جدید ترین

اعتراض عریان، پاسخ تازیانه بر عشق!

سیامک بهاری
انتشار خبر هولناک شلاق زدن دو جوان در ملاء عام در افغانستان با موجی از نفرت و انزجارنسبت به این عمل جنایتکارانه روبرو شد. تایید دستگاه قضایی و دادگاههای رسمی کشور و درج این خبر در رسانه های دولتی سبب شد که یکبار دیگر دست درازی مذهب در امور قضایی و زندگی خصوصی مردم بویژه زنان و جوانان مورد اعتراض قرار گیرد.
دو دلداده جوان، احمد و زرمینه ۲۲ و ۲١ ساله بجرم عشق ورزیدن به یکدیگر، خارج از مرزها و مقررات مذهبی و قومی، یک ماه پیش، بدستور ملا و محکمه محل در شهر فیروزکوه در مرکز ولایت غور دستگیر شدند. به گفته مقامات رسمی دادگاه محلی، چهار بار مورد شکنجه قرار گرفتند تا به گناه عشق ورزیدن اعتراف کنند.
این دو دلداده عاشق بدور از چشم ملا و مسجد با هم زندگی مشترک داشتند، حاصلش نوزادی دوماهه بود. پدر زرمینه اصرار داشت که باید ملا و مسجد خطبه عقد بخوانند و احمد نپذیرفت. پدر شکایت کرد و آندو مجبور به فرار شدند. هنگامی که زرمینه سوار بر ترک موتور احمد نشسته بود، تا از محل بگریزند و به جایی دیگر پناه ببرند، هر دو دستگیر شدند!
کمی بعدتر “عطا فاروقی” قاضی دادگاه بدوی ولایت غور تایید کرد که “آن دو رابطه جنسی خارج از محدوده زناشویی داشته اند. حکم، مطابق قوانین شرع، با استناد به ماده ۱۳۰ قانون اساسی و ماده اول قانون جزای اسلامی صادر شد و این دو جوان بعد از چهار بار اعتراف در این محکمه گفته اند که با همدیگر رابطه جنسی داشته اند. مصداق عمل زنای این دو جوان یک نوزاد دختر دوماهه است”.
در مراسم توحش شلاق زدن این دو جوان، همه مقامات عالی منطقه شرکت جستند. از رییس شورای ولایتی، تا رییس شورای به اصطلاح علما، از رییس دادگاه عالی غور، تا رییس شورای عالی صلح شرکت کردند. حکومت و مسجد و ملا، قانون و احکام شرع، دست در دست هم برای سرکوب آزادی عشق ورزیدن و تایید جنایتی سازمان یافته، پیروزمندانه تازیانه زدن بر این دو جوان را تایید کردند. نمایش وحشت شلاق زدن در ملاءعام برگزار شد! آنها فاتحانه خبرگزاریها را هم فراخوندن تا با انتشار خبر، زهر چشم بیشتری از مردم و بویژه جوانان درمحل بگیرند.
این نمایش هولناک چندمین مراسم شکنجه رسمی دولتی است که در چهارده سال اخیر در مناطق تحت کنترل دولت، قانونا و شرعا در ملاء عام به اجرا گذاشته می‌شود.
چندی پیش از این نیز در شهرستانی از استان ارزگان، جوانی به همین جرم در ملاء عام شلاق زده شد، صورتش را با گل و لای و لجن سیاه کردند، لباس زنانه بر او پوشاندند و وارونه بر گرده الاغ نشاندند و در کوی و برزن چرخاندند!

سراسر کشور افغانستان دستخوش ناامنی، گرسنگی و بیکاری است. فساد گسترده دستگاه دولتی از بالا تا پایین روزگار مردم را تیره و تار کرده است. دولت راسا مرکزی برای باز کردن دست متنفذین مذهبی است و قلدرهای محلی که همه مناصب مهم دولتی دارند در گوشه و کنار با به راه انداختن دستجات مسلح هر کدام برای خود حکومتی خود مختار محسوب می شوند. هر چه بیشتر با دست درازی در زندگی مردم، بویژه زنان خود را تثبیت می کنند و قدرت خود را به قانون نوشته و نا نوشته بدل می کنند.
در حالیکه همه و عده و وعیدهای دولت نقش بر آب شده است و هیچ جای اعتماد و امیدی به آن باقی نیست، نوعی از هرج و مرج به مرور کل جامعه را فرا می گیرد.
هنوز جامعه از شوک به خاک و خون کشیدن فرخنده در پایتخت “جمهوری اسلامی افغانستان” فروکش نکرده است که درهمان امتداد، در گوشه و کنار کشور چه آنجا که دولت اسما حضور دارد و چه مناطقی که به دست طالبان سپرده شده است. بساط محاکم برای سرکوب شرعی و به تسلیم کشاندن مردم برپا میشود.

اما در وجهی دیگر، موج مدرنیسم و پس زدن فضای حفقان مذهبی هر چه بیشتر جای خود را در جامعه باز می کند. جلب توجه می کند و نیرو می گیرد. جامعه افغانستان شاهد عروج قطبی سازش ناپذیر است که نه سر به دولت است، نه منفعتی نزد تفنگچی های محلی و صاحب منصب دارد. قطب مدرنیسم و جسور برای خاتمه دادن به حرمانی که بیش از سه دهه است، کل جامعه را به نابودی کشیده است. پا به عرصه گذاشته است.
قطبی که در مقابله با عاملین قتل فرخنده چهره اش بیش از پیش به جامعه شناسانده شد. نسلی جوان، پرشور، که لایه های متعفن خشونت مذهبی و قومی را می شناسد ونمی خواهد قربانی و طعمه مصالح این و آن دسته باشد. نسلی که امروز را نمایندگی می کند و دیگر نمی توان وجودش را انکار کرد.

پس از اعلام تازیانه زدن به دوجوان در ولایت غور، موجی از اعتراض توسط همین نسل جامعه را متوجه خود کرد.
زهرا موسوی زن جسوری که با اعتراض عریان خود درمدیای اجتماعی، به گنداب مردسالاری و خشونت و دست دراز شده مذهب در دستگاه قضایی حمله برد! بسرعت به یک قطب خبری بدل شد.
موج تایید از حرکت اعتراضی او و تحسین وسیع زنان و جوانان به اشکال مختلف دم دستگاه مرتجع حاکم و غیر و حاکم را به وحشت انداخت. گنداب شریعه دهان باز کرده بود تا با خشونت آفرینی جدید خود ارعاب جدید راه بیندازد اما کل این دستگاه متعفن با شوک باور نکردنی اعتراض عریان تعادل خود را از دست داد و چهره واقعی خود و سخنگویانش را برملا کرد!
این موجی نو، خونی تازه در رگهای اعتراضی جامعه است! در این بستر هم ساکن نخواهد ماند و به اشکال متنوع دیگری بسرعت با دهها اعتراض جدید خود را به سنگرهای قوانین شریعه خواهد کوبید!
دفاع، پشتیبانی و حمایت از این صف به عهده کل جهان متمدن است.
همانطور که زمین زیر پای فاسدان و تجار دین در عراق و لبنان داغ شده است، در افغانستان نیز چنین خواهد شد! نسلی که برای تغییر و پس زدن رسوم و قوانین ارتجاعی سنگر به سنگر در حال پیش روی است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *