در جریان اعتراضات و تجمعات عمومی مردم در کردستان ایران و طی هر دوره ای هیچگاه شاهد برافراشتن افق، اهداف و سیاستهای جریانات ناسیونالیست کرد نبوده ایم. تاریخ تلاش احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان ایران همانند احزاب دیگر این جنبش در بخشهای دیگر کردستان پیاده کردن اهداف قوم پرستانه از طریق چشم امید دوختن به حکومتها در این چهار کشور و دخیل بستن به دول مرتجع منطقه بوده است. این بدان معنا نیست که لایه های این احزاب و گرایشات آنان در حاشیه جامعه در تلاش برای باد زدن قومی گری و در تلاش برای افق فدرال چی گری و غیره بیکار نشسته باشند.
ناسیونالیسم کرد در قامت احزاب و سازمانهای موجود همانند ویروسهای خفته ای هستند که در سربزنگاههای سیاسی و تحولات انقلابی فعال شده و این ظرفیت را دارند که موی نوک دماغ جامعه بشوند و در مقابل مبارزات مدرن، پیشرو و انسانی مردم مزاحمت ایجاد کنند.
تا جاییکه به کردستان ایران مربوط است باید گفت که احزاب ناسیونالیست کرد در صورت دست یابی به موقعیتی در حاکمیت بر کردستان ایران ( که غیر ممکن است ) ، چیزی فراتر از الگوی کردستان عراق را نمیتوانند برای مردم به ارمغان بیاورند. آن الگویی که جامعه کردستان عراق را طی نزدیک به سه دهه اخیر و تحت حاکمیت احزاب ناسیونالیست قومی عشیره ای و اسلامی کرد که از یک سو مردم را با تحمیل فقر، فلاکت، نداری و بی حقوقی روبرو کرده است و از سوی دیگر سران و کاربدستان این احزاب را به میلیاردر تبدیل کرده است. مشکل در این نیست که چرا طی این سالها احزاب حاکم بر کردستان عراق در صف بلوک بندیهای جهانی و متاثر از سیاست دولتهای بورژوایی و دیگر دول مرتجع منطقه بر مردم حاکمیت میکنند بلکه اساسا مسئله این است که احزاب ناسیونالیست کرد بی ربط به آرمانها و آرزوهای انسانی مردم کردستان هستند و عملا بعنوان حاکمان دست ساز و گمارده شده با پول و اسلحه به چنین موقعیتی دست یافته اند. همانگونه که حکومت و دولت حاکم بر عراق زندگی مردم مناطق عرب نشین را به جهنم تبدیل کرده است، در همین مقیاس نیز حکومت اقلیم کردستان نیز زندگی شهروندان کردستان عراق را با تباهی روبرو ساخته است. پرچمی که احزاب ناسیونالیسم کرد آنرا برافراشته و نمایندگی میکنند فدرالیسم و قومگرایی است.
با توجه به آنچه که مختصر اشاره شد، احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان ایران نه تنها از سر رسوا شدن احزاب ناسیونالیست حاکم بر کردستان عراق بلکه بدلیل بی ربطی آنان به آرزوهای انسانی مردم کردستان ایران، خواستهایشان، همسرنوشتیشان با مردم ایران و سیمای جنبشهای مدرن، مترقی و سکولارشان، که از جنس دیگری یعنی چپ و سوسیالیستی است، انسانی، رادیکال و آزادیخواهانه است، قادر نخواهند بود الگوی بارزانی و طالبانی را برای تباهی مردم کردستان ایران متحقق کنند و به این اعتبار شانسی برای تکرار این سناریو در کردستان ایران نخواهند داشت.
چهل سال قبل حزب جنبش ناسیونالیست کرد یعنی حزب دمکرات کردستان ایران با تعظیم و کرنش و خیر مقدم گفتن به خمینی و ارتجاع اسلامی در تلاش بود الگوی امروز بارزانی طالبانی را در کردستان ایران پیاده کند اما به یمن حضور قدرتمند چپ و کمونیسم اجتماعی در کردستان نه تنها به این آرزو دست نیافت بلکه رسوا تر از پیش از سوی نیروی چپ و کمونیسم اجتماعی و سازمانیافته سرجای خود نشانده شد.
در مقطع انقلاب سال ۵۷ یعنی چهل سال قبل در کردستان ایران ما شاهد حضور چپ جامعه در تمامی ابعاد مختلف مبارزاتی برای تحقق یک زندگی انسانی، آزاد و برابر برای به پیروزی رساندن انقلاب مردم در ایران بوده ایم. اکنون و بعد از گذشت چهار دهه روند همسرنوشتی سراسری مردم کردستان ایران با خواست و امیال مردم در سراسر کشور انتگره شده و طبقاتی است. جنبش کارگری در کردستان با جنبش کارگری در سطح کشور درهم تنیده شده است. آرمانهای انسانی، چپ و سوسیالیستی عمیق تر از گذشته در میدان مبارزه روزمره جنبشهای اجتماعی در کردستان حضور دارد. نهادهای مدافع حقوق انسانی، مدافع حقوق کودک، نهادها و فعالین دفاع از محیط زیست، جنبش زنان و مبارزه علیه احکام و مجازات قرون وسطایی اعدام پرچم مبارزاتی مردم است. این یعنی ویژگی های منحصر بفرد در کردستان ایران.
ویژگی دیگر پیشینه سنت دار تشکیل شوراها و بنکه ها است. این ویژگی زمینه های بسیار مساعدی را برای ایفای نقش فعالین سیاسی و فعالین جنبشهای ذکر شده فراهم کرده است که بر بستر تحولات سیاسی، انقلابی و مبارزاتی مردم، بویژه فعالین و نیروهای چپ و کمونیست در کردستان، در راستای ایجاد شوراها و راه اندازی بنکه های محلات جهت سازماندهی اعتراضات مردم قدم بردارند.
کردستان ایران جامعه ای تحزب یافته است. روند اعتراضی و انقلابی در ایران که از یکسال قبل سربلند کرده است، این امکان و فرصت را فراهم کرده است که احزاب و نیروهای چپ و کمونیست دخیل در کردستان حرکتهای اعتراضی را سازمانیافته و هماهنگ با اعتراضات سراسری بجلو سوق دهند. چپ و کمونیزم در جامعه را تقویت کنند، افق و اهداف شکست خورده و به بن بست رسیده ناسیونالیسم کرد، قوم پرستی و طرحهای ارتجاعی فدرالی را بیش از پیش رسواتر و حاشیه ای تر کنند. این حداقل شاخصی است که در شرایط کنونی میتوان از احزاب و نیروهای چپ و کمونیست در کردستان انتظار داشت و آنان را با چنین شاخصهایی محک زد.
۲ آبان ۹۷
۲۴ اکتبر ۲۰۱۸