انترناسیونال ۵۱۶:
لحظات به سرعت به زمان پایانی مذاکرات ماراتونی کشورهای ۱+۵ و رژیم اسلامی نزدیک میشوند. آیا رژیم اسلامی جام زهر دیگری را سر خواهد کشید؟ آیا توافقی صورت خواهد گرفت؟ یا باز هم مانند گذشته دور جدیدی از مذاکرات تعریف خواهد شد؟ یا نه؟ سرانجام این مذاکرات شکست خورده و دور جدیدی از کشمکش و تقابل آغاز خواهد شد؟
واقعیت این است که علیرغم ضرورت و مطلوبیتی که دستیابی به یک توافق و بند و بست برای هر کدام از طرفین این تقابل دارد، سرنوشت این مذاکرات کماکان در هاله ای از ابهام قرار دارد. لحظات پایانی، مسائل حل نشده، کماکان میتوانند سرنوشت این مذاکرات را به هر طرفی سوق دهند.
تبعات دو راهی رژیم
رژیم اسلامی بر سر دو راهی تعیین کننده ای در حیات خود قرار گرفته است. به هر طرف بچرخد با معضلات و تناقضات خرد کننده ای مواجه خواهد شد.
اگر تن به عقب نشینی و تسلیم ندهند و مذاکرات به شکست کشیده شود، با عواقت خرد کننده ای مواجه خواهد شد. تشدید تحریمهای اقتصادی، افزایش فشارهای سیاسی و دیپلماتیک بین المللی و تشدید احتمال حمله نظامی به مراکز هسته ای متعدد رژیم اسلامی از پی آمدهای سهمگین قرار گرفتن در چنین مسیری خواهد بود. استراتژیستهای رژیم میدانند که در صورت آغاز درگیری نظامی رژیم اسلامی دچار ضربات مهلکی خواهد شد که علیرغم رجزخوانی های سران سپاه و نیروهای نظامی برایشان به شدت ناگوار و غیر قابل پیش بینی است. میدانند که سناریوهای خونین عراق و سوریه و لیبی حال با هر تغییر کمی و کیفی در انتظارشان خواهد بود. پروسه ای که حتی اگر آغاز خونین آن روشن باشد، پایان روشنی برایش قابل تصور نیست. ارتقاء کشمکشها تا سطح درگیری نظامی آینده سیاهی را برای رژیم و همچنین جامعه بدنبال خواهد داشت.
از طرف دیگر اگر تن به سازش دهند، جام زهر دیگری را سر بکشند، موقعیتشان در قبال جامعه دستخوش تغییرات قابل ملاحظه ای خواهد شد و توازن قوا به نفع جامعه و مردم سرنگونی طلب تغییر خواهد کرد. بدون اینکه الزاما توافقشان با غرب به بقای آنها کمک شایانی بکند. چرا که میدانند که مردم بر خلاف تصورات کودنانه جناح غربی رژیم، جناح اعتدال طلبان و اصلاح طلبان حکومتی، به نقطه سازشی با رژیم دست نخواهند یافت. میدانند که مردمی که برای سرنگونی رژیم اسلامی لحظه شماری میکنند، تسلیم چنین رژیمی حال با هر درجه دوری و نزدیکی با غرب نخواهند شد. بر عکس میدانند که مردم معترض جری تر خواهند شد و باید با موجی از اعتراضات کوبنده و مردم پر توقع تر و جری تر مواجه شوند. از طرف دیگر در موقعیتی نیستند که تجربه قتل عام خونین شهریور ۶۷ را پس از سر کشیدن جام زهر توسط خمینی سازمان دادند، تکرار کنند. هر چند که دامنه اعدامها و دستگیری ها را افزایش داده اند، اما کمتر تردیدی دارند که بتوانند آن سناریوی خونینی را تکرار کنند. آن دوران دیگر گذشته است.
این وضعیت خرد کننده در عین حال به جدال جناحهای رژیم اسلامی شدت و دامنه بیشتر و خرد کننده ای بخشیده است. جناح غربی رژیم بر شدت تبلیغات و سیاستهای خود افزوده است. مساله بر سر تعیین تکلیف جناحها است. رفسنجانی از این صحبت میکند که باز شدن سفارت آمریکا غیر ممکن نیست. خامنه ای همزمان خواهان افزایش قابلیت نظامی و موشکی رژیم است. اما خامنه ای بیش از هر زمان دیگری در موقعیت شکننده ای قرار گرفته است. هر دو جناح میدانند که سازشی پایداری برایشان در این شرایط ممکن نیست. جناح غربی رژیم بقای رژیم اسلامی را در بهبود و تغییر مناسبات رژیم اسلامی با غرب میدانند. بر این تصورند در صورتیکه با غرب به سازش برسند، با توجه به تمایلات پرو غربی جامعه، میتوانند زمینه های سازش و بقای خود را تامین کنند و پروسه استحاله رژیم را خود پرچمداری کنند. از طرف دیگر خامنه ای و جناح راست این تصورات را خیانت به کل پروژه اسلامی قلمداد کرده و در مقابل آن ایستاده اند. هر چند که بطور مقطعی تا هم اکنون به مذاکرات و سازش مستقیم با آمریکا تن داده اند. کشمکشهای جناحی در هر صورت در حال شدت و رسیدن به نقاط حساس و خرد کننده درونی است.
اگر توافقی حاصل شود، جناح غربی رژیم از موضع قدرت در قبال جناح رقیب قد علم خواهد کرد. توافقات حاصل شده زمینه گسترش قوای این جناح را فراهم کرده و بر این موج سوار خواهند شد. اگر شکست بخورند، جناح غربی تلاش خواهد بار شکست را به گردن جناح راست و خامنه ای انداخته و حساب خود را از جناح راست رژیم مجزا کند. رژیم اسلامی از هر سو محاصره شده است. راه پس و پیشی برایش متصور نیست.
اکنون چشمهای بسیاری به نتایج این مذاکرات در وین دوخته شده است. مردم به حق خواهان برداشته شدن و حذف تحریمهای اقتصادی اند. تحریم اقتصادی بمثابه یک سلاح مهلک و کشنده تاثیرات ناگوار بسیاری بر موقعیت و زندگی اقتصادی جامعه داشته است. فقر و فلاکت و محرومیتی که رژیم اسلامی سرمایه در طول حیات سیاهش بر مردم تحمیل کرده است، در این دوره و تحت تاثیر تحریمها افزایش قابل ملاحظه ای یافته است. این یک رکن واقعیت ارزیابی جامعه از این مذاکرات است. از طرف دیگر مردم میدانند که عقب نشینی رژیم اسلامی در قبال کشورهای ۱+۵ نه ناشی از قدرت بلکه ناشی از استیصال و ضعفی است که در آن قرار گرفته اند. و این چراغ سبزی به مردم برای تعرض و تلاش برای عقب راندن رژیم است.
کمونیسم کارگری و تحریم اقتصادی
جنبش ما تاکنون پرچمدار مقابله با این سلاح کشتار اقتصادی بوده است. ما به همان شدت که برای سرنگونی رژیم اسلامی و استقرار آزادی، برابری، حکومت کارگری و یک جمهوری سوسیالیستی که متضمن آزادی و برابری و رفاه همگان است تلاش میکنیم در عین حال برای بر چیدن سیاست ضد انسانی تحریم اقتصادی تلاش کرده ایم. موضع ما در این چهارچوب عمیقا انسانی و رادیکال است: منصور حکمت در سال ۱۹۹۵ زمانیکه اولین تحریمهای تجاری و اقتصادی علیه رژیم اسلامی اعلام شد، در نوشته کوتاهی در نشریه انترناسیونال جوهر سیاست جنبش ما را اینگونه فورموله کرد:
“این سياست آمريکا مستقل از تاثيراتش بر ثبات و بى ثباتى رژيم اسلامى، بايد بعنوان يک اقدام زيانبار براى مردم ايران بدون هيچ ابهامى محکوم شود. وخامت بيشتر اوضاع اقتصادى مردم نتيجه محتوم اين سياست خواهد بود. برخلاف ادعاهاى رايج، تحريم تجارى از جانب آمريکا حتى اگر اروپا و ژاپن و ساير قطبهاى اقتصادى از آن تبعيت نکنند، تنگناهاى واقعى براى اقتصاد ايران ايجاد ميکند که قربانيان فورى آن نه رژيم اسلامى، بلکه توده وسيع مردم کارگر و کم درآمد در ايران خواهند بود.
اين تصور که اعمال فشار بر مردم و به استيصال کشيدن آنها گامى در جهت سرنگونى رژيم اسلامى است، تصورى بيمارگونه و ضد اجتماعى است که فقط در چهارچوب تفکر فرقه اى جريانات حاشيه جامعه نظير مجاهدين مى گنجد. و اين در شرايطى است که خود آمريکا نه فقط تغيير رژيم، بلکه حتى تغيير روش داخلى رژيم اسلامى در قبال مردم ايران را جزو اهداف سياست تحريم تجارى ذکر نکرده است.“
و در زمینه تاثیر این تحریمها بر موقعیت رژیم اسلامی افزود:
“برخلاف برداشت اغلب مفسران رسانه ها، سياست تحريم “وحدت ضد آمريکايى” در درون رژيم را تقويت نميکند، جناح ضد غربى را در رژيم ايران قدرتمندتر نميکند، و بر شدت تبليغات ضد غربى رژيم اسلامى نمى افزايد. اين واقعه شباهتى به ماجراى اشغال سفارت ندارد. آن دوران گذشته است. امروز اين يک فشار واقعى روى جناح غربى و طرفدار آمريکا در حکومت است که تکليف خود را هرچه سريعتر و به شيوه اى هرچه چشمگيرتر با جناح مخالف روشن کند. تاثير اين اقدام بر رژيم اسلامى تشديد اصطکاک ميان جناحهاى حکومت در درون ايران، و جهت گيرى جدى تر رژيم اسلامى در عرصه ديپلوماسى و سياست خارجى به سوى کنار آمدن با آمريکا و دول غربى خواهد بود.” (منصور حکمت – ژوئن ۱۹۹۵ – تیر ۱۳۷۴)
واقعیات کنونی حقانیت این سیاست حزب ما را بیان میکند. ما این واقعیات را مبنای فراخوان به جامعه برای پیوستن به اردوی خود، یعنی اردوی آزادی و برابری و رفاه قرار میدهیم. و تاکید میکنیم: مستقل از اینکه این مذاکرات به کدام طرف بچرخند، باید برای دور جدیدی از مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی و برقراری یک نظام آزاد و برابر و انسانی، یک جمهوری سوسیالیستی، آماده شد.
علی جوادی