تظاهرات چند ده هزار نفره کابل در محکومیت کشتار شهروندان و علیه بی تفاوتی حکومت “وحدت ملی” و گسترش این تظاهرات در بسیاری از شهرهای دیگر از جمله مزارشریف، بلخ، جوزجان، هرات، زابل و ننگرهار بیش از هر وقت دیگر فاصله و جدایی اهداف سیاسی حکومت و خواستهای بحق مردم افغانستان را نشان میدهد.
مرگ فجیع هفت گروگان ربوده شده که در بین آنان یک کودک پانزده ساله به چشم میخورد توسط تفنگچی های طالبانی درعین موهن و تکان دهنده بودن آن، بر این نکته تاکید دارد که هر روز دامنه ناامنی به سبب لاابالی گری عامدانه حکومت در دفاع از شهروندان بیشتر میشود.
پس از یافتن هفت جسد که سرشان بریده شده بود. ستاد دادخواهی ملی برای قربانیان خشونت تصمیم اطلاع داد که اجساد را از زابل به غزنی سپس به کابل خواهد برد و از مردم دعوت کرد در مقابل ارگ ریاست جمهوری به دادخواهی و اعتراض دست بزنند.
حکومت پس از رسیدن اجساد مانع از حرکت جمعیت شد و تلاش کرد برای خاتمه دادن به اعتراضات به بهانه “احترام” آنها را به سردخانه بیمارستان داوود خان منتقل کند. با مخالفت صریح جمعیت معترض، از ساعت ۷ بامداد تجمع اعتراضی فشرده تر شد. مردم خشمگین به درست ارگ ریاست جمهوری را انگشت نشان میکردند. ده ها هزار نفر با تشکیل یک دهلیز طولانی اجساد قربانی را به سمت کاخ ریاست جمهوری حرکت دادند. مردم فریاد میزدند، حقوق شهروندی حق مسلم ماست! من پشتون هزاره ام، متحد شویم تا رها شویم و ارگ ارگ! مرگ مرگ! و . . . دست به اعتراض زدند.
همه حیله ها و تلاشهای حکومت برای متفرق و چند شاخه کردن جمعیت از سوی حکومت بکار گرفته بی نتیجه ماند. هر لحظه بر کثرت جمعیت افزوده میشد.
پیامهای ریاست جمهوری و معاونانش که با صدای لرزان و وحشت زده، از مردم میخواستند ارگ را ترک کنند، برای همیشه در تاریخ مبارزات مردم افغانستان بجا خواهد ماند.
اشرف غنی مانند همیشه با مهمل تراشی همیشگی نهایتا مردم را تهدید کرد. عبدالله رٸیس اجرایی حضور مردم در ارگ را غیر قانونی خواند، محقق معاون عبدالله با کینه ورزی شدیدی مردم خشمگین را به شکست خورده های انتخابات نسبت داد و با توهین صریح به مردم از آنها خواست از ارگ خارج شوند.
تیراندازی به مردم جان به لب آمده و زخمی کردن هفت نفر و بنا به اخبار منتشر شده، کشته شدن دو نفر بیش از بیش خشم مردم را لبریز کرد.
قرار شد از میان مردم نمایندگانی برای مذاکره و اعلام کیفرخواست به داخل ارگ بروند و با شخص اشرف غنی و اعضای دولت نشست اعتراضی داشته باشند. اما به شکل مرموزی، نمایندگان انتخاب شده نتوانستند وارد ارگ شوند و چند نفر دیگر به نمایندگی از تجمع اعتراضی وارد ارگ شد و با طرح پنج خواسته که اساسا به خواستهای حکومتی نزدیک و هم خط بود مطرح شد.
اما این تمهید هم چیزی از اعتراض و خواستهای بحق مردم کم نکرد. پیام مردم بسیار روشن و صریح، مسٸولیت تمامی بلایای اجتماعی را مستقیما به عهده دولت می گذارد و خواهان استعفای دستجمعی آنها می شود.
تظاهرات چند هزار نفره تا پاسی از نیمه شب ادامه داشت که توسط بسیاری از خبرگزاریهای داخلی و انعکاس بسیار گسترده در شبکه های اجتماعی با ایجاد موج عظیمی از پشتیبانی بین المللی به یکی از مهمترین خبرهای روز بدل گردید.
امنیت یکی از وعده های حکومت وحدت ملی برای رسیدن بقدرت بود. اما اینهم مانند سایر وعده های انتخاباتی همه نقش بر آب شد. در عوض سازش و مماشات با تفنگچی های طالبان و کنار آمدن با دستگاه امنیتی پاکستان، سیاست بی عملی در قبال حفظ امنیت مردم، گسترش ناامنی بیش از پیش گسترش یافت.
اکنون با این تظاهرات جامعه افغانستان بخوبی نشان میدهد که در یک قدمی یک رنسانس سیاسی و اجتماعی جدی است. نشان میدهد عزمی جدی برای ایجاد تغییرات بنیادی و کنار زدن احزاب فاسد جهادی و دار و دسته های تفنگچی بیش از هر وقت دیگر خودنمایی می کند. این تظاهرات چند ده هزار نفری و حضور چشمگیر و گسترده زنان، جهتگیری شعارهای تعیین کننده، نشان از تغییری جدی در چهره سیاسی و اجتماعی افغانستان است.
این تظاهرات گوشه ای از خشم مردم علیه ناامنی و فساد حکومتی است. بیعدالتی و تبعیض سازمان یافته دولتی که زندگی را بر میلیونها مردم مصیبت دیده افغانستان تباه کرده است و اگر به درست تداوم یابد بزودی آثار خود را بر چهره سیاسی و اجتماعی افغانستان نشان خواهد داد. افغانستان آبستن تحولات جدی و تعیین کننده است. همین حکومت را بیش از هر وقت دیگر به هراس افکنده است و مردم را چنین مصمم به میدان مبارزه کشانده است.
این اعتراض گسترده و بی سابقه در عین حال نشان داد که رهبری جدی تر و با افق بازتری نیاز دارد تا بتواند مردم را برای تحقق خواستهایشان همچنان در میدان نگهدارد.
هنوز چیزی از تجمع های اعتراضی علیه بیکاری نگذشته بود که این تظاهرات در ابعاد بی سابقه قدرت مردم و ضعف حکومت را نه تنها در اجرای وعده هایش که در انسجام داخلی اش هم نشان داد.
بررسی نقاط قوت و ضعفها و همه گوشه ها و زوایای این اعتراض قدرتمند، نقش رهبری و افق آینده مبارزات مردم در افغانستان یکی از وظایف فوری و جدی احزاب چپ و سوسیالیست است.