جدید ترین

درد بی درمان سرمایه اسلامی

یاشار سهندی:
در شماره گذشته نشریه کارگر کمونیست به کنفرانس اقتصادی پرداختیم که از سوی حکومت برپا شده بود و اشاره کردیم که “فعالان اقتصادی” شرکت کننده در این کنفرانس، نهایت راه حلی که برای برون رفت جمهوری اسلامی از بحران اقتصادی ارائه خواهند داد، به مانند ٣٥ سال گذشته، تحمیل هزینه بحران به دوش توده مردم زحمتکش خواهد بود. این حکومت، اساسا حکومتی نیست که راه حل های روتین بورژوایی بتواند مشکل گشای آن باشد. اقتصاد غارتگرانه و مافیایی سراسر در فساد غرق شده این حکومت، درمان پذیر نیست.

در هفته گذشته سایت حکومتی خبر آنلاین برای چند ساعت نوشته ای منتشر کرد که رسما سپاه پاسداران را مسبب فساد نهادینه شده در عرصه اقتصاد جمهوری اسلامی معرفی کرد. به گزارش سایتهای خبری ” این سایت بی‌آنکه به نام سپاه اشاره کند٬ نوشته بود نهادی که در کسوت ضابط قوه قضائیه همچون پلیس می‌تواند زندان و سلول داشته و افراد را بازداشت، زندانی و بازجویی کند٬ مجموعه‌ای “خطرناک” است. “خبر‌آنلاین” در ادامه یادداشت خود سپاه را صاحب موشک، بمب و هواپیما و دارنده شرکت مخابراتی برای شنود، اختلال در اینترنت و ارسال پارازیت معرفی کرده بود. این سایت هشدار داده بود: “نهادی که قادر است با پیاده کردن نیروی نظامی از فرود هواپیمای مسافری و افتتاح فرودگاه امام خمینی توسط دولت اصلاحات جلوگیری کرده و نماینده مجلس و وزیر داشته باشد، بیش از مفید بودنش می‌تواند خطرناک باشد” با وجود همچین نهادی که عملا حرف اول و آخر را به پشتوانه ” حضرت آقا” در همه امورات این حکومت از جمله اقتصاد می زند، هیچ مکتب اقتصادی بورژوازی نمی تواند اقتصادش را نجات دهد. یادداشت منتشر شده در خبر آن لاین هم نتیجه کشمکش های باندهای مافیایی جمهوری اسلامی بود. حکومتی که روزی از زبان رئیس جمهورش گفته میشود فساد نتیجه نهادهای مسلح است که در امور اقتصادی دخالت میکنند و از رفراندوم سخن میگوید؛ فردایش مقام عظمای ولایت که قرار بوده همه در او ذوب شوند به رئیس جمهور و دولتش هشدار میدهد که زیاده روی نکنند و سرشان تو لاک خودشان باشد و در این میان یک “فساد” دیگر رو میشود که نامش “پدیده” است و معلوم میشود معاونان احمدی نژاد و رئیس دفترش نقش اساسی در این ماجرا دارند، دولتی که خامنه ای آبروی نداشته اش را پای آن گذاشت، اوضاع اقتصادش خرابتر از ان است که کسی بتواند به ان سر و سامانی بدهد.

شرکت کنندگان در کنفرانس مزبور بهتر از هر کسی میدانند که بعلت فسادی که در این حکومت ریشه دوانیده، امیدی به بهبود وضعیت اقتصادی حکومت نیست. برای همین نومیدانه تلاش میکنند شاید بتوانند نهادهایی مانند سپاه پاسداران سر عقل آورند. چنانکه مسعود نیلی مشاور اقتصادی روحانی و دبیر کنفرانس اقتصادی “یکی از دغدغه‌های نظام اقتصاد کنونی را حفظ و صیانت از … جوانه‌های روییده شده در اقتصاد کشور و مقابله با عواملی می‌داند که …، می‌تواند این جوانه‌ها را بخشکاند.” او تاکید میکند: “هیچ بهبودی حاصل نمی‌شود، مگر آنکه اجماعی از سوی پژوهشگران حاصل شود و هیچ تصمیمی حاصل نمی‌شود مگر آنکه برای نیل به آن، متحمل هزینه‌هایی در اقتصاد شویم.” مسلم است که هزینه هایی که ایشان به آن اشاره میکند سپاه پرداخت نخواهد کرد. مشاور روحانی در جای دیگری صریح تر به نفس برگزاری این کنفرانس اشاره میکند. ایشان “سه ضلع کنفرانس اقتصاد ایران را متشکل از اقتصاددانان، دولتمردان و فعالان اقتصادی دانسته که در این همایش و کنفرانس تلاش شده است تا پل ارتباطی بین این سه گروه برقرار شود.”

روشن است که منظور از “فعالان اقتصادی” کارگر نیست؛ در فرهنگ ایشان کارگر هر چه که باشد، فعال اقتصادی نیست. این کد، اسم رمز سرمایه داران است که یا به شکل نهادهایی مانند سپاه خودشان را نشان میدهد یا سرمایه دارانی هستند که بلدند چگونه در این اقتصاد فاسد خود را سر پا نگه دارند. و سه ضلع کنفرانس مذکور هر کدامشان با توجه به نقشی که در حکومت دارند و وابسته به کدام باند باشند، همانقدر در فساد و تباهی این حکومت شریکند. برای همین “پل ارتباطی” برقرار نخواهد شد. اگر میخواست این پل ارتباطی برقرار شود تا حالا باید میشد.

با این وجود اما مقاومت در عمق جامعه علیه “تصمیم سازی” نهادهای سرمایه داری از نوع اسلامی اش همیشه وجود داشته. بارها تاکید کردیم این حکومت اساسا قرار بوده که کاری کند که کسی جرات و جسارت نداشته باشد که علیه سرمایه اقدامی کند، ماموریتی که با وجود همه دم و دستگاه شکنجه و اعدام در آن نیز ناموفق بود. جمهوری اسلامی خطر را از سرمایه دور نکرده است بلکه نفرت عمیق جامعه را علیه ستم کاری سرمایه داری برانگیخته است. برخی از این اقتصاددانان آنقدر هشیار هستند که هشدار دهند که ” شورش گرسنگان” ممکن است به وقوع بپیوندد و نشانه های آنرا به هم مسلکان خود یاد آور شوند.

“حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیئت‌علمی دانشگاه الزهرا” در روزنامه حکومتی اعتماد این نشانه ها را اینگونه برجسته میکند. ایشان “با اشاره به لطیفه‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی با موضوعات اقتصادی بین افراد ردوبدل می‌شود، آن را نوعی «مقاومت» تلقی کرده که آن را «مقاومت فرهنگی» می‌نامد. به نوشته آقای راغفر، “این نوع مقاومت زمانی در میان مردم باب می‌شود که مردم احساس می‌کنند، نمی‌توانند نگرانی‌های خود را به گوش مسئولان برسانند و سازوکاری برای انعکاس مشکلات خود نمی‌یابند.” این اقتصاددان، شیوه اتخاذ شده را نوعی تسلی خاطر در مردم می‌داند که به نوشته آقای راغفر، “شکلی از همبستگی اجتماعی را در مقابل سیاست‌های عمومی سازمان می‌دهد.” به نوشته حسین راغفر، در عصر کنونی شبکه‌های اجتماعی تبدیل به ابزاری شده‌اند که توده مردم به طور عام نگرانی‌های خود را با دیگران در میان بگذارند، و ازاین‌رو تأکید می‌کند که مهم‌ترین نگرانی امروز مردم ایران، نگرانی‌های اقتصادی است. این عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا، در پایان تحلیل خود تأکید می‌کند که مقاومت فرهنگی در شرایطی که مردم احساس بی‌پناهی و ناامیدی دارند گسترش می‌یابد و این کار را نوعی اعتراض به ناتوانی دولت در فراهم آوردن شرایط مناسب برای عموم مردم دانسته است.”

ما در ایران اما بیشتر از اینها را شاهد هستیم و این را “اندیشمندان برجسته اقتصادی” میدانند اما جرات اعتراف به آنرا ندارند. ایشان مسلما نگاهی به سایت حکومتی ایلنا می اندازند که بیشترین خبرهای بخش “سرویس کارگری” این سایت اختصاص به اعتصابات و اعتراضات روزمره کارگران دارد، هر چند همین سایت از درج خبر اعتراض کارگران ایران خودرو که به نوعی اعتصاب غذا میباشد، خودداری میکند. یا صف وسیعی از رهبران کارگری که به هیچ وجه با وجود بازداشت و شکنجه و زندان سر کوتاه آمدن ندارند، نادیده میگیرد. اما واقعیت این است که خطر ” انفجار در میان کارگران” بیش از هر زمانی جمهوری اسلامی سرمایه را تهدید میکند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *