در هفته های اخیر تلاش های جمهوری اسلامی برای برقراری رابطه با رژیم عربستان با پادر میانی چین و عمان ظاهرا به نتیجه رسید و دو طرف ضمن استقبال از ادامه گفتگوها، در حال بازگشایی سفارتهایشان می باشند.جمهوری اسلامی برقراری رابطه اش با رژیم عربستان را یک “پیروزی” نامید که در مخالفت با آمریکا بدست آمده است. دار و دسته های تروریست حوثی مورد حمایت رژیم هم بهبود رابطه دو طرف را ” پیروزی مقاومت” قلمداد کرده اند. اما بطور واقعی مساله درست برعکس است.
برای بدست آوردن تصویری از وضعیت این کشور جنگ زده باید یک دهه به عقب برگشت و در پرتو بهارعربی و تحولات بعد از آن به بررسی اوضاع امروز یمن پرداخت.
انقلابات عربی معروف به بهار عربی از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ ادامه داشت منجر به سقوط رژیمهای مبارک، قذافی، بن علی شد، بعد از یک سال به یمن رسید.مردم یمن نیز در این موج انقلابات دست به اعتراضات گسترده علیه رژیمعلی عبدالله صالح زدند. در ادامه این اعتراضات علی عبدالله صالح رئیسجمهور یمن ناچار به استعفا شد و منصورهادی معاون ویکه گرایش اخوان المسلمین را داشت، با دخالتهای عربستان در یک “همهپرسیای برای دورهٔ انتقالی” به قدرت رسید.با به قدرت رسیدن هادی، دخالتهای عربستان و جمهوری اسلامی در اوضاع یمن شروع شد.
اعتراضات مردم یمن در کمتر از یک سال، و به دنبال سیاست های ارتجاعی و اسلامی باندهای تروریست مورد حمایت دو رژیم، تبدیل به رویارویی دو قطب ارتجاع، جمهوری اسلامی و عربستان، اسلامی شیعی و سنیشد. سیاستی ضد انسانی که شیرازه مدنی و اجتماعی جامعه یمن را از هم پاشید. یمن تبدیل به میدان رقابت و جنگ دو گرایش تروریستی اسلامی شد.
بعد از شکست انقلابات عربی عربستان و جمهوری اسلامی به عنوان دوقطب ارتجاعی رژیم های اسلامی در منطقه دست به رقابتهای جدید، این بار در یمن زدند. یمن تبدیل به منطقه جنگ رقابتی و نیابتی دو نظام ارتجاعی شد. عربستان با چراغ سبز آمریکا و غرب”ائتلاف عربستان” را برای مقابله با حوثی های مورد حمایت ایران شکل داد و بدین ترتیب رژیم عربستان رسما واردجنگ با دار و دسته های شیعی حوثی شد.
از سال ٢٠١٤ به بعد جمهوری اسلامی رسما “جبهه مقاومت یمن” را با شرکت گروههای تروریست شیعی انصار حزب الله شکل داده و با حمایت های مالی و نظامی، قطب مقابل عربستان را شکل داد. از آگوست سال ٢٠١٥ جمهوری اسلامی وعربستان به عنوان دو قدرت منطقه ای مشغول جنگ برای تثبیت مواضع خود در یمن شدند.
مسلح کردن حوثی ها به موشک های دور برد توسط جمهوری اسلامی و گسترش حملات نظامی شان به مواضع عربستان منجر به این شد حوثی ها صنعا پایتخت این شهر را تصرف کرده و اعلام حکومت بکنند. در جبهه مقابل نیروهای تحت امر هادی و عربستان با حمایت غرب در بخش شمالی یمن برای خودشان حکومت اعلام کردند سازمان ملل حکومت هادی را دولت قانونی یمن دانست. کشورهای عربی نیز با محکوم کردن حوثی ها، در جبهه عربستان قرار گرفتند.
از اواخر سال ٢٠١٥ رسما در یمن جنگ داخلی به رهبری عربستان و جمهوری اسلامی و دار و دسته های اسلامی تروریست هوادارشان آغاز شد.سیاست آمریکا و غرب در بحران یمن به بهانه شرکت عربستان در ائتلاف “ضد داعش آمریکا”، باز گذاشتن دست رژیم عربستان در ادامه جنگ و جنایت در یمن برای مقابله با نفوذ ایران شد. جمهوری اسلامی هم با تمام امکانان نظامی و تسلیحاتی به حمایت از تروریستهای شیعی حوثی ها ادامه داد.جمهوری اسلامی و عربستان در طول بیش از یک دهه جنگ و آدمکشی در یمن، مسئول کشتار دهها هزار نفر از مردم یمن و آوارگی و نابسامی میلیونها نفر دیگر هستند.در طول این مدت سازمان ملل چند بار طرح آتش بس در یمن را در دستور گذاشت و خواستار گفتگوی طرف های درگیر برای پایان دادن به جنگ شدند. در مواردی آتش بس موقت اعلام شد ولی خیلی زود جنگ ادامه یافت.
اکنون بعد از گذشت نزدیک به یک دهه از جنگ داخلی در یمن، جمهوری اسلامی و عربستان با پا در میانی چین و عمان در صدد عادی کردن روابطشان بر آمده اند. چندین دور گفتگوها انجام شده و دو رژیم در حال تدارک گسترش روابط دیپلماتیک شان می باشند. چرخش جمهوری اسلامی در بازگشت به روابط دیپلماتیک با رژیم عربستان یک عقب نشینی مهم در سیاستهای منطقه ای رژیم است.
مقامات حکومت درهفته های اخیر بارها ادعا کرده اند که روابط با عربستان یک پیروزی برای حکومت است که با نقش مهم چین و مقابل آمریکا بوده و جبهه “ایرانی چینی و روسی” را مقابل جبهه آمریکا تقویت کرده و باعث افول قدرت آمریکا در خاورمیانه خواهد شد. متقابلا دار و دسته های تروریست اسلامی مورد حمایت ایران این چرخش را”دستاورد مقاومت” یمن قلمداد کرده و در تلاشند شکست و عقب نشینی های جمهوری اسلامی و خودشان را توجیه بکنند.
اینکه ادعای “پیروزی” جمهوری اسلامی چقدر واقعی است خوب بحث دیگری است. اما در پس تمام این تحولات برخلاف ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر پیروزی “جریان مقاومت”، یک شکست مفتضحانه و عقب نشینی جمهوری اسلامی قرار دارد. در دهه های اول قدرت گیری جمهوری اسلامی هر سال به بهانه حج و مقابله با سیاستهای عربستان؛ مضحکه “برائت از مشرکین و وهابیت” را براه می انداخت. در سال١٣٦٦ عربستان با حمله به این مضحکه حکومت ایران صدها نفر از حجاج ایرانی را در مکه به قتل رساند و شمار زیادی نیز ناپدید شدند. بعد از این جریان روابط دوکشور به شدت تیره شد. در سالهای بعد تبلیغات دو طرف علیه یکدیگر ادامه یافت تا اینکه ٨ سال پیش با حمله بهسفارت عربستان در تهران، روابط دو رژیم کاملا قطع شد. با ظهور جریان تروریستی داعش در عراق و سوریه و تحولات بعد از انقلابات عربی علائمی از نزدیکی های دو طرف دیده شد که در برابر آنچه “بحران های منطقه ای” می نامند، اینها در صدد احیای روابطشان بر آمدند.
در ادامه این تحولات، تلاش ها برای برقراری روابط در دستور دو طرف قرار گرفت. جنگ یمن و دخالت های عربستان و ایران مهمترین مانع بر سر روابط دوطرف بود که در هفته های اخیر بدنبال پادر میانی عمان حل شد و دو طرف رسما روابطشان را از سر گرفتند.
واقعیت این است که آمریکاو غرب در طول دو دهه گذشته و در برابر دخالتهای جمهوری اسلامی در منطقه و سازماندهی گروههای تروریستی برای ضربه زدن به منافع غرب، یک جنگ پنهان و آشکار را علیه جمهوری اسلامی به پیش می برند. حملات آمریکا و اسرائیل به گروههای تروریستی مورد حمایت ایران در عراق، یمن، سوریه،لبنان، بحرین، قطر و امارات در کنار اعمال تحریمهای ویرانگرعلیه جمهوری اسلامی، حکومت را وادار به عقب نشینی کرده و مجبور به آمدن به پای “عادی سازی” روابطش با عربستان نموده است. فشار ائتلاف عربستان، فشارهای آمریکا به جمهوری اسلامی، حکومت را وادار به عقب نشینی بزرگی نه فقط در یمن، بلکه در سوریه، عراق نیز کرده است.
در کنار این موضوعات، وضعیت داخلی رژیم و برآمد انقلاب زن زندگی آزادی در شش ماه گذشته رژیم را با چالش های بزرگی روبرو کرده است. انقلابی که به زیر کشیدن جمهوری اسلامی را در دستورش دارد. موقعیت لرزان و بی افق حکومت در داخل، مهمترین فاکتور در این عقب نشینی در سیاستهای منطقه ایش برای سر و سامان دادن به صفوف رژیم در داخل ایران می باشد. جمهوری اسلامی امیدوار است با این سیاستهای جدید، حلقه محاصره و انزوای منطقه ای و جهانی اش را کنار بزند و به خیال خود به عنوان قدرت پیروز و برتر منطقه بیرون بیاید.در این میان رژیم ارتجاعی عربستان نیز به وضعیت لرزان و ناامید کننده جمهوری اسلامی واقف است و در تلاش است از این وضعیت بیشترین استفاده سیاسی را ببرد.
رژیم های جمهوری اسلامی و عربستان به همراه دار و دسته های تروریست اسلامی مورد حماتیشان، عاملان اصلی جنگ و جنایات و کشتار دهها هزار نفر و آواره شدن میلیونها نفر از مردم یمن هستند.
تمامی این جانیان و آدمکشان باید به عنوان جنایت بر علیه بشریت دستگیر و محاکمه گردند.
بدون شک بهبود روابط با عربستان، تلاش های بلوک چین و روسیه برای نجات رژیم، و از همه مهمتر عقب نشینی جمهوری اسلامی از سیاستهای منطقه ای اش در حمایت ار تروریسم اسلامی و.. نیز نخواهد توانست در بهبود وضعیت درماندگی حکومت کمک جدی ای باشد. سرنگونی جمهوری اسلامی در دستور انقلاب مردم قرار دارد و این تنها و تنها راه پایان دادن به تروریسم اسلامی و دخالتها و جنایت های جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه، و نوید آغاز دوران جدید برای رهایی از شر مذهب و ارتجاع اسلامی و تروریسم است. پایان دادن به تروریسم اسلامی کار انقلاب مردم است.