ترجمه و تنظیم: کاظم نیکخواه
روز ٦ سپتامبر ٢٠١٤ برابر ١٥ شهریور کنفرانسی با شرکت فعالین کارگری از کشورهای تونس، مصر، عراق و ایران در استکهلم سوئد برگزار شد. بعد از معرفی اهداف کنفرانس توسط بهرام سروش که گرداننده کنفرانس بود و بحثهای مختلف طرح ایجاد “شبکه همبستگی کارگری خاورمیانه و شمال آفریقا” مورد تصویب قرار گرفت. گزارش مشروح این کنفرانس و سند تشکیل این شبکه کارگری بطور جداگانه منتشر شده است. اینجا ترجمه گوشه ای از بحثهای سخنرانان این کنفرانس (که عمدتا به زبان انگلیسی ایراد شد) را ملاحظه میکنید.
کاظم نیکخواه
حاتم لوینی از تونس:
خوشحالم که در این کنفرانس شرکت میکنم. ما در تونس تحولات زیادی را پشت سر گذاشته ایم. انقلاب تونس با خودسوزی یک کارگر بیکار بنام محمد بوعزیزی شروع شد. کارگران تونس نقش اصلی را در به زیر کشیدن بن علی داشتند. اما نه کارگران و نه چپ آمادگی گرفتن قدرت را نداشتند. به همین دلیل جریانات اسلامی که در حاشیه انقلاب بودند تحت رهبری “النهضه” به راس قدرت پریدند و دولت را تشکیل دادند و تلاش کردند قوانین را به نفع خود وضع کنند. اما همانطور که میدانید کار به اینجا ختم نشد. مبارزه ادامه پیدا کرد. تظاهراتهای عظیمی علیه النهضه به جریان افتاد و قدم به قدم اینها عقب رانده شدند. ما چپها و کارگران نیروی عظیمی بودیم و هستیم. اما مشکل وضعفی که داشتیم شاید همان است که در انقلاب سال ١٩٧٩ ایران کارگران و چپها از خود نشان دادند. یعنی طرح و برنامه و اشتهایی برای گرفتن قدرت نداشتند و جامعه به دست نیروهای اسلامی افتاد. بطور مشخص بعد از ترور شکری بالعید در فوریه ٢٠١٣ که رهبر شاخص چپ رادیکال بود توده میلیونی مردم پشت سرما بودند. تظاهراتهای عظیمی صورت گرفت. شکری بالعید زاده همان شهری است که بوعزیزی در آن متولد شده است. با ترور بالعید توده وسیع مردم پشت سر ما کارگران و سوسیالیستها جمع شدند و خواهان برکناری اسلامی ها بودند. فشار روی النهضه خیلی زیاد بود. تظاهراتها میلیونی بود. ما مراکز اصلی دولتی را با میلیونها نفر تظاهر کننده که گوش به تصمیم ما بودند محاصره کردیم. خود من در این تظاهراتها نقش فعالی داشتم. کاملا این امکان وجود داشت که کارگران قدرت را بگیرند. اما رهبری این حرکت شهامت و اشتهای گرفتن قدرت را از خود نشان نداد. و این فرصت از دست رفت. چند ماه بعد از آن یک ترور دیگر صورت گرفت. محمد براهمی در ژوئیه همان سال ٢٠١٣ توسط اسلامی ها ترور شد. این بار حرکت عظیم تر بود. اما بازهم ما کارگران و چپها فرصت را از دست دادیم. این نشان میدهد که کارگران به نقشه و برنامه و رهبری دیگری نیاز دارند. این بحثی است که الان در تونس در جریان است. ما نیروی اصلی هستیم. شور و شوق و عزم سیاسی در میان مردم بسیار گسترده است اما رهبری چپی که قدرت را بخواهد بگیرد وجود ندارد. من خودم از آنها بودم که میگفتم باید پارلمان را تسخیر کنیم. اما رهبری ما میگفت که معلوم نیست بعد از آن ارتش چه میکند و اوضاع به چه سمت میرود. یعنی شهامت پیشروی بیشتر را از خود نشان نداد. بحثهایی که اینجا با دوستان داشته ایم نشان میدهد که ما میتوانیم درسهای بسیاری از کارگران و دوستانمان در ایران بیاموزیم و باید این ارتباط ادامه پیدا کند …
شهلا دانشفر :
من شهلا دانشفر هماهنگ کننده و یکی از سخنگویان کمیته همبستگی بین المللی کارگری ایران و کمپین برای آزادی کارگران زندانی هستم. بحث من در مورد جنبش کارگری در ایران است. در ایران از یکسو شما فقر، گرانی، بیکاری، و فلاکت بی حد و حصر کارگران و مردم را می بینید. اوضاعی را میبینید که در آن هر روز کارخانجات به تعطیلی کشیده شده و کارگران بسیاری از کار بیکار میشوند. و همراه با این بیکارسازی ها دستمزدهای پرداخت نشده یک معضل وسیع در جنبش کارگری است.
از سوی دیگر یک جنبش اعتراضی رو به رشد کارگری را شاهدید که به طور واقعی نقش مهمی در فعال نگاهداشتن فضای سیاسی و تغییر توازن قوای سیاسی جامعه دارد… به همین یکماه اخیر نگاه کنید. دهها مرکز کارگری یعنی هزاران کارگر در اعتصاب و مبارزه بوده اند…
نکته اینجاست این موقعیت جنبش کارگری در ایران را در متن اوضاع پر جنب و جوش سیاسی ایران باید دید. به نظر من ایران یک نقطه روشنی در تحولات سیاسی منطقه میتواند باشد…
با تصویری که دادم انقلاب در ایران میتواند ضربه ای کاری بر جمهوری اسلامی بعنوان ستون فقرات اسلام سیاسی در منطقه و کل تحرکات اسلام سیاسی باشد. جمهوری اسلامی داعش ایران است و سی و چند سال است جنایت میکند. اوائل انقلاب برای مستقر کردن خودش نسل کشی کرد. کودک را کشت. زن حامله را کشت. به صورت زنان اسید پاشید. صف کارگران را به گلوله بست و غیره. و امروز این مردمند که با مبارزاتشان جلوی خیلی از وحشیگیری ها و جنایات رژیم را گرفته اند. اگر چه که همین امروز اعدام ها بیداد میکند و دولت روحانی رکورد اعدام ها در ١٥ سال اخیر را داشته است. در عین حال در سطح منطقه نیز یک پای مهم اتفاقاتی که هم اکنون در عراق شاهدش هستیم، جمهوری اسلامی است. به این معنی که بعد از حمله آمریکا به عراق و بیرون کشیدن نیروهایش از این کشور و خلاء سیاسی که بوجود آمد و بخاطر بن بست امریکا و اساسا بورژوازی جهانی است که هر جک و جانوری سر بلند کرده و اوضاع را به این قهقرار کشیده است. رقابت جمهوری اسلامی و عربستان صعودی است که نتیجه اش جلودار شدن داعش در عراق شده است. به عبارتی سی و چند سال حاکمیت جمهوری اسلامی و جلو صحنه آمدن امروز داعش نشانه اوج انحطاط سرمایه داری امروز است. و در این تاریکی ایران و جنبش کارگری در ایران یک نقطه امید است.
به نظر من جنبش کارگری در ایران و جنبش آزادیخوانه مردم ایران نیاز به بیشترین حمایت و همبستگی جهانی و بوِیژه در خاورمیانه را دارد. در همین راستا حمایت از کارگران زندانی و رهبران کارگری در ایران امری بسیار سیاسی و مهم است و برای پیشبرد این امر ما سعی داریم توجه جهانی را به این مهم جلب کنیم.
ما در این کنفرانس همبستگی کارگری خاورمیانه میخواهیم به این اجماع برسیم که امروز به بیشترین همبستگی در جنبش کارگری در سطح خاورمیانه نیاز است و این نیاز سیاسی و فوری است. چرا که پیوندهای سیاسی مهمی مبارزات مردم ایران با مصر و تونس و عراق و کشورهای کل منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را به هم وصل میکند….
کاظم نیکخواه:
معرفی طرح “شبکه همبستگی کارگری خاورمیانه و شمال آفریقا”
به همه شما خوش آمد میگویم. مخصوصا به دوستانمان حاتم از تونس و هدا از مصر و اکرم از عراق. این اول بار نیست که ما با فعالین کارگری از کشورهای مختلف در تماس بوده ایم. تماسهای زیادی با رهبران و تشکلهای کارگری از کشورهای مختلف طی این سالها داشته ایم. اما این جلسه و این کنفرانس از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بدون اغراق این کنفرانس بسیار مهم است. زیرا ما میخواهیم اولین گام در جهت یک کار جدید را برداریم. و آن تشکیل سازمان یا شبکه ای از فعالین کارگری از کشورهای مختلف منطقه است که ارتباط سازمان یافته و منظم و ادامه کاری را عملی نماید. من امیدوارم که ما بتوانیم این کار را بطور ادامه کار شروع کنیم و ادامه دهیم.
فکر نمیکنم در مورد ضرورت این پیوند و همکاری کارگری نیاز به استدلال زیادی باشد. دوستان ما از تونس و مصر و عراق و کشورهای دیگر میدانند که این ارتباط کارگری در منطقه بسیار حیاتی است. مخصوصا در این روزهای تاریکی که شاهدیم که فاشیسم و تروریسم اسلامی و دولتی و قومی در عراق دارد جنایات فجیعی علیه مردم انجام میدهند همبستگی کارگری اهمیت ویژه ای پیدا میکند. هدف اصلی این کنفرانس در واقع ایجاد همین سازمانی است که من اینجا دارم از آن صحبت میکنم. یعنی “شبکه همبستگی کارگری خاورمیانه و شمال آفریقا”
آیا برای این گام آماده هستیم؟ من به همه شما فراخوان میدهم که از این تشکل حمایت کنید. از همه شما میخواهم که به این شبکه کارگری بپیوندید. و امیدوارم که فعالین کارگری و چپ از بسیاری کشورهای دیگر منطقه را نیز بتوانیم به این شبکه جلب کنیم.
کنفرانس سال آینده ما باید بتواند شامل رهبران رادیکال کارگری از بسیاری از کشورهای منطقه باشد. حاتم از فرصتهای از دست رفته در تونس صحبت کرد. و ما هم در ایران از این فرصتهای از دست رفته کم سراغ نداریم. اما اینجا میخواهم تاکید کنم که در انقلابات مصر و تونس و حتی لیبی علیرغم شکستها و فرصتهای از دست رفته، یک اتفاق مهم تاریخی افتاد. و آن اینکه اسلام سیاسی توسط مردم عقب رانده شد. برای اولین بار در تاریخ کشورهای اسلام زده ما شاهد این بودیم که مردم در چند کشور بطور میلیونی علیه جریانات اسلامی به خیابان آمدند و آنها را عقب راندند. و این بسیار مهم است. در مصر در یک روز میلیونها نفر علیه اخوان و اسلامی ها دست به تظاهرات زدند. در تونس اسلامی ها عقب رانده شدند. حتی در لیبی ما شاهد حرکت وسیعی علیه اسلامی ها هستیم. اینها اتفاقات مهمی است. ممکن است ما به دلیل توقف و شکست انقلابات و جنایات فجیع نیروهای اسلامی در شرایط کنونی، اهمیت آنها را نمی بینیم. ممکن است فکر کنیم که امروز برای نمونه در مصر بازهم ارتش در قدرت است و همان نظام سابق را سرکار آورده است. اما مصر امروز قابل مقایسه با مصر دیروز با مصر دوره مبارک نیست. و این برای ما در ایران مهم است برای هرکس در منطقه مهم است. و حتی در دنیا مهم است.
چند سال پیش فکر میکردیم که بدتر از جمهوری اسلامی که سنگسار میکند و اعدام میکند و بروی زنان اسید می پاشد و امثال اینها ممکن نیست. اما امروز شاهدیم که هرروز از آن بدتر هم دارد جلوی چشم ما قرار میگیرد. داعش و القاعده و طالبان و غیره. چرا اینگونه است؟ بخاطر اینکه نظام سرمایه داری دچار بحران عمیق است. به معضلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادیش جوابی ندارد. و در نتیجه هرروز دستجات و گنگهای جنایتکار و عقب مانده و ضد انسان نظیر جمهوری اسلامی و داعش و طالبان و القاعده را جلو میراند. باور کنید که ما مردمی که در مصر و تونس و ایران دست به انقلاب زده ایم علیرغم همه ضعفهایی که داریم امید امروز دنیا هستیم. ما میدانیم که ضعف زیاد داریم، کار زیادی داریم که باید انجام دهیم. فرصتهای زیادی را از دست داده ایم. اما در هیچ کجای دنیا نیرویی پیشرو و انسانی و کارگری مثل ما نیروهای رادیکال و کارگری حتی با این ضعفها مشاهده نمیشود…
هدا کامل از مصر:
انقلاب ژانویه ٢٠١١ در مصر نتیجه شرایط ناجوری بود که ریشه اش به دوره رژیم ناصر بر میگردد که با وجود اینکه شرایط اقتصادی مردم را بهبود داد، اما سیاستش این بود که حقوق سیاسی مردم را با تشکیل اتحادیه های حکومتی و سیستم تک حزبی به نامهای مختلف مصادره کند. بعد از آن در دوره سادات که یک نوع سرمایه داری دولتی بود بهبودهای اقتصادی بسرعت رنگ باخت. سادات بعد از آن سیاست درهای باز اقتصادی را پیش گرفت و کمپانیهای بین المللی به سوی مصر هجوم آوردند. این روند در دوره مبارک باعث تغییر همه جانبه اقتصاد مصر شد که بر اساس سیاستهای بانک جهانی کار میکرد. در نتیجه بخش عمومی کاملا با سیاستهای خصوصی سازی نابود شد و بخش خصوصی جای آن را گرفت و غارت مردم شدت بیشتری بخود گرفت. سرمایه داران خصوصی دست بازی در چپاول مردم پیدا کردند. قانون پشت قانون به نفع آن ها وضع شد. که یکی از آنها قانون شماره ٨ سال ١٩٩٧ بود که برای نمونه در کرانه دریای سرخ میتوانستند زمین را به متری یک دلار بخرند و مجتمعهای توریستی لوکس بسازند، مواد خام ارزان در اختیار کارخانه داران قرار گرفت، معافیت مالیاتی ده ساله به آنها داده شد، و همه اینها تحت نام سیاست تشویق سرمایه گذاری انجام میشد.
در این فضا کارگران زیر فشار زیادی قرار داشتند و موجی از اعتصابات کارگری شروع شد که به “جنبش خیابان” موسوم شد. این اعتصابات با جنبش همبستگی با مردم فلسطین در الاقصا شروع شد و …نهایتا به مجمع عمومی به نام “تغییر” در سال ٢٠١٠ رسید (که پیش در آمد انقلاب بود). یک نمونه مهم در سال ٢٠٠٨ بود که حرکت کارگران ریسندگی محله الکبرا در آوریل این سال بسیار عظیم بود و فراخوان نافرمانی عمومی را به همه مردم داد. جنبش ٦ اوریل بنام روز فراخوان نافرمانی عمومی شناخته میشود که به همه کارگران و کارکنان که زیر فشار گرانی و پایین بودن و ناعادلانه بودن دستمزدها به خشم آمده بودند فراخوان نافرمانی میداد.
…اکنون بعد از انقلاب و با وجود شکست تجربه اتحادیه های مستقل بطور کلی، و برعکس تشکیل اتحادیه های وابسته به حکومت که از سیسی حمایت میکنند، با وجود این شرایط عقب گرد و با وجود اینکه قانون آزادی تشکل و اتحادیه عملی نشد، … بهرحال تجربه و آگاهی ای که بسیاری از رهبران کارگری توانستند بدست آورند، و فروریختن ترس کارگران مهمترین نفع کارگران از انقلاب بود.
آگاهی کارگران در حال گسترش است. مبارزات کارگری بطور روزمره جریان دارد و در حال گسترش میباشد. زیرا حکومت روی همان سیاستهای حکومت قبلی عمل میکند و با حمایت از کارخانه داران و سرمایه داران علیه کارگران باعث شده است که اینها هرروز صدها کارگر را بدون حقوق اخراج کنند.
تا آنجا که به چپ مربوط است باید بگویم که من یک سال و نیم عضو حزب اتحاد سوسیالیستی مردمی بوده ام که تنها حزب رسمی چپ در مصر است. تعداد اعضای این حزب وقتی علنی شد به ٥٠٠٠ نفر میرسید. اما بعد از اینکه نتوانست به خواستهای مردم و کارگران جواب دهد موج استعفاها شروع شد و اکنون ٢٥٠٠ عضو بیشتر ندارد. اما در فضای آگاهی و نقدی که ایجاد شده، چپ جدیدی در حال شکل گیری است که در آن کارگران و دانشجویان و وکلا به تعداد قابل توجهی عضو هستند و اینها در میان کارگران نفوذ قابل توجهی دارند. در خیابان بسیار فعالند و بنظر من این جنبش سوسیالیستی میتواند امید آینده باشد.
اکرم نادر از عراق :
همه میدانند که وضعیت عراق با تمام کشورهای خاورمیانه متفاوت است. ما با شرایط بسیار سختی روبرو هستیم. هم در دوره رژیم صدا و هم بعد از آن شرایط بسیار ناجور بوده است. بسیاری از مردم میپرسند که چه شد که داعش اینچنین به عراق هجوم آورد و سلطه پیدا کرد. یک کارگر بعد از سخنرانی من گفت که آنها کینگ را برداشتند اما بجایش بورگر کینگ به عراق آوردند! در زمان صدام یک قانون کار توسط رژیم در عراق جاری بود. اسم وزارت کار به وزارت عمومی تغییر کرد. اسم کارگر به کارمند تغییر پیدا کرد. یعنی رژیم اسم کارگر را هم حذف کرد. تا تمام حقوق کارگران را از او بگیرند. اوضاع به همین روال ادامه پیدا کرد تا سال ٢٠٠٣. وقتی که آمریکا به عراق حمله کرد. آنها همه چیز را نابود کردند. از جمله تمام نهادها و قوانین را از بین بردند. اما همان قانون کار قبلی را حفظ کردند. چون همان موقعیت قبلی برای کارگران حفظ شد… کارگران طی این سالها مبارزات بسیاری را پیش برده اند. برای نمونه بر متن خیزش سال ١٩٩١ در کردستان عراق شوراهای کارگری مستقر شدند. و کنترل کارخانه ها را در دست گرفتند. اما کارگران در آن شرایط موفق نشدند که اوضاع را در دست خود نگه دارند. زیرا حمایت و پشتیبانی بین المللی را مثل امروز نداشتند.
دوستانی که در این کنفرانس شرکت دارند قطعا از تجربه شوراها در کردستان عراق بیش از من خبر دارند. ما فعالین کارگری جوانی بودیم که تلاش کردیم اما موفق نشدیم و عقب رانده شدیم. ما فکر میکردیم که طبقه کارگر میتواند توازن قوا را عوض کند. اما نتوانست. بهرحال اوضاع به همین شکل بود تا موقعی که آمریکا به عراق حمله کرد. ما همان موقع هم یک اتحادیه تشکیل دادیم. در همان شرایط علیه دولت وابسته آمریکا دست به مبارزه زدیم. برای نمونه ٤٣ روز اعتصاب کارگران اتحادیه را داشتیم. اما جوابی به اعتصاب ما داده نشد و کاری نکردند. این وضعیتی است که ما طی ١٢ سال گذشته شاهد بوده ایم. دولتهایی توسط آمریکا سرکار آورده شده اند. در میان خود آنها جنگ ونزاع است و کارگران و مردم قربانی آنها هستند. داعش محصول این شرایط است. خیلی ها میپرسند چرا داعش به عراق آمد؟ و این فجایع و درهم ریختگی عظیم را ایجاد کرد. وقتی که طی ١٢ سال هیچ جوابی به خواستهای مردم وجود ندارد، جوابی به خواست مردم برای زندگی بهتر وجود ندارد. اوضاع به همین شکل در می آید. بیش از ٦ میلیون کارگر بخش دولتی بیکارند. چونکه اولین کاری که دولت بعد از این وضعیت کرد خصوصی سازی ها و بیکار کردن کارگران بخش دولتی بود. زمانی وضعیت اشتغال در عراق از همه کشورهای خاورمیانه بهتر بود. از مصرو سوریه و تونس و کشورهای دیگر به عراق می آمدند. عراق حتی به کشورهای دیگر آموزگار صادر میکرد. کارگر ماهر صادر میکرد. اما امروز عراق یک کشور عقب مانده است. عراق خریدار خوبی برای تمام سازمانهای جاسوسی در سراسر جهان تبدیل شده است. از جمهوری اسلامی ایران، از دولت ترکیه از سوریه و عربستان جاسوس به عراق وارد میشود. اوضاع عراق نتیجه جنگ بین این دولتهاست. این مردم عراق نیستند که با هم میجنگند. بلکه این کشورهای هستند که در فضایی که بعد از تهاجم آمریکا ایجاد شده با هم میجگند و مردم را قربانی میکنند. عراق ٧٠٠٠ سال تاریخ تمدن دارد. دلیلی ندارد که مردم با هم بجنگند. این وضعیت نتیجه این جنگ و نزاع است…
در همین شرایط هم کارگران در حال مبارزه هستند. برای نمونه میتوانم به مبارزه کارگران کود شیمیایی در استان صلاح الدین اشاره کنم که هم اکنون جریان دارد و کنترل کارخانه را در دست گرفته اند. این کارخانه که ٥٠٠٠ کارگر دارد متعلق به پسر مالکی است. ما در تماس با این کارگران هستیم و با آنها بحث میکنیم که چه کنند. از تجربیات خود در سال ١٩٩١ در کردستان و تشکیل شوراهای کارگری به آنها میگوییم. و همین تجربه در آمریکای لاتین هم وجود داشت. ما اکنون روی این استراتژی یعنی شوراها کار میکنیم. این تجربه ای است که باید در مصر و تونس هم بکار گرفته شود.
حمید تقوایی:
طبقه کارگر بعنوان یک نیروی سیاسی
عنوان این کنفرانس “کارگران و انقلاب” است. من باید بگویم که کارگران نمیتوانند انقلاب کنند و آنرا فقط از درون کارخانه رهبری کنند. شما باید به تمام مسائل همان دوره انقلاب پاسخ دهید. همانطور که قبلا بطور خلاصه در بحث شبکه کارگری اشاره کردم مساله این نیست که شما از انقلاب چه انتظاری دارید. مساله اینست که انقلاب از طبقه کارگر چه انتظاری دارد. زیرا من فکر میکنم که بدون رهبری طبقه کارگر هیچ انقلابی موفق نخواهد بود. من فکر میکنم که تمام اوضاع امروز دارد این نظریه مارکسیستی را تاکید و تایید میکند. که انقلابات بدون حضور سیاسی طبقه کارگر به جایی نمیرسد. و من روی نقش سیاسی طبقه کارگر تاکید میکنم. نه تعداد اعتصابات و نه اینکه طبقه کارگر صرفا در انقلاب شرکت میکند. روشن است که در تمام انقلابات از اول قرن بیست تا کنون طبقه کارگر نیروی اصلی بوده است. یعنی هرجا که جامعه میخواهد بطور جدی تغییر کند این تغییرات روی دوش کارگران انجام میشود. از قرن بیست تا الان. از انقلاب ٥٧ ایران تا انقلاب مصر و تونس طبقه کارگر در آنها نیروی اصلی است. این یک نظریه یا تئوری یا ایدئولوژی نیست. این فاکت واقعی است. تمام تحولات روی دوش طبقه کارگر ساخته میشود. حتی رفرمها، حتی سیاستهای سوسیال دموکراسی در غرب بر دوش کارگران انجام شده است. بحث من این نیست. این یک واقعیت و یک فرض است. نکته اصلی نقش سیاسی طبقه کارگر است. این کنفرانس باید به این جنبه توجه کند. فرض کنید یک شبکه از فعالین کارگری درست میشود. که الان روی میز ما قرار گرفته است. سوال اینست که ما چگونه قدم به قدم جلو میرویم تا نقش خودرا بعنوان یک نیروی سیاسی ایفا کنیم؟ وقتی از نیروی سیاسی صحبت میکنم منظور یک نیرو، یک جنبش، یک حزب، یک همبستگی کارگری است که هدف خودرا این قرار داده است که قدرت سیاسی را بگیرد. این نقش از درون کارخانه انجام نمیشود. با تغییر قانون کار انجام نمیشود. به این مفهوم تمام تحولات و جنبشهای اجتماعی از مساله زنان، تا مساله محیط زیست، تا مساله رفاه اجتماعی، تا فرهنگ و همه چیز به طبقه کارگر مربوط است. جنبش کارگری امروز برای افزایش دستمزد و اینها تلاش میکند. روشن است که افزایش دستمزد خیلی مهم است. بهبود شرایط کار و شرایط زندگی کارگران مهم است و باید برای آن جنگید. اما اگر به همین جا بسنده کنیم همیشه در حاشیه باقی میمانیم…