جدید ترین

صحبتی با اعضای حزب; تاثیرگذاری بر محیط پیرامونی یکی از عرصه های مهم فعالیت هر عضو حزب است

در جزوه «چگونه با حزب کمونیست کارگری فعالیت کنیم» گفته شده است که اولین وظیفه و نقش اعضای حزب تاثيرگذاری بر محيط پيرامونی شان است تا افراد هرچه بیشتری را علیه هر نوع تبعیض و نابرابری و بیحقوقی و علیه خرافات مذهبی و عقب مانده، و علیه هر نوع تعصبات ملی و نژادی و جنسیتی آگاه کنند و به مبارزه برای پيشبرد اھداف آزاديخواھانه و برابری طلبانه کمونيستی بکشانند. بهتر است کمی بیشتر این موضوع را باز کنیم:

مبارزه با مذهب و هر نوع خرافه ای و یا مبارزه با بیحقوقی زن و بی حقوقی کودک و یا ناسیونالیسم و قومپرستی، بخش بسیار مهمی از فعالیت کمونیستی است. اینها همه ریشه طبقاتی دارند. اگر مذهب هنوز دوام دارد بخاطر خرافی بودن مردم نیست بلکه دولتها و سرمایه داران به آن نیاز دارند، برایش هزینه میکنند و از آن برای سرکوب و تحمیق و طبیعی نشان دادن فقر و بیعدالتی و استثمار استفاده میکنند. اگر زنان هنوز بیحقوق هستند به این خاطر است که این نظام به این نابرابری و بیحقوق نگهداشتن زنان نیاز دارد. کلیه خرافات و ستم ها و نابرابری ها ریشه طبقاتی و سیاسی دارد و این وظیفه ما کمونیست ها است که چشم و گوش مردم را نسبت به این مسائل باز کنیم و ایده های برابری طلبانه را در میان مردم تقویت کنیم. مهمتر اینکه هر مقدار رفتار انسانی تری با مثلا کودکان در یک خانواده یا زنان و دختر بچه ها ایجاد کنیم، صرفنظر از تاثیرات سیاسی و مبارزاتی آن، یک امر بسیار انسانی و مهم را همین امروز به پیش برده ایم و همین امروز زندگی را برای تعدادی از مردم، انسانی تر و قابل تحمل تر کرده ایم.

همینطور در مورد مسائل مهم اجتماعی مانند اعتیاد و تن فروشی، هرچه مردم از این مسائل درکی اجتماعی تر و طبقاتی تر داشته باشند، هم رفتار بهتر و انسانی تری با اعضای فامیل و دوستانشان که گرفتار این معضلات شده اند خواهند داشت و هم بهتر میتوانند به آنها در جهت نجاتشان کمک کنند. و آنگاه بجای سرکوفت زدن به این افراد که قربانیان این نظام هستند، مبارزه علیه ریشه های این وضعیت تقویت میشود، چنین گفتمان هایی بیشتر گسترش پیدا میکند، خواست هایی انسانی و سیاسی به مطالبه مردم تبدیل میشود و حول آن مبارزه اجتماعی و سیاسی شکل میگیرد ودر نتیجه تاثیرات مستقیم خود را بر تعمیق و رشد رادیکالیسم در مبارزات اجتماعی و سیاسی ای که فی الحال علیه این وضعیت جریان دارد میگذارد و به مبارزات تعین بیشتری میدهد.

ما، کمونیست های دخالتگریم. یعنی صرفا برای نسل های آینده مبارزه نمیکنیم. همین امروز در زندگی مردم و در فعالیت های روزمره مان تلاش میکنیم زندگی مردم را تغییر بدهیم. فردی را از اعدام یا زندان نجات بدهیم. جلو شکنجه یا شلاق زدن کسی را بگیریم، بر مبارزه کارگران یک کارخانه برای افزایش دستمزد یا توقف اخراج همکارانمان تاثیر بگذاریم، رفتار یک خانواده با کودکانشان را انسانی تر کنیم، جلو تعصبات جاهلانه ناسیونالیستی و نژادی و جنسیتی را بگیریم و بر کدورت ها و خصومت هایی که بدلیل این افکار و سنت ها و فرهنگ در میان مردم رواج یافته است و رقابت های کور غلبه کنیم و رابطه ای انسانی تر میان مردم ایجاد کنیم. همه اینها از نظر ما بخش مهمی از تلاش و مبارزه کمونیستی و حزبی ما است. در دل همین فعالیت ها و همین تلاش ها است که مردم به هم بافته تر میشوند، اتحاد و همبستگی و رفاقت بیشتری میان آنها شکل میگیرد، آگاهی سیاسی شان بالا میرود، مبارزاتشان تقویت میشود، با چشم بازتری آلترناتیوهای گمراه کننده را میشناسند و تقابل شان با فرهنگ حاکم و سیاست های حاکم تقویت میشود.

اگر بحث حول این مسائل مهم اجتماعی و کلیه نابسامانی های جامعه، معضلات عمیق اجتماعی، تبعیض ها و ستم ها و خرافات مذهبی و قومی، از زاویه ای طبقاتی و سوسیالیستی در روابط پیرامونی اعضاترویج شود،آنوقت تعداد بیشتری به مبلغ سوسیالیست و آگاه در محیط خود تبدیل میشوند. کسی که از زاویه طبقاتی بتواند این مسائل مهم اجتماعی را تجزیه و تحلیل کند بخش قابل توجهی از مسیر تبدیل شدن به یک کمونیست آگاه و دو آتشه را پیموده است.

منصور حکمت به یک نکته ساده اما بسیار مهمی در سخنرانی خود در آبان ۱۳۷۸ (اکتبر ۱۹۹۹) در استکهلم اشاره کرد که زیپ پوست هر انسان منصفی را باز کنید، یک کمونیست دو آتشه را ميبينيد که ميخواهد از آن بيرون بيايد. در وجود تک تک ما سوسياليست های پرحرارتی نفهته است که میخواهد از اين قالب بیرون بزند. از قالب هایی که هیچکدام آنها از بدو تولد همراه ما نبوده اند. قالب نژادى، قالب مذهبى، قالب ملى، قالب قومی، قالب سنتی، قالب جنسيتى، هيچکدام اينها هويّت ما را در بدو تولّدمان شکل نداده اند. آن سوسیالیسم درونى ما، آن آدم سوسياليستى که داخل پوست و جلد ما است زير بار هويتهايى که در اول زندگيش برایش تراشيده ميشود مدفون است، بار هويتهايى که آنرا در فضا حس ميکنيد که هر روزه هست. منصور حکمت در انتهای این سخنرانی از حاضرین خواست به حزب کمونیست کارگری بپیوندند تا انسانیت مردم و سوسیالیسم درون آنها را از این قالب ها نجات دهیم. این پوسته ها و غبارها را کنار بزنیم و انسانیت مردم را آزاد کنیم.

اینها مورد توافق و درک مشترک اعضا و دوستداران حزب است یا انتظار میرود که اینطور باشد، اما بسیاری از این رفقا اهمیت آنرا آنطور که باید و شاید نمیدانند. نقش طبقاتی و مخرب مذهب علیه مردم را میدانند، به حقوق کودک و برابری کامل زن و مرد اعتقاد دارند و خود رفتار مدرن و انسانی در این زمینه دارند، درکی اجتماعی از ریشه های اعتیاد و تن فروشی دارند، اما اینها را بعنوان یک عرصه مهم کار سیاسی و کمونیستی خود در نظر نمیگیرند و بر امکان کار سازمانیافته حول این مسائل واقف نیستند. در محیط پیرامونی خود این اعتقادات را کم و بیش منتقل میکنند اما بخوبی متوجه این نکته مهم نیستند که لازم است دوستان و نزدیکان خود را موضوع کار خود قرار دهند، با فعالیت نقشه مند و سیستماتیک و پیگیر درکی طبقاتی و عمیق به آنها بدهند،‌ اهمیت این نگرش را در میان آنها جا بیندازند و جمعی آگاه از میان آنها شکل بدهند.

ما بسیاریم. خیلی از اقوام و دوستانی که در کنار ما زندگی میکنند «زیپ پوستشان را باز کنید» یک کمونیست در آنها میبینید. اما تصویر بسیاری از فعالین از کمونیسم خیلی پیچیده است و در نتیجه قادر نیستند ظرفیت درون این انسان های شریف و منصف را ببینند. اینکه آنها خود را سوسیالیست و کمونیست نمیدانند، روشن نیستند، در صحبت هایشان عقب ماندگی و انواع خرافات هم دیده میشود، در خیلی موارد باعث میشود که قادر به دیدن سوسیالیسم درون آنها، آرزوهای انسانی آنها، اشتیاقشان برای یک جامعه عادلانه و آزاد و مرفه، نشویم و بعضا نیروی خود را نمی بینیم. ما بسیاریم. هزاران زنی هستیم که تبعیض و بیعدالتی و نابرابری نمیخواهیم. هزاران معلمی هستیم که به این وضع اعتراض داریم. هزاران هزار کارگریم که فقر و استثمار نمیخواهیم، هزاران هزار انسانی هستیم که از مذهب بیزاریم، هزاران هزار جوانیم که یک زندگی انسانی را حق خودمان میدانیم. اینها همه تشنه رهایی هستند، تشنه آگاه شدن و آگاه کردن و متشکل شدن و جنگیدن هستند. اینها زمینه های مساعد فعالیت کمونیست ها هستند و هیچ گرایش و جنبشی چنین زمینه ای در جامعه ندارد.اگر اینرا بدانیم و فعالیت هدفمندی را شروع کنیم،حاصل آن شکل گیری شبکه هایی مبارزاتی، کمونیستی، موثر و با دوام است. پس از چند ماه فعل و انفعال جالبی حول و حوش آنها به کمک خودشان و دوستان دیگری که به این درک مسلط شده اند شکل میگیرد و فضای اطرافشان زیر و رو میشود. معرفی حزب و ادبیات حزب در این جمع ها نیز به کار ساده ای تبدیل میشود و نفوذ کمونیسم و حزب گسترش می یابد.

ترویج ریشه های طبقاتی معضلات جامعه، ستم ها و تبعیضات و خرافات و انواع ناروایی های موجود، یکی از مهمترین عرصه های فعالیت تک تک اعضای حزب است و از عهده همه آنها هم بر میایند. این کار ساده ای است. هر عضو حزب موظف است درک خود را نسبت به این مسائل تعمیق کند تا توانایی بالاتری برای تاثیر بر محیط پیرامون خود داشته باشد و هر جا به کمبودی برخورد کرد و یا مطلب و مقاله ای لازم داشت میتواند به حزب و کمیته حزبی مربوط به خود مراجعه کند، سوالات دوستان خود را با کمیته در میان بگذارد و راهنمایی بخواهد.

اکنون پس از سالها تلاش سیاسی و تبلیغی و فعالیت میدانی، بسیاری از خواست ها در زمینه مساله زن، مذهب، آزادی بیان، حقوق کودک، اعدام و زندان و شلاق و شکنجه و یا در زمینه اعتیاد و تن فروشی و غیره در میان فعالین جنبش های اجتماعی جا افتاده و دربیانیه های آنها خود را نشان میدهد. جنبش های اجتماعی مختلفی نیز حول بسیاری از این خواست ها در جامعه شکل گرفته است. کافی است جامعه ایران را با بسیاری کشورهای دیگر که در ده سال گذشته انقلابات و جنبش های توده ای وسیعی در آنها رخ داد مقایسه کنیم. متاسفانه در هیچکدام از این کشورها جنبش های مطالباتی با خواست های روشن سیاسی علیه اعدام یا در دفاع از حقوق زن شکل نگرفت هرچند این مطالبات در همه این کشورها کم و بیش وجود دارد. اما اینها به پلاتفرم های مبارزاتی مردم یا فعالین تبدیل نشد و مهر خود را بر تحولات نکوبید. از این نظر جامعه ایران به یمن فعالیت های وسیعی که در چند دهه گذشته صورت گرفته وضعیت کاملا متفاوتی دارد. بسیاری از خواست های مهم مردم به پلاتفرم های مبارزاتی تبدیل شده،‌ تشکل ها و نهادهایی حول آنها شکل گرفته، و رهبران و چهره های شناخته شده ای پیدا کرده است. این یک دستاورد جنبش ما و یک پیشروی مهم در جامعه ایران است. بحث حول این مسائل در محافل و روابط پیرامونی یک وجه کار اعضا و شرکت در این جنبش ها و کارزارها جنبه دیگری از فعالیت آنها است. این دو جنبه در عین حال از هم متاثرند،‌ بر هم تاثیر میگذارند و یکدیگر را تقویت میکنند. بنابراین پابپای تاثیر فکری و سیاسی بر محیط پیرامونی، شرکت در جنبش ها و کارزارهای مختلف و یاابتکار شکل دادن به چنین تحرکاتی در حیطه فعالیت هر رفیقی اهمیت حیاتی دارد.

جنبش ها و کارزارهای مختلفی که در دو دهه اخیر در جامعه شکل گرفته، در عین حال موقعیت ویژه ای به کمونیسم و بطور مشخص کمونیسم کارگری در جنبش های حق طلبانه و در سطح جامعه داده و زمینه ساز رشد وسیع گرایش کمونیستی کارگری و رو آمدن چهره های آن شده است. این جنبش ها و این گفتمان ها به جامعه پر تحرک سیاسی در ایران تعین ویژه ای داده و فضای چپ را بسیار غنی و قوی کرده است. این پیشروی در عین حال مانع دست درازی گرایشات بورژوایی اعم از گرایش ناسیونالیستی یا مذهبی و عقب افتاده شده است. کمونیسم به این ترتیب عملا در عرصه جنبش های اعتراضی و حق طلبانه هژمونی پیدا کرده و تاثیر خود را بر روی آوری بیشتر به حزب و تقویت موقعیت آن نیز گذاشته است. این ها همه یک ویژگی بارز جامعه ایران است و فردا در جریان انقلاب با قدرت بسیار عظیم تری مهر خود را بر تحولات خواهد کوبید.

روشن است که تاثیرگذاری بر محیط پیرامونی همه وظایف اعضای حزب نیست، ولی یک بخش مهم و حیاتی فعالیت هررفیقی است. اینجا فقط بر یک وظیفه خواستم تاکید کنم. توصیه میکنم همه رفقا برای آشنایی بیشتر با وظایف خود، جزوه «چگونه با حزب کمونیست کارگری فعالیت کنیم» را که در سایت حزب موجود است مطالعه کنند. دی ۱۳۹۹ (ژانویه ۲۰۲۱) *

انترناسیونال 904

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *