متن تدوین شده بر مبنای مصاحبه حمید تقوایی با کانال جدید
خلیل کیوان:هفته گذشته شهر مریوان شاهد یک تراژدی انسانی بود. شلیر رسولی هنگام فرار از تجاوز یکی از اوباشانی که در پناه حکومت حاشیه امن دارند، خود را از ساختمانی به بیرون پرتاب کرد و جان باخت. در عکس العمل به این واقعه جمعیتبزرگی از مردم مریوان به خیابان آمدند و مراسم تشییع جنازه او را به یک راهپیمایی سیاسی اعتراضی تبدیل کردند. روز بعد هم تعدادی از زنان و مردان آزادیخواهدر سنندج دست به تجمع زدند و با پلاکاردهایی که در دست داشتند و بیانیه ای که قرائت کردند، انگشت اتهام را بطرف قوانین ضد زن و زن ستیزی حکومت گرفتند. در برنامه امروز به ریشه یابی این فاجعه، بی حقوقی زن در جمهوری اسلامی و قوانین ضد زن میپردازیم و همچنین نگاهی خواهیم داشت به جایگاه مبارزات مردم مریوان.
حمید تقوایی بر یکی از پلاکاردهای تجمع اعتراضی سنندج این جمله نوشته شده بود ” بیحقوقی زنان عامل تجاوز و قتل ناموسی و خودکشی است …”. شما چه رابطه ای بین بی حقوقی زن و جنایات بیشمار و از جمله تجاوز و قتل ناموسی و خودکشی زنان میبینید؟
حمید تقوائی: بی حقوقی زن در ایران یک واقعیت بسیار تکاندهنده است چون مساله از تبعیض جنسیتی فراتر میرود. اینکه زنان حق طلاق ندارند، حق حضانت از فرزندان ندارند، حق مسافرت بدون اجازه شوهر ندارند، اینکه کودک همسری در ایران قانونی است، و مساله حجاب اجباری و آپارتاید جنسی و غیره و غیره، تمام اینها جنبه های مختلفی از بی حقوقی مفرط زنان در جمهوری اسلامی است که در مقایسه با جوامع دیگر، حتی کشورهای دیگر خاورمیانه، بسیار مساله را عمیق تر و فاجعه آمیزتر میکند.
آنچه در جمهوری اسلامی همه این بیحقوقی ها را به هم مرتبط میکند و به فجایعی مثل تجاوز جنسی و قتلهای ناموسی و خودکشی و غیره منجر میشود اینست که در قوانین اسلامی، در اخلاقیات اسلامی و در فلسفه اسلامی زن کالای جنسی محسوب میشود، کالائی متعلق به مرد. از نظر اسلام و قوانین حکمت اسلامی زن قبل از ازدواج متعلق به پدر و برادر است و بعد از ازدواج متعلق به شوهر. ازدواج زن بدون رضایت پدر نمیتواند صورت بگیرد، طلاق اش بدون رضایت شوهر نمیتواند اتفاق بیافتد، بدون اجازه شوهر مسافرت نمیتواند بکند، قانونیت”کودک همسری” یک فاجعه است که حتی ازدواج با کودکان زیر ۹ سال را مجاز میداند، همه اینها نشاندهنده این استکه زن در جمهوری اسلامی و از دید اسلام و قوانین اسلامی رسما یک برده جنسی و یک کالای جنسی است.
مساله تجاوز جنسی هم دقیقا بر این متن معنی پیدا میکند. حتی تعدد زوجات و صیغه و اینکه در اسلام زن مجبور به تمکین ار شوهر است خود اشکالی از تجاوز جنسی است. زن صیغه و همسر موقت یا دائمی از نظر اسلاموقوانین حکومتی موظف است به شوهرش تمکین کند. در حالی که در بسیاری از کشورها، کشورهایی که بویی از تمدن برده اند، رابطه جنسی اجباری حتی در صورت ازدواج هم تجاوز به حساب میآید. در اسلام نه تنها تبعیت و تمکین کامل زن یک اصل است بلکه حتی تجاوز به دختر بچه ها تحت عنوان ازدواج شرعی هم مجاز است و دختر بچه هائی که قربانی این فاجعه شده اند حتی بعد از رسیدن به سن بلوغ حق عدم تمکین و طلاق ندارند.
اینها قوانین اسلامی است. ازینرو باید گفت کهبی حقوقی زن در ایران پایه اش یک دیدگاه معینی است که زن را اساسا شهروند و مساوی با مرد و یک انسان مستقل بحساب نمیآورد، بلکه تحت قیمومت مردها میداند و بعنوان ملک جنسی مردان و بعنوان کالای جنسی به زنان برخورد میکند. این اساس مساله در ایران است از جمله اساس مساله تجاوز جنسی که الان بسیار شایع است.
خلیل کیوان:فجایعی مثل مرگ شلیر بکرات در سراسر ایران رخ داده است اما کمتربه اعتراض بزرگ منجر شده است. این درجه روشن بودن و آمادگی مردم مریوان به چه خاطر است؟ ویژگی این اعتراض بنظر شما چه بود؟
حمید تقوایی: دو جنبه را من میتوانم اشاره کنم. اول اینکه از یک نظر این نشاندهنده جو عمومی اعتراضی در کل جامعه است. امروز مبارزه بر علیه اعدام هم برآمد تازه ای پیدا کرده است و مردم و خانواده های کسانی که زیر اعدام هستند وسیعا به خیابانها آمده اند و خیلی صریح به نفس مجازات اعدام، و نه فقط علیه این یا آن پرونده و حکم مشخص اعدام، اعتراض میکنند.این سطح اعتراض میدانی علیه اعدام را هم قبلا شاهد نبودیم. مبارزات گسترده دیگری هم در جریان است مثل اعتصابات و اعتراضات کارگران نفت و پتروشیمی، اعتراضات پیگیر بازنشستگان، معلمان و مبارزه علیه حجاب و غیره که کلا به اعتراضات در عرصه های مختلف ابعاد تازه ای بخشیده است.
در این متن عمومی است که امروز اتفاقی مثل مرگ فجیع شلیر، که بقول شما نظایرش قبلا به کرات اتفاق افتاده، به یک جرقه ای تبدیل میشود و این حرکت را بوجود میآورد.
نکته دیگر این استکه شهر مریوان سابقه مبارزاتی گسترده و قدیمی ای دارد. انواع نهادها، سمن ها، انجمن ها، تشکلها در این شهر فعال هستند و در مبارزه برای محیط زیست، در مبارزه برای حقوق زن ، در مبارزه در دفاع از حقوق کودک، در مبارزه علیه فقر، در مبارزه علیه انواع بی حقوقی ها به خودشان سازمان داده اند. فعالین این عرصه ها متشکل هستند و تعرضی و رادیکال عمل میکنند. این سابقه در شهر مریوان به قدمت عمر جمهوری اسلامی است. از همان مقطع کوچ مریوان در انقلاب ۵۷ این شهر سابقه درخشانی در اعتراض و مبارزه دارد.بر این زمینه است که در اعتراض به مرگ شیلر مردم بسیج میشوند، به حرکت درمی آیند و به بیحقوقی زن اعتراض کنند.
به این ترتیب دو فاکتور اجتماعی، فضای عمومی اعتراضی در کل ایران و سابقه مبارزاتی و بخصوص فعال بودن انواع تشکلها و نهادهای مبارزاتی در شهر مریوان دست به دست هم داده است و این شرایط را بوجود آورده که بنظر من شرایط نمونه واری است و الگویی است برای مبارزات در سراسر ایران و علیه همه مصائب مردم از جمله علیه بی حقوقی زن.
خلیل کیوان: تجمعات اعتراضی مریوان و سنندج و اعتراضات گسترده زنان در سراسر ایران نشان میدهد که جامعه رابطه بی حقوقی زن و قوانین اسلامی را میشناسد. جامعه میخواهد از این فراتر رود. آیابا برچیدن قوانین اسلامی که با رفتن جمهوری اسلامی ممکن است زنان از حقوق برابر با مردان برخوردار خواهند شد؟ برابری زن و مرد به چه معنی است و چطور محقق میشود؟
حمید تقوایی: بنظر من سرنگون کردن جمهوری اسلامی و خلاصی از شر قوانین مذهبی یک گام بزرگ و تعیین کننده در پیشرفت جنبش زنان است. اما مساله تماما این نیست کما اینکه در خیلی از کشورها که حکومت اسلامی و قوانین اسلامی حاکم نیست همچنان زنان جنس دوم، شهروند درجه دوم بحساب میآیند و حقوق برابر با مردان ندارند. با اینهمه همانطور که گفتم در ایران این تبعیضات و بیحقوقی ها در سطح گسترده و فجیع و بسیار تکاندهنده ای رایج است بخاطر اینکه حکومت و قوانین دولتی حامی این بیحقوقی ها است.
در خیلی از کشورها حتی در کشورهای غربی هم بی حقوقی زن و تجاوز جنسی به زنان اساسا بخاطر فرهنگ مردسالار، بخاطر نگاه سکسیستی به زن یک واقعیت است که خود یکی از مسائل جنبش رهائی زن در بسیاری از کشورها است ولی در ایران این قضیه دولتی و قانونی است. وقتی که حکومتی ورود زنان به ورزشگاهها را ممنوع میکند، دوچرخه سواری را برای زنان ممنوع میکند، آوازخواندن زنان را ممنوع میکند، زنان را عامل فساد و تحریک کننده مردان تلقی میکند، آپارتاید جنسی برقرار میکند و حجاب را اجباری میکند، حتی بلند خندیدن و رقص و آواززنان را نشانه “بی عفتی” میداند، وقتی همه اینها جزئی از قوانین و اخلاقیات و فلسفه سیاسی حکومت است، آنوقت نمیشود مساله را با فرهنگ مردسالار توضیح داد. اینجا مساله دولتی است، مساله قوانین است و به همین دلیل خلاصی از شر اسلام حاکم و خلاصی از شر این حکومت یک گام بزرگی است در راه رهائی زن.
البته بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی اثباتا اقدامات زیادی باید انجام داد. باید قوانین بدون قیدو شرط در تمام زمینه ها برابری زن و مرد را برسمیت بشناسند. در غرب ما یک انقلاب جنسی در دهه شصت شکل گرفت که تا حد زیادی در زمینه رابطه جنسی و شخصی زن و مرد حقوق زن را با مرد مساوی تعریف کرد. در ایران هم باید انقلابی در این زمینه صورت بگیرد. نه تنها تعدد زوجات، صیغه و غیره باید کلا از جامعه جارو بشود بلکه زن و مرد باید حق مساوی در انتخاب همسر و یا شریک زندگی داشته باشند. پدیده ای مثل پدیده ازدواج های سفید را باید برسمیت شناخت. رابطه جنسی بین نوجوانانو بین بزرگسالان قبل از ازدواج باید برسمیت شناخته بشود. هیچ عاملی چه خانواده،چه دولت، چه مذهب، و یا هر مرجع دیگری نباید در رابطه برابر و داوطلبانه جنسیتی بین زن و مرد بالغ دخالت کند. رابطه جنسی امر شخصی و خصوصی است. برای تحقق این امر باید بویژه دخالت مذهب در امور شخصی و روابط خصوصی شهروندان را ممنوع کرد.
اینها اقدامات اثباتی است که باید انجام بشود ولی روشن است تا وقتی که جمهوری اسلامی هست هدف اصلی و مانع اصلی، اولین خاکریزی که باید فتح کرد، این استکه این حکومت ضد زن رابزیر کشید. این اولین قدم در این جهت است که حقوق کاملا برابر زن و مرد را در جامعه جاری کنیم. در شرایط امروز هدف اعتراضات مردم حکومت جمهوری اسلامی است همانطور که در مبارزات مردم مریوان و در همه جای ایران مشاهده میکنم. باید اول از شر جمهوری اسلامی خلاص شد تا بتوانیم اصلا صحبتی از آزادی زن و برابری زن و مرد به میان بیاوریم.
خلیل کیوان: برخی بر این باورند که تجاوز جنسی به زنان مساله ای جهانی است. و ریشه و علت آن مردسالاری و نگاه سکسیستی به زنان است که در همه کشورها مشاهده میکنیم. به همین خاطرهم ما شاهد جنبش “می تو” هستیم که در چند سال اخیر در خیلی از کشورهای غربی شکل گرفته و در فضای اعتراضی ایران هم مطرح شده است. آیا در ایران هم مساله تجاوز جنسی ناشی از فرهنگ مردسالارانه نیست؟ مبارزه علیه تجاوز جنسی در جمهوری اسلامی چه ویژگیهائی دارد؟
حمید تقوائی: همانطور که اشاره کردید در کشورهای غربی هم جنبشی مثل “می تو” علیه تجاوز جنسی شکل گرفته است. منتهی همچنانکه در سئوال قبلی توضیح دادم یک فرق اساسی بین شرایط ایران و دیگر کشورها وجود دارد. اینجا حکومت و قوانین دولتی و اخلاقیات و سنتهای مذهبی اشاعه دهنده تجاوز جنسی به زنان هستند. صیغه و مساله تعدد زوجات و حجاب اجباری و آپارتاید جنسیتی و معرفی زنان بعنوان عامل فساد و تحریک مردان در تبلیغات رسمی و دولتی همه زمینه ساز تجاوز جنسی به زنان است. جمهوری اسلامی حتی تجاوز به کودکان را قانونی اعلام کرده است. همه اینها یعنی دولت و قانون پشت بی حقوقی زن هست. در ایران نه تنها رفتار با زن بعنوان کالای جنسی جرم نیست بلکه امری است که دولت آنرا قانونی و مشروع کرده است. فقط کافی است این مورد را در نظر بگیریم که درهمه کشورها نه تنها رابطه جنسی بلکه هر نوع سوء استفاده جنسی از کودکان یک جرم جنائی مهم محسوب میشود. در جمهوری اسلامی این امر قانونی است. این امر در اسلام مشروع است و قوانین حکومت هم که از اسلام نشات گرفته این تجاوز جنسی به کودکان را رسمیت بخشیده است. در اسلام و قوانین حاکم حداقل سن ازدواج وجود ندارد. یعنی مرد در هر سنی میتواند با دختران خردسال، حتی دختر نوزاد، ازدواج کند. فقط باید رضایت پدر کودک را جلب کرده باشد. در احکام اسلامی به تفصیل توضیح داده اند که چطور میشود از کودک شیرخوار “کامگیری” کرد. چنین احکامی چنان تهوع آور و شنیع است که انسان حتی از بزبان آوردنش شرم میکند. ولی اینها در جمهوری اسلامی قانون است.
همه اینها نشان میدهد که اگر در کشورهای غربی زنان با فرهنگ مردسالارانه و سکسیستی مواجه هستند و علیه بی حقوقی و تبعیض عملی علیه زن در جامعه مبارزه میکنند در ایران مساله از این فراتر است. اینجا زنان با بیحقوقی و تبعیض قانونی و رسمی مواجه اند. اخلاقیات اسلامی، قوانین اسلامی، کل حکومت اسلامی و تبلیغات حکومتی هر روز از منبر و نماز جمعه و رسانه ها و غیره زن را بعنوان ضعیفه و ناموس مرد، بعنوان منبع فساد، بعنوان تحریک کننده مردان، بعنوان کسی که باید خودش را در حجاب بپوشاند و حتی نباید بلند بخندد چون سبب تحریک و به گناه آلوده شدن مردان میشود، در نظر میگیرند و معرفی میکنند. در جمهوری اسلامیهمه قوانین در این جهت است. به همین خاطر من فکر نمیکنم بتوان گفت که در ایران هم مثل همه جای دنیا ریشه مساله اخلاقیات مردسالارانه و یا فرهنگ و سنن سکسیستی و عقب مانده و غیره است. در ایران اخلاقیات و فرهنگ عقب مانده ضد زن اولا مبتنی بر مذهب حاکم است و بهمین دلیل بسیار گسترده تر و فجیع تر از جوامع دیگر است و ثانیا امری دولتی قانونی است. به همین خاطر ابتدا باید تکلیف این حکومت را روشن کرد. باید این حکومت را بزیر کشید تا بتوانیم با فرهنگ مردسالارانه هم مبارزه کنیم. این هم جزئی از مبارزه برای رهائی زن است ولی امروز پرداختن به فرهنگ و سنن بجای مقابله با حکومت و قوانین زن ستیز دولتی هدف را گم میکند و به نتیجه نخواهد رسید. امروز باید تمرکز مبارزه بر قوانین اسلامی و علیه جمهوری اسلامی باشد.
خلیل کیوان: حمید تقوایی کمی در باره ویژگیهای شهر مریوان صحبت کنیم. این شهر از نظر مبارزات اجتماعی و ابتکارات نمونه است. برای مثال ده ها کانون و تشکل و نهاد در زمینه های مختلف از جمله در زمینهمحیط زیست، در دفاع از حقوق کودک، در زمینه هنر و کتابخوانی، کوهنوردی،علیه اعتیاد، دوچرخه سواری زنان،برگزاری مراسم های روز جهانی زن و اول مه روز کارگر، انجمن های علمی، ادبی و فرهنگی،علیه نیروهای ارتجاعی مثل سلفی ها و غیره در این شهر فعال اند. تجمعات بزرگاعتراضی در این شهر سازمان داده شده است.اعتراضات پی در پی معلمان، تجمعات برای آزادی معلمان زندانی، تجمع بزرگ و باشکوه استقبال از معلمان آزاد شده زندانی، تجمع بزرگ در چهارمین سالگرد جانباختن فعالین محیط زیست و غیره. اینها در این شهر اتفاق افتاده. این شهر یک الگوی مبارزاتی در مقابل جمهوری اسلامی بدست داده است. آیا از این تجربیات میتوان یک الگو گرفت و به سایر نقاط ایران تعمیم داد؟ این مبارزات و این الگو بحد کافی در ایران شناخته شده نیست. چطور میتوان آنرا شناساند و فراگیر کرد بنحوی که فعالین در کردستان و سراسر ایران از تجارب آن استفاده کنند؟
حمید تقوائی: شهر مریوان در همه عرصه هائی که اشاره کردید سابقه درخشانی در مبارزه دارد. همانطور که بالاتر توضیح دادم این مبارزات از همان سال ٥٧ با کوچ مریوان آغاز شد. این که این شهر در کردستان است و کردستان هم از آغاز با جمهوری اسلامی رودررو شد و با مبارزه مسلحانه در برابر حکومت ایستاد، اینکه در اعتراض به حکومت تازه بقدرت رسیده علاوه بر کوچ مریوان قیام سنندج را داشتیم و از آن روز تا کنون اعتراضات اجتماعی در عرصه های مختلف ادامه داشته، همه اینها باعث شده شهر مریوان موقعیت ویژه ای داشته باشد. خیلی ها این تاریخچه را نمیدانند و باید تاریخ مبارزات و تجربیات این شهر را بیشتر به جامعه معرفی کرد و باطلاع همگان رساند.
البته خواستهای حق طلبانه و انسانی مردم به هیچوجه به این شهر محدود نیست. مبارزه برای حقوق کودک، مبارزه علیه تخریب محیط زیست، مبارزه علیه تبعیض به زنان، مساله تبعیض ورزشی علیه زنان مثل ممنوعیت دوچرخه سواری، شرکت در ورزشگاهها، حقوق برابر در روابط خانوادگی و غیره و غیره مبارزاتی است که کمابیش درهمه جای ایران در جریان است. بویژه مبارزه علیه مساله حجاب و جداسازی جنسیتی از همان ابتدا، زمانی که بیش از چند هفته از روی کار آمدن جمهوری اسلامی نمیگذشت، شکل گرفت که اولین تظاهرات توده ای علیه سیاستهای ضدزن جمهوری اسلامی بود.
به این اعتبار باید گفت مبارزه برای رهائی زن مبارزه ای عمومی است. منتهی الگوئی که مریوان بدست میدهد اساس و محورش از یکسو تشکل و مبارزه متشکل است و از سوی دیگر متحد بودن نهادها و اکتیویستها و فعالین در عرصه های مختلف.
شاید مریوان چون شهر نسبتا کوچکی است فعالین، در مقایسه با تهران و اصفهان و غیره، خیلی به هم نزدیک تر هستند. نه تنها در مدیای اجتماعی بلکه در جامعه هم همدیگر را می شناسند و ارتباطات حضوری دارند.
فاکتور مهم دیگر اینست که مشخصا نیروها و فعالین چپ، بخاطر سابقه نیروهائی مثل حزب کمونیست ایران و کمونیسم کارگری و کومله، در کردستان و در شهر مریوان پایگاه وسیعتری دارند.
این عوامل دست بدست هم میدهند و الگوی کارآمدی را در برابرجامعه قرار میدهند.الگوئی که قبل ازهر چیز باید مورد توجه فعالین جنبشهای اعتراضی بخصوص جنبش رهائی زن قرار بگیرد. تجربه مریوان نشان میدهد که باید در فعالیت میدانی در کنار هم قرار گرفت، بیانیه ها و فراخوانها مشترک داد، باید ارتباطات را گسترش دارد، باید برهمبستگی بین جنبش رهائی زن و جنبشهای دیگر تاکید کرد و آنها را به هم وصل کرد.
به نظر من اتحاد و همبستگی عملی که با ارتباط گیری و اراده و خواست فعالین آغاز میشود حلقه اصلی است که باید در دست گرفت. و در این میان نقش تشکلها بسیار تعیین کننده است. تجربه مریوان اگر چیزی را نشان بدهد قدرت تشکل است. قدرت فعالیت اجتماعی و اعتراضی با اتکا به انواع تشکلها. منظور صرفا تشکلهای سیاسی و یا حتی مستقیما اعتراضی نیست، بلکه نهادها و کانونهای اجتماعی ای که آنها هم در زمینه مسائل اجتماعی جمهوری اسلامی را بچالش میکشند نیز نقش مهمی در توده گیر شدن اعتراضات دارند. مانند انجمنها و سمن ها و کانونها و انواع نهادها که از دفاع از حقوق حیوانات بگیرید تا ورزش و کوهنوردی و کتابخوانی و غیره وغیره را امر خود قرار داده اند.
اینها دستاوردهای مردم مریوان است که به نظرم الگوئی است که باید بیشتر درباره اش صحبت کرد و بیشتر آنرا معرفی کرد با این هدف که فعالین در شهرهای دیگر هم به همین شیوه روی بیاورند؛ در فعالیتهای اجتماعی- سیاسی–مطالباتی انواع انجمنها و سمن ها و نهادها را سازمان بدهند و دست در دست هم مبارزات را به پیش ببرند. من امیدوارم مبارزه پرشور مردم مریوان علیه تجاوز جنسی عملا نمونه و الگوئی بشود که بقیه شهرها هم به آن بپیوندند. فی الحال شهر سنندج به حمایت از مریوان برخاسته. امیدوارم سایر شهرها هم به شیوه های سازماندهی و همبستگی که تجربه مریوان بدست داده است روی بیاورند.
١٤ سپتامبر ٢٠٢٢