اصغر کریمی :
اعتصابات کارگری در ایران نه تنها به مراکز بزرگ و بیشتری کشیده شده و ابعاد پردامنه تری بخود گرفته است بلکه تعداد اعتصابات طولانی مدت نیز رشد کرده و این یک ویژگی مهم اعتصابات کارگری در ماههای اخیر است. بدنبال دو اعتصاب ۳۹ روزه و ۱۶ روزه کارگران معدن سنگ آهن بافق، اکنون شاهد اعتصاب ۲۲ روزه کارگران کاشی گیلانا هستیم. اعتصابی که همچنان ادامه دارد. در روزهای اخیر همچنین کارگران واگن پارس دست به اعتصاب یک هفته ای زدند، کارگران نیشکر هفت تپه، در ادامه اعتصابات مکرر خود، در روزهای ۱۲ تا ۱۴ مهر دست به اعتصاب زدند و تنها با عقب نشینی کارفرما به اعتصاب پایان دادند. کارگران قطار شهری اهواز ۵ روز اعتصاب کردند و با وعده ۲۰ روزه موقتا به اعتصاب خاتمه دادند و کارگران معدن سنگرود چهار روز دست به اعتصاب و تجمع زدند اما ۳۰ نفر از نمایندگانشان برای پیگیری مطالبات کارگران و تحقق وعده های داده شده در تهران ماندند.
اعتصابات طولانی مدت، نه تنها مصمم تر بودن و جدی تر بودن کارگران برای تحقق مطالباتشان و بی اعتمادی هرچه بیشتر به قول و قرارهای کارفرمان و ارگان های دولتی را نشان میدهد بلکه نیاز به سازماندهی جدی تر و رهبران جا افتاده تری دارد و به سهم خود به سازماندهی و رهبری پخته تری منجر میشود و در عین حال اعتصاب طولانی مدت فرصت و امکان بیشتری به کارگران و رهبرانشان میدهد تا اقدامات موثرتری برای تقویت اعتصاب و به پیروزی رساندن آن در پیش گیرند. این فاکتورها از هر نظر برای تعمیق و گسترش جنبش کارگری حائز اهمیت است.
با اینهمه این اعتصابات از ضعف های مهمی رنج میبرد و من اینجا به سه جنبه آن اشاره میکنم. اتکا به مجمع عمومی و انتخاب تعداد هرچه بیشتری نماینده که هدایت اعتراض را بعهده دارند، حضور اعضای خانواده های کارگران همراه با اعتصاب و اطلاع رسانی و مطلع کردن هرچه بیشتر مردم. درمورد این سه مساله توضیح کوتاهی میدهم.
طبق گزارش ایلنا که در واقع ارگان خبری شوراهای اسلامی است، حداقل در دو مورد این اعتصابات اعضای شورای اسلامی در مقابل کارگران ایستاده اند. ایلنا به نقل از کارگران نیشکر هفت تپه میگوید: “عوامل کارفرما و اعضای شورای اسلامی کار طرح طبقه بندی مشاغل را به صورت ناعادلانه بازنگری کردهاند به گونهای که به جای امتیاز دادن به سابقه کار، به تحصیلات امتیاز دادهاند، آنهم در شرایطی که ۸۵ تا ۹۰ درصد کارگران این واحد صنعتی، تحصیلاتی کمتر از دیپلم دارند.” و چند روز قبل نیز گفته بود در واگن پارس کارگران قصد داشتنه اعتراض را به بیرون کارخانه بکشند اما اعضای شورای اسلامی قصد داشتند مانع کارگران شوند و جلو خروج کارگران از کارخانه را بگیرند. کارگران با رئیس شورای اسلامی درگیر شدند که کارش به بیمارستان کشید. همین دو مورد نقش شوراهای اسلامی و در عین حال فضای اعتراضی علیه آنها را بیان میکند. در چنین شرایطی کارگران بیش از هر زمان باید به فکر تامین رهبری اعتصابات خود باشند و مناسب ترین و عملی ترین راه تشکیل مجمع عمومی و انتخاب نمایندگان مستقیم و قابل اعتماد کارگران است. تنها با این آمادگی است که حتی شورای اسلامی نیز تا زمانیکه کارگران تماما آنرا منحل نکرده باشند، مجبور میشود بیشتر سنگ کارگران را به سینه بزند و آشکارا در مقابل کارگران قرار نگیرد. تشکیل مجمع عمومی که باید در طول روزهای اعتصاب و تجمع به عملی هر روزه تبدیل شود سنگ بنای اصلی تشکل در شرایط کنونی است و به هردرجه بیشتر در مراکز مختلف عمومیت پیدا کند و هرچه بیشتر اعتصابات و اعتراضات به آنها متکی شود، یک گام کارگران را از نظر تشکیلاتی آماده تر خواهد ساخت و شرایط مناسب تری برای اعتصابات بعدی فراهم خواهد کرد. کارگران پروفیل ساوه در ماههای اخیر و قبل تر کارگران بازنشسته ذوب آهن اصفهان و کارگران نیشکر هفت تپه بر تشکیل مجمع عمومی منظم تاکید کرده و در مواردی آنرا عملی کرده کرده اند. این الگویی برای همه مراکز کارگری است. بر فقدان تشکل های کارگری باید غلبه کرد و این عملی ترین و مهمترین قدم در شرایط کنونی است.
درمورد حضور خانواده های کارگری توضیح زیادی لازم نیست. کارگران معدن سنگ آهن بافق اهمیت حضور خانواده ها را در طول ۱۶ روز اعتصاب خود به جنبش کارگری نشان دادند. متاسفانه جنبش کارگری و در واقع فعالین و رهبران کارگری هنوز بطور جدی به این مساله توجه نکرده اند. در بافق خواست آزادی بی قید و شرط کارگران زندانی، خانواده ها را به میدان مبارزه ای پرقدرت کشاند که موجب داغ شدن مبارزه در این شهر شد و تجربه درخشانی از خود باقی گذاشت. چند سال قبل تعدادی از اعضای خانواده های کارگران نیشکر هفت تپه در راهپیمایی کارگران شرکت کردند، در تجمعات پتروشیمی های ماهشهر و در مبارزه کارگران کیان تایر نیز شاهد حضور خانواده ها بودیم. اما متاسفانه این هنوز به سنت جا افتاده ای در جنبش کارگری تبدیل نشده است. این اقدامی مهم و حیاتی برای به کرسی نشاندن خواست های ما است و باید بطور جدی تری توسط فعالین کارگری و خانواده های مبارز کارگران در دستور قرار گیرد. قطعا موانعی در این زمینه وجود دارد از تلاش حکومت برای مقابله با حضور خانواده های کارگران تا بعضا هزینه رفت و آمد و سنت های عقب مانده و غیره. اما این موانع فرض مبارزه کارگران است و باید بر آنها غلبه کرد. مهم این است که تعداد هرچه بیشتری از کارگران و خانواده های کارگران و بویژه رهبران کارگری به اهمیت حیاتی آن پی ببرند.
و بالاخره مطلع کردن مردم از اعتصاب، از خواست های کارگران و شگردهای کارفرما و حکومت کمک موثری در پیشروی اعتصاب است. رهبران کارگری را باید جامعه بشناسد تا بخصوص چنانچه مورد احضار یا دستگیری قرار گرفتند به حمایت از آنها بلند شود. این از جمله اقداماتی است که بدلیل تاثیراتی که در به حرکت درآوردن سایر کارگران معترض و تاثیراتی که در کل جامعه میگذارد بیشترین فشار را به حکومت میاورد و قدرت اعتصاب را چندین برابر میکند. این اقدام حتی اگر به همبستگی آشکار و اعلام شده مراکز کارگری و مردم منجر نشود، ولی هزینه دستگیری و سرکوب کارگران را بیشتر و دشوارتر میکند. عملا اعتصاب را از محدوده کارخانه به سطح جامعه میبرد و به عقب نشینی رژیم سرعت میدهد. بیجهت نیست که رسانه های وابسته به حکومت اعتراضات را بتمامی سانسور میکنند. فعالین کارگری این امکان را دارند که با استفاده از همه امکانات اعتصاب خود را رسانه ای کنند و افکار عمومی را مدام در جریان قرار بدهند.
جنبش کارگری در ماههای اخیر قدم های محکم تری به جلو برداشته است. اعتصابات عمق و وسعت بیشتری پیدا کرده و مرکز ثقل اعتصاب به مراکز بزرگ کارگری کشیده شده است. شرایط اسفباری که بر زندگی کارگران حاکم است و عدم دورنمای بهبودی در شرایط کنونی از یکطرف و روحیه مبارزاتی حاکم بر کارگران از طرف دیگر دورنمای گسترش باز هم بیشتر این اعتراضات را میدهد. این شرایط موقعیت تازه ای را برای رهبران و فعالین کارگری ایجاد میکند که گام دیگری جنبش کارگری را متشکل تر و آماده تر کنند. نبردهای اساسی تر در راه است، طبقه کارگر باید خود را مجهزتر کند. ۷ اکتبر ۲۰۱۴