مهمترین مساله در مورد معرکه انتخاباتی اخیر تاثیر این انتخابات بر توازن قوا و صف بندی های درون حکومت است که از هر رای و درصد و آمار گیری ای مهمتر است و بر کل توازن قوا به نفع مردم میتواند تاثیر بگذارد. این آن جنبه ای است که از هم اکنون باید آنرا دید و بر اساس آن روشها و تاکتیکهای آتی جنبشهای اعتراضی مقابل حکومت را مورد ارزیابی قرار داد. جناحهای حکومتی بخوبی میدانند و مردم هم میدانند که خواست و آرزوی اکثریت قریب به اتفاق مردم خلاص شدن هر چه زودتر از کل این بختک اسلامی است که بر جامعه حاکم کرده اند. ما ساده لوح نیستیم که درصدها و رای شماری های نهادهای این حکومت را جدی بگیریم. خود رای میگیرند و خود میشمارند و خود نماینده تعیین میکنند. مجلس و قوانین و سیاستهایشان هم ذره ای تاکنون به درد مردم نخورده است و دلیلی ندارد که در این دوره هم تغییری مثبت صورت گیرد.
اما در عین حال ساده نگری است که فکر کنیم اتفاقی نیفتاده است. آشکار است که با معرکه انتخاباتی اخیر دو جناح متخاصم حکومتی توازن و صف آرایی تازه ای مقابل یکدیگر پیدا کرده اند. کینه ها و نفرتها عمیق تر و خونی تر شده است. اما هیچکدام قدرت کنار زدن طرف مقابل را ندارد. نتیجه ناگزیر این وضعیت تشدید جنگشان است. این آنجایی است که ما مردم فرصت میکنیم توازن میان خود و کل حکومت را به نفع خود تغییر دهیم. و در واقع اگر نخواهیم قربانی جنگ آنها باشیم تنها راه تاکید بر خواستهای برحق خویش و تشدید مبارزه علیه تمام دارودسته های حکومتی است.
از ماهها قبل کاملا قابل پیش بینی بود و گفته بودیم که جناح خامنه ای نمیتواند در این دوره به راحتی دوره خاتمی، روحانی و رفسنجانی را کنار بزند. روشن بود که با انتخابات اخیر اینها نقش جدی ای در حاکمیت ایفا خواهند کرد. نکته اصلی نه سیاستهای بهتر روحانی و رفسنجانی، بلکه جنگ و نزاع و کشاکش درون حکومت است که بناگزیر اوج بیشتری خواهد گرفت. این همان جایی است که فرجه برای ما مردم بیشتر ایجاد میشود که بر حکومت فشار بگذاریم، خودرا متحدتر سازیم، و سنگرهایی را در برابر حاکمین کثیف و دزد و چپاولگر فتح نماییم. با این خط و جهت گیری باید به اوضاع نگاه کرد. نه آنگونه که ملی اسلامی ها تیلیغ میکنند با امید به اصلاحات کذایی روحانی و رفسنجانی. اینها برعکس تبلیغات پوچ “روحانی چی ها”خواب داغ کردن ریاضت اقتصادی و تعرض بیشتر به مردم و دستگیری گسترده تر کارگران و معلمان و معترضین را برای مردم دیده اند نه بهبود و اصلاح. یک ذره نباید شک داشت که با جدال و مبارزه میشود امید داشت نه با توکل به مرتجعین حاکم.
میدانیم که عده ای مستاصل هم هستند که وقتی میگویی نزاع حکومتی بالا میگیرد فورا میگویند همیشه اینچنین بوده است و کاری نمیشود کرد. واقعا آیا این نزاعها را ما مردم بر حکومت تحمیل نکرده ایم؟ آیا مقاومت زنان باعث نشده است که امثال روحانی و حتی احمدی نژاد هم بگویند حجاب اجباری فایده ای ندارد؟ آیا مبارزه گسترده کارگران و معلمان باعث نشده است که حکومت “مانور ضد اغتشاش کارگری” راه بندازد و امثال رفسنجانی و شرکا بگویند این نظام بدون پاسخ دادن به خواستهای “قشر کارگر” آینده ای ندارد؟ آیا این جوانان نیستند که حتی سپاه پاسداران را هم از سرکوب و گشت ارشاد نا امید کرده اند و امروز از اینکه تهرانی ها همه بریده از اسلام و متاثر از فرهنگ غرب هستند صحبت میکنند؟ آیا صدبار و هزار بار حمله نکردند و دیشهای ماهواره ای را جمع نکردند و سر آخر نگفتند اکثر مردم در ابعاد دهها میلیونی به تلویزیوهای ماهواره ای نگاه میکنند؟
این ها و بسیاری نمونه های دیگر فاکت است. دوره ای که شروع شده دوره روحانی نیست. دوره رفسنجانی نیست. دوره شدت یافتن و بالا گرفتن جنگ ما مردم با حکومت است. مهم اینست که تردید نکنیم. از هم اکنون مصمم و روشن و شفاف و با خواستهایمان باید همه جا سر بلند کنیم و میخ خودرا بکوبیم. باید بدانیم که همه از خامنه ای تا روحانی و رفسنجانی و سرمایه داران غربی و شرقی خواب ریاضت اقتصادی و چپاول بیشتر برای ما دیده اند. و ما باید با جنبش گسترده رفاه و بیمه بیکاری و بیمه درمانی و زندگی انسانی برای همه در سراسر ایران به خود تکان بدهیم و به خیابان بیاییم.
کلیدی ترین خواستی که میشود و باید فشار آنرا بر گرده حکومت گذاشت آزادی کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی است. جمهوری اسلامی وجود زندانیان سیاسی را انکار میکند و رئیس زندانهای حکومت همین روزها دوباره گفته است ما زندانی سیاسی نداریم همه “زندانی امنیتی” هستند! همین ادعاها را باید توی سرشان زد. باید از اینها خواست توضیح دهند چرا کارگر و معلمی که برای افزایش دستمزد و علیه بیکاری و برای بهبود شرایط زندگی کارگران و معلمان و کودکان تلاش کرده است باید به یک سال و پنج سال و ده سال در زندان و زیر شکنجه برود. چرا معلمین و کارگرانی امثال بداغی ها و جعفر عظیم زاده ها و قنبری ها و بهنام ابراهیم زاده ها و باغانی ها و شمار بسیاری دیگر از معلمین و کارگران باید در زندان بمانند؟
دوره کنونی دوره ما مردم است. دوره گسترش مبارزات کارگران و معلمان و دانشجویان و بخشهای مختلف مردم است. نباید به حکومت اسلامی فرصت دهیم که شکافهایش را ترمیم کند. ادعاهایشان را باید بر سرشان زد و از زندگی انسانی برای تک تک مردم دفاع کرد. با خواست آزادی همه کارگران زندانی و زندانیان سیاسی جلویشان سنگر بندی کنیم. و تمام دسته ها و جناحهای حکومتی را افشا نماییم.