mamad1

گفتگو با محمد آسنگران به مناسبت هفدهمين سالگرد حزب کمونيست کارگری

mamad1

به مناسبت بیست و دومین سال تشکیل حزب کمونیست کارگری این مصاحبه را باز تکثیر میکنیم زیرا مباحث و احکام آن هنوز به قوت خود باقی است. اما مهتر از اینها آنچه که در پنج سال قبل در این مصاحبه تحلیلا گفته شده است اکنون به فاکت و داده های امروز تبدیل شده اند.
ایسکرا
ايسکرا: به هفدهمين سالگرد تشکيل حزب کمونيست کارگری نزدیک می شویم. حزب در چه شرایطی و در پاسخ به کدام ضرورت سیاسی و تاریخی تاسیس شد ؟
آسنگران: قبلا اجازه بدهید هفدهمین سالگرد حزب كمونیست كارگری را به همه كارگران و همه انسانهای تحت ستم و اعضا و فعالین حزب و هر انسان برابری طلبی تبریك بگویم. این حزب امید و روزنه ای به دنیایی روشن و آزاد است و همه انسانهای آزادیخواه و معترض را به پیوستن به آن فرا میخوانم. اما در جواب به سوالتان باید بگویم كه:
حزب كمونیست كارگری جواب طبقه كارگر و كمونیستها به دنیای نابرابر و نشانه عزم و اراده انسانیت متمدن علیه حاكمان استثمارگر، وحشی و قهار بود. این حزب جواب كمونیستها و ابزار كمونیستها برای رسیدن به دنیایی آزاد و برابر بود و هست. اما این حزب در شرایط سختی تشكیل شد كه كل رسانه های جهانی و قدرتهای پیروز در مقابل شكست سرمایه داری دولتی بلوك شرق با افتخار “مرگ كمونیسم” و پایان هر نوع برابری طلبی و آزادیخواهی را فریاد میزدند. این حزب خلاف جریان و بر خلاف فضای حاكم بر جهان تشكیل شد. نه تنها در ایران بلكه در تمام جهان در آن مقطع با مهندسی افكار عمومی به مردم قبولانده بودند كه كمونیسم و ماركسیسم راه حل نیست. اعلام كردند با فروریختن دیوار برلین و شكست الگوی شوروی كمونیسم تمام شد.
برای هر ناظر و تاریخ نگار “واقع بینی” پایان دهه ٨٠ میلادی، با پایان كمونیسم تداعی شد. كمتر کسی پیدا میشد كه خلاف اینرا بگوید. تمام احزاب كمونیست و سوسیالیست در دنیا یا اسمشان را تغییر دادند و یا با اضافه كردن كلمه دمكراسی تلاش كردند خود را از صف “دیكتاتوری كمونیستها” در بلوك شرق جدا كنند. زیرا برای همه آنها هم آن بلوك معنی سوسیالیسم و كمونیسم را داشت. آغاز دهه ٩٠ میلادی آغاز تعرض افسار گسیخته بورژوازی راست پیروز بود. تحت لوای شكست بلوك شرق و شوروی آن زمان شكست كمونیسم و ماركسیسم را فریاد زدند. تعرضی همه جانبه و بیرحمانه به كمونیستها آغاز شده بود. بورژوزی بازار آزاد پیروز شده بود. با این پیروزی میخواست تقاص خود از مبارزات طبقه كارگر كه در طول حیات خود با آن موجه شده بود را بگیرد. با شكست بلوك شرق و سرمایه داری دولتی این بلوك، اعلام كردند كمونیسم شكست خورده است. آوار این شكست را بر سر طبقه كارگر و انسانیت برابری طلب خراب كردند.
اما جواب منصور حكمت و كمونیستهای كارگری به این تعرض بیشرمانه و بیرحمانه، دفاع جانانه و بدون تخفیف از ماركسیسم و رهایی انسان و نقد سرمایه بود. اگر چه دفاع از انسانیت و آزادی انسان و ایده های برابری طلبانه در بسیاری از كشورهای جهان دیوانگی و سر به سنگ کوبیدن معنی میشد، اما كمونیستهای كارگری در حقانیت تئوریهای ماركس شك نكردند. با پافشاری بر نقد سرمایه و با زنده نگهداشتن نقدهای ماركس در هر محدوده ای كه در توان داشتند، در مقابل این تعرض بیشرمانه بورژوازی به سنگر بندی پرداختند. این سنگر بندی در آن مقطع بدون منصور حكمت ممكن نمیشد. بورژوازی راست علیه انسانیت و برابری طلبی در بوق و كرنا كرده بود كه این پایان تاریخ است و سرمایه بازار آزاد و دمكراسی مبتنی بر آن آخرین مدل و سیستم اداره جامعه است! تشكیل حزب كمونیست كارگری جواب ماركسیستها در ایران به این تعرض جهانی بود.
تعرضی كه حداقل به مدت یك دهه تحت تاثیر پیروزی بر بلوك شرق، فضای تخریب ایده های رهایی انسان و برابری طلبانه را با شدت و حدت تمام ادامه داد. اما در پایان دهه ٩٠ نیاز انسان و نیاز جامعه به بهتر زیستن و نیاز به اتكا به عقلانیت و خرد به جایی رسید كه افسار گسیختگی بازار آزاد سرمایه داران و تئوریسین هایشان با موانع جدی مواجه شد. فرمان پایان تاریخ از همین مقطع از جانب بخشی از تئوریسینهای بورژوا با شك و تردید جدی روبرو شد. ایدئولوگهای “عاقلتر” بورژوازی راست پیروز از این مقطع با احتیاط بیشتری حرف میزدند.
دهه ٩٠ را میتوان دهه تعرض همه جانبه بورژوازی بازار آزاد و دمكراسی به ایده های آزادیخواهانه و برابری طلبانه نامید. اما در همین دهه بود كه ماركسیست بزرگی مانند منصور حكمت و همراهانش حزب كمونیست كارگری را تشكیل داده و به عنوان یك راه حل و پرچم انسان خلاف جریان، پاسخی درخور و جسورانه به تعرض دشمنان انسانیت دادند. اگر چه صدای ما ضعیف و محدود بود، اما نشان دادیم كه صدای حقیقت و صدای آزادی انسان زنده است. این صدا و این پرچم با حزبش، با سیاستهای رادیكال و انسانیش، با رهبران و رسانه هایش و تیزبینی و حقانیتش اكنون در دوره ای دیگر و با اعتماد بنفس بسیار بالاتری در میدان سیاست آماده است ونقش ایفا میكند.
اكنون كه دنیا تغییر كرده است و سرمستی بورژوازی بازار آزاد و دمكراسی مبتنی بر آن، به پایان و به بن بست خود رسیده است و ابداع كنندگان تئوری پایان تاریخ، نویسنده پایان بازار آزاد و پایان آمریكا شده اند، اكنون كه برخلاف دهه ٩٠ كه حتی “كمونیستها” و یا بهتر بگویم كمونیستهای سابق، كاپیتال را پنهان میكردند كه متهم به خیال باف و غیر واقعبین نشوند، حتی راست ترین جناحهای بورژوایی از جمله ساركوزی هم با ورق زدن كاپیتال مارس عكس میگیرند. این تحولات نشان میدهد كه دوران تعرض طبقه كارگر و كمونیستهای كارگری آغاز شده است. پایان بوق و كرنای پیروزی بورژوازی بازار آزاد و دمكراسی، آغاز دوران تعرض ما طبقه كارگر آگاه و كمونیستهای كارگری است. البته نباید غافل بود كه در بحران مرگباری كه اكنون سرمایه داری در آن غوطه ور شده است تلاش میكنند به مردم جهان بگویند یك بار دیگر كمربندهایشان را سفت كنند. پیام حزب ما در این دوره این است كه باید با تعرض به كل این سیستم جواب حاكمان پیروز دیروز و شكست خوردگان امروز را داد.
ایسکرا: وجوه تمایز حزب با سایر جریاناتی که خود را چپ می دانند را در چه می بینید؟
یكی از تمایزات مهم ما با دیگر جریاناتی كه خود را چپ میدانند و یا میدانستند بر خورد و تفاوت سیاستمان به همین دوره قبلی بود كه در سوال اول به آن پرداختم. (منظورم نه افراد كه سازمانها و احزاب شناخته شده است)
همه جریانات چپ به نوعی با آن فضای بعد از جنگ سرد همگام شدند، و یا در بهترین حالت دچار سردرگمی و سكوت و رخوت شدند. حرفی برای گفتن و پرچمی برای به اهتزاز در آوردن نداشتند. یا با آن صدای گوش خراش بورژوازی بازار آزاد و بویژه دمكراسی طلبی مد شده، همراه شدند و ضد كمونیست بودن خود را افتخار دانستند و یا سرشان را زیر برف كردند و منتظر تحولات بعدی شدند.
ولی تفاوت و تقابل تحلیل و ارزیابی ما با دیگر جریانات و سازمانهای “چپ” محدود به ارزیابی از آن تاریخ و بعد از شكست بلوك شرق نیست. تفاوتهای ما با آن چپ از نقد تاریخ سوسیالیسم روسی و چینی و… گرفته تا نقد و تفاوت ما در قبال اوضاع جهانی بعد از جنگ سرد، تا تمایز ما با همه این جریانات در قبال اسلام سیاسی، ناسیونالیسم، دمكراسی و آلترناتیو ما برای رهایی انسان و… همگی نشان میدهد كه ما از پایه با همه آنها متمایز هستیم.
ما در نقد سیاستها و جهان بینی بورژوایی كه آن چپ هم بخشی از آن است به اینجا رسیده ایم. ما نه تنها از لحاظ تئوری و سیاست كه از نظر طبقاتی و جنبشی و سنت مبارزاتی هم متمایز و متفاوت هستیم. جنبش و سنتهایی كه سازمانها و احزاب چپ خود را به آن متعلق میدانند یا تماما و یا بخشا با ناسیونالیسم و مذهب آغشته و عجین است. ما هیچ نوع نزدیكی و یا احساس همسرنوشتی با این چپ كه تا مغز استخوان آغشته به ناسیونالیسم و مذهب است نداریم. اما این به این معنی نیست كه ما به سرنوشت جریانات چپ بی تفاوت هستیم. جریان ما به رهبری منصور حكمت تاریخا این چپ را در دوره بعد از انقلاب ۵۷ زیر و رو كرد. آنرا تغییر داد و بخش قابل توجهی از این چپ را نجات داد.
متاسفانه تحولات جهانی با شكست بلوك شرق و نعره های پیروزی بورژوازی بازار آزاد و دمكراسی علیه كمونیسم و آزادی و رهایی بشر، مجال این را نداد كه آن پروسه به انتهای خود برسد. ما در ابتدای دهه نود با حركت غول آسای سیل مخرب تعرض بورژوازی مواجه شدیم كه ابعاد جهانی آن حیرت انگیز بود. ناگفته نماند چپهایی بودند که در خواب و خیال خود فرو رفته و هیچ وقت این ابعاد و اهمیت این تعرض را نفهمیدند. در چنین شرایطی ما ناچار بودیم نه تنها در ابعاد ملی که در ابعاد جهانی پرچمی را به اهتزاز در آوریم و در مقابل وحشیانه ترین تعرض بورژوازی هار كه در تاریخ مدرن بشر بی سابقه بود بایستیم. این موقعیت ویژه محدودیتهای معینی را به ما تحمیل کرد. کالبد شکافی دقیق چپ ناسیونالیست و اسلام زده و سنتی ایرانی تا حدود زیادی در پرتو اوضاع جهانی جواب میگرفت. به همین دلیل بررسی دقیق و موشکافانه از تئوری و سیاست و جهان بینی این چپ در محدوده ایران عملا تحت تاثیر این فضا قرار گرفت.
ما اگرامروز بعد از پایان آن گرد و غبار و در انتهای دوره ای قرار گرفته ایم كه با افتخار میتوانیم سرمان را بلند نگهداریم و بگوییم شكست بلوك شرق شكست كمونیسم نبود، اگر اكنون با سری افراشته میتوانیم به همان بورژوازی هار كه نعره پیروزی سر داده بود بگوییم حقانیت نداشتید و مدل بازار آزادتان همراه با دمكراسی تان با شكست مواجه شده است، اگر اكنون با امید به پیروزی انسانیت و برگرداندن اختیار به انسان و با اتكا به تئوریها و نقدهای ماركس و منصور حكمت میتوانیم بگوییم دوره تعرض ما آغاز شده است، فقط با اتكا به آن تاریخ پرافتخار مقاومت و تیزبینی گذشته، این امر ممكن شده است.
به هر حال اکنون در موقعیت مناسبتری میگوییم: هر جریان و انسان چپی كه اگر در آن دوره دچار سردرگمی و رخوت شده است اكنون باید به میدان بیاید و متوجه این تحولات بشود و به صفی ملحق شود كه تاریخ گذشته حقانیت سیاستها و تئوریهایش را به اثبات رسانده است. جریاناتی كه مرعوب پیروزی دمكراسی و بازار آزاد شدند، جریاناتی كه نام خود را تغییر دادند و غلظت دمكراسی و تولرانس خود را با جریانات ناسیونالیستی و سرمایه داری نشان دادند، جریاناتی كه به آمریكا و یا اسلام سیاسی و نیروهای مخرب اسلامی و ترور دل بسته بودند، جریاناتی كه دنبال این یا آن جناح رژیم اسلامی روان شدند، جریاناتی كه امید به بمبهای آمریكایی بسته بودند و جریاناتی كه نتوانستند مكانیسمهای تغییر جامعه و تحولات دنیای نوین را از زاویه منفعت انسان مدرن امروزی ببینند، و…. نمیتوانند تحولات امروز را هم توضیح بدهند. شكست سرمایه داری بازار آزاد و تحولات متعاقب آن اگر چه كمك میكند چشم خیلی ها باز بشود اما یك بار دیگر آنها را برای مدتی در سردرگمی قرار میدهد.
در پایان این دوره و در موقعیتی که این سطور را مینویسم، فرخوان ما به همه جریاناتی كه به هر دلیلی در گذشته راه دیگری را رفته و یا دچار سردرگمی و ابهام شدند و توان تشخیص تحولات جهان را نداشتند، این است كه موقعیت فعلی را دریابند. دوران تعرض كمونیسم و دوران بالندگی سریع و رشد احزاب كمونیستی فرا رسیده است. حزب كمونیست كارگری چه در دوران برو بیای بازار آزاد و چه در شرایط افول آن، آلترناتیو سوسیالیستی و رهایی انسان از تمام قید و بندهای نظام حاكم را هدف خود قرار داده است. این حزب، حزب همه انسانهای معترض به سیستم حاكم ومدافع رهایی انسان از اسارت است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *