مصاحبه پیشرو علی پور با محمد آسنگران:
پیشرو علیپور: گفتگویی داریم با محمد اسنگرن درباره سفر مسعود بارزانی و شوان پرور به ترکیه و شهر دیاربکر که مباحثی را در میان جریانات سیاسی کردستان دامن زده است.
پیشرو علیپور: همانطور که اشاره کردم مسعود بارزانی به ترکیه سفر کرده و با اردوغان ملاقات کرده است. در شهر دیاربکر کنسرتی به این مناسبت هم برگزار شده است. میخواهم نظر شما در مورد این سفر و حواشی آن را بدانم.
محمد آسنگران: ابتدا باید این را عنوان کنم که دیدار اردوغان و بارزانی در یک اوضاع و احوال ویژه صورت گرفته است. در کنار این ملاقات و مذاکره بر خلاف رسم معمول یک کنسرت موسیقی هم سازمان داده بودند. دو نفر از خواننده های مشهور کردستان ترکیه یعنی شوان پرور و ابراهیم تاتلیس در آن حضور داشتند. هدف آنها این بود که با وجود این کنسرت بتوانند مردم بیشتری را جمع کنند و در آنجا نمایش قدرتی در مقابل رقیبان خود بدهند.
اولین مساله این است که بارزانی و اردوغان به این نتیجه رسیده اند که با هم و متحدانه یک سیاست معین را در منطقه پیش ببرند. بویژه آنها اعلام کرده اند که در کردستان ترکیه و سوریه یک سیاست منطبق با همدیگر را دنبال میکنند. این مساله برای دولت اسلامی ترکیه و اردوغان مهم است که بتوانند به کمک بارزانی در مقابل پ.ک.ک امتیازات بیشتری بگیرند و در عین حال امتیازی به آنها ندهند. اردوغان تا حالا در جریان مذاکره با پ. ک .ک که اکنون به بنبست کامل رسیده است امتیازات زیادی گرفته است. اما هیچ امتیازی به پ .ک .ک نداده است. اخیرا این مذاکره از طرف پ .ک.ک بی فایده قلمداد شده و بن بست قطعی آنرا اعلام کرده است. پ.ک.ک دارد به این فکر میکند که دوباره به اوضاع قبل از مذاکره بر گردد.
اردوغان این وضع را به نوعی به ضرر خود میداند و تلاش میکند که در این راستا بارزانی را با سیاستهای خود همراه سازد. هدف اردوغان و بارزانی از جمع آوری مردم و راه انداختن کارناوال و کنسرت و … این است که در مقابل پ.ک.ک و ب.د.پ بتوانند قدرت جمعیت طرفدار خود در کردستان ترکیه را به رخ آنها بکشند. در عین حال بارزانی و اردوغان از اوضاع درکردستان سوریه و حزب متحد پ.ک.ک که در آنجا دست بالا دارد٬ راضی نیستند و میخواهند نیروهای طرفدار خود را در کردستان سوریه تقویت کنند. از این جنبه هم با هم سیاست واحدی را تعقیب میکنند. احزاب ناسیونالیست کرد هر کدام از طرف یک دولت حمایت میشوند که مسعود بارزانی در بین دولتهای منطقه ترکیه را انتخاب کرده است.
اما همه این مسایل بر محور یک منفعت اقتصادی مشترک بین بارزانی و اردوغان که ابعادی میلیاردی دارد تعیین تکلیف میشود. خطوط لوله گاز و نفت و وصل شدن این خطوط به اروپا که از راه ترکیه میگذرد، از هر موضوعی تعیین کننده تر است. بنابر این همکاری و نزدیکی ترکیه و بارزانی اساسا اقتصادی است و تمام سیاست مشترک آنها قرار است در خدمت این منفعت مادی باشد. در مقابل بارزانی٬ که به ترکیه نزدیکتر شده٬ حزب اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال طلبانی، بیش از پیش به جمهوری اسلامی نزدیک شده است.
به این ترتیب اوضاع منطقه و تغییر و تحولی که نیروهای دخیل در کردستان از سر گذرانده اند به این صورت است که اولا، کنگره ملی کرد برای زمانی نامشخص به تعویق افتاده و فعلا احتمالی برای برگزاری آن دیده نمیشود.
دوما همپیمانی بارزانی و اردوغان در حد استراتژی واحدی به همدیگر وصل شده اند. این اتفاقات دست بارزانی و اردوغان را باز میکند که در کردستان سوریه اعمال نفوذ بیشتری بکنند. در مقابل این جبهه بارزانی و اردوغان٬ پ.ک.ک و حزب اتحادیه دمکراتیک سوریه بیش از پیش به جمهوری اسلامی و اسد نزدیک شده اند. این مسائل فاکتورهای مهمی در کردستان هستند که دست دولتهای منطقه را باز میکند که سیاست سرکوبگرانه خود علیه مردم کردستان را بیش از پیش به کمک همین جریانات مختلف ناسیونالیستی پیش ببرند. اکنون با این تحولات جریانات ناسیونالیست کرد عمدتا به دو جبهه متحدین ترکیه و جمهوری اسلامی تقسیم شده اند. بنابر این بارزانی و ترکیه علاوه بر تعقیب منافع اقتصادی مشترک مورد علاقه خود٬ میخواهند پ.ک.ک به عنوان اپوزیسیون مسلح دولت ترکیه هرچه بیشتر تضعیف شود و امتیازات بیشتری به ترکیه بدهد.
علاوه بر موارد فوق بارزانی به کمک دولت ترکیه میخواهد تسلط و اقتدار خود را در هر چهار بخش کردستان تثبیت کند. فی الحال در کردستان عراق تا حدودی به این هدف رسیده است. او میخواهد جلال طالبانی و اوجلان را به حاشیه براند و خودش را رهبر جنبش ناسیونالیسم کرد معرفی کند. بویژه در شرایط فعلی که اوجلان در زندان است و جلال طالبانی بخاطر بیماری حدود یک سال است عملا نقشی در سیاست ندارد و حزبش (اتحادیه میهنی کردستان) هم دچار هرج و مرج شده و نیروی زیادی از دست داده است٬ بارزانی شانس بیشتری برای رسیدن به این هدف پیدا کرده است. این دو موضوع دو فاکتور مهم به نفع بارزانی محسوب میشوند.
همین جهت گیری و پشتیبانی ترکیه از بارزانی٬ یک فاکتور مهم بود که باعث شد بارزانی در کردستان عراق دست بالا پیدا کند و نقش پررنگتری به نسبت گذشته داشته باشد. اردوغان از نفوذ و امکانات بارزانی در جنبش ناسیونالیستی میخواهد در در کردستان ترکیه هم استفاده کند. تنها رقیب و مانع این سیاست برای بارزانی در کردستان ترکیه٬ وجود پ.ک.ک و اوجلان است. اوجلان با وجود اینکه در زندان بسر میبرد، اما همچنان در کردستان ترکیه و بویژه در میان پ.ک.ک اعمال نفوذ میکند. دولت ترکیه نفوذ او را مانع پیشبرد سیاستهای خود در کردستان ترکیه میداند. همکاری میان ترکیه و بارزانی قرار است جایگاه اوجلان را تضعیف و بارزانی را ارتقا بدهد.
طبق اخبار منتشر شده علاوه بر این سیاستها٬ قرار است به کمک بارزانی و حمایت اردوغان حزب تازه ای در کردستان ترکیه تأسیس و اعلام موجودیت کند که رهبری آن از اعضای برجسته قبلی پ.ک.ک و ب.د.پ باشند. بویژه کسانی که قبلا در راس امور پ.ک.ک بوداه ند برای این منظور از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. تنها شرط احتمالا این باشد چنین افرادی تمایل خود را نسبت به سیاستهای بارزانی و اردوغان نشان داده باشند.
پیشرو علیپور: در همین روز شوان پرور و ابراهیم تاتلیس کنسرتی برگزار کردند و این دو خواننده در آنجا در مورد نقش “تاریخی” بارزانی و همینطور اردوغان بسیار صحبت کردند. در این مراسم ۳۶۰ زوج زندگی مشترک خود را آغاز نمودند و از طرف مسعود بارزانی هدیه طلا دریافت کردند. این کارناوال به نظر شما منظورش چه بود و چه هدفی را دنبال میکرد؟
محمد آسنگران: آنها میخواستند به وسیله این کارناوال مشروعیت مردمی به این دیدارها و توافقات بدهند. گفته میشود بارزانی سه صندوق طلا با خود برده و در آنجا به زوجهای آن مراسم اهدا کرده است. اردوغان ۳۶۰ زوج را آماده کرده بود که در این مراسم شرکت کنند و هدایای خود را از بارزانی دریافت نمایند. همه این اقدامات نشان دهنده آن است که به مردم بگویند ما متحد هستیم و در مقابل رقبای خود در کنار همدیگر قرار داریم. این کارناوال پیام معنی داری برای پ.ک.ک و دیگر جریانات و احزاب ناسیونالیسم کرد منطقه دارد.
پیشرو علیپور: سرانجام و نتیجه تلاش این دوطرف چه چیزی میتواند باشد؟
محمد آسنگران: به نظر من هر دو طرف بر سر این مساله توافق دارند که پ.ک.ک را در مقابل دولت ترکیه ناچار به عقب نشینی بیشتری کنند. از طرف دیگر وقتی این شرایط را به پ.ک.ک تحمیل کردند پ.ک.ک و اوجلان در مقابل بارزانی و حزب او موقعیت درجه دوم پیدا میکنند.
این یکی از خصلتهای بارز و همه گیر احزاب جنبش ناسیونالیست کرد این است که هر کدام در آغوش یک دولت قرار دارند. همه آنها سیاستشان تابع منافع و امکانات مادی دولتهای منطقه است. به همین دلیل در دوره های مختلف دوست و همراه و تابع دولتهای معینی در منطقه میباشند. البته این مساله تازه و عجیبی نیست. این سنت قدیمی همه این احزاب و شخصیتها این جنبش است. در دوران شیخ محمود، شیخ سعید، مصطفی بارزانی، قاضی محمد، قاسملو و مخصوصا امروز همه اینها را اگر بررسی کنید در هر دوره ای در کنار و تابع سیاست دولتی در منطقه بوده اند.
هر بار در مقابل دولت دشمن و یا رقیب٬ به دولت دیگری پناه برده اند. یعنی اگر شما دقیق بررسی کنید تاریخ این جریانات تا به امروز اینگونه بوده است. هیچ زمانی این احزاب و اشخاص مستقل و روی پای خودشان نایستاده اند. همین امروز را ببینید: پ.ک.ک مستقیم و غیر مستقیم در کنار جمهوری اسلامی و بشار اسد قرار دارد، به تبع پژاک و حزب اتحادیه دمکراتیک سوریه هم خود را نزدیکتر به جمهوری اسلامی و اسد میدانند. حزب طالبانی هم به جمهوری اسلامی وصل است. بارزانی که تماما تابع سیاستهای دولت ترکیه است. احزاب ناسیونالیست کردستان ایران به همین سیاق خود را در جبهه یکی از برادر بزرگهای خود (بارزانی و طالبانی) تعریف میکنند.
دوستی این احزاب با دولتهای سرکوبگر مردم کردستان همیشه با توجیهاتی همراه است. میگویند دوستیشان با این دولتها به این دلیل است که بتوانند از دولت خودی امتیاز بگیرند. همه آنها این سیاست را عملی کرده و میکنند. همانطور که زمان زیادی مصطفی بارزانی تابع سیاستهای پهلوی در ایران بود. همانطور که مسعود بارزانی زمان زیادی با جمهوری اسلامی همکاری کرد و نیروهای مسلحش به بخشی از سپاه پاسداران تبدیل شده بود و با نیروهای مسلح حزب دمکرات و کومله میجنگیدند. و یا در مقابل جلال طالبانی همین بارزانی در کنار صدام حسین قرار گرفت و ارتش صدام حسین را تا سلیمانیه آورد. طالبانی هم عقب نشینی خود در مقابل بارزانی و ارتش صدام حسین را با کمک گرفتن از سپاه پاسداران جبران کرد.
امروز هم بارزانی اگر دست اردوغان را میفشارد و میخواهد در مقابل حزب رقیب خود یعنی پ.ک.ک در کنار اردوغان باشد این روش و منش همه این احزاب بوده است. از پ.ک.ک گرفته تا بارزانی و طالبانی٬ از حزب دمکرات کردستان ایران گرفته تا سازمان زحمتکشان٬ از پژاک گرفته تا خبات٬ از حزب اتحادیه دمکراتیک سوریه گرفته تا “گوران” در کردستان عراق و…. همگی در این سنت و سیاست شریک هستند و یک سبک دارند. تفاوت تنها میتواند دولتی باشد که برای این سیاست انتخاب میکنند. تاریخ قدیمی تر این احزاب را هم اگر نگاه کند همه اینها یکی از یک سنت واحد در رابطه با دولتها پیروی کرده اند. این چیز تازهای نیست یک سنت دیرینه است و به این معنا تغییر و تحولات منطقهای٬ امروز موقعیتی را به وجود آورده است که منفعت بارزانی و دولت ترکیه با همدیگر در یک راستا قرار گرفته است و متحد همدیگر ظاهر میشوند.
اما نتیجه این رقابتها و اتحاد و افتراقها همیشه به ضرر مردم کردستان تمام شده است. فعلا دولتهای عربی و دولتهای غربی٬ اتحاد بارزانی و ترکیه را به جبهه جمهوری اسلامی و اسد با پ.ک.ک و پ.ی.د ترجیح میدهند. بنابر این احتمال اینکه بتوانند پ.ک.ک و متحدین سوریش را تضعیف ودچار تزلزل کنند زیاد است.
بارزانی و اردوغان با اتکا به همین امکانات برای تضعیف پ.ک.ک در ترکیه و پ.ی.د در سوریه در آینده ای نه چندان دور دست بکار اقدامات جدیتری خواهند زد. زیرا اینها امکانات مالی٬ نظامی و منطقهای زیادی دارند. آینده اسد هم به رقابت قدرتهای جهانی مربوط است که روسیه نمیتواند در مقابل آمریکا و اروپا پیروز جنگ در سوریه باشد.
پیشرو علیپور: صحبت از رقابت میان پ.ک.ک و بارزانی خیلی گرم است و جنگ تبلیغاتی تندی علیه همدیگر راه انداخته اند. این مشکلات و ناهماهنگی ها چه دلیلی دارد و به چه مساله ای مربوط میشود؟
محمد آسنگران: اختلاف پ. ک.ک و حزب بارزانی تاریخ و قدمت طولانی تری دارد. یکی از مسایل مورد اختلاف آنها این است که کدامیک نقش برجسته تری در جنبش ناسیونالیسم کرد داشته باشند.
برای مثال جریانات نزدیک به پ.ک.ک٬ اوجلان را رهبر همه مردم کردستان مینامند. در صورتیکه در داخل خود ترکیه بیشتر مردم کردستان ترکیه هم اوجلان را به عنوان رهبرخود قبول ندارند. چه برسد به کردستان عراق و ایران و سوریه. اخیرا که پ.ک.ک در سوریه نفوذ بیشتری دارد برای مسعود بارزانی غیر قابل تحمل است. ناگفته نماند نفوذ پ.ک.ک در کردستان سوریه به دلیل انتخاب آگاهانه مردم نیست. سالهای سال پ.ک.ک در آغوش حافظ اسد و بعدا بشار اسد بود و در کردستان سوریه تنها جریان مجازی بوده که امکان فعالیت داشته است. پ.ک.ک اساسا در فضای رقابت دولتهای سوریه و ترکیه و با کمک خاندان حافظ اسد توانست شکل یک جریان حزبی به خود بگیرد. با کمکهای بی دریغ حافظ اسد پ.ک.ک توانست سر پا بماند. بنابراین طبیعی است که در کردستان سوریه دست بازتری داشته باشند. اغلب فرماندهان پ.ک.ک اهل کردستان سوریه میباشند. بیشتر کادرهای پ.ک.ک از کردهای سوریه میباشند. بخاطر اینکه محل فعالیت علنی و قانونی پ.ک.ک در کردستان سوریه بود نه در کردستان ترکیه. طبیعی است که یک جریان سیاسی اگر امکان فعالیت مادی و علنی داشته باشد در هر جایی که فعالیت کنند بالاخره طرفداران خود را پیدا میکنند.
در عراق و کردستان عراق هم جمعیت قابل توجهی از مردم، خود را به جریانات سیاسی ایران و کردستان ایران نزدیک میبینند و افکار و گفتههای این احزاب را حرف دل خود میدانند. منظورم این است در کشوری مانند سوریه که همه احزاب در آنجا ممنوع بودند، مردم کردستان سوریه که حتا اجازه داشتن شناسنامه هم نداشتند و شهروندان درجه دوم هم حساب نمیشدند٬ به نوعی در نبود یک جریان پیشرو و مدافع حقوق مردم٬ طبیعی است که به پ.ک.ک سمپاتی نشان بدهند. زیرا سالهای سال تنها جریان مجاز و علنی در کردستان سوریه بود که میتوانست فعالیت کند.
دولت سوریه سالهای سال به طور دو فاکتو دست پ.ک.ک را باز گذاشته بود که از میان مردم کردستان سوریه یارگیری کند تا بتواند علیه دولت ترکیه بجنگد. بعد از اینکه دولت سوریه با ترکیه به توافق رسید که پ.ک.ک و اوجلان را از سوریه اخراج کند٬ طبیعی بود که بخشی از نیرو و کادرهای سوریه ای پ.ک.ک همراه او باشند. به همین دلیل امروز هم در کردستان سوریه اغلب فرماندهان نیروی مسلح حزب پ.ی.د در کردستان سوریه همان کادرهای پ.ک.ک میباشند که اهل کردستان سوریه بودند. با این حال به نظر من موقعیت برتر فعلی احزاب متحد پ.ک.ک در کردستان سوریه موقتی و شکننده میباشد. زیرا روند اوضاع سیاسی دنیا و منطقه به ضرر متحدین پ.ک.ک در سوریه و خود پ.ک.ک در ترکیه پیش میرود.
فاکتورهای روند رو به تضعیف متحدین پ.ک.ک و به تبع خود پ.ک.ک اینها هستند: اوجلان همچنان در زندان است٬ پ.ک.ک با سیاست مذاکره شکست خورده خود با دولت ترکیه از موقعیت ضعیفتری به نسبت قبل از آن برخوردار است. راه برگشت به جنگ و امتیازگیری از استفاده از آن٬ اگر غیر ممکن نباشد بسیار سخت است. پ.ک.ک همزمان با مذاکره و سازش با دولت ترکیه ترجیح داد مبارزات مردم ترکیه علیه اردوغان را تقویت نکند و به آن پشت کرد. اسلام سیاسی چه از نوع القاعده آن چه از نوع جمهوری اسلامی که متحد اصلی اسد و در راس نیروهای قرار داد که پ.ک.ک خود را در آن جا داده است٬ شانس پیروزی در جدالهای منطقه را ندارد. جریانات القاعده ای به دلیل شکافهایی که ایجاد شده است موقتا در سوریه تقویت شده اند. حتی در کردستان عراق هر چند بسیار ضعیف اما تا حدی نفوذ دارند. اما هیچکدام از این جریانات روند رو به افزایش و شانس قدرت گیری و انطباق با جهان امروز را ندارند. بلکه برعکس رو به ضعیف شدن میروند. این بخشی از آن واقعیتی است که پ.ک.ک نمیتواند آنرا ببیند.
به نظر من نه جمهوری اسلامی و نه اسد که متحدان اصلی و غیر رسمی پ.ک.ک و پ.ی.د میباشند٬ شانس پیروزی ندارند. بنابر این جمهوری اسلامی و اسد در معادلات منطقه ای نمیتوانند در مقابل ترکیه و عربستان سعودی و متحدین غربی آنها دست بالا پیدا کنند. به همین دلیل پ.ک.ک و پ.ی.د هم در دراز مدت این شانس را ندارند که جبهه بارزانی و ترکیه را تضعیف کنند. علاوه بر این فاکتورها باید جنگ دو جناح اسلام سیاسی را هم اضافه کرد که جناح شیعه اسلام سیاسی یعنی جمهوری اسلامی و حزبالله در سوریه با جناح سنی اسلام سیاسی در حال جنگ بسر میبرند.
اگر بخواهیم از نیروهای منطقه ای فراتر رفته و نقش دولتها و قدرتهای جهانی را بررسی کنیم در یک مشاهده ساده میبینیم که آمریکا و اروپا و ترکیه و دولتهای عربی در یک سمت و در مقابل روسیه و جمهوری اسلامی و اسد قرار گرفته اند. بارزانی خود را در جبهه ترکیه و غرب و… قرار داده است. واضح است که این جبهه هم در سطح جهانی و هم در سطح منطقه ای دست بالا دارد. هرچند که آمریکا در جنگ عراق و افغانستان به اهدافش نرسید و ناچار به عقب نشینی از عراق شد٬ اما اگر در مجموع نگاه کنیم روند اوضاع به سمتی میرود که جنبش اسلام سیاسی و در راس آن جمهوری اسلامی سیر رو به افول خود را طی میکند.
به نظر من پ.ک.ک که غیر رسمی و دو فاکتو خود را به بشار اسد و جمهوری اسلامی وصل کرده است همراه با آنها سیر رو به افول خود را طی میکند. حتا اگر امروز موقتاً در سوریه دست بالا را داشته باشد آینده سوریه به آن سمت نمیرود که اسد تثبیت شود و موقعیت جمهوری اسلامی قویتر شود. در هر حالتی بشار اسد نمیتواند در قدرت بماند. جمهوری اسلامی موقعیتش روز به روز بدتر و ضعیفتر میشود و پ.ک.ک دنبال نیروهایی افتاده است که آینده تاریکی دارند. بنابراین اگر پ.ک.ک بخواهد همین مسیر را ادامه بدهد شکست پ.ک.ک در نهایت این پروسه بیش از پیروزی آن قابل انتظار است.
پیشرو علیپور: سیاست ترکیه و بارزانی در کردستان سوریه و مذاکرات و نشستهای ترکیه با پ.ک.ک چه چیزی را تعقیب میکند؟
محمد آسنگران: من بر این باورم که سیاست بارزانی و ترکیه این است که حزب متحد پ.ک.ک در سوریه که پ.ی.د نام دارد را عملا تضعیف کنند. برای اجرای این سیاست به طور جدی دست به کار خواهند شد. احزاب دیگری که در سوریه خود را متحد بارزانی میدانند تقویت خواهند کرد. در کردستان ترکیه هم تلاش میکنند رقیبی برای پ.ک.ک سازمان بدهند و با فشار آوردن به پ.ک.ک بیش از این در مقابل دولت ترکیه کوتاه بیاید. در عین حال می خواهند در یک پروسه زمانی معین ناسیونالیسم کرد در منطقه نه مانند رقیب دولتهای سرکوبگر بلکه مانند همکار این دولتها وارد بده بستان بشوند و با حداقل امتیازاتی نقش فعلی خود را تغییر بدهند و تبدیل به احزابی شبیه ب.د.پ در کردستان ترکیه بشوند.
پ.ک.ک میخواهد وارد این پروسه بشود اما سر سختی دولت ترکیه هنوز امکانی برای او باز نگذاشته است. دولت ترکیه حاضر نیست امتیازی به پ.ک.ک بدهد که وارد این پروسه بشود. مانع اصلی همین لجاجت و قلدر منشی دولت ترکیه است. اما به نظر من دولت ترکیه برای تمام کردن داستان جنگ مسلحانه ناچار است که وارد یک دوره نرمش بیشتر بشود.
پیشرو علیپور: به عنوان آخرین سوال رژیم جمهوری اسلامی و ترکیه هر کدام نیروهای متحد و نزدیک به خود را در کردستان عراق دارند به نظر شما بعد از دیدار بارزانی و اردوغان جمهوری اسلامی چه اقداماتی میکند و فکر میکنید آیا برنامه مخصوصی در دستور کار خود بدهد؟
محمد آسنگران: به هر حال بارزانی خود را متحد دولت ترکیه میداند و در کردستان عراق دست بالا را دارد. در منطقه و در سطح جهانی ترکیه و بارزانی موقعیت برتری به نسبت جمهوری اسلامی و نیروهای متحدش دارند. با این حال به نظر من جمهوری اسلامی تلاش میکند جریانات اسلامی کردستان عراق و اتحادیه میهنی و حزب گوران را به همدیگر نزدیک کند و آنها را به یک جبهه تبدیل کند که فشار را روی بارزانی بگذارند. بارزانی هم تمام منابع مالی و قدرت دولتی کردستان عراق را در دست خود گرفته است. اکنون هیچکدام از احزاب دیگر کردستان عراق حتا گوران که دومین حزب کردستان عراق است بجز تبلیغات سیاسی کار دیگری علیه بارزانی نمیتواند بکند. اتحادیه میهنی آنقدر ضعیف و پراکنده و بی اعتماد به نفس شده است که اهمیت قبلی برای بارزانی را ندارد.مانند برادر بزرگتر به برادر کوچکتر برخورد میکند.
با وجود همه این فاکتورها فکر میکنم رقابت جمهوری اسلامی و دولت ترکیه در سوریه و کردستان عراق شدیدتر میشود. منتها در کردستان عراق با مشاهده متحدین دو طرف٬ بارزانی و ترکیه حریف ضعیفی برای جمهوری اسلامی نیست. اما در این شرایط به احتمال زیاد به دلیل دخالتهای جمهوری اسلامی و رقابت با بارزانی و دولت ترکیه٬ ناهماهنگی و اختلاف بین احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق شدیدتر میشود. اسلامیها اتحادیه میهنی و گوران در یک جبهه بر علیه بارزانی و حزبش قرار میگیرند. جمهوری اسلامی برای تضعیف بارزانی تلاش میکند که آنها ائتلافی به وجود بیاورند که بتوانند حکومت کردستان عراق را تشکیل بدهند و بارزانی را به این شیوه تحت فشار قرار بدهند. اگر این اتفاق بیفتد وضعیتی خیلی موقتی و شکننده خواهد بود.
در این معادلات جمهوری اسلامی تلاش میکند با هدف تضعیف بارزانی عملا جدال طرفهای ناسیونالیسم کرد را زیادتر کند. اگر موفق به این کار بشود هم باعث تضعیف بارزانی شده است و هم دولت مرکزی بغداد را از زیر فشار بارزانی نجات داده است. در نتیجه این جدال عملا احزاب گوران و اتحادیه میهنی و اسلامیهای کردستان برای تقویت خود ممکن است به مالکی پناه ببرند.
پیاده وترجمه کردن متن مصاحبه از کردی به فارسی- فرزام کرباسی