انترناسیونال 894
در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم و علی القاعده وجود آزادیهای فردی و مدنی باید یکی از مفروضات هر جامعه ای باشد. اما متاسفانه در بسیاری از کشورها چنین نیست. بخصوص در کشورهای اسلام زده و هر جا که قوانین شرع اسلام حاکمیت دارد بدیهی ترین حقوق مدنی انسانها پایمال می شوند. بسیار طبیعی است در چنین شرایطی وقتی در امارت متحده عربی مصرف مشروبات الکلی برای بزرگسالان از این پس مجاز شمرده می شود و یا ممنوعیت زندگی مشترک بدون ازدواج لغو میگردد و قتلهای ناموسی جرم تلقی میشوند از آن بعنوان “تابو شکنی” اسم برده شود و یا مایه شادمانی گردد.
طبق قوانین تازه در امارات متحده عربی شهروندان ۲۱ سال به بالا میتوانند مشروبات الکلی بفروشند یا مصرف کنند و قوانین مربوط به جریمه و مجازات مشروبخواری لغو میشود. زندگی مشترک زن و مردی که به صورت رسمی با هم ازدواج نکردهاند دیگر جرم نیست و زوجهایی که ازدواج آنها ثبت نشده، میتوانند با هم زندگی مشترک داشته باشند طبق قوانین تازه قتلهای ناموسی جرم تلقی میشوند و مجازاتهای سختی برای مردانی در نظر گرفته شده است که همسران خود را آزار میدهند.علاوه بر این، شهروندان خارجی ساکن این کشور در موارد خانوادگی از جمله ازدواج، طلاق و ارث، میتوانند طبق قوانین کشور خودشان تصمیمگیری و اعمال قانون کنند.
گفته شده است که این قوانین بلافاصله لازم الاجرا هستند و می تواند باعث بهبود نسبی سطح زندگی شهروندان اماراتی و شهروندان کشورهایی خواهد شد که امارات را به عنوان مقصدی برای زندگی و سرمایهگذاری انتخاب کردهاند. البته نباید فراموش کرد که کشور امارت متشکل از هفت شیخ نشین است و این هفت امیر در نهادی به اسم شورای حکام، دولت و کابینه را تعیین می کنند و یک امیر نیز به طور موروثی بر کشور حاکم است. انتخابات در این کشور معنایی چندانی ندارد و در دو موردی که آنهم با ایجاد محدودیت فراوان برای مشارکت شهروندان صورت گرفته منجر به انتخاب شماری از نمایندگان مجلس مشورتی شده که هیچ حقی در قانون گذاری ندارد. آزادی بیان و تشکیل احزاب سیاسی و حق سازمانیابی در این کشور مطلقا وجود ندارد و با نیروهای اپوزیسیون به شدت برخورد می شود و مخالفین سیاسی سکولار در بازداشت بسر می برند. کارگران خارجی زیادی که در امارات کار می کنند از بسیاری از حقوق محرومند و دولت این کشور بسیاری از پیمان نامه های بین المللی درباره رعایت حقوق کارگران را امضا نکرده است.
دولت امارات در زمینه رعایت حقوق مدنی شهروندان کارنامه سیاهی داشته است بطوریکه تا سال ۲۰۱۴ همچنان زنان به دلیل روابط خارج از ازدواج به سنگسار محکوم می شدند اگر چه این احکام عملا به اجرا در نمی آمدند. برخی تصویب این قوانین تازه را نشانه فاصله گرفتن از شرع اسلام و گرایش به قوانین مدرن تعبیر کرده اند.اینکه اسلام با نیازهای جامعه مدرن و انسانی هیچگونه خوانایی ندارد موضوعی نیست که جای هیچ شک و شبهه ای داشته باشد. برای حاکمین امارات اما مسئله بر سر چگونگی توسعه سرمایه گذاری در کشور، جذب گردشگران غربی به امارات و انتگره شدن اقتصاد این کشور در اقتصاد جهانی سرمایه داری است. به هر میزان که ایدئولوژی و قوانین اسلامی در راه دستیابی به این اهداف به قیودی دست و پاگیر تبدیل شده اند به ناگزیر نیز اقداماتی را برای برچیدن این قید و بندها ضروری کرده است. از همین رو فدا کردن پاره ای از قوانین اسلامی و دوری جستن از موازینی که در انظار جهانیان آزار دهنده است به نفع جذب سرمایه های خارجی و توریست از جمله برخی دلایل تصویب قوانین تازه در امارات است.
اما مسئله به همینجا ختم نمی شود. اسلامیسم در سالهای اخیر خود را زیر فشار جنبش های اعتراضی مردم عاصی از حاکمیت قوانین اسلامی دیده است. در ایران یک جنبش بیداری ضد مذهبی در جریان است. این جنبش هدف بلافاصله خود را سرنگونی حکومت اسلامی قرار داده است ولی فقط به این راضی نمی شود و می خواهد از دخالت مذهب در شئونات جامعه جلوگیری کند. در عراق بیش از یکسال است که مردم اعتراض می کنند تا از حکومت قومی و مذهبی خلاص شوند. در لبنان و فلسطین و سودان نیز شهروندان علیه اسلامی ها به حرکت در آمده اند. همه اینها طبعا شیوخ امارات را به فکر انداخته است تا قبل از اینکه دیر شود به اقداماتی از بالا دست بزنند. به خاطر بیاورید که در جریان انقلابات بهار عربی اعتراضات دو کشور همسایه امارات یعنی بحرین و یمن باعث اضطراب و نگرانی حاکمین ستمگر امارات شد.و اخیرا به دلیل نارضایتی عمومی از حاکمیت اسلامیست ها در عربستان نیز اقداماتی برای رفع محدودیتهای اسلامی انجام گرفت.
اقدامات کنترل شده دولت امارات برای تغییرات قوانین به نفع عقب زدن شرع اسلام هر دلیلی که داشته باشد نمی تواند تمایل و خواست مردم را برای داشتن یک زندگی آزاد و بدور از قوانین مذهبی کنترل کند. مردم در منطقه حرف خودشان را بارها زده اند. جوامعی که اسلامی خوانده می شوند توسط حاکمین این کشورها اسلامی شده اند تا با دین و مذهب مردم را به انقیاد و بردگی در بیاورند و خود بعنوان نمایندگان خدا بر روی زمین سروری کنند. این هیچ ربطی به تمایلات مردم در این کشورها ندارد. جنبش ضد مذهبی در ایران، خیزش غیر قومی و غیر مذهبی در عراق و رشد تمایلات ضد اسلامی در افغانستان، سودان، لبنان و فلسطین و کشورهای دیگر منطقه همه گواه این است که تحولات عظیم تری در راه است. مردم ایران در صف مقدم این تحولات بزرگ قرار دارند و بدون شک با سرنگون کردن جمهوری اسلامی بعنوان یکی از منابع اصلی اسلامیت نقش مهمی در رهایی مردم منطقه از دست حکومتهای دیکتاتوری، اسلامی و فاسد ایفا خواهند کرد.