خفقان و در یک جنگ نابرابر سر برافراشته بودند. اما این بار از حمایت بینظیرمیلیونها هم طبقهای خود در سراسر جهان برخوردار بودند.
روز ۲۸ بهمن کارگران پالایشگاه تهران و کارگرانی از بخشهای دیگر نفت در تهران و برخی شهرستانها در مقابل وزارت نفت تجمع کرده و شعارهای صنفی خودشان را میدادند. از کارگران خواستند به داخل ساختمان بروند تا آقازاده سخنرانی کند. کارگران به داخل ساختمان رفتند؛ ولی به کارگران گفته شد که آقازاده جمع را به رسمیت نمیشناسد. سراسر خیابان طالقانی را از صبح بسته بودند و سپس سپاه و بسیج و نیروی انتظامی سرکوب کارگران را شروع کردند. تعدادی از کارگران مجروح شدند و اکثر کارگران را با دهها اتوبوس به زندان بردند که آنها را چند روز بعد و بعضاً چند ماه بعد آزاد کردند. کارگران زیادی مجروح شدند و دو کارگر هم به قتل رسیدند.
حزب کمونیست کارگری بلافاصله خبر این تظاهرات را منتشر کرد و از اتحادیهها خواست جمهوری اسلامی را محکوم کنند و از کارگران نفت حمایت کنند. کمپین حزب ابعاد بزرگتریبه خود گرفت. سد سانسور را شکست و تظاهرات کارگران به یک خبر جهانی تبدیل شد. حزب مجدداً فراخوان تظاهرات در مقابل سفارتخانههای جمهوری اسلامی داد. اتحادیههای بیشتری به کمپین حزب پیوستند و برخی از آنان در کانادا و استرالیا با پرچمهای خود در تظاهراتهای حزب شرکت کردند. لحن اتحادیهها خطاب به مقامات جمهوری اسلامی و مشخصاً رفسنجانی تندتر شد. کنگره کار کانادا در نامه به رفسنجانی نوشت که دولت شما تصمیم دارد طوری رفتار کند که تنها سزاوار محکومیت بینالمللی است. برخی از اتحادیهها در استرالیا و کانادا هم فراخوان تظاهرات دادند. موج قویتری از حمایت اتحادیهها شروع شد. از جمله کنگره اتحادیههای کارگری بریتانیا (تی یو سی)، اتحادیه سراسری آلمان (د گ ب)، ث ژ ت از فرانسه، ۵۰ نفر از فعالین کارگری آمریکا، مرکز اتحادیههای کارگری هند، کنفدراسیون اتحادیههای کارگری هلند، شورای اتحادیههای کارگری استرالیا، اتحادیههای سراسری سوئد، نروژ، دانمارک و فنلاند، اتحادیههایی از ترکیه و حزب سوسیالیست این کشور، آرتور اسکارگیل رهبر معدنچیان انگلیس، تعدادی از رهبران پیشین اتحادیههای کارگری عراق و دهها اتحادیه کارگری دیگر از آلمان و انگلستان و استرالیا و کشورهای اسکاندیناوی با ارسال نامههایی جمهوری اسلامی را بهشدت محکوم کرده و خواهان آزادی کارگران زندانی شدند. در اقدامی دیگر ۲۲۰ نفر از رهبران و فعالین کارگری شرکتکننده در کنفرانس تای از ۱۵ کشور جهان خواهان آزادی کارگران زندانی و حق اعتصاب و تشکل برای کارگران ایران شدند. در اقدام دیگری ۴۳۰ نفر از رهبران اتحادیهها در قطعنامهای جمهوری اسلامی را شدیداً محکوم کردند، از کارگران ایران حمایت کرده و کارگران سایر کشورها را نیز به حمایت از کارگران ایران فراخواندند. یک سازمان سیاسی در ترکیه فراخوان تظاهرات داد. حزب نیز روز ۲۲ فوریه (۴ اسفند) در کانادا، آلمان، انگلستان، سوئد و استرالیا تظاهرات سازمان داد. با جهانیشدن کمپین حمایت از کارگران ایران، پارلمان اروپا نیز در قطعنامهای در روز ۲۶ فوریه مخالفت خود را با ممنوعیت ایجاد تشکلهای نمایندگی کننده کارگران نفت و دستگیری و سرکوب آنان اعلام کرد.
کمپین حزب از اوایل دی تا فروردین سال ۷۶ ادامه یافت. تقریباً تمام اتحادیههای کارگری در اروپا و کانادا، آمریکا و استرالیا و برخی کشورهای دیگر به کمپین حزب پیوستند. اتحادیههای سراسری و همینطورشاخههای مختلف اتحادیهها و کنفدراسیونهای کارگری در آلمان، انگلستان، فرانسه، هلند، سوئد، نروژ، فنلاند، دانمارک، استرالیا، کانادا، آمریکا تا شورای سراسری اتحادیههای هند و برخی اتحادیههای ترکیه و ژاپن و مالزی و فعالین اتحادیه از کشورهای مصر و عراق، لبنان، سوریه و فلسطین به اشکال مختلف از نامه به رفسنجانی یا سفارتهای جمهوری اسلامی و یا با قطعنامه و نامه به حزب کمونیست کارگری از این کمپین حمایت کردند. مجموعاً حدود ۴۰۰ اتحادیه سراسری و اتحادیههای ریزودرشت این کشورها و بیش از ۸۰۰ فعال کارگری و اتحادیهای در این کمپین شرکت کردند. در جشنهای اول مه سال ۱۹۹۷ که به دنبال این کمپین توسط واحدهای حزب در کشورهای مختلف برگزار شد دهها نفر از فعالین و نمایندگان اتحادیهها از استرالیا، انگلستان، کانادا، آمریکا، هلند، سوئد، عراق و هند در این مراسمها سخنرانی کردند و یا پیام فرستادند و ضمن محکومکردن جمهوری اسلامی خواهان آزادی کارگران زندانی شدند و بر همبستگی خود با کارگران ایران تأکید کردند.
این کمپینعلاوه بر رسانههایفارسیزبان، رسانههای بسیاری در استرالیا و کانادا، برخی کشورهای اروپایی و ترکیه منعکس شد.خبرگزاریهای بینالمللی مانند رویترز،آسوشیتدپرس و خبرگزاری فرانسه نیز خبر تظاهرات کارگران در ۲۸ بهمن (۱۶ فوریه ۱۹۹۷) را بلافاصله منتشر کردند.
جمهوری اسلامی که در هفتههای اول کمپین اعتراض کارگران را تکذیب کرده بود با گسترش کمپینبهتناقضگویی افتاد و سفارتهای جمهوری اسلامی نامههایی به اتحادیههای برخی کشورها از جمله استرالیا، انگلستان و کانادا نوشتند که داریم با کارگران مذاکره میکنیم و به اعتراض کارگران رسیدگی شده و کارگران به سر کار برگشتهاند. قبل از تظاهرات ۲۸ بهمن سفیران جمهوری اسلامی به تعدادی از اتحادیهها در انگلیس، استرالیا و کانادا نامه دادند که منبع خبرتان (یعنی حزب کمونیست کارگری) قابلاعتماد نیست!این نامهها جواب تندی از اتحادیهها گرفت.
جمهوری اسلامی برای اولینبار تقاضای سازمان جهانی کار را پذیرفت که هیئتی از این سازمان به ایران برود و وضعیت کارگران ایران را مورد رسیدگی قراردهد. جمهوری اسلامی دلیل عقبنشینی خود را خنثیکردن تبلیغات مغرضانهضدانقلاب! و اثرات منفی آن عنوان کرد. حزب کمونیست کارگری آمادگی خود را برای همراهی با این هیئت به سازمان جهانی کار اعلام کرد. جمهوری اسلامی همچنین قید و شرطهایی در مقابل آنها گذاشت از جمله اینکه تشکیلات دستساز خانه کارگر رژیم آنها را همراهی کند.
عقبنشینی دیگر جمهوری اسلامی این بود که طبقهبندی مشاغل در میان کارگران نفت به درجهای عملی شد و بخشی از بدهی دولت به آنها بابت سالهای ۷۳ به بعد پرداخت شد و حقوق کارگران نفت مقداری افزایش یافت.
این کمپین دستمایهکمپینهای و فعالیتهای مستمر حزب در طول ۲۷ سال گذشته شد و آشنایی اتحادیههای کارگری با حزب و اعتماد آنها به حزب مقدمهبسیاری از کمپینهای دیگر در طول سالهای بعد از آن بوده است.
این کمپین یک پیروزی سیاسی برای کارگران ایران بود که در سطح بینالمللی مبارزات و خواستهای آنها شناخته شد و رابطه مستحکمی میان کارگران ایران و سازمانهای کارگری در سطح جهان ایجاد گردید. از طریق این کمپین کارگران و بسیاری از سازمانهای سیاسی و فعالین رسانهای نیز تصویرشان از جامعه ایران و مبارزات طبقه کارگر تغییر کرد. همینجا بار دیگر خطاب به کارگران ایران تأکیدمیکنم که در مبارزات خود همیشه میتوانند روی حمایت فعال و مؤثر حزب کمونیست کارگری حساب کنند.