مصاحبه با سیاوش آذری
کارگر کمونیست: اعتراضات مردم در ترکیه که ظاهرا بر سر خراب نکردن پارک گزی شروع شده بود، به شهرهای دیگر کشیده شده است. علت این اعتراضات چیست؟
سیاوش آذری: علت اصلی این اعتراضات نا رضایتی عمیق مردم از سیاستهای حزب اسلامگرای عدالت و توسعه است. هر چند اسلا مگرایان علل العموم و اسلام به اصطلاح میانه رو قدرت بسیج توده ای ندارند اما حزب اسلام گرای طیب اردوغان تلاش زیادی برای تحمیل یک سری از قوانین اسلامی به جامعه کرده و از هر فرصتی برای اسلامیزه کردن بیشتر جامعه استفاده میکند. مسلما علت نهفته پشت این تلاش تحدید آزادی های اجتماعی و سیاسی در راستای ساختن بهشت سرمایه دارانه کار ارزان، کارگر خاموش است. در دور گذشته ما از یک سو شاهد رشد سودآوری سرمایه در ترکیه بودیم و از دیگر سو شاهد فقیرتر شدن مردم. البته این به معنی آن نیست که اعتراضات اخیر بر سر مطالبات اقتصادی است. من فقط میخواهم این نکته را یادآوری کنم که ریشه سیاستهای حزب عدالت و توسعه و توسل آن به اسلام به عنوان حربه ای ایدئولوژیک منافع زمینی سرمایه است. دولت اردوغان در ١٠ سال گذشته در ظاهر یک سری رفرم در قوانین انجام داده و آزادیهای سیاسی و اجتماعی را بیشتر کرده اما این فقط تصویری است که مدیای بستر اصلی و ژورنالیزم نوکر صفت چه در غرب و چه در ترکیه سعی در اشاعه آن داشته است. حقیقت این است که دولت اسلامگرای اردوغان در ده سال گذشته فشار سیاسی بر جامعه را به شدت افزایش داده است.
در این دوره بسیاری از روزنامه ها در انحصار گروه ها و نهادهای نزدیک به دولت قرار گرفته است. بسیاری از روزنامه نگران و ستون نویسان منتقد دولت از کار بیکار شده و بیش از ٧٠ تن از آنها به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و براندازی دولت زندانی شده اند. دولت اردوغان به بهانه جلوگیری از کودتای ارتش در کنار صدها تن از افسران ارشد صد ها تن از نویسندگان، روشنفکران، رهبران احزاب سیاسی و منتقدین دولت را روانه زندان کرده است. بسیاری از این افراد نزدیک به پنج سال است که در زندان به سر میبرند بدون اینکه دادگاه به نتیجه رسیده باشد و احکام درباره این افراد را صادر کرده باشد.
همچنین بسیاری از فعالین و رهبران گروه های چپ رادیکال باز هم به بهانه واهی اقدام علیه امنیت ملی و اقدام مسلحانه علیه دولت زندانی شده اند.
دولت همچنین به حقوق شهروندان به صورت مداوم دست اندازی کرده است. از حق سقط جنین گرفته تا حق انتخاب پوشش مورد تعرض دولت قرار گرفته. برای نمونه همین چندی پیش با یک ابلاغیه استفاده از ماتیک قرمز و رنگ موی طلایی و پلاتینی توسط میهمانداران زن هواپیمایی ترکیه ممنوع شد. همچنین لباسهای این میهمانداران محافظه کاانه تر شده است. در یک مورد در آنکارا بوسه در اماکن عمومی تقبیح و ممنوع اعلام شد. چند هفته پیش هم فروش الکل به بهانه جلوگیری از الکلیسم و حفظ سلامتی جوانان با یک سری قوانین سخت گیرانه به شدت محدود شد. یکی دیگر از اقداماتی که خشم مردم را بر انگیخت تغییر قوانین آموزش و پرورش بود که سن آغاز به دبستان را به پنج و دوره ابتدایی را به چهار سال تقلیل داد. بنا بر این قانون، در دوره ابتدایی کودکان باید یکی از دروس “زندگی پیغمبر” و یا “آموزش قران” را بگذرانند. در ضمن از دوره راهنمایی والدین میتوانند کودکانشان را به مدارسی که صرفا دروس دینی میآموزند بسپارند.
سانسور اخبار و روزنامه ها، ساکت کردن روزنامه ها و مدیای منتقد دولت به هر شکل ممکن نیز یکی دیگر از دلالیل خشم مردم علیه دولت حزب عدالت و توسعه است. برای نمونه، نزدیک به دو سال پیش یکی از گروههای اقتصادی که همچنین صاحب بزرگترین روزنامه های کشوری ترکیه بود مورد پیگرد وزارت دارایی و جریمه مالیاتی چند میلیارد دلاری قرار گرفت (گروه دوغان هولدینگ). با این کار عملا گروه مذکور مجبور به سکوت شد و مدیریت روزنامه هایی مثل حریت وملیت در اختیار حامیان دولت قرار گرفت.
دولت در این مدت همچنین هر اعتراضی را با خشونت و وحشیگری مورد حمله قرار داد. همین اول می گذشته کارگرانی که سعی در راهپیمایی به سوی میدان تقسیم داشتند مورد حمله نیروهای ضد شورش واقع شدند. ده ها تن ، از جمله یک دختر پانزده ساله به نام دیلان که در اعتراض به بیکار ساخته شدن پدرش در این راهپیمایی شرکت کرده بود، به شدت زخمی شدند. چندی پیش از این هم دانشجویان معترض به حضور اردوغان در دانشگاه خاور میانه آنکارا در صحن دانشگاه مورد حمله هزاران تن از نیروهای ضد شورش پلیس قرار گرفتند. اینها فقط چند نمونه کوچک از تعرض دولت به آزادی های شهروندان و حقوق آنهاست.
افتضاحات اقتصادی و حمایت از سرمایه سبز (اسلامی)، باج گیری، سو استفاده از موقعیت سیاسی در خدمت اهداف اقتصادی سرمایه داران اسلامی و گروه های نزدیک به دولت و حامیان پشت پرده آنها مثل فتح الله گولن (که یک شیخ از طریقت نور هست و در آمریکا زندگی میکند) نیز یکی دیگر از علل اصلی نا رضایتی گسترده مردم از دولت اسلامگرای حزب عدالت و توسعه است.
خلاصه کنم، نارضایتی وسیع از دست درازی دولت به آزادیهای سیاسی و مدنی و تلاش برای اسلامیزه کردن جامعه در راستای منافع اقتصادی سرمایه و به طور ویژه منافع سرمایه داران اسلامی و حامی دولت علل اصلی این اعتراضات هستند.
کارگر کمونیست: برخی از اتحادیه های کارگری در دل این اعتراضات فراخوان به یک اعتصاب دادند. آیا این اعتصاب موفقیت آمیز بود؟ مطالبات اتحادیه های کارگری چه بود وچه تاثیری بر مبارزات خیابانی مردم گذاشت؟
سیاوش آذری: اتحادیه های کارگری در دو مورد از این اعتراضات دفاع کردند. در مورد اول، دو اتحادیه دیسک (کنفدراسیون سندیکاهای انقلابی ترکیه) و کسک (کنفدراسیون زحمتکشان بخش خدمات دولتی) یک اعتصاب سه ساعته انجام دادند. در مورد دوم این دو اتحادیه فوق الذکر به همراه هفت سازمان صنفی، من الجمله سازمان صنفی مهندسان و معماران، سازمان صنفی پزشکان و چند سازمان دیگر یک اعتصاب عمومی یک روزه را در روز ١٧ ژوئن فراخوان دادند. استقبال از این فراخوان بسیار گسترده بود. ده ها هزار کارگر و کارمند به همراه ده ها هزار تن از مردم دست به راهپیمایی های گسترده در شهرهای مختلف زدند که در بسیاری از موارد مورد تهاجم خشونت بار پلیس قرار گرفتند.
مطالبات کارگران آزادیهای مدنی و سیاسی بود. کارگران، به همراه سایر اقشار مردم خواهان استعفای دولت، جلوگیری از تخریب پارک گزی، دستگیری و محاکمه و مجازات آمرین و عاملین حمله به مردم که تا کنون به کشته شدن دست کم ٥ تن و زخمی شدن بیش از ٥٠٠٠ نفر شده، آزادی بی قید و شرط تجمع و راهپیمایی و لغو سانسور، آزادی فوری و بدون قید و شرط دستگیرشدگان در اعتراضات اخیر و لغو هر نوع پیگرد ایشان و همچنین عدم دخالت دولت و حزب حاکم در زندگی افراد شدند.
دخالت سازمانها و اتحادیه های کارگری در این اعتراضات روحیه مردم را بسیار بالا برده است. مردم میدانند که تنها نیستند و در صورت لزوم اتحادیه های کارگری از سلاح اعتصاب عمومی در مقابله با دولت در راه احقاق مطالبتشان و به زانو در آوردن دولت حزب عدالت و توسعه استفاده خواهند کرد. این اعتصاب همچنین تودهنی محکمی به شخص اردوغان بود که با وقاحت کامل تظاهرکنندگان را عده ای “اوباش” که عددی نیستند خطاب کرده بود. اردوغان ادعا میکرد که در صورت لزوم یک میلیون نفر از هواداران خود را به خیابان خواهد ریخت اما این مردم بودند که با همکاری و پشتیبانی کارگران به صورت میلیونی کل کشور را به صحنه مبارزه علیه دولت تبدیل کردند.
کارگر کمونیست: آیا احزاب و تشکلات خاصی در پیشبرد این اعتراضات دخیل بوده اند؟ بلوک چپ جامعه بطور خاص چه نقشی در این تحولات دارد؟
سیاوش اذری: در این اعتراضات هیچ یک از احزاب و جریانات موجود به عنوان حزب و یا گروه نقشی ایفا نکرده اند هر چند اعضا و هواداران تقریبا همه احزاب از چپ تا راست در این اعتراضات شرکت دارند. این به نظر من قبل از هر چیز نشانگر یک بحران سیاسی و عدم مشروعیت احزاب موجود در جامعه ترکیه از جمله حزب اسلامی حاکم نزد مردم است. حزب عدالت و توسعه که خود موضوع این اعتراضات است و تمام مشروعیت سیاسی خود را از دست داده (البته از اول هم مشروعیت نداشت). این حزب با توسل به تاکتیکهای بناپارتیستی و با سو استفاده از فقر شدیدی که به توده های محروم تحمیل شده که خود این حزب نیز در تحمیل آن نقش به سزایی داشته است و با دادن صدقه (چند کیلویی سیب زمینی، برنج و شکر به عنوان رشوه به مردم) رای بسیاری از انسانها را خریداری کرده است. اتفاقا به همین دلیل امروز بیش از پیش از بسیج این توده ناتوان است. در مقابل، احزاب اپوزیسیون رسمی هم در وضعیتی مشابه قرار دارند. حزب جمهوری خلق که یک حزب ناسیونالیست چپ هست انتقادش به حزب حاکم را در قالب دفاع از ارتش و کوبیدن به طبل ناسیونالیزم ارائه کرده، میکند. مردم اما همان قدر که از دیکتاتور منشی اسلامیون بیزارند از دیکتاتوری نظامی و خونتا هم متنفرند. دفاع این حزب از سکولاریسم هم دفاعی نیمبند بوده و در قالب تکرار طوطی وار و ایدئولوژیک کمالیسم بیان میشود. این دفاعی اصولی و سیاسی از ارزشهای سکولار نیست. در ضمن این حزب مدام در حال لاس سیاسی زدن با اسلامیون است. نکته دیگر اینکه مردم میدانند که عروج اسلامیون خود ریشه در کودتای نظامی ارتش در ١٩٨٠ دارد؛ میدانند که اسلامیون را همین ارتشی ها با همکاری و پشتیبانی غرب برای مقابله با “خطر کمونیسم” بال و پر دادند و پرور کردند.
حزب خط رسمی ناسیونالیسم کرد یعنی حزب صلح و دمکراسی هم که در راستای اضمحلال سیاستهای ناسیونالیسم کرد و شکست و تسلیم سیاسی این جریان نه تنها نقشی در این اعتراضات نداشته است بلکه در مقابل آن سکوت کرده است. در کنگره ای که اخیرا با شرکت این حزب و چند سازمان و نهاد دیگر ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق در رابطه با آنچه ایشان “روند صلح میان کردها و دولت ترکیه” نام مینهند، حتی اشاره ای کوچک به این اعتراضات چه در طی کنفرانس و چه در قطعنامه پایانی آن نشد. این حزب عملا در این مدت در کنار دولت اردوغان قرار گرفته است.
احزاب چپ رادیکال هم به علل مختلف قدر به ایفای نقش رهبری کننده در این اعتراضات نیستند. به طور کلی این احزاب چپ ریز و درشت مجموعه گروه های فشار جناح چپ احزاب مادر بورژوازی ترکیه هستند. هر چند اعضا و هواداران آنها به صورتی مداوم و مستمر در این اعتراضات شرکت میکنند. نکته اساسی این است که این اعتراضات بسیار سیاسی تر و افق آن بسیار فراتر از افق این احزاب و جریانات است.
کارگر کمونیست: چشم انداز این اعتراضات را چگونه میبینید؟
سیاوش اذری: اینکه آینده این اعتراضات به کجا خواهد رسید امری است که پیش بینی آن تقریبا ناممکن به نظر میرسد. اما میتوان به چند نکته اشاره کرد: جامعه ترکیه بعد از این اعتراضات دچار تحول بزرگی شده است. مسلما این جامعه هرگز به دوران ما قبل ٢٨ می باز نخواهد گشت. این اعتراضات همچنین مدل “اسلام میانه رو” را که بورژوازی جهانی به عنوان نسخه برای کشورهای خاور میانه و شمال آفریقا تجویز میکرد را به سرعت دود کرد و به هوا فرستاد. به قول محسن ابراهیمی این اعتراضات این مدل را در خانه خود سکه دو پول کرد و به زانو درآورد. با متزل شدن جایگاه اردوغان در ترکیه جایگاه احزاب اسلام “خوش خیم” در منطقه مانند اخوان المسلمین در مصر و یا حزب عدالت و توسعه تونس دچار زلزله سیاسی خواهد شد.
این حرکت همچنین جامعه ترکیه را به چپ چرخانده است و امید به تغییر جهان برای بر پایی دنیایی بهتر، انسانی، آزاد و برابر در دل میلیونها تن زنده کرده است. عدم وجود احزاب کمونیسم کارگری، احزابی که عمق سیاسی این حرکت را نمایندگی کرده و به مطالبات آن تعین ببخشند و آنها را تعمیق کنند بزرگترین ضعف این جنبش است. با این حال این حرکت ابداعات زیادی از خود نشان داده و میتوان امیدوار بود که نطفه یک حزب مطالبات انسانی، حزب آزادی و برابری از دل همین جنبش سر برآورد. همین الان یک جنبش گسترده مجامع عمومی در سرتاسر ترکیه شکل گرفته است. مردم هر شب در نقاط مختلف شهر، در میادین اصلی و پارکها مجامع عمومی تشکیل میدهند و در باره ایده خودشان و جنبش به بحث و گفتگو مینشینند. این امری بدیع و بی سابقه در ترکیه است. مردم همچنین در برخی از محله ها کمیته های مردمی تشکیل داده اند و خود را برای رویارویی گسترده تر با دولت و پلیس آمده میکنند. آنها میدانند که حزب اسلامی حاکم هر چند قدر به بسیج توده ای نیست اما در دفاع از منافع زمینی و قدرت سیاسی خود از هیچ قساوتی فروگذاری نخواهد کرد و گله های قداره بدست و چاقو کشان و چماق بدستان خود را مانند همتایان اسلامی خود در مصر، لیبی، عراق، فلسطین، تونس و ایران به میدان گسیل خواهد نمود. مردمی که در مقابل باتوم و گلوله تفنگ و ذره پوش پلیس و ژاندارم عقب نشینی نمیکنند جواب در خور این گله های اسلام “خوش خیم” را نیز خواهند داد. به نظر من چشم انداز این حرکت امیدوار کننده و بشارت دهنده یک جامعه آزاد، برابر و انسانی است