سحرگاه روز شنبه ١١ آبان ۱۳۹۸ یک زندانی محکوم به اعدام بنام کامران (رضا) عبدی پور در شهر سقز از مرگ حتمی نجات یافت. او ١۵ سال پیش، زمانی که فقط ١٧ سال داشت، متهم شده بود که در یک نزاع جمعی ”محمد علیزادە“ را به قتل رسانده است. علت رهایی او از اعدام، انصراف خانواده مقتول از اجرای حکم قصاص و دخالت مردم شهر و فعالین علیه اعدام برای نجات وی بود.
روز پنجشنبه ۹ آبان، فاطمە علی پناه، مادر کامران با انتشار بیانیەای از فعالین مدنی و ساکنین سقز درخواست کرد کە جهت کسب رضایت از بستگان مقتول آنها را یاری نمایند. در بخشی از این نامه آمده بود: “من مادر مریض احوال، پیر و رنجکشیده دست یاری به سوی همشهریان شریف و خانواده بزرگوار آن مرحوم دراز می کنم تا فرزندم را به زندگی باز گردانند. امیدوارم خانواده بزرگ علیزاده با گذشت و رفعت و انسان دوستی از اجرای حکم قصاص جلوگیری کنند.”
اهالی شهر سقز به فراخوان این مادر رنجکشیده پاسخ مثبت دادند. در همین رابطه شماری از فعالین اجتماعی و گروههای دیگری از مردم با حضور در مقابل خانه علیزاده از این خانواده محترم خواستند که به قصاص نه بگویند و به این ترتیب از مرگ حتمی کامران عبدی جلوگیری کنند. خانواده علیزاده که فرزند دلبندشان را در این نزاع جمعی از دست داده اند ضمن تشکر از اظهار لطف و همدلی شهروندان اعلام کردند تا روز شنبه یعنی موعد اعدام تصمیمات لازم را خواهند گرفت.
صبح روز شنبه ١١ آبان ۱۳۹۸ در حالیکه مردم زیادی در مقابل زندان سقز تجمع کرده بودند، کامران عبدی در میان شادی و شعف مردم از زندان بیرون آمد. یکی از اعضای خانواده مقتول اعلام داشت که “ما رضا ( کامران) عبدی را به مردم شهر سقز بخشیدیم”. جمعیت با هلهله و شادی از خانواده علیزاده تشکر و قدردانی کرد.
این پایان خوش رویداد بودی که می توانست با تلخی و مرگ یک جوان خاتمه یابد ولی چنین نشد. چنین نشد چرا که مردم علیه اعدام دست به اعتراض زدند و خانواده علیزاده نیز با پشت کردن به قوانین قصاص جمهوری اسلامی حاضر نشدند که در قتل یک انسان سهیم شوند. در روز ١١ آبان ۱۳۹۸ زندگی در مقابل رژیم مرگ و اعدام جمهوری اسلامی پیروز شد. در این روز قوانین قرون وسطایی و وحشیانه قصاص جمهوری اسلامی یک نه محکم از مردم گرفتند. در این روز جنبش ضد اعدام قدرت خود را به نمایش گذاشت و جان دیگری را از پای چوبه های دار نجات داد. شعف و شادی مردم از پایان خوش این ماجرا بی دلیل نبود. چرا که در نجات جان کامران (رضا) عبدی پور موفقیت خود را هم می دیدند. موفقیت تلاش های خستگی ناپذیر و انسانی و دسته جمعی شان. همیشه در چنین مواقعی عده ای هستند که جلو می افتند و دست به کار می شوند. با پایداری بی نظیری زحمت می کشند که جو و فضای شهر را در مخالفت با اعدام بسیج کنند. خبر رسانی می کنند. در مدیای اجتماعی می نویسند. می کوشند خانواده ها را از پیروی کردن از قوانین جنایتکارانه قصاص منصرف کنند. و در مقابل زندان هم دست به تجمع می زنند تا با حضورشان بتوانند جان انسانی را نجات بدهند. با دخالت مردم در موارد زیادی از اعدام ها جلوگیری شده است. نفس این جنب و جوش برای زندگی و در مخالفت با اعدام رژیم را سراسیمه می کند. پیشبرد اعدامها را برای جمهوری اسلامی دچار مشکل می کند. مردم یاد می گیرند که چگونه زندگی را پاس بدارند و جمهوری اسلامی تلخی شکست دیگری را تجربه می کند.
چنین تحرکاتی یکی از مظاهر قوی جنبش ضد اعدام در ایران هستند. طبعا ما برای اینکه به جمهوری اسلامی بفهمانیم که عمیقا ضد اعدام هستیم باید صریحتر علیه اعدام حرف بزنیم. لازم است که در همه جا اعلام کنیم که “اعدام قتل عمد دولتی است”. باید بطور سمبلیکی طناب و چوبه های دار را به آتش بکشیم. باید در سمینارهای متفاوت به آسیب شناسی اعدام در جامعه بپردازیم و دلایل مخالفت خود با اعدام را از زوایای گوناگون بیان کنیم. باید به اعتراض علنی علیه اعدام دست بزنیم. باید به کمک خانواده های محکومین به اعدام بشتابیم و آنها را تنها نگذاریم. باید اعدام در اماکن عمومی را به صحنه های ابراز انزجار و نفرت و اعتراض علیه اعدام تبدیل کنیم. باید شبکه های علیه اعدام را در همه جا گسترش دهیم. و …
به هر میزان که ما این کارها را انجام دهیم و جنبش علیه اعدام را تقویت کنیم به همان میزان توانسته ایم که ماشین اعدام و آدمکشی جمهوری اسلامی را فلج کنیم. جمهوری اسلامی نمی تواند بدون اعدام سرکار باقی بماند. برای همین باید سرنگون شود تا یکبار برای همیشه سایه مرگ و نیستی اعدام از بالای سر جامعه رخت بربندد.
انترناسیونال ۸۴۱
حسن صالحی