تحرکات نظامی اخیرحدکا و درگیری های این حزب با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در دو ماه اخیر در مناطق مرزی، این سئوال محوری را مطرح میسازد که: ” بعد از سپری شدن بیش از بیست سال انفعال در اردوگاه های این حزب چه عامل تعیین کننده ای سبب این تحرک شده است؟.
“در همین رابطه و در چند روز اخیر نیز نشستها و گفتگوهایی بین احزاب جنبش ناسیونالیسم کرد با شرکت: “حزب دمکرات کردستان ایران شاخه مصطفی هجری، حزب دمکرات کردستان شاخه خالد عزیزی (که مدتهاست سیاست تامل، مذاکره و گفتگو با جمهوری اسلامی را در دستور دارد)، سازمان زحمتکشان، سازمان کومه له و سازمان خبات تشکیل شده که در این جلسات سازمان کردستان حزب کمونیست ایران نیز شرکت داشته است.
این جریانات علت نزدیکی و برقراری دیالوگ با همدیگر را ناشی از تهدیدات جمهوری اسلامی در حمله به مراکز اردوگاهی خود اعلام کرده اند و بر ادامه نشستها و ایجاد جبهه ای متحد در مقابل تهدیدات جمهوری اسلامی پای فشرده اند. نشست، ائتلاف و نزدیکی این احزاب و سازمانها که متعلق به جنبش معینی هستند و میخواهند در مقابل تهدیدات جمهوری اسلامی واکنش یکدستی نشان دهند بخودی خود جای ایراد نیست اما آنچه که در این رابطه مطرح است این میباشد که این نشستها و نزدیکی این سازمانها در مقطع و شرایط کنونی چه معنا و دلایلی میتواند داشته باشد؟. آیا صرفا بخاطر تهدیدهای جمهوری اسلامی است؟. آیا اتفاق خاصی در کردستان ایران رخ داده است که آنان را متوجه ائتلاف و آماده باش نظامی کرده است؟.مسئولان حدکا میگویند که درگیری های اخیر آنان با سپاه پاسداران به این خاطر بوده که نیروهای این حزب برای انجام فعالیت تشکیلاتی و حضور در میان مردم مناطق مرزی با نیروهای رژیم درگیر شده اند. البته این ظاهر قضیه و استدلال حدکا است و هنوز توضیح دهنده اصل ماجرا نیست.
تحرکات نظامی حدکا و ائتلافی که در جریان است ابتدا به ساکن ربطی به سئوالات فوق ندارند بلکه دلایل پایه ای تر در چهارچوب تحولات منطقه ای سبب تحرکات اخیر حدکا شده است
پیشتر و در سال ۲۰۱۵ حدکا برای ایجاد مقرهایی در نوار مرزی با پ ک ک شاخ بشاخ شد و درگیریهایی کوتاه مدت نیز بین آنان صورت گرفت و بعدا به توافق رسیدند که فعلا مزاحمتی برای همدیگر فراهم نکنند. اما اصل قضیه چیست و چرا حدکا سال گذشته با پ ک ک درگیر شد، چرا اخیرا فعالیت نظامی را در دستور گذاشته اند و چرا چندین سازمان مسلح متعلق به جنبش ناسیونالیستی حول این مسئله بدور هم جمع شده اند؟.
دلایل پایه ای این مسئله را باید بر بستر تحولات منطقه و صف بندیهایی که مابین دولتهای منطقه شکل گرفته است جستجو کرد. تا جایی که به درگیریهای سال گذشته حدکا و پ ک ک مربوط است، دخالت و حمایت جمهوری اسلامی از پ ک ک بعنوان نیرو و رقیب اصلی حزب دمکرات کردستان عراق که چندان برای مسعود بارزانی خوشایند نبود از یک سو و از سوی دیگر رقابت جمهوری اسلامی با دولت ترکیه که با حکومت اقلیم و مشخصا حزب دمکرات کردستان عراق مسعود بارزانی روابط نزدیکی دارد میباشد.
علاوه بر این بنا به روابط جمهوری اسلامی با حکومت اقلیم و مشخصا جناح طالبانی و حزب گوران و اینکه هر گونه تحرکی از جانب اپوزیسیون مسلح جمهوری اسلامی در مناطق مرزی بر این رابطه تاثیر منفی خواهد گذاشت، این سازمانها اجازه حضور در منطقه و اینکه کردستان عراق را به پایگاهی برای حملات نظامی خود علیه جمهوری اسلامی تبدیل کنند نداشته اند. اما نزدیکی گوران و اتحادیه میهنی با جمهوری اسلامی بعنوان رقیبان حزب دمکرات مسعود بارزانی و قرار گرفتن پ ک ک در این قطب بندی از یک سو و از سوی دیگر روابط گرم و حسنه مسعود بارزانی با دولت اوردوغان در قطب دیگر که اکنون عربستان و چند کشور دیگر حوضه خلیج را در حمایت از بارزانی در خود جای داده است، این صف آرایی را شکل میدهد.
جمهوری اسلامی علاوه بر حمایت از گوران، اتحادیه میهنی و پ ک ک، در عراق نیز همیشه از نوری مالکی، چه زمانیکه نخست وزیر عراق بود و چه حالا که دارد خود را برای دور دیگری از حضور در صحنه سیاسی و دولتی عراق آماده میکند حمایت کرده است. بی دلیل نیست که این روزها مالکی اشتهای دیدار با جلال طالبانی در سلیمانیه را دارد. سفر مالکی به سلیمانیه مورد انتقاد حزب دمکرات مسعود بارزانی قرار گرفته است. روز سه شنبه ۱۹ ژوئیه قرار بود مالکی بعد از دیدار از طالبانی به حلبجه هم برود اما بنا به سازماندهی اعتراضاتی از سوی هواداران مسعود بارزانی در حلبجه، این سفر کنسل اعلام شد.
این توضیحات از این رو اهمیت دارند که میتوانند جایگاه و موقعیت تحرکات اخیر حدکا و گردهمایی سازمانهای جنبش ناسیونالیستی را بر بستر آنها توضیح داد.
تا کنون مقامات و مسئولانی از رژیم جمهوری اسلامی و این روزها محسن رضایی خطاب به مسعود بارزانی اقلیم کردستان را تهدید کرده اند که اگر حکومت اقلیم مانع از تحرک و حضور حدکا در نوار مرزی نشود مراکز و مقرهای این حزب و همچنین نقاط حساسی در حکومت اقلیم را مورد هدف قرار خواهند داد.
با توجه به آنچه که اشاره شد حضور نظامی اخیر نیروهای مسلح حدکا در مناطق مرزی هیچگونه ربطی به فعالیتهای نرمال و متعارف این حزب شبیه آنچه که در بیست سال پیش معمول بود ندارد. احزاب مسلح ناسیونالیست کرد در کردستان ایران که در دو دهه اخیر به قومی گری و ایجاد ساختار فدرالی رجعت کرده اند، خود نیز بخوبی میدانند که فعالیت نظامی در شرایط فعلی نمیتواند تغییر و تحولی شبیه به آنچه که در سالهای اول انقلاب بنام در قامت “هیئت نمایندگی خلق کرد” را مطرح و ضروری ساخت ایجاد کنند. شرایط و مقطع سال ۵۸ با اوضاع و تحولات امروز کاملا متفاوت هستند. تمامی احزاب و سازمانهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی از جنبش ناسیونالیست کرد که امروز در تلاش برای ایجاد ائتلاف و جبهه ای در مقابل جمهوری اسلامی دور هم جمع شده اند، بنا به روند تحولات و ایجاد صف بندیهای جدید در منطقه که توضیح داده شد ایفای نقش میکنند. حدکا، حدک، سازمان خبات، سازمان زحمتکشان، حزب کومه له و سازمان کردستان حکا، اکنون خواسته یا ناخواسته و در این صف بندی به ابزاری در جهت تحقق افق و استراتژی یکی از قطبهای موجود در رقابت دولتهای منطقه تبدیل شده اند که کوچکترین ربطی به مبارزه مردم علیه جمهوری اسلامی و منافع مردم کردستان ندارد. این سازمانها با اتخاذ این سیاست عملا به سازمانهایی برای استفاده ابزاری در شکافها و رقابتهای دولتهای منطقه تبدیل شده اند.
باید این نکته را یادآور شد که طی بیش از دو دهه ای که این احزاب و سازمانها کوچکترین تحرک و حضور نظامی در کردستان ایران نداشته اند، و بنا به توافقات حکومت اقلیم با جمهوری اسلامی زمینگیر شده اند، جنبشهای رادیکال اجتماعی، طبقاتی و سکولار بطور عینی در مقابل جمهوری اسلامی بصورت علنی ابراز وجود کرده اند و این ابراز وجود را در اشکال مختلف و با ابتکارات خلاقانه ای به سنتی جا افتاده در مقابل جمهوری اسلامی تبدیل کرده اند تا جاییکه هر کدام از این جنبشهای اجتماعی فعالین و رهبران روشنبین و خوشنامی را از خود بیرون داده است. مبارزات و اعتراضات اجتماعی این جنبشها همچنان روند رو به جلو خود را طی میکند.
جمهوری اسلامی از آنجا که نیازی به بهانه برای سرکوب مبارزات مردم کردستان و سراسر ایران نمیبیند، حتی با بدست گرفتن بهانه مقابله با حضور نظامی سازمانهای مسلح در نوار مرزی، دست به ملیتاریزه کردن شهرها و روستا ها خواهد زد که لطمات جبران ناپذیری به روند مبارزات جنبشهای اجتماعی خواهد زد.
تا جاییکه به فعالیت نظامی و حضور نیروی مسلح در اوضاع سیاسی و تحرکات تعیین تکلیف نهایی رژیم اسلامی مربوط است کاربرد نیروی مسلح همانند آنچه که در قیام ۵۷ اتفاق افتاد میتواند در مقطع برآمد توده ای برای بزیر کشیدن رژیم جمهوری اسلامی صد چندان ضرورت وجودی خود را موضوعیت بخشد. همانگونه که در قیام ۵۷ هیچ سازمان مسلحی وجود نداشت و تعرض همگانی مردم به مراکز نظامی و پادگانها در ابعاد کلان همگان را مسلح ساخت و به یمن خیزش انقلابی مردم برای سرنگونی حکومت شاه سازمانهای سیاسی نیز از نظر تسلیحاتی تامین شدند، اینبار نیز این اتفاق میتواند با درس گرفتن از تجارب گذشته و با استفاده از شیوه، سبک و روشهای منطبق با اوضاع امروز مجددا اتفاق بیفتد.
بنابراین آرایش نظامی مقطع حاضر از طرف حدکا و سازمانهای متعلق به جنبش ناسیونالیست کرد که با این رویکرد همسویی دارند و تنها بر بستر صف بندیها و رقابتهای دولتهای منطقه است که آنان را به جنب و جوش برای شروع دور دیگری از حضور نظامی وادار کرده است، نه تنها بنفع مبارزات روزمره مردم نیست بلکه به زیان مبارزات و حرکتهای اعتراضی جنبشهای اجتماعی در کردستان ایران است.
آن حزب سیاسی اپوزیسیون مسلح در نوار مرزی که ذره ای در قبال مبارزات توده ای و اجتماعی مردم احساس مسئولیت کند و مدعی دفاع از حقوق کارگر و توده های مردم زحمتکش باشد قاعدتا نباید آنقدر از سیر رویدادها و تحولات در منطقه فاصله گرفته باشد که بجای تقویت و سازماندهی اعتراضات جنبشهای رادیکال و اجتماعی مردم به وسیله ای در جهت تامین افق و اهداف جنبش ناسیونالیستی و منافع قطبهای شکل گرفته دولتهای منطقه تبدیل شود.
۲۹ تیر ۹۵