در تظاهرات سرگلستوری استکهلم، ششم ژانویۀ ٢٠١٨
حضار محترم
من هانس پالمکویست هستم، نمایندۀ صنفیـسیاسی اتحادیۀ کارگران صنایع فلزی که کارگران صنعتی سوئد را متشکل میکند. من به اینجا آمدهام تا پشتیبانی خودم و اتحادیۀ صنایع فلزی را از مبارزۀ مردم ایران برای آزادی ابراز کنم؛ مبارزهای برای حقوق انسانی و دمکراسی.
دمکراسی مستلزم حقوق انسانی است تا بتواند عمل کندـــ حقوقی مانند آزادی بیان، آزادی مطبوعات، حق تجمع و تظاهرات. خودم قصد دارم که راجع به مبارزه برای حق تشکلیابی صنفی صحبت کنم، حقی که اگر نخواهم چیزی بگویم، دستکم باید بگویم که امروزه در ایران نقض میشود.
حالا چرا تشکلیابی صنفی مهم است؟ برای اینکه وقتی انسانها باهم مبارزه میکنند به دستاوردهای به مراتب بیشتری میتوانند نائل شوند تا آنکه هر کسی به تنهایی مبارزهاش را پیش ببرد. انسانها به کمک یکدیگر میتوانند بر کار خود، بر محیط کار، بر دستمزد و بر شرایط مهم دیگر اعمال نفوذ کنند. طبعا این برای فرد خوب است، اما این چیزی است که در جوامع احساس ایمنی و ثبات ایجاد میکند. اتحادیههای آزاد و مستقل یکی از مؤثرترین وسایل برای تحکیم جنبشهای دمکراتیک و ارتقای رفاه مردم هستند.
آزادی تشکیل اتحادیه در ایران بیش از حد محدود است. ایران مقاولهنامۀ پایهای سازمان جهانی کار در مورد حقوق اساسی صنفی را امضا نکرده است؛ نه مقاولهنامۀ شمارۀ ٨٧ دربارۀ حق تشکل را و نه مقاولهنامۀ شمارۀ ٩٨ دربارۀ مذاکرات دستجمعی را. حتی مقاولهنامۀ شمارۀ ١٣٨ دربارۀ حداقل سن برای اشتغال را هم امضا نکرده است.
شرایط در بازار کار سخت است، بالاخص برای زنان. وجه مشخصۀ شرایط کار عبارت است از دستمزد پایین، روزکار طولانی و فقدان ایمنی در محیط کار. نداشتن امکان تأثیرگذاری شاغلان چشمگیر است. با وجود آنکه قانون کار اشتغال کودکان زیر ١٥ سال را ممنوع کرده، کار کودکان رواج دارد.
کارگران ایران، روی کاغذ، حق ایجاد اتحادیههای صنفی را دارند، اما در عمل هیچ نظام صنفی متشکلی در کشور وجود ندارد. دولت هیچ تشکل صنفیای را به رسمیت نمیشناسد الا آنهائی را که کاملا وابسته به دولت و تحت کنترل آن هستند. آن تشکلهای صنفی آزاد و مستقلی هم که به رغم اینها وجود دارند جلوی انجام کار صنفی روزانۀ آنها گرفته میشود.
تظاهرات، تجمعات علنی، اعتراضات خودجوش و اعتصابات با خشونت سرکوب میشود و شرکتکنندگان در آنها را خطر دستگیری تهدید میکند. رهبران سازمانهای صنفی مستقل دائما در معرض تهدید، خشونت و ضرب و شتم قرار دارند و به زندان میافتند که در آن شکنجه شدن عادی است. تمام اینها فقط به خاطر این است که شخص از حق به رسمیت شناخته شدۀ بینالمللی خود برای دفاع از حق کارگران استفاده کرده است.
اتحادیۀ کارگران صنایع فلزی به اتفاق اتحادیۀ کارگران حمل و نقل، اتحادیۀ کارگران شهرداریها و کنفدراسیون اتحادیههای کارگری سوئد در طی سالهای اخیر دربارۀ نحوۀ رفتار با تعدادی از رهبران تشکلهای صنفی در کشور به رئیس جمهور ایران اعتراض کردهاند. این اعتراضات در مورد افراد زیر بوده است:
جعفر عظیمزاده، دبیر اتحادیۀ آزاد کارگران ایران، که به پنج سال زندان محکوم شده است. محمود صالحی، رهبر اسبق اتحادیۀ خبازان، محکوم به نه سال زندان که از بیماری کلیوی رنج میبرد. اسماعیل عبدی، دبیر کانون صنفی معلمان ایران، که به شش سال زندان محکوم شده است و محمود بهشتی لنگرودی، سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران، که به چهارده سال زندان محکوم شده است. همچنین در مورد رضا شهابی، عضو هیئت مدیرۀ سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، که در زندانی که محکومیت شش سالۀ خود را سپری میکند همین یکی دو هفته پیش دچار سکته شد. علاوه بر این، او از صدمات ناشی از شکنجه که در زندان به او وارد شده به شدت رنج میبرد.
این رهبران فقط چند نمونه از خیل فعالان اتحادیهای هستند که زندانی، محکوم و غالبا شکنجه شدهاند، تنها به خاطر اینکه اینها از حق انسانی خود برای متشکل شدن در یک تشکل صنفی آزاد و مستقل استفاده کردهاند. اینها نمونههایی از عدم مطلق رعایت حقوق اساسی انسانی توسط رژیم و دستگاههای قضایی ایران هستند. ما، تشکلیافتگان صنفی در سوئد، پیگرد و زندانی کردن فعالان اتحادیهای آزاد و مستقل ایران را محکوم میکنیم.
من خواست خودمان را از رژیم ایران در اینجا تکرار میکنم که اینها فورا باید آزاد شوند و از تمامشان باید رفع اتهام شود.
و به تمام شما که برای دمکراسی، حقوق انسانی و حق تشکل مبارزه میکنید تا بتوانید شرایط زندگیتان را بهتر کنید میخواهم بگویم که: در این مبارزه نباید خود را تنها احساس کنید! برای ما فعالان جنبش اتحادیهای سوئد همبستگی بینالمللی امری جدی است. ما در مبارزه برای دمکراسی و حقوق انسانی و صنفی دوشادوش شما هستیم. و ما سرانجام پیروز خواهیم شد!
از توجهتان سپاسگزارم