انترناسیونال ۸۴۲
۲۴ آبان ۱۳۹۸، ۱۵ نوامبر ۲۰۱۹
بهرام سروش: شما اخیرا طی نوشته هائی سیر خیزش انقلابی مردم و تحولات در عراق را دنبال کرده اید. بنظر شما جنبش اعتراضی مردم در حال حاضر در چه موقعیتی قرار دارد؟
عبدل گلپریان: بی گمان جنبش اعتراضی مردم عراق نسبت به دوره های قبل در موقعیت بسیار مساعدی قرار دارد. این موقعیت مناسب را میتوان با توجه به خواستهای این جنبش مورد ارزیابی قرار داد و آن را در اتمام حجت با تمام جریانات و احزاب اسلامی و عشیره ای حاکم مورد بررسی قرار داد. نخست وزیر عادل عبدالمهدی کماکان وعده اصلاحات میدهد و مردم کمترین توجهی به وعدهای پوچ دستگاه حاکمیت نمیکنند و همچنان به اعتراضات و تظاهرات خود ادامه میدهند. طی هفته گذشته در بندر ام القصر در بصره که شاهرگ اقتصادی برای غارت هستی مردم عراق از سوی حاکمیت طی نزدیک به دو دهه اخیر بوده است، این بندر توسط مردم خشمگین و معترض بسته شده بود و نوعی از قدرت دوگانه اعمال شد تا جائیکه فرماندهان نیروهای امنیتی برای باز شدن این بندر بمدت چند ساعت، ناچار شدند با نمایندگان مردم متحصن در این بندر وارد گفتگو شوند. همین یک نمونه یعنی شناخت مردم معترض از قدرت و توان خود که میتوانند در این سطح بعنوان قدرت با کل حاکمیت درگیر شوند.
جنبه دیگر این است که پتانسیل اعتراض مردم علیه اعمال نفوذ جمهوری اسلامی در سطح بسیار بالایی از همان روزهای شروع اعتراضات در ۲۵ اکتبر در نجف و کربلا خود را نشان داد. مردم و جوانان خشمگین از دخالتهای جمهوری اسلامی در عراق، مراکز و دفاتر کاربدستان جمهوری اسلامی را به آتش کشیدند، که یکی دیگر از وجه مشخصه های اعتراضات مردم عراق است. اگر در کوتاه مدت هم توقف نسبی در این جنبش روی دهد، آنچه که مردم عراق، بویژه نسل جوان این کشور، بعنوان یک دستاورد غیر قابل بازگشت به آن متکی خواهند بود این است که از تمامی احزاب و جریانات حکومت و از جریان مرتجع مقتدا صدر که در دوره های قبل در پز اپوزیسیون ظاهر میشد گذشته اند. موقعیت امروز این جنبش بدون اما و اگر گذاشتن نقطه پایانی بر کل جریانات اسلامی و اسلام سیاسی و احزاب عشیره ای در حکومت عراق است.
بهرام سروش: آینده این جنبش انقلابی و سیر تحولات آتی را چگونه می بینید؟
عبدل گلپریان: میتوان به آینده این جنبش خوشبین و امیدوار بود. خوشبینی و امیدواری آنرا باید در خواستهای این جنبش دید. وقتیکه تمامی مردم عراق به میادین و خیابانها آمده اند و خواستار یک زندگی انسانی هستند، وقتیکه مردم تمام قد علیه حاکمیت و علیه تمامی دستجات اسلامی متشکل در پارلمان و دیگر نهادهای حکومت هستند، وقتیکه می بینید از مدنیت، از دست یابی به عراقی سکولار شعار سر می دهند و وقتیکه خواهان زندگی مرفه، برابر و تحقق عدالت اجتماعی هستند، برای هر انسان آزاده و شرافتمندی چشم انداز افقی روشن و امیدوار کننده را نوید میدهد. به این اعتبار باید گفت سیر تحولات پیش رو در عراق و برداشتن قدمهای بعدی و پیروزی مردم معترض در این مسیر، نه تنها میتواند جامعه عراق را از شر باندها، احزاب و جریانات اسلامی عشیره ای خلاص کند بلکه تاثیرات بمراتب وسیعتری در کل منطقه خواهد داشت.
بهرام سروش: چه ارتباط و نقاط اشتراکی بین جنبش انقلابی در عراق و ایران می بینید؟
عبدل گلپریان: نقاط اشتراک جنبش انقلابی مردم در ایران و عراق بسیارند. اینجا به محوری ترین و سرنوشت سازترین نقاط اشتراک اشاره میکنم. جنبش انقلابی مردم عراق و ایران حداقل در یکدهه گذشته با صدای بلند دست یابی به یک زندگی انسانی را فریاد زده اند و همچنان این صدا در عراق و ایران طنین انداز است. وقتی از یک زندگی انسانی صحبت میشود ترجمه عملی آن یعنی تحقق جامعه ای که مردم از رفاهیات، از بیمه بیکاری و درمانی، از حقوق و مزایای اجتماعی و سیاسی با استاندارد بالا، از امنیت زندگی و شغلی و در یک کلام تمامی شهروندان جامعه فارغ از هر مارک ملی و مذهبی که دستگاه حاکم بر پیشانی جامعه زده است، بطور برابر از آن برخوردار باشند. برای مردم عراق و ایران مثل روز روشن است که تحقق حتی سر سوزنی از این مطالبات انسانی توسط حاکمان کنونی مرتجع، فاسد، دزد و چپاولگر اسلامی عشیره ای مطلقا ممکن نیست و جزو محالات است. به این اعتبار مردم عراق و ایران مشترکا خواست بزیر کشیدن کل سیستم و حاکمیت را بعنوان هدف اصلی خود قرار داده اند.
وجه اشتراک محوری دیگر در جنبش انقلابی مردم عراق و ایران، خصلت ضد اسلامی و ضد سود و سرمایه رانت خواران حاکم است. این خصیصه ماهیت قیام و انقلاب مردم در هر دو سوی مرز را بهم وصل و گره زده است. تا جائیکه به مردم ایران بر میگردد باید گفت مردم ایران بویژه زنان و جوانان ضد مذهبی ترین و ضد اسلامی ترین بخش جامعه به نسبت مردم دیگر کشورهای دنیا هستند. این وجه مشخصه ضد اسلامی را ما در خیزش انقلابی اخیر مردم عراق هم در ابعاد میلیونی مشاهده کردیم. مردم عراق در تظاهرات خود در تمامی شهرها شعار سر دادند و گفتند که، اسلام، اسلام سیاسی و احزاب و جریانات اسلامی حاکم عامل و بانی فقر، تباهی و رواج دهندگان خرافه پرستی برای چاپیدن هستی مردم عراق هستند و باید کنار بروند. وقتی خواست برابری طلبی و عدالت اجتماعی توسط مردم در ایران و عراق فریاد زده میشود، این چیزی نیست جز خصلت ضد سرمایه داری در این دو جنبش انقلابی، و وقتی از سرنگونی و کنار رفتن کل سیستم حاکم شعار سر میدهند یعنی دست بردن برای تصرف و کسب قدرت سیاسی.
وجه دوم این مسئله یعنی دست بردن برای تصرف قدرت سیاسی در عراق به تنهایی توسط مردم قیام کننده متحقق نمیشود. لذا تامین و تحقق آن نیازمند یک رهبری رادیکال و انقلابی است که بتواند با سازماندهی، با متحد و متشکل کردن تمامی بخشهای مختلف مردم ناراضی و بستوه آمده از حاکمیت و در راس آن جنبش کارگری، آنرا به پیروزی برساند. برخلاف جامعه ایران که حی و حاضر یک حزب سیاسی جدی، مسئول و متعهد یعنی حزب کمونیست کارگری ایران با پیشینه درخشان و دخالتگر طی سه دهه از تلاش و فعالیت حضور دارد، جامعه عراق و خیزش انقلابی در این کشور نیازمند چنین حزب رادیکال و رهبری کننده است.
بهرام سروش: به ضرورت وجود یک رهبری رادیکال انقلابی برای به پیروزی رساندن این انقلاب اشاره کردید. تا چه حد این رهبری در حال حاضر فراهم است؟ آینده رشد یک حزب سیاسی کمونیست کارگری در دل این انقلاب که بتواند چنین رهبری را تامین کند چگونه می بینید؟
عبدل گلپریان: یک واقعیت عینی را باید بارها یادآور شد. آنهم اینکه حاکمان مرتجع و مفتخور در کشورهای اسلام زده، ضد زن، ضد انسان و عمیقا ضد کمونیست هیچگاه امکان و مجالی برای ابراز وجود احزاب کمونیست که خواست و مطالبات کارگران و کل جامعه را نمایندگی میکنند باقی نمیگذارد. حاکمان در عراق طی تمام اداور، بشدت ضد کمونیست و ضد کارگر بوده اند. این یک فاکتور تعیین کننده در رابطه با عدم حضور و عدم رشد احزاب کمونیستی کارگری بوده است. جدا از این، طی سه دهه اخیر جریانات و نیروهای کمونیست در فضای سیاسی جامعه عراق ابراز وجود کردند اما نقش و رسالتی را که میبایست از خود نشان دهند روی نداده است یا بسیار ضعیف ابراز وجود کرده اند. از سوی دیگر جریاناتی بنام کمونیست و مدافع کارگر و حامی جنبشهای اجتماعی در عراق هنوز با نگاهی فرقه ای و ایدئولوژیک به سیر وقایع سیاسی در جامعه می نگرند که برای جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی در عراق پدیده هایی غریب، سنتی و ناشناخته هستند.
با این وصف میتوان امیدوار بود که در آینده و بر بستر قیام کنونی در عراق یک حزب جدی سیاسی، مسئول و متعهد کمونیستی کارگری عرض اندام کند. احزاب کمونیستی کارگری موجود اگر بعنوان احزابی جدی، پیگیر، سیاسی، فعال و دخالتگر در تحولات حال و آینده عراق ظاهر شوند شانس این را خواهند داشت که کارگر در عراق و کل مردم معترض آنان را ببینند و قابلیت این را از خود نشان دهند که میتوانند جنبش انقلابی مردم عراق را به پیروزی برسانند.
در غیر اینصورت هیچ جنبش و هیچ انقلابی منتظر کسی نخواهد ماند بلکه روند انقلاب مردم تلاش خواهد کرد بر بستر حرکت انقلابی اش، حزب و سازمان رهبری کننده خود را جهت پیروزی خیزش انقلابی و نهایتا برای دست بردن به قدرت سیاسی از خود بیرون دهد.