تجمع اعتراضی بیش از ٣٠٠ معلم بازنشسته در مقابل مجلس با اعتراض به زندگی زیر خط فقر و شعار معیشت منزلت حق مسلم ماست، مرخصی بهنام ابراهیم زاده از چهره های شناخته شده کارگری از زندان و پیام او در رابطه با آزادی موقت جعفر عظیم زاده، و تجمع جوانان جویای کار در ماهشهر با خواست کار، خبرهای برجسته جنبش کارگری در این هفته اند.
تجمع اعتراضی بیش از ٣٠٠ معلم بازنشسته
روز ٢٢ تیر بیش از ٣٠٠ معلم بنا بر قراری از قبل در مقابل مجلس اسلامی تجمع کردند و بار دیگر بنر معیشت، منزلت، حق مسلم ماست، را برافراشتند. معلمان در فراخوانشان با اشاره به حقوقهای نجومی که به قیمت فقر روز افزون مردم تمام شده، اعتراض خود را به پاسخ نگرفتن به خواستهایشان اعلام کرده و همکارانشان را به شرکت در این گردهمایی دعوت کرده بودند. دو جنبه حائز اهمیت تجمع اعتراضی روز ٢٢ تیر معلمان بازنشسته یکی شعارهای رادیکال و بیان روشن خواستها ودیگر شکل گرفتن این حرکت اعتراضی در مدیای اجتماعی و تبدیل تجمع به راهپیمایی ای در وسط شهر تهران همراه با شعار دادن و کف زدن بود. بطوریکه خبرش فورا رسانه ای شد. از جمله شعارهایی چون خط فقر سه میلیون حقوق ما یک میلیون، بیمه درمان رایگان، سی سال تدریس منزلت نداریم، سی سال معیشت، منزلت نداریم، حقوق ما ریالیه خرج ما دلاریه، در میان شعارها میدرخشید. معلمان همچنین با شعار معلم بیدار است، از اختلاس بیزار است، مستقیما حقوقهای نجومی دست اندرکاران حکومت را که تنها گوشه ای از غارت و اختلاس آشکار از زندگی و معیشت مردم است، به چالش کشیدند. در واقع شعار های معلمان بیان روشن خواستهای کل مردم در برابر شرایط جهنمی است که زندگی و معیشت کل مردم را به تباهی کشانده است. معلمان بازنشسته راه نشان دادند.
اکنون که بر سرحقوقهای نجومی و دزدی هایشان چنین به جان هم افتاده اند، بهترین فرصت برای طرح فوری خواستهایمان است. بهانه های مثل “پول نیست” و “اوضاع خوب نیست” و امثال اینها که در برابر خواست کارگران برای افزایش دستمزدها معمولا طرح میکنند دیگر کاربرد ندارد. دستمزدها باید فورا افزایش یابد. درمان و تحصیل باید برای همه مردم رایگان باشد. میلیونها بیکار باید از بیمه بیکاری و یک زندگی انسانی برخوردار شوند. و معلمان با شعار خط فقر سه میلیون حقوق ما یک میلیون بار دیگر پرچم اعتراض علیه زندگی زیر خط فقر را بلند کردند. مدتی است که جنبش بر سر خواست افزایش دستمزدها در سطح سه میلیون و پانصد هزار که خط فقر اعلام شده خود دولت است، در جریان است. معلمان بازنشسته در تهران تحرک جدیدی به این اعتراضات دادند. وسیعا به این جنبش و به این خواستها بپیوندیم.
علاوه بر خواستها جنبه قابل توجه دیگر اعتراض روز ٢٢ تیر معلمان بازنشسته، سازمانیابی این اعتراض از طریق مدیای اجتماعی و فراخوان از قبل آنان است.
واقعیت اینست که حقوقهای نجومی رو شده در مقابل تباهی هر روزه زندگی مردم در چنگال فقر و فلاکت، موجب خشم همگان شده است و انعکاسش را در حرکت اعتراضی روز ٢٢ تیر ماه معلمان نیز به روشنی میشد دید. معلمان که بارها و بارها اعتراض خود را به زندگی زیر خط فقر و بی تامینی مطلق جامعه و وضع نابسامان مدارس بلند کرده اند، در روز ٢٢ تیر راهپیمایی کردند، شعار دادند، کف زدند و خواستهایشان را فریاد زدند. این حرکت اعتراضی بیش از هر چیز گویای فضای اعتراض در میان کارگران، معلمان و کل مردم است.
مرخصی بهنام ابراهیم زاده و پیام قبل از مرخصی اش
روز ٢٢ تیر مقامات زندان به بهنام ابراهیم زاده از چهره های شناخته شده کارگری در زندان، بعد از مدتها پافشاری خودش و خانواده اش، ٥ روز مرخضی دادند. اما بهنام قبل از اینکه با مرخصی اش موافقت شود و هنوز با او بر سر اینکه چند روز میتواند در مرخصی باشد، چانه میزدند، طی پیامی به مناسبت آزادی موقت جعفر عظیم زاده از رهبران محبوب کارگری که امروز به چهره ای اجتماعی تبدیل شده است، مینویسد: “همانطور که جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی بعد از پیروزی شادی بخش آزادی موقت جعفر از زندان، اعلام کردند، آزادی آنها موقتی است و هنوز پرونده قضایی آنان باز است. در همین فاصله جعفر با پرونده دیگری از سوی بازپرسی ساوه احضار شد، و باز هم چند اتهام امنیتی به او وارد کردند که معنی اش ممنوعیت حق تشکل و اعتراض و تعرض به تشکل های کارگری و از جمله به اتحادیه آزاد کارگران ایران است. همچنین رسول بداقی از اعضای کانون صنفی معلمان که سالها در زندان بوده دوباره به دادگاه احضار شده است. بعلاوه اینکه پرونده های تشکیل شده برای کارگران، معلمان و مردم معترض تحت عناوینی چون اخلال در نظم و امنیت ملی همچنان باز است. از جمله کسانی چون من هنوز در زندانند. و زندانی سیاسی ای چون نرگس محمدی در شرایطی بسیار بدی بسر میبرد و حتی اجازه تماس با فرزندانش را هم ندارد. بنابراین قدم بعدی بدنبال این پیروزی، فشار آوردن برای لغو تمامی این پرونده هاست. و این همان خواستی که بیانیه عظیم زاده- عبدی بر آن تاکید دارد.”
او در همین نامه خواستار بررسی مجدد پرونده و لغو اتهامات وارده بر خود شده و اعلام میکند که تا آزادی کارگران زندانی و لغو تمامی پرونده های تشکیل شده با انگ های امنیتی برای کارگران، معلمان و مردم معترض، کارزار برای لغو پرونده های تشکیل شده با اتهاماتی چون “اخلال در نظم و امنیت ملی” باید ادامه یابد. بدین ترتیب او در کنار جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی که طی بیانیه ای از زندان به مناسبت روز جهانی کار، این کارزار را اعلام داشتند و جنبشی حول آن شکل گرفته است، استوار ایستاده و بر برداشتن قدمهای بعدی پای فشرده و مینویسد: “تشکل، اعتصاب، آزادی بیان، برگزاری مراسم روز جهانی کارگر و آزاد و تامین زندگی کردن، همگی حقوق مسلم ماست. و مبارزه ما برای حق و حقومان و داشتن یک زندگی بهتر و شایسته جرم نیست. چرا مقامات دولتی از حقوقها های نجومی برخوردارند و دستمزد ما چند بار زیر خط فقر است. ما همانطور که کارگران و معلمان اعلام کرده اند، خواستار افزایش دستمزدها در سطح سه میلیون و پانصد هزار تومان که خط فقر اعلام شده دولتی است، هستیم. جعفر عظیم زاده و عبدی و همه ما را بخاطر همین خواستها زندانی کردند. و ما بر حقانیت خواستهایمان تاکید داریم.”
کارزار اعلام شده از سوی جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی، و پیام بهنام ابراهیم زاده بیش از هر چیز نشانگر جایگاه اجتماعی و سیاسی امروز این رهبران کارگری سرشناس در پیشاپیش مبارزات و خواست های کل جامعه است. و این یک دستاورد مهم جنبش علیه امنیتی کردن مبارزات کارگران، معلمان و کل جامعه و کارزاری است که همچنان در جریان است و یک نقطه عطف در جنبش اعتراضی کارگری و معلمان برای حق تشکل و حق اعتصاب و دست یابی به حقوق پایه ای کارگری است.
تجمع جوانان جویای کار در ماهشهر یک اتفاق مهم و قابل تکثیر
روز ٢٢ تیر، جوانان جویای کار در ماهشهر با تجمع در مقابل فرمانداری شهرستان ماهشهر جویای کار شدند. این تجمع اعتراضی نشانه تحرکی در میان نیروی عظیم جوانان بیکار در جامعه است. نمونه این حرکت اعتراضی در ۲۴ آذرماه سال گذشته در شهرویی بهبهان با خواست ما کار میخواهیم، اتفاق افتاد که در سومین روزش حکومت اسلامی ناتوان از تامین کار یا بیمه بیکاری برای جوانان بیکار، به سرکوب متوسل شد و در جریان آن مرتضی فرج نیا جوان بیکاری که برای کاردر این تجمع شرکت داشت، به گلوله بسته شد و جان باخت. که بار دیگر یاد او را گرامی میداریم.
نکته قابل توجه اینجاست که اکنون در شرایطی دیگر و در فضای پر از اعتراض در محیط های کاری و در سطح جامعه جوانان بیکار در ماهشهر در مقابل فرمانداری شهر جمع شده اند و جویای کارند و این اتفاق مهم و قابل تکثیر در تمامی شهرهاست. باید همه جا با خواست یا کار یا بیمه بیکاری دست به حرکت و اعتراض زد.
مدتهاست که در گزارشات حکومتی بحث بر سر سونامی بیکاری جوانان است. از جمله درگزارشی تازه از سوی مرکز پژوهش های مجلس تعداد بیکاران کشور ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر اعلام شده است. و از سویی گزارشات دولتی حاکی از اینست که در فاصله زمستان ۹۲ تا ۹۴ بر تعداد بیکاران مطلق کشور ۵۱۵ هزار نفر افزوده شده است. علی ربیعی وزیر کار نیز در خرداد ماه ۹۴ اعلام کرد که هم اکنون ۴۰ درصد از بیکاران کشور دانشآموخته دانشگاه هستند.
بگذریم که این آمارها هرگز حقیقت واقعی را بیان نکرده و بنا بر سیاست روز حکومت تعیین میشود و از همین رو در آنها ضد و نقیض گویی های آشکاری را میشود دید. اما وجه دیگر مساله بی تامینی آشکار این جمعیت عظیم میلیونی در جامعه است. نه خبری از بیمه بیکاری و نه از بیمه های پایه ای اجتماعی چون درمان رایگان، تحصیل رایگان و تسهیلات لازم برای تامین مسکن هست.
نکته مهم اینجاست که در کنار سونامی حقوق های نجومی، مدتهاست که بحث بر سر سونامی بیکاری است. و این جمعیت عظیم بیکار و بی تامین خواسته هایی دارد. این نیرو دارد به جلو می آید. اتفاقی که در این هفته در ماهشهر شاهدش بودیم، نشانه ای از این تحرک است. بویژه امروز مدیای اجتماعی و کانالهای تلگرامی به مکان مهمی برای سازمان یافتن جنبش های اعتراضاتی در جامعه تبدیل شده است واز جمله تجمع جویندگان کار در ماهشهر امروز از همین طریق است که شکل گرفته و به حرکت و اعتراض تبدیل شده است. تجمع اعتراضی جویندگان کار در مقابل فرمانداری یک الگوی مهم برای گسترش مبارزه علیه بیکاری است. در تمامی شهرها میتوان علیه بیکاری گرد آمد و با شعار یا کار یا بیمه بیکاری این تجمعات را شکل داد.
نکته آخر اینکه یک نکته هشدار دهنده در تجمعات اعتراضی کارگران بیکار در شهرهای مختلف، از جمله در ماهشهر دامن زدن به تفرقه در میان کارگران تحت عنوان بومی و غیر بومی است. از جمله تلاش زیادی میشود که این اعتراضات به خواست استخدام کارگر بومی منحصر شود. در همین راستا سایت خبری ایلنا اگر چه سعی دارد که این وجه موضوع را پر رنگ کند، اما ناگزیر به جنبه مهم حرکت اعتراضی جویندگان کار علیه معضل بیکاری در ماهشهر اشاره میکند.
در مقابل این تلاشهای تفرقه افکنانه پاسخ کارگران باید این باشد که ما کارگر بومی و یا غیر بومی همه متعلق به یک طبقه هستیم و یک دشمن واحد داریم و آن سرمایه داری و دولت حامی سرمایه داران است که عامل و علت اصلی بیکاری است.