ناصر اصغری:
کانادا در سالهای اخیر به مقصد مسافرت و مهاجرت ایرانیان زیادی تبدیل شده است. تنها در تورنتوی بزرگ و چند شهرک حومه آن، نزدیک به ۲۰۰ هزار ایرانی زندگی می کنند. نگاهی گذرا به شرایط اقتصادی و اجتماعی این کشور، بخصوص در یکی دو سال گذشته، حداقل برای اطلاع متقاضیان مهاجرت به این کشور هم که شده خالی از فایده نیست.
روز ۷ نوامبر سرتیتر اخبار رسانههای کانادا “پائین آمدن درصد بیکاران” در این کشور بود. “سازمان آمار کانادا” در گزارش مربوط به ماه اکتبر ۲۰۱۴ خود اعلام کرده است که پیش بینی متخصصین عرصه اشتغال غلط از آب در آمده و بجای افزایش رقم بیکاران تعداد جویندگان کار پائین آمده و تعداد زیادی کار جدید ایجاد شده است.
برای کسانی مثل من که در کانادا زندگی می کنند و موقعیت اشتغال و سطح رفاه و دستمزد را حتی بخاطر رفاه نسبی خود و خانواده اش هم شده مجبورند دنبال کنند، در این خبر واقعیتی وجود ندارد. مشاهده موقعیت و تعداد کسانی که دنبال کار هستند با گزارش فوق در تناقض آشکار است و آن را در چشم مخاطب رد و بی اعتبار می کند. برای قریب به اتفاق مردم این جامعه که دیگر فقط مصرف کننده و بی اعتنا به اخبار همیشه دستکاری شده نهادهای دولتی هستند جوانب مختلف اینگونه گزارشات که چه جنبه ها و متغیرهایی در تعریف اشتغال، بیکاری و ثبت نام جویندگان کار ملاحظه شده اند، روشن نیستند.
مشاهدات از واقعیات دیگری می گویند
گفتم که بنابه گزارش “سازمان آمار کانادا” تعداد زیادی کار ایجاد شده است؛ این آمار اما چیزی درباره تعداد کسانی که در این مدت کارهای خود را از دست داده اند نمی گوید. چیزی از رقم نیمه وقت بودن کارهای ایجاد شده نمی گوید. چیزی از رقم کارهای ایجاد شده موقت بدون مزایا در این مدت نمی گوید. چیزی درباره میزان دستمزد به کارگران این کارهای ایجاد شده نمی گوید.
در همین مدت گزارش دیگری، که اینبار نه توسط نهادهای بورکراتیک دولتی، بلکه توسط یک گروه دانشگاهی به هدایت استادی از دانشگاه یورک درباره موقعیت مسکن نیز در کانادا منتشر شده است که می گوید وضعیت مسکن در کانادا و بخصوص در شهرهای بزرگتر بحرانی است. بخش وسیعی از مردم، به گفته این گزارش، برای حداقل دستمزد کار می کنند و با حداقل دستمزد مثلا در شهری مثل تورنتو که ۱۱ دلار است، دریافت کننده این دستمزد حتی نمی تواند در خواب هم ببیند که توان کرایه یک آپارتمان یک خوابه را که هزینه متوسط چنین منزلی در این شهر ۱۵۰۰ دلار در ماه است، داشته باشد! در استان انتاریو حداقل ۱۷۰ هزار نفر در لیست انتظار برای سوبسید مسکن هستند که زمان انتظار در شهری مثل تورنتو تا ۱۰ سال هم طول می کشد!
در چند سال گذشته، هزینه زندگی در کانادا به شدت بالا رفته؛ حتی اگر چیز زیادی درباره میزان تورم به جامعه نگویند. در همین مدت دستمزدهای مردم زحمتکش منجمد مانده اند. خدمات عمومی کاهش یافته است. نرخ بیمه ماشین که معضلی اساسی شده است، سالانه و ظاهرا بدون هیچگونه ضوابطی افزایش می یابد. قیمت بنزین و مواد غذائی همچنان سیر صعودی طی می کنند. خیابانهای شهرهای بزرگ این کشور بخاطر فقر روزافزون روز بروز ناامن تر می شوند. هر سال و بنابه آمار و گزارشات رسمی، بر تعداد خانواده هایی که حتی با داشتن کار مجبورند از غذای اهدائی دیگران زندگی بگذرانند افزودی میشود. باز بنابه گزارشات رسمی تعداد کودکانی که گرسنه سر بر بالین می گذارند روز بروز افزایش می یابد. ناامنی شغلی و نگرانی از آینده به یک معضل واقعی جامعه تبدیل شده است.
این وضعیت کشوری است که گویا از اقتصاد نسبتا بهتری در میان کشورهای صنعتی برخوردار است! اما برای شهروندانی که پایشان روی زمین است و مژده های صندوق بین الملل پول قرص نانی بر سر سفره شان نمی آورد، موقعیت اینجا ابدا خوب نیست.
فعلا مفتی کار کنید!
چند روز قبل از اعلام خبر “کاهش آمار بیکاری”، روز ۴ نوامبر ۲۰۱۴ رئیس بانک مرکزی کانادا، استیون پولوز (Stephen Poloz) به پارلمان این کشور گفت که “جوانان بهتر است بروند کار بدون دستمزد بکنند. کاری کردن بهتر از هیچ کردن است چرا که آنها را برای آینده و کاری که آنها دنبالش هستند آماده و با تجربه می کند.” او با اشاره به رقم بالای بیکاری و نگرانی سیاستمداران پارلمانی در بین جوانان و در مواجهه با سئوالات کمیته پارلمانی این موضوع را مطرح می کرد. منتها ایشان چیزی در این باره نگفتند که اگر جامعه به اندازه کافی برای جویندگان کار شغل نداشته باشد، کسب تجربه به چه دردی می خورد!
بسیاری در کانادا از این بیانات رئیس بانک مرکزی کانادا متعجب شده و بعضا ابراز کرده اند که این بیانات “بلند بلند فکر کردن” بوده. اما واقعیت این است که یک چنین اظهارنظری پیامی است به جامعه که حواستان باشد، از زندگی انسانی و کار و ثبات حتی نسبی هم، خبری نیست! فعلا مفتی کار کنید و آینده را کسی نمی تواند پیش بینی کند.
واکنشها به اظهارات رئیس بانک مرکزی درخور بوده اند. به ایشان گفتند که آیا کسی مدرکی مفتی از دانشگاهی دریافت می کند؟ که آیا کسی می تواند آذوقه و مسکن مفتی بیابد؟ که آیا ایشان حتی یک روز در شرایطی زندگی کرده که دائم به او بعنوان وبالی نگاه کرده باشند؟
او اما بلند بلند فکر نکرده که حساب به کسی پس بدهد. اظهارات حساب شده ای را بیان کرده که حکایتی است از موقعیت دنیای امروز و ناامنی ای که گریبان ۹۹ درصد جهان را گرفته است.
۹ نوامبر ۲۰۱۴