جدید ترین

حزب کمونیست کارگری و مسئله زن، حجاب و انقلاب زنانه- اصغر کریمی

«حجاب، زندان زنان است». «حجاب اسلامی یک‌ تکه لباس و یک مد نیست، ابزار سرکوب زنان است». «حجاب سمبل آپارتاید جنسیتی است». «حجاب دیوار آپارتاید جنسیتی است»، «جمهوری اسلامی با حجاب آمد و بدون حجاب می‌رود». «حجاب کودک ممنوع!»، «انقلاب زنانه»، «انقلاب در ایران زنانه است». «حجاب‌ها را بسوزانید!». «هشت مارس به خیابانبیایید!». «حکومت آپارتاید جنسیتی را از مجامع جهانی بیرون کنید!»، «حجاب اسلامی مظهر بردگی زن است»، و…

اینها شعارها، عنوان فراخوان‌ها و مقالات و تبلیغات شفاهی و کتبی است که از سه دهه قبل مدام و به‌وفور در ادبیات حزب کمونیست کارگری بکار رفته است. مقابله با بی‌حقوقی زن و حجاب اجباری، در کنار مقابله با اسلام و مذهب و همچنین اعدام به‌موازات حضور همه‌جانبه در جنبش کارگری و سایر جنبش‌های حق‌طلبانه، از کلیدی‌ترین مشغله‌ها و عرصه‌های نبرد حزب کمونیست کارگری بوده و کمپین‌ها و فعالیت‌های بی‌وقفه‌ای علیه حجاب اسلامی توسط حزب انجام شده است.

در سه نوشته قبل به سیاست‌ها و عملکرد حزب در مقابل جمهوری اسلامی، مذهب و اعدام پرداختم. در این نوشته به مسئله زن و سیاست‌ها و عملکرد حزب می‌پردازم. روشن است که چند دهه فعالیت مستمر را نمی‌توان در یک مقاله بررسی کرد در نتیجه در این مقاله و سایر مقالات در مورد فعالیت‌های حزب می‌توان صرفاً به رئوس سیاست‌ها و یا برخی از صدها کارزار حزب اشاره کرد. همچنین به دلایل امنیتی در مورد هیچ‌کدام از این عرصه‌ها از نقش میدانی و سازمانی حزب در داخل کشور که به اشکال مختلف صورت می‌گیرد، به‌جز اشاراتی کلی،نمی‌توان صحبت کرد.

تظاهرات ده‌هاهزارنفره زنان در تهران در روز جهانی زن در ۱۷ اسفند ۵۷ اولین مقابله مهم جامعه با حکومت ضدزن اسلامی بود و نشان می‌داد که مسئله زن یکی از مهم‌ترین، اجتماعی‌ترین و سیاسی‌ترین عرصه رویارویی جامعه و حکومت اسلامی خواهد بود. ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم و آزادی جهانی است نه شرقی نه غربی است، از جمله شعارهای این روز علیه سخنرانی خمینی بود که می‌خواست حجاب را اجباری کند و سبک زندگی اسلامی را به زنان و کل جامعه تحمیل کند. جمهوری اسلامی در برابر انقلاب آزادی‌خواهانه مردم و برای شکست آن و تحمیل قوانین ارتجاعی خود به جامعه پرچم اسلام را بلند کرد و با شلاق کشیدن بر روی زنان در واقع حمله به کل جامعه را آغاز کرد. حجاب آشکارترین تجلی وجود یک حکومت اسلامی است و بی‌حجابی آشکارترین تجلی مقابله جامعه با حکومت. به همین دلیل اجباری کردن حجاب گام اول حکومت علیه زنان و علیه کل جامعه بود. اما زنان در مقابل این تهاجم ایستادند وعملاً چهار سال و نیم یعنی تا مرداد۱۳۶۲ طول کشید تا حکومت توانستحجاب اجباری را در مجلس شورای اسلامیبه قانون تبدیل کند. مبارزه زنان و همراهی مردان آزاده با حجاب و کل بی‌حقوقی زن علی‌رغم بیش از چهار دهه جنایت روزمره علیه زنان، تحقیر روزمره زنان و بسیج کلیه ارگان‌های حکومت علیه زنان یک‌لحظه خاموش نشد و هر چند با افت‌وخیزبه دلیل شدت سرکوب‌ها اما ادامه یافت تا نهایتاً به شکل انقلاب زن زندگی آزادی در سال ۱۴۰۱ شکوفا شد.

یک تفاوت بارز حزب کمونیست کارگری با جنبش‌ها و گرایشات دیگر، شیوه برخورد به مسئله حجاب است. ما نه‌تنها با حجاب اجباری بلکه با حجاب اسلامی به هر شکل آن، داوطلبانه یا اجباری، مخالفیم و باید ممنوع شود، بلکه ما درعین‌حال حجاب اسلامی به‌عنوان زندان متحرک زنان و سمبل آپارتاید جنسیتی را هم مدام مورد نقد قرار داده‌ایم و نقش مخرب آن را افشا کرده‌ایم. حجاب قفس متحرک زنان است و از ریشه باید برانداخته شود و خوشبختانه بخش زیادی از این خاکریز توسط زنان و مردان آزاده به تصرف درآمده است.

 امروز خوشبختانه همه پذیرفته‌اند که مبارزه با حجاب اجباری حائز اهمیت است وکم‌وبیشپذیرفته‌اند که مبارزه با حجاب اجباری یک رکن مبارزه علیه بی‌حقوقی زن و یک رکن مبارزه با جمهوری اسلامی است. اما جدالی چهل‌ساله و بسیار قطبی حول این مسئله صورت‌گرفته است. یک طرف این جدال حزب کمونیست کارگری و طرف دیگر آن خانواده کثیرالاولاد جنبش ملی اسلامی بوده است. به طیف سلطنت‌طلب اشاره نمی‌کنم؛ چون در هیچ جدال اجتماعی سیاسی قابل‌توجهی در چند دهه گذشته شرکت نداشته‌اند.

جدال حزب با ملی اسلامی‌ها

در سال ۱۳۸۵ تعدادی از فعالین ملی اسلامی که خود را فعال حقوق زن میخواندند از جمله شیرین عبادی و نوشین احمدی خراسانی کمپینی تحت عنوان یک میلیون امضا در حمایت از رفع تبعیض جنسیتی علیه زنان راه‌اندازی کردند. بنیان‌گذاران این طرح استدلالشان این بود که قوانینی که آنها برایش کمپین سازمان داده‌اند «هیچ‌گونه ضدیتی با مبانی اسلام ندارد زیرا جزو اصول دین به‌شمار نمی‌آیند. تغییر قوانینی که در این کمپین مورد درخواست است، حداکثر، محل اختلاف بین مجتهدان و علمای دین است و برخی از فقیه‌ها از جمله آیت‌الله صانعی یا آیت‌الله بجنوردی و شمار دیگری از مجتهدان سال‌هاست که بازنگری در قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان را مورد تأیید قرار داده‌اند و تغییر آن‌ها را مغایر با اسلام ندانسته‌اند». همین‌طور که می‌بینید این کمپینی بود در چهارچوب اسلام و جناح‌های حکومتی. تلاشی عبث که به دلیل نداشتن نقدی به قوانین اسلامی ضد زن و کلیت حکومت، به حقوق زنان کمکی نمی‌کرد و نکرد.

۵ سال قبل از آن در سال ۱۳۸۰ به مناسبت روز جهانی زن فعالیتی جهانی توسط حزب کمونیست کارگری علیه بی‌حقوقی زنان در جمهوری اسلامی سازمان داده شد و مهین علی‌پور کادر حزب، حجاب را به‌عنوان سمبل بی‌حقوقی زن و آپارتاید جنسیتی در استکهلم به آتش کشید.

این دو مثال به‌خوبی تفاوت اساسی این دو جنبش را نشان می‌دهد. بسیاری از جریانات چپ نیز به حجاب به‌عنوان مسئله‌ای حاشیه‌ای برخورد می‌کردند و هرگز متوجه اهمیت مقابله با آن نشدند و با فرعی قلمدادکردنمسئله حجاب عملاً تحرک سیاسی یا میدانی خاصی علیه آن نداشتند. از نظر ما مقابله با حجاب یکی از عرصه‌های اصلی نبرد با جمهوری اسلامی و یک عرصه مهم جنبش سرنگونی است.

شیرین عبادی از بنیان‌گذاران کمپین یک میلیون امضا زمانی که در سال ۱۳۸۲ در اسلو جایزه نوبل را دریافت کرد، همان جا اعلام کرد که «اهدای این جایزه به یک زن مسلمان پیام دیگری دارد و اینکه اسلام دین خشونت نیست». «اگر به نام اسلام انسان بی‌گناهی کشته شد یقین بدانید که از نام اسلام سوءاستفاده شده است» و در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران حزب کمونیست کارگری که پرسید «زمانی که همچنان در ایران سنگسارکردن وجود دارد، شما چگونه تناقضی بین اسلام و دموکراسی نمی‌بینید؟»صریحاً گفت:به اعتقاد من اسلام با حقوق بشر در تضاد نیست و نباید اجازه دهیم به نام اسلام انسان بی‌گناهی کشته شود و به حقوق بشر تعدی شود.”ما در اطلاعیه‌ای به این وقاحت عکس‌العمل نشان دادیم.ملی اسلامی‌ها نیز به دلیلقاطعیت حزب در مقابل جمهوری اسلامی و اسلام حزب را مدام مورد افشاگری! قرار داده‌اند.

در سال ۱۳۸۰ منصور حکمت بنیان‌گذار حزب به دلیل اهمیتی که به تقابل زنان با جمهوری اسلامی قائل بود، در یک سخنرانی تحت عنوان «آیا پیروزی کمونیسم در ایران امکان‌پذیر است» تأکید کرد که انقلابی که در ایران می‌شود، می‌تواند خیلی زنانه باشد. انقلاب زن زندگی آزادی، ۲۱ سال بعدازاین سخنرانی، نشان داد که چقدر این تبیین تیزبینانه بوده و تا چه حد حزب کمونیست کارگری نبض جامعه را در دست داشته و تحلیل عمیقی از جامعه داشته است.در سال ۱۳۹۰ نهاد «انقلاب زنانه» به ابتکار شیرین شمس و تعداد دیگری از کادرهای حزب تشکیل شد که فعالیت‌های روزمره و وسیعی علیه حجاب و اسلام و قوانین اسلامی را به‌پیشمی‌برد. انقلاب زن زندگی آزادی اهمیت نهاد «انقلاب زنانه» را نیز به‌خوبی نشان داد.

ممنوعیت حجاب کودک

در سال ۱۳۷۶ جدالی میان حزب و جریان راه کارگر که از حواشی جریان ملی اسلامی است، بر سر حجاب کودک شروع شد. راه کارگر تحت عنوان آزادی پوشش برای مسلمانان از حجاب کودک دفاع کرد و اینکه کودک باید خودش انتخاب کند! منصور حکمت در رساله‌ای تحت عنوان «حجاب‌گیت راه کارگر» توضیح داد که کودک مذهب ندارد و حجاب را هم «انتخاب» نکرده است و توان دفاع از خود و استدلال علیه حجاب را هم ندارد و این جامعه است که باید با قوانینی از کودک دفاع کند. توصیه می‌کنمعلاقه‌مندان به حقوق کودک و مسئله حجاب این مقاله را مطالعه کنند. راه کارگر ممنوعیت حجاب کودک را رضاخانی، راسیستی و فاشیستی خواند. این نیز گوشه دیگری از جدال حزب با جریانات ملی اسلامی و حاشیهچپ این جنبش بود. ممنوعیت حقوق کودک در کنار سایر حقوقی که کودکان از آن محروم‌اند یکی از جدال‌های حزب بوده و در کشورهای غربی نیز هر جا اسلامی‌ها محدودیت‌هایی را به حقوق کودکان و دختربچه‌ها تحمیل کرده‌اند با مقابله قاطع ما مواجه شده‌اند. به لطف کارزارهای وسیع حزب و فعالین حزب قوانین برخی کشورهای غربی به نفع کودکان محیط‌هایاسلام‌زده تغییر کرده است. قوانینی که تحت‌فشار اسلام سیاسی به کشورهای غربی تحمیل شده بود.

نسبیت فرهنگی

یکی دیگر از عرصه‌های مبارزه ما با حجاب و قوانین اسلامی جدال در سطح بین‌المللی و مشخصاً مقابله با سیاست‌ها و تئوری ارتجاعی نسبیت فرهنگی در کشورهای غربی است. تئوری و سیاستی که تحت عنوان اینکه زنان و مردم کشورهای اسلام‌زده فرهنگ متفاوتی دارند و قوانین حاکم بر این کشورها و حجاب تحمیلی هم بخشی از فرهنگآنها است، از حجاب و قوانین اسلامی حمایت می‌کنند. سیاستیکه توجیه‌کننده روابط سیاسی و اقتصادی دول غربی با جمهوری اسلامی و سایر کشورهای اسلام‌زده در خاورمیانه است. این سیاست‌ها به لطف مبارزه طولانی‌مدت فعالین حزب و افشای این تئوری راسیستی و به‌ویژه با انقلاب زن زندگی آزادی به درجه زیادی بی‌آبرو شده است.

فعالیت‌های میدانی حزب

ما همانطور که علیه اعدام یک فرهنگ عمومی را از طریق نه‌تنها تبلیغات، بلکه کارزارهای مداوم برای نجات محکومین به اعدام، در جامعه شکل دادیم در مورد مسئله زن نیز از خلال کمپین‌های مختلف علیه حجاب، علیه سنگسار، علیه مجازات اعدام برای زنان، علیه اسلام و قوانین اسلامی ضد زن، علیه شاخه‌های مختلف اسلام سیاسی، در طول چند دهه فعالیت نقش قابل‌توجهی درشکل‌گیری یک فرهنگ مدرن و پیشرو و شکل‌گیری جنبش نوین رهایی زن ایفا کرده‌ایم. فی‌المثل در جریان کمپین جهانی نجات سکینه آشتیانی از سنگسار که به موضوع داغی در رسانه‌های فارسی و بین‌المللی تبدیل شد، عمق کثافات اسلامی ضد زن را افشا کردیم. از طریق برنامه‌های هر روزه کانال جدید دستاوردهای زنان در کشورهای غربی را موردبحث قرار دادیم و توقعاتی بسیار بالاتر از این دستاوردها را مقابل جامعه گذاشتیم. تک‌تک مبارزات زنان در ایران علیه مقررات و قوانین ضد زن را منعکس کردیم، چهره‌های مقاوم زنان معترض را هر چه بیشتر به جامعه شناساندیم، دختران خیابان انقلاب را ارج نهادیم و با تمام قوا از آنها حمایت کردیم،با فعالیت میدانی تلاش کردیم این مبارزه را هر چه بیشتر گسترش دهیم و به ابتکار فریده آرمان از اعضای رهبری حزب، روز ۲۷ دسامبر ۲۰۲۰، روزی که ویدا موحد در میدان انقلاب حجابش را چرخاند به‌عنوان روز جهانی مقابله با حجاب نامیده شد. در سازماندهی مراسم‌ها و تجمعات و فعالیت‌هایی به مناسبت هشت مارسروز جهانی زن، نقش ویژه‌ای ایفا کرده‌ایم و با هر اتفاقی که به مسئله زن مربوط می‌شود تبلیغات فشرده‌ای در دستور قرار داده‌ایم.

انقلاب زن زندگی آزادی که علیه قتل مهسا/ ژینابه دلیل نداشتن حجاب اسلامی شروع شد و موج بی‌حجابی که سراسر جامعه را فراگرفت، حقانیت حزب در مورد حجاب را بر همگان آشکار ساخت. انقلاب زن زندگی آزادی به‌عنوان نیرویی اجتماعی بر کل جنبش ملی – اسلامی و هر شخص و هر گروهی که خواسته بود اهمیت حجاب را کم‌رنگ کند، خط بطلان کشید. اهمیت مقابله با حجاب را به گوش جنبش ملی – اسلامی و همه گروه‌هایحاشیه‌ای که حزب کمونیست کارگری را به دلیلتأکیدات و فعالیت‌های هر روزه علیه حجاب مورد نقد قرار می‌دادند و به گوش دول غربی و طرف‌دارانتز منحط نسبیت فرهنگی فروکرد. حزب کمونیست کارگری افتخار می‌کند که از دهه‌های گذشته پرچم مبارزه‌ای را علیه حجاب و برای یک انقلاب زنانه بالا برده که امروز میلیون‌ها زن و همین‌طور مرد آزادی‌خواه و طرف‌دار حقوق زن در سراسر کشور حقانیت آن را به چشم خود می‌بینند.

برنامه حزب

برنامه حزب علاوه بر مسائل اساسی دیگر، یک سند مهم حقوق زنان است. برنامه‌ای پیشرفته و متکی بر آخرین دستاوردهای حقوق زن در کشورهای غربی اما بسیار فراتر از آن. در برنامه حزب به طور مفصل به مسئله نابرابری و تبعیض علیه زنان و بی‌حقوقی کامل آنها در نظام اسلامی و ریشه‌های ستم به زنان پرداخته شده و مطالبات مهمی به این موضوع اختصاص‌یافته است. به دلیل اینکه این مطلب زیاد طولانی نشود از آوردن بخش مربوط به زنان برنامه در اینجا صرف‌نظرمی‌کنم و صرفاً به مقدمه این بخش برنامه اکتفا می‌کنم؛ اما اکیداًعلاقه‌مندان به مسئله زن را به برنامه حزب، یک‌دنیای بهتر، رجوع می‌دهم.

«نفس ستم‌کشی و فرودستی زن اختراع سرمایه‌داری نیست. اما سرمایه‌داری این میراث نفرت‌انگیز تاریخ پیشین را تکامل بخشیده و به یک رکن مناسبات اقتصادی و اجتماعی معاصر بدل کرده است. ریشه نابرابری و بی حقوقی امروز زن، نه در افکار کهنه و میراث فکری و فرهنگی نظام‌ها و جوامع منقرض شده و پیامبران و مذاهب عصر جاهلیت، بلکه در جامعه سرمایه‌داری صنعتی و مدرن امروز نهفته است. نظامی که به تقسیم جنسی انسان‌ها در قلمرو تولید به‌عنوانیک عامل مهم اقتصادی و سیاسی در تضمین سودآوری سرمایه می‌نگرد. ایجاد انعطاف‌پذیری نیروی کار در اشتغال و اخراج، ایجاد شکاف و رقابت و کشمکش درونی در اردوی مردم کارگر، تضمین وجود بخش‌های محروم‌تر در خود طبقه کارگر که پائین نگاه‌داشتن سطح زندگی کل طبقه را مقدور می‌سازد و بالاخره مخدوش کردن خودآگاهی انسانی و طبقاتی بشریت کارگر و دوام بخشیدن به آرا و افکار و تعصبات کهنه و پوسیده و فلج‌کننده، برکات ستم‌کشی زن برای سرمایه‌داری مدرن معاصر و از ارکان انباشت سرمایه در دنیای امروز است. اعم از اینکه سرمایه‌داری ذاتاً و به‌طورکلی با برابری زن خوانایی داشته باشد یا خیر، سرمایه‌داری انتهای قرن بیستم به طور مشخص خود را بر این نابرابری بنا کرده است و به‌سادگی و بدون مقاومت سرسختانه و قهرآمیز از آن عقب نمی‌نشیند. حزب کمونیست کارگری برای برابری کامل و بدون قیدوشرط زن و مرد در کلیه شئون مبارزه می‌کند» و باید اضافه کرد که جمهوری اسلامی به‌عنوان یک نظام سرمایه‌داری اسلامی این میراث نفرت‌انگیز را به حد اعلای خود رساند و جامعه نیز مقابله با آن را تا حد یک انقلاب ارتقا داد.

انقلاب زن زندگی آزادی، مبارزه بی‌امان زنان علیه حجاب تحمیلی در چهار دهه گذشته را به اوج خود رساند و رژیم را به معنی واقعی کلمه در تحمیل حجاب فلج کرد و وارد بحرانی عمیق و غیرقابل‌حل نمود. مبارزه‌ای که زنان را در صف مقدم انقلاب قرار داد. از نظر ما هیچ درجه سرکوبی جامعه را به موقعیت قبلی برنمی‌گرداند و با شروع فصل بهار بار دیگر بی‌حجابی گر خواهد گرفت و کشمکش سیاسی در جامعه را وارد فصل تازه‌ای خواهد نمود. مبارزه‌ای که می‌رود تا به فتح خاکریزهای دیگر حکومت منجر شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *