دادخواهی خانواده ها و مادران داغدار بر سر چیست؟
جمهوری اسلامی مسئول قتل و کشتار دهها هزار نفر از مردم ایران در طول ۴۲ سال حاکمیت ننگین خود است. چه آنها که در اوایل به قدرت رسیدن این حکومت در ترکمن صحرا و کردستان به قتل رسیدند و چه هزاران زندانی سیاسی که در دهه ۶۰ در زندانها بیرحمانه کشتار شدند. این رژیم مسئول اصلی قتلهای زنجیره ای در دهه هفتاد، ترور رهبران و چهره های سیاسی اپوزیسیون در خارج کشور است. جمهوری اسلامی عامل اصلی کشتار معترضینی است که در سالهای اخیر در اعتراضات خیابانی مورد آماج گلوله قرار گرفتند و یا در سیاهچالها و شکنجه گاههائی نظیر کهریزک در سال ۸۸ با شکنجه و درد به قتل رسیدند. این حکومت عامل قتل ۱۷۶ سرنشین هواپیمای مسافربری اوکرائینی است که با شلیک موشک سپاه پاسداران پرپر شدند و جان عزیزشان را از دست دادند.
این جنایات بی شمار جمهوری اسلامی بسیاری از خانواده ها را در ایران داغدار کرده است. در هر کوی و برزن شما بطور قطع خانواده هایی را خواهید یافت که عزیزی از آنها توسط جمهوری اسلامی کشته شده است. خانواده ها و بازماندگان قربانیان دهه شصت و کشته شدگان آبان ۹۸، وابستگان کلیه افرادی که بدست جلادان حاکم اعدام و شکنجه شده یا به زندان افتاده و زندگیشان تباه شده است، همه زندانیان سیاسی، فعالین جنبش علیه اعدام، فعالین جنبش برای آزادی زندانیان سیاسی، و همه مردم آزاده ایران خواهان روشن شدن پرونده جنایات حکومت و محاکمه کلیه آمرین و عاملین این جنایات هستند. این همان جنبش دادخواهی است که هر روز گسترده تر می شود. گذشت زمان نمی تواند و نباید عاملی باشد که ما این جنایات هولناک را ببخشیم و یا فراموش کنیم. بخشهایی از خود حکومت و یا اپوزیسیون اصلاح طلب جمهوری اسلامی با ابراز مخالفت با بخشی از این جنایات از بخشش و سازش ملی دم میزنند تا نظام اسلامی را از خشم و دادخواهی مردم نجات دهند.
ما دادخواهیم. ما خواهان اجرای عدالت هستیم. اجرای عدالت مفهوم روشنی دارد و البته با انتقامجویی تفاوت دارد. اجرای عدالت به این معناست که اولا کشتارهای وسیع زندانیان سیاسی در دهه شصت و همچنین به قتل رساندن ۱۵۰۰ تن از معترضین آبان ۹۸ و دیگر مواردی نظیر قتل معترضین در اعتراضات سالهای ۱۳۷۸ ، ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ و قتل های زنجیره ای دهه هفتاد باید بعنوان جنایات هولناک علیه بشریت شناخته شود و تحت همین عنوان ثبت گردد. مسئول و عامل این جنایات کل نظام جمهوری اسلامی با همه جناحها و دارو دسته هایش و مقامات قبلی و کنونی حکومتند. باید در سطح بین المللی هیات های ذیصلاح برای تحقیق و روشن کردن جزئیات مربوط به این جنایات تشکیل بشود و همه آمرین و عاملین مستقیم و غیر مستقیم این جنایات شناسائی و معرفی و بازداشت شوند و به محاکمه کشیده شوند. همه اطلاعات در مورد این جنایات هولناک باید علنی بشود و در اختیار جامعه قرار بگیرد. تعداد قربانیان، اسامی آنان، تاریخ و چگونگی بقتل رسیدن و محل خاکسپاریشان باید اعلام بشود.
فاجعه و زخم عمیق جنایات بی شمار جمهوری اسلامی با برچیدن نظام جمهوری اسلامی و محاکمه همه مقامات و مسئولین آن التیام خواهد یافت. هرگونه تخفیف در این خواست طبیعی است که با واکنش خانواده های داغدار و بازماندگان قربانیان جمهوری اسلامی روبرو خواهد شد.
…………………………….
اول مه روز به چالش کشیدن جمهوری اسلامی و حاکمیت سرمایه است!
اول مه (۱۱ اردیبهشت) روز جهانی کارگر در راه است و آتش مبارزه و اعتراض علیه حکومت اسلامی سرمایه داران در همه جا شعله ور است. اول مه باید روز اعتراض علیه نفس حاکمیت جمهوری اسلامی بعنوان مدافع حاکمیت سرمایه داران در ایران باشد. تحقق خواستهای اقتصادی و رفاهی طبقه کارگر بدون به چالش کشیدن کل حاکمیت اسلامی سرمایه داری در ایران ممکن نیست.
تا آنجا که به حکومت بر می گردد این رژیم هیچگونه جوابی برای دردهای بیشمار مردم ندارد. این حاکمیت مشتی مفتخور و دزد است که از قبل کار و زحمت مردم کارگر و زحمتکش و از طریق غارت و چپاول منابع طبیعی ثروت ارتزاق می کند. توده کارگر و زحمتکش در این نظام ستم و استثمار از نعمات ساخته دست خود بی بهره اند و فقط زمانی به حساب می آیند که وجودشان “تهدیدی” برای نظام باشد. آنوقت با گلوله و زندان و شکنجه به جان مردم می افتند تا خود را ازخشم آنها نجات دهند. اما دیر زمانی است که توسل به سرکوب و خشونت عنان گسیخته نیز نتوانسته است راه حلی برای نجات جمهوری اسلامی باشد. چرا که به قول معروف بالاتر از سیاهی رنگی نیست و مردم حاضرند در چالش با حکومت هر هزینه ای را متقبل شوند ولی تسلیم نشوند و تسلیم هم نشده اند.
در حال حاضر اعتراضات وسیع و گسترده کارگری با خواستهای متعدد خود یکی از عواملی است که به دامن زدن به فضای مبارزاتی در سطح کل جامعه و چپ تر و رادیکال شدن آن کمک کرده است. در اول ماه مه لازم است که طبقه کارگر بعنوان نیروی اصلی در هم کوبیدن نظم ضد انسانی سرمایه داری و نیروی رها کننده کل جامعه از سیستم پر از تبعیض و نابرابری یک درصدیها به میدان بیاید و عزم و جزم خود را برای پایان دادن به کل این وضع نشان دهد.
در ایران سلطه سرمایه داری در شکل حاکمیت ارتجاع مذهبی و قرون وسطایی، کل جامعه را به سمت نابودی و قهقرا برده است. اینجا مبارزه علیه نابرابری اقتصادی و فقر و استثمار با مبارزه برای کوتاه کردن دست مذهب، مبارزه علیه آپارتاید جنسی و علیه اعدام و سرکوب و توحش عجین شده است. این تنها کارگرانند که می توانند به کل این وضع خاتمه دهند چرا که در ادامه این وضع هیچ سودی ندارند. کارگران نه در نظم بهره کشی از انسان و تداوم کار مزدی ذینفع هستند و نه در بقای اسلامیسم و قوم پرستی و خاک پرستی. اتحاد کارگران بر سر رهایی خود و جامعه انسانی است. این اتحادی است در مقابل جهنمی که یک درصدی ها با هر رنگ و لعابی برای ما ساخته اند.
همه ما امروز واقفیم که جامعه ایران در آستانه تحولات مهم و زیر و رو کننده ای قرار دارد. وقتی که مادران دادخواه از آخرین نوروز خامنه ای سخن می گویند و وقتی که حاکمان اسلامی از بیم و نگرانی خود از به دریا ریختنشان به دست مردم حرف می زنند وبا کابوس شورش گرسنگان روز و شب را سر می کنند، در چنین شرایطی است که کارگران باید فعالتر و وسیعتر قدم به عرصه سیاست بگذارند و در پیشاپیش مردم معترض به صدای رسای همه جامعه و مردم به ستوه آمده تبدیل شوند. اول ماه مه فرصتی است که این عروج سیاسی با برجستگی هر چه بیشتر دیده شود.
در بیانیه های اول ماه مه امسال علاوه بر خواستهای فوری و حیاتی طبقه کارگر نظیر افزایش دستمزدها، بیمه بیکاری، کاهش ساعت کار، حق ایجاد تشکل و دست زدن به اعتصاب لازم است شعارهایی را که دربرگیرنده خواستهای سیاسی همه مردم است نظیر آزادی فوری کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی، لغو فوری مجازات اعدام و مقابله با کل سیستم وحشیانه قضایی اسلامی و پایان دادن به پیگرد و اذیت و آزار فعالین اجتماعی، لغو حجاب اجباری و قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، خواست بهداشت و تحصیل رایگان برای همه، خواست هوای سالم و پاکیزه و مقابله با سیاستهای ویرانگر محیط زیست جمهوری اسلامی و خواست حمایت از حقوق انسانی دگرباشان جنسی و موارد دیگر با صراحت تمام مطرح شود.
اما مسئله فقط نباید به طرح این خواستها در بیانیه های اول ماه مه محدود شود. چهره ها، فعالین و نهادهای کارگری باید قبل از هر چیز بتوانند پیشاپیش مبارزات زنان و جوانان و نود و نه در صد مردم متنفر از رژیم اسلامی حضور داشته باشند و پیروزی این مبارزات را تضمین کنند. از سوی دیگر ما از یاد نبرده ایم که حضور کارگران صنعت نفت در انقلاب ۵۷ با خواست لغو حکومت نظامی و آزادی زندانیان سیاسی چه ضربه مهلکی بر پیکر حکومت سلطنتی پهلوی وارد آورد. اکنون نیز باید به سمتی برویم که خواستهایی نظیر آزادی زندانیان سیاسی و پایان دادن به پیگیرد فعالین کارگری و اجتماعی، لغو قوانین تبعیض آمیز و برچیده شدن بساط سرکوب و اعدام ازمراکز کار و تولید طنین انداز شود و یکبار دیگرنگاه جامعه به نیروی قدرتمند طبقه کارگر جلب شود.
تنها تضمین پیشروی و پیروزی در مبارزه برای بزیر کشیدن جمهوری اسلامی عروج قدرتمند طبقه کارگر با حزب سیاسی اش، حزب کمونیست کارگری، با کلیه نهادها و چهره ها و تشکلهایش در دل و در راس مبارزات توده ای است. این پیام اول ماه مه امسال برای نجات مردم ایران از منجلاب اسلامی سرمایه است.