انترناسیونال: صد و نهمین اجلاس سالانه سازمان جهانی کار در هفتم ژوئن در ژنو قرار است جریان یابد. اول لطفا توضیح دهید که کار مشخص این سازمان چیست؟ در اجلاسهای آن چه میگذرد و دستور کار امسال آن قرار است چه موضوعاتی باشد.
شهلا دانشفر: سازمان جهانی کار، آی آل او از زیر مجموعه های سازمان ملل است. سیاست های آن نیز طبعا تابع این سازمان و دولتهای سرمایه داری جهانی است. به لحاظ تاریخی این سازمان در سال ۱۹۱۹ تاسیس شد و بنا بر ادعا با هدف “تدوین مقررات و قوانین بین المللی در جهت بهینه سازی استانداردهای جهانی کار و حصول اطمینان از بکارگیری آنها” ایجاد شده است. در منشور این سازمان بر نکاتی چون”آزادی بیان و تجمع، حق همه افراد بشر به برخورداری از رفاه مادی و رشد معنوی و فضایی آزد و مطمئن و داشتن امنیت اقتصادی و فرصت های برابر، ارتقاء و واقعیت بخشیدن به استانداردها و اصول اساسی حقوق کاری، ایجاد فرصتهای بیشتر برای زنان و مردان برای دستیابی به استخدام آبرومند، حقوق مکفی و ارتقاء پوششهای اجتماعی و مؤثر برای همه”، تاکید شده است. اما همه اینها فقط قول و وعده هایی در سطح کاغذند.
کنفرانس سالانه سازمان جهانی کار امسال در سوم ژوئن افتتاح میشود. به دلیل شرایط کرونا این کنفرانس به صورت آنلاینی و اینترنتی قرار است برگزار شود. روز هفتم ژوئن اولیه جلسه عمومی آن برپا خواهد شد. دستور جلسه نشست های اجلاس جهانی سازمان ملل اساسا توسط هیات رئیسه این سازمان تعیین و از قبل اعلام می شود و دولت ها هم میتوانند پیشنهادات خود را بدهند تا بررسی شود. دستور کار اجلاس مشخصی که در ژوئن امسال برگزار خواهد شد شامل یک سند در رابطه با پاسخ ILO به COVID-19 ، بحث در مورد گزارش های رئیس هیئت رئیسه و دبیر کل سازمان جهانی کار، روز جهانی مبارزه با کار کودکان (10 ژوئن) و گزارش در مورد کار کودکان در کشورهای مختلف، بحث در مورد حمایت های اجتماعی و بالاخره گزارشات مربوط به چگونگی رعایت استانداردهای کار در طول پاندمی بیماری مهلک کرونا در کشورهای مختلف است. وقتی به این مباحث نگاه میکنیم. فرمایشی بودن کار چنین سازمانی بیشتر مقابل چشممان قرار میگیرد. از جمله کارنامه حکومت اسلامی در تمام این عرصه ها سیاه و جنایتکارانه است. یک مورد بارز آن سیاست رژیم ایران در برابر بیماری مهلک کرونا است که بخاطر اهداف کثیف سیاسی اش مردم را دارد قربانی می کند و این پرونده ای پر از جنایت است. نمونه های دیگر آن ابعاد فاجعه بار کار کودکان در ایران و نیز شرایط اسفناک کار زنان است و همه اینها عرصه های چالش حکومت اسلامی توسط مردم در ایران است. اگر این سازمان میخواست به این موارد به طور جدی بپردازد باید از همان ابتدا یقه حکومت کثیف اسلامی را میگرفت که در تمام این زمینه ها کارنامه سیاه و ننگینی دارد.
طبعا ما انتظاری از سازمان جهانی کار نداریم. بلکه ما اعتراض داریم. ما فشار می آوریم و می کوشیم که این سازمان را به اخراج جمهوری اسلامی از این نهاد و به پایان دادن به مماشات هایش با این رژیم کثیف و جنایتکار وادار کنیم. حرف ما اینست که جمهوری اسلامی نماینده کارگران و مردم ایران نیست، بلکه این رژیم سرکوبگر و قاتل مردم است و باید به خاطر همه جنایتهایش در سطح جهانی بایکوت و از سازمان جهانی کار اخراج شود. حرکت اعتراضی ما در سالهای متوالی و حضور مان در برابر اجلاس های سازمان جهانی کار برای رساندن این پیام به همه کارگران و تشکلهای کارگری و مردم جهان بوده است. بدین ترتیب ما توانسته ایم فشار جدی ای بر روی جمهوری اسلامی باشیم. از جمله امروز با ابعاد جنایتکاری های این حکومت و بر ملا شدن هر چه بیشتر آن در سطح جهانی بیش از بیش گفتمان بایکوت جمهوری اسلامی به جلو آمده است. و این پیشروی بزرگی برای ما و برای کارگران و مردم ایران است و با اتکاء به این پیشروی ها می توانیم قدرتمند تر عمل کنیم.
انترناسیونال: فکر میکنید چنین انتظاری یعنی اخراج جمهوری اسلامی از سازمان جهانی کار عملی است و این سازمان حاضر است به آن تن دهد؟
شهلا دانشفر: ببینید همانطور که مردم آفریقای جنوبی در مبارزه خود با رژیم آپارتاید جنسی در آن کشور توانستند سیاست انزوای جهانی این کشور را به دول سرمایه داری جهانی و مراجع بین الملل تحمیل کنند، ما هم قطعا میتوانیم این سیاست را جهانی کنیم. و جلب حمایت جهانی از این سیاست، یک کارزار مهم ماست. ما بیش از یک دهه است که برای بیرون انداختن جمهوری اسلامی از سازمان جهانی کار و انزوای سیاسی آن در سطح جهان مبارزه میکنیم و پیشروی های خوبی هم داشته ایم. اما امروز بر متن اوضاع سیاسی جامعه ایران و انزوای بیش از بیش جمهوری اسلامی در سطح جهان، برای پیشبرد این سیاست و بایکوت جهانی آن در موقعیت قدرتمندتری قرار داریم.
روشن است که سازمان جهانی کار و دول سرمایه داری جهانی به سادگی دست از مماشاگری هایشان بر نمی دارند. چون پشت این زد و بند ها منافع اقتصادی و سیاسی بزرگترین سرمایه داران جهانی خوابیده است. اما نکته اینجاست که جمهوری اسلامی به عنوان ستون فقرات اسلام سیاسی در سطح جهان هر روز منزوی تر میشود. بحران و بن بست بورژوازی جهانی و نزاع هایشان بر سر منافع منطقه ای و سرمایه دارانه شان نیز وضعیت جمهوری اسلامی در منطقه را بی ثبات تر و موقعیت آن را بشدت تضعیف کرده است. بعلاوه این حکومت در افکار عمومی مردم دنیا آنچنان منفور و منزوی است که دولتها و احزاب دولتی برای رابطه با آن باید هزینه زیادی بپردازند و این برایشان ساده نیست.
مردم جهان بدرست جمهوری اسلامی را ستون تروریسم و ارتجاع اسلامی میدانند. بویژه در دو سال اخیر و بعد از کشتار وحشیانه معترضین آبانماه و بعد نیز سرنگونی هواپیمای مسافربری توسط موشکهای سپاه، و نیز بعد از اعدام نوید افکاری و ربودن و اعدام روح الله زم که هر کدام از اینها شوک بزرگی برای مردم در جهان بود، نفرت و انزجار از حکومت اسلامی را تشدید کرده است.
از سوی دیگر با توجه به وضعیت فاجعه بار امروز خاورمیانه و تبدیل آن به عرصه رقابتهای دول ارتجاعی منطقه در پناه آمریکا و دول سرمایهداری غرب و نقش کلیدی جمهوری اسلامی در دامن زدن به تروریسم اسلامی، بردن گفتمان اینکه سرنگونی حکومت اسلامی یک فاکتور مهم در امنیت منطقه است، برای بسیاری از مردم آزادیخواه قابل فهم و روشن است. بویژه پرونده های جنایی حکومت اسلامی در طول بیش از ۴۰ سال حاکمیتش و مشخصا در همین دو سال اخیر آنچنان قطور است که ما میتوانیم افکار جهانی را همراه خود کنیم و بایکوت جهانی جمهوری اسلامی را به دول جهانی و نهادهای بین المللی چون سازمان جهانی کار و سازمان ملل و دیگر مراجع جهانی تحمیل کنیم.
از جمله در همین یکساله اخیر ما شاهد این بودیم که سازمان عفو بین الملل بطور بی سابقه ای در گزارشی تحت عنوان “ویرانگران انسانیت”، گوشه هایی از جنایات حکومت اسلامی در سرکوب جنایتکارانه خیزش مردمی در سال ۹۸ را انعکاس داد و آن را محکوم کرد. این خود نتیجه فشار اعتراضات مردمی برای انزوای جهانی جمهوری اسلامی بود. و باز زیر همین فشار هاست که ما در همین دو سال اخیر شاهد این بودیم که دولتها و نهادهای جهانی ای چون سازمان ملل و شورای حقوق بشر این سازمان و نیز پارلمان اروپا طی بیانیه هایی حکومت اسلامی را بخاطر نقض حقوق انسانی محکوم کردند. همچنین دیوان بینالمللی دادگستری (در لاهه) و شمار بسیاری از کشورهای جهان از جمله ۴۷ کشور در یک بیانیه و ۷۹ کشور در بیانیه ای دیگر و دهها نهاد مدافع حقوق بشر نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کرده اند.
در متن چنین شرایطی ما نیز با کارزار بایکوت جهانی حکومت اسلامی صدای اعتراض خودمان را بلند تر کرده ایم. حرف ما اینست که صرف ابراز نگرانی نسبت به جنایتکاری های حکومت اسلامی و یا محکوم کردن نقض حقوق انسانی در ایران کافی نیست. رژیم اسلامی در ایران باید به جرم جنایت علیه بشریت محکوم شود. و این ابزار نگرانی کردن ها باید به بایکوت سیاسی، نظامی، ورزشی و فرهنگی تبدیل شود. حرف ما اینست که حکومت اسلامی نماینده مردم ایران نیست، قاتل و شکنجهگر زنان و مردان و پیر و جوان است و باید از کلیه نهادهای بین المللی اخراج شود، سفارتخانه هایش بسته شوند و سران آن پشت میز محاکمه کشیده شوند. و تاکید ما همواره این بوده است که جمهوری اسلامی مثل حکومت آپارتاید نژادی آفریقای جنوب در سطح جهان منزوی شود.
واقعیت اینست که امروز سیر تحولات سیاسی جامعه به سویی میرود که خیزش مردمی به مراتب قدرتمندتری از آنچه در سال ۹۸ شاهدش بودیم را در چشم انداز نزدیکی قرار داده است و اعتراضات گسترده کارگری در ایران و وزن سنگین آن در فضای سیاسی جامعه بازتاب جهانی دارد. یک تلاش ما برای جلب حمایت های بین المللی از کارزار انزوای جهانی جمهوری اسلامی رساندن صدای اعتراضات مردمی به جهانیان است. جالب اینجاست که جنبش کارگری در ایران نیز خود به امر جلب همبستگی جهانی کارگری و خطاب قرار دادن مستقیم سازمانهای کارگری برای محکوم کردن نقض آشکار حقوق کارگران در ایران بیش از هر وقت توجه دارد و این خود بیشترین زمینهها را برای جلب حمایتهای جهانی فراهم کرده است. از جمله ما بازتاب مبارزات قهرمانه کارگران نیشکر هفت تپه و نفت را در سطح جهانی شاهد هستیم. تمامی این تحولات خود بستری هستند که راه را برای بایکوت جهانی جمهوری اسلامی به عنوان گام مهمی در سرنگونی این رژیم در ایران هموار تر کرده است.
البته بد نیست اشاره کنم که ما پیشروی های خوبی در این عرصه از مبارزه داشته ایم. ما در همین مدت توانسته ایم شماری از اتحادیه های کارگری و شخصیت های سیاسی اجتماعی شناخته شده در سطح جهان را همراه خود کنیم. از جمله دو اتحادیه کارگری خدمات عمومی و خدمات دولتی در کانادا، کنفدراسیون اتحادیه های کارگری درعراق، اتحادیه های کارگری کارگران کشتیرانی و ساختمانی در استرالیا، حزب چپ سوئیس و چهره های شناخته شده ای چون جان کلارک از کارزار ائتلاف علیه فقر در کانادا، پیتر تاچل از فعالین و کمپینرهای حقوق بشری شناخته شده جهانی و بسیاری از چهره های سیاسی اجتماعی از ایران و از کشورهای مختلف امضا کنندگان بیانیه و قطعنامه های کمپین برای آزادی کارگران زندانی با خواست اخراج جمهوری اسلامی از سازمان جهانی کار بوده اند. همچنین بیش از ۵۰ چهره و شخصیت شناخته شده سیاسی اجتماعی جهانی بیانیه کارزار جهانی برای بایکوت بین المللی جمهوری اسلامی را امضا کرده اند. من هم یکی از امضا کنندگان این کارزار هستم. بنابراین همانطور که اشاره کردم ما امروز در موقعیت قویتری برای به انزوا کشاندن جمهوری اسلامی در سطح جهانی و از جمله اخراج آن از سازمان جهانی کار هستیم. تحقق این امر از نظر من گام مهمی در تسریع سرنگونی حکومت اسلامی است و ما با قدرت آن را به پیش می بریم .
انترناسیونال: نهاد کمپین برای آزادی کارگران زندانی در ایران (فری دم ناو) امسال در آستانه گشایش اجلاس سالانه سازمان جهانی کار نامه ای سرگشاده خطاب به گای رایدر دبیر کل این سازمان ارسال کرده است. چه مسائلی در این نامه مورد بحث قرار گرفت و چه انتظاری از این سازمان دارید؟
شهلا دانشفر: اولین سخن ما در نامه سرگشاده ای که به گای رایدر دبیر کل سازمان جهانی کار نوشته ایم اینست که چرا علیرغم همه جنایاتی که رژیم اسلامی در قبال مردم ایران انجام داده است، بویژه در همین دو سال اخیر که سازمان جهانی کار به دلیل پاندمی کرونا، اجلاسی نداشته است، جنایاتی که هر کدام از آنها کافیست که حکومتی را پشت میز محاکمه کشید، سازمان جهانی کار سکوت کرده و به مماشات اش با جمهوری اسلامی ادامه داده است؟ چرا علیرغم اینکه آنها از تمامی سیاست های ضد کارگری و جنایتکارانه حکومت اسلامی در قبال کارگران و مردم ایران اطلاع دارند و از سوی نهاد ما و کارگران در ایران و دیگر نهادهای مردمی در این رابطه مرتبا اطلاع رسانی شده است، واکنشی در قبال این همه جنایت از سوی چنین حکومتی نشان نمیدهند. من به عنوان سخنگوی کمپین برای آزادی کارگران زندانی با این نامه در واقع کیفرخواست کارگران و مردم ایران را علیه جنایات جمهوری اسلامی اعلام کرده و تلاش کرده ام که صدای اعتراض مردم ایران باشم. سوال ما از گای رایدر و این سازمان اینست که تا کی مماشات؟ دیگر بس است! سوال ما از این سازمان اینست که چگونه است که جمهوری اسلامی به عنوان عضوی از سازمان جهانی کار که حتی کنوانسیون های بین المللی آنرا مداوما زیر پا میگذارد و کارگر را بخاطر اعتراض و یا شرکت در مراسم روز جهانی کارگر و تلاش برای متشکل شدن زندانی میکند و یا به شلاق میکشد، هنوز عضو این سازمان است؟
سوالات ما در این نامه از سازمان جهانی کار اینست که چرا حکومتی که شاهرخ زمانی از چهره های سرشناس کارگری را در زندان کشت، باعث مرگ محمد جراحی یکی دیگر از چهره های کارگری شد و و در حاکمیت آن کار کودک رسمیت دارد و آمار خود حکومت از هفت هزار کودک کار خبرمیدهد، آپارتاید جنسی هویت این رژیم است و در حاکمیت آن بطور سیستماتیک ابتدایی ترین حقوق کارگران، کودکان، جوانان، زنان و مردم این جامعه زیر پا گذاشته میشود، این رژیم در خیزش مردمی آبانماه ۱۵۰۰ نفر را کشت و بعد هم بخاطر اهداف کثیف سیاسی اش به هواپیمای مسافربری اوکراینی موشک زد و ۱۷۶ سرنشین آن را به قتل رساند، همچنان عضو این سازمان است؟ چرا جمهوری اسلامی این حکومت اعدام و کشتار، حکومتی که نوید افکاری جوان کشتی گیر قهرمان مردمی را کشت بخاطر انتقام گیری از مردمی که برای رهایی از شر آن به خیابان آمدند و شعار جمهوری اسلامی نابود باید گردد را سردادند اعدام کرد و برادران افکاری به همان جرم همچنان در زندان زیر شکنجه و در زندان هستند و نیز بسیاری از فعالین کارگری و معلمان معترض در کنار شماری بسیاری از زندانیان سیاسی در شرایط بسیار سختی در زندانند، همچنان به عنوان عضو در اجلاس های سازمان جهانی کار شرکت دارد؟
و در ادامه تاکید کردیم که این بی تفاوتی و این مماشات گری ها از نظر مردم ایران محکوم و نابخشودنی است. جمهوری اسلامی باید بایکوت جهانی شود و از همه نهادهای بین المللی و همه سازمانهای جهانی اخراج شود. البته بد نیست این را هم اضافه کنم که جدا از این نامه ما در کارزار جهانی ای که در دفاع از برادران افکاری برپا کرده ایم، نامه دیگری به سازمان جهانی کار و اجلاس سالانه آن داده و اعلام کرده ایم که پرونده برادران افکاری و از جمله اعدام نوید افکاری یکی از ادله های آشکار بایکوت جمهوری اسلامی است.
انترناسیونال : آیا برای رسیدن به این هدف فعالین و تشکلهای کارگری دیگر چه کار می توانند بکنند و شما فراخوانتان به آنها چیست؟
شهلا دانشفر: نکته مهمی است. به نظر من یک سر کارزار بین المللی بایکوت جهانی جمهوری اسلامی و اخراج آن از سازمان جهانی کار باید در ایران باشد و کارگران و تشکلهای کارگری فعالانه در این جهت تلاش کنند. بطورواقعی نیز نهادها و تشکلهای کارگری در ایران خود سهم بزرگی در این عرصه از مبارزه داشته اند. از جمله بارها شاهد ارسال نامه های اعتراضی از سوی تشکلهای کارگری و چهره های شناخته شده کارگری در ایران به این سازمان به خاطر حضور هیات جمهوری اسلامی در این سازمان بوده ایم. در این نامه ها کارگران اعلام کرده اند که تشکلهای دست ساز حکومتی مثل شوراهای اسلامی به هیچوجه کارگران در ایران را نمایندگی نمی کنند و خود ابزار سرکوب حکومت در محیط های کار بوده اند. زیر فشار این اعتراضات و نیز فعالیت های خود ما و از جمله حضور هر ساله هیئت حزب کمونیست کارگری ایران در مقابل اجلاس های سازمان جهانی کار و یا بردن گفتمان اخراج جمهوری اسلامی از نهادهای بین المللی و از جمله سازمان جهانی کار توسط کمپین برای آزادی کارگران زندانی، تاثیر مستقیمی بر جلو بردن این گفتمان ها داشته است. در نتیجه این فعالیت ها ما دیدیم که در یکی از اجلاس های سازمان جهانی کار، کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری اعلام داشت که هیات جمهوری اسلامی کارگران در ایران را نمایندگی نمیکند بلکه نمایندگان واقعی کارگران کسانی چون جعفر عظیم زاده ها و محمد جراحی ها هستند. اینها را اشاره کردم تا جایگاه و اهمیت فشار مستقیم از داخل کشور و از سوی نهادها و فعالین کارگری را توضیح دهم. خصوصا امروز ما حتی شاهد اینیم که از داخل ایران کارگران و بخش های مختلف کارگری در بیانیه هایشان بر انزوای جهانی جمهوری اسلامی تاکید گذاشته اند و زمزمه های آن شروع شده است. این گفتمان ها باید وسعت یابد و اکنون در آستانه اجلاس سالانه سازمان جهانی کار باید شاهد گسیل بیانیه های اعتراضی کارگری با خواست اخراج جمهوری اسلامی به این سازمان باشیم. و باید این گفتمان وسیعا در مدیای اجتماعی انعکاس یابد و به خواستی گسترده و سراسری در ایران تبدیل شود.
انترناسیونال: با تشکر از شما