سه نفر از کارگران بیکار شده معدن طلای آق دره در استان آذربایجان غربی، شنبه شب در محوطهٔ معدن دست به خودکشی زدند. خوشبختانه این سه کارگر نجات یافتند.
اما خبرهایی از این دست، از جنس فقر، از جنس اخراج سازی، عدم امنیت شغلی و هزار و یک درد دیگر که حکومت اسلامی بر زندگی کارگران و اکثریت مردم حاکم کرده است، همچنان بر بالای سر نود نه درصد مردم دور میزند و تا این بختک اسلامی بر سر کار است این فلاکت تمامی ندارد.
در مملکتی که سردمدارانش میلیارد٬ میلیارد بالا می کشند، در مملکتی که سرانش همگی از دزدی و فساد رقبا و همقطاران خود پرده برمیدارند، در کشوری که معادن نفت و طلا و صدها منابع و معادن دیگر به سرمایه ای برای دزدی و چپاول باندهای اسلامی تبدیل شده است، حتی امکان فروش نیروی کار کارگر برای تامین نان خشک خانواده را از او می گیرند و در مواجه با پدیده شوم اخراج، خود را در مرز خودکشی میابد. این وضعیت را می توان و باید تغییر داد.
پاسخ اخراج سازیها خودکشی نیست، پاسخ به عدم امنیت شغلی دلهره و نگرانی نیست، پاسخ به اجحاف و دزدی سران و گانگسترهای اسلامی از هستی و دسترنج کارگران، ناامیدی، یاس و روی آوری به خودکشی نیست. هستی و ثروت کل جامعه متعلق به نیروی کارکن و تمامی شهروندان است. کارگران شاغل و بیکار و نیروی تولید کننده در تمامی مراکز کار می توانند و قادر هستند نه تنها مانع اخراج سازیها شوند بلکه قدرت این را دارند که ثروت و سامان جامعه و دست رنجشان را از حلقوم مشتی انگل، دزد و مفتخور اسلامی بیرون بکشند. راهکار خودکشی نیست بلکه برگزاری مجامع عمومی کارگری، ایجاد صفی متحد و متشکل از توده وسیع کارگران شاغل و بیکار و دست زدن به اعتراضات و اعتصابات قدرتمند تا رسیدن به خواستهای برحق و انسانی کل جامعه است که می تواند ورق را برگرداند.*
عبدل گلپریان
منتشر شده در ژورنال ٣۰ دسامبر ۲۰١٤