جدید ترین

گفتگو با شهلا دانشفر: طرح کارورزی، طرح بردگی

 

این نوشته بر مبنای گفتگوی شهلا دانشفر در کانال جدید تنظیم شده است

طرح کاج (طرح کارانه اشتغال جوانان) طرح بیگاری کشیدن از نیروی جوان بیکار این جامعه است. این طرح در آذر ماه سال ٩٣ به تصویب شورای اشتغال رسید. و مدتی است که توسط دولت به اجرا گذاشته شده است. بر طبق این طرح کارفرما میتواند با پذیرش کارورز برای یک دوره ۴ الی ٦ ماه دوره کارورزی ، بر اساس ماده ٩ آنان را به مدت دو سال با معافیت از پرداخت سهم بیمه کارفرما بکار گیرد.  این طرح تحصیلکردگان سنین ۲۳ تا ۳۴ سال ، نیروی کار جوان، تحصیل کرده و آماده به کار را شامل می‌شود.  و کارورزان در این مدت تحت پوشش بیمه حوادث قرار می‌گیرند و یک سوم حداقل دستمزد به آنها پرداخت می‌شود. اینکه جزئیات این طرح چیست؟ اهداف دولت از اجرای این طرح چیست؟ چگونه میشود با این تعرض حکومت اسلامی مقابله کرد؟ موضوعاتی است که با مهمان برنامه گفتگو شهلا دانشفر در میان میگذاریم؟

سیما بهاری: شهلا دانشفر قبل از هر چیز لطف کنید جزئیات این طرح را برای ما توضیح دهید؟

طرح کارورزی، طرح استفاده از نیروی جوان بیکارو دانش آموختگان و تحمیل شرایط برده وار کاری بر آنانست. بر اساس این طرح دولت جوانانی را که با هزار امید تحصیل کرده و به بازار کار میکند، به شدیدترین شکل به استثمار میکشد و با بیشرمی تمام اسمش را  هم میگذارد”خبر خوش اشتغالزایی برای جوانان”. توضیحات مختصری که شما در معرفی بحث دادید، نشان میدهد که  داستان از چه قرار است و در چه ابعادی در نظر دارند که بردگی کاری در میان این بخش از جامعه را جاری کنند. الان اجرای این طرح در دستور دولت قرار دارد و بنا بر خبرهای خودشان در یک سری از استانها در حال اجرا است. طبق این طرح کارورزان ٤ تا ٦ ماه بکار گرفته میشوند و تا دو سال کارفرما میتواند از آنها کار بکشد. بدون اینکه لازم باشد حق بیمه و یا هیچگونه هزینه دیگری برای آنها بپردازد و همه این هزینه ها را هم دولت از محل صندوق تامین اجتماعی و یا بودجه کشور و درواقع از جیب کارگران میپردازد. چه بهشتی بهتر از این برای کارفرمایان. به این معنی که کارفرما تا دوسال بدون هیچگونه تعهدی در قبال پرداخت حق بیمه برای کارورزان با  یک سوم میزان حداقل دستمزدها که خود آن نیز چند بار زیر خط فقر است، یعنی با مبلغ ٣١٠ هزار تومان، از نیروی جوانان بیکار تحت عنوان کارورز سود می جوید. این یک بردگی مطلق کاری است.

در این طرح کارورز تحت پوشش همان بیمه سطح بسیار نازل  و حداقل تامین اجتماعی  هم قرار نمی گیرد و یا حتی از همان حداقل های زیر استاندارد قانون ضد کارگری جمهوری اسلامی نیز محروم است. کارورز فقط شامل بیمه حوادث خواهد بود. حال در شرایطی که محیط های کار بدلیل سودجویی های کارفرمایان از هیچگونه امنیتی برخوردار نیستند و هر روز قربانی میگیرند، کارورز نیز مثل همه کارگران باید جانش را کف دستش بگذارد و کار کند. بگذریم که برخورداری از همان حداقل بیمه حوادث نیز لازمه اش عبور از هفت خوان رستم خواهد بود.

در دو سالی که قرار است دولت حق بیمه “کارورز” را بدهد، با او ( با مدرک لیسانس، فوق لیسانس و یا دکترا) حتی قرارداد موقت هم بسته نمیشود. در نتیجه بعد از این دو سال کارفرما می تواند در صورت صلاحدیدش به آسانی وی را اخراج کند و هیچگونه تعهدی هم در قبالش نداشته باشد. ضمن اینکه اگر کارورز کوچکترین اعتراضی به این شرایط کاری برده وار داشته باشد، به راحتی از کار اخراج میشود.

طبق تبصره ١ ماده ۵ طرح کارورزی، هر واحد پذیرنده به ازای سه کارگر بیمه شده شاغل، میتواند یک کارورز را پذیرش کند. ضمن اینکه در آیین نامه اجرائی طرح کارورزی هیچ تبصره و ماده ای نیز وجود ندارد تا کارفرمایان را پس از پایان دوره دو ساله کارورزی، ملزم و متعهد به حفظ کارگران قبلی و عدم اخراج آنان بکند. بنابراین برای کارفرما بسیار سودآور تر است که به جای استخدام کارگر جدید و پرداخت حق بیمه و هزینه های دیگر بابت آن، نیروی ارزان ماهانه ٣١٠ هزار تومانی کارورزان را به کار گیرد. نتیجه اینکه کارفرما میزان استخدامی هایش را کاهش میدهد. حال در شرایطی که بخش عظیمی از قراردادهای کاری موقت هستند و به قول خودشان ١٢ میلیون کارگر با قرارداد موقت کار میکنند، کارفرما بخش زیادی از قراردادهای کاری را تمدید نمیکند و  برایش بسیار مقرون به صرفه تر است که از نیروی ارزانی که به عنوان کارورز در اختیارش قرار گرفته است، استفاده کند و از آنها بیگاری بکشد. در نتیجه تا جایی که برایش ممکن باشد، میکوشد تا نیرویش را از محل طرح کارورزی تامین کند. بعدا هم بدون هیچ حق و حقوقی در پایان دوسال تعیین شده آنها را رها کرده و دوباره ازنیروی کارورزان جدید سود جوید. بنابراین این طرح نه تنها ربطی به اشتغال زدایی ندارد، بلکه جلوی همین حد از استخدام ها را هم میگیرد. بعلاوه اینکه با اجرای این طرح تحت عنوان “تعدیل نیروی کار” موجی از بیکارسازی ها در پی خواهد بود.

به عبارت روشنتر طرح کارورزی  طرح اخراجهای بیشتر و به این اعتبار طرحی تفرقه افکنانه است که با چماق بیکاری شرایط برده وارتری بر کل کارگران تحمیل میکند. از جمله کارفرما زورش می آید که حتی همان حداقل دستمزد چند بار زیر خط فقر را به کارگر بدهد و این خود عاملی برای انجماد و حتی کاهش سطح دستمزدها و افزایش فشاری های کاری بر کل کارگران خواهد بود. و این حمله ای میشود به کل طبقه کارگر. حمله ای میشود به کل جامعه و حمله ای میشود به این نیروی جوان آماده به کار که وارد بازار کار شده است و قرار است به چنین بردگی ای کشانده شود.

از همین رو میشود تصور کرد که با اجرای این طرح در یک معیار اجتماعی و سراسری چه دزد بازاری برای سرمایه داران خاص شان براه می افتد.

خلاصه کلام اینکه طرح کارورزی بر خلاف های و هویی که دولت حول آن به راه انداخته است، به هیچوجه طرحی برای اشتغالزایی و کاستن از دامنه بیکاری نیست، بلکه بیکاری را تشدید میکند. در این طرح  ابدا بحث بر سر استخدام دانش آموختگان و اشتغال شان به کار نیست. بلکه بحث به بیگاری کشیدن نیروی آنها برای دوسال و بعد هم رها کردن آنها بدون هیچ حق و حقوقی به دامن جامعه است.

این طرح حتی ربطی به این ندارد که کاری کنند که یکسری کارگاهها که دچار بحران هستند به کار بیفتد و بطور مثال اشتغال ایجاد شود. اقتصادشان بیمارتر از این است که طرحی برای راه اندازی کارخانجات بحران زده داشته باشند. طبق ماده ١۵ این طرح، واحدهایی قادر به استفاده از این فرصت – و در واقع از این رانت عظیم خواهند بود- که واجد “شرایط  خاص” باشند. و شرایط خاص یعنی یکسری مراکز وابسته به دم و دستگاه خودشان  که در واقع، اینها واحدهایی هستند که فی الحال در حال تولید و دارای کارگران بیمه شده توسط کارفرما هستند. استفاده از این دزد بازار نیز خود یکی از موضوعات نزاعهای حکومتیان بر سر این طرح است.

با اجرای این طرح، عملا پرداخت سهم بیمه صدها هزار کارگر، آنهم در یک پروسه چند ساله، از روی دوش کارفرمایان و واحدهای خاص وابسته به حوزه قدرت که بخش اعظم صنایع کشور نیز در اختیارشان است، برداشته خواهد شد و طبیعی است وقتی در چنین ابعاد بزرگی سهم بیمه کارفرمایان عملا ملغی و هزینه آن بر دوش سازمان تامین اجتماعی و یا حتی بودجه کشور بیافتد، این طرح مقدمه ای میشود بر اضمحلال بیمه کردن کارگران توسط کارفرمایان که خود یکی از حقوق پایه ای کارگران است.

گفتنی است که طرح کارورزی قرار است  در بهترین حالت  سالانه ۱۵۰ هزار فارغ التحصیل بیکار را در بر بگیرد و اسمش را هم با بیشرمی تمام ،”طرح اشتغال” نیروی جوان میگذارند؛ از جمله در حالیکه در آمارهایشان از سونامی بیکاری جوانان سخن میگویند، از اینکه هر سالانه حدود ۸۰۰ هزار نفر فارغ‌التحصیل وارد بازار کار می‌شوند و از اینکه نزدیک به نیمی از فارغ التحصیلان دانشگاهها بیکار هستند خبر میدهند، به جای تامین این نیروی عظیم میلیونی بیکار، به جای برخورداری آنان از بیمه بیکاری و بیمه های اجتماعی دیگر چون درمان رایگان، تحصیل رایگان و تسهیلات لازم برای تامین مسکن، بیشرمانه از “خبرخوش اجرای طرح کارورزی اشتغال جوانان” گزارش میدهند.

همین مختصر اشاراتی که شد نشان میدهد که با اجرای این طرح قرار است چه رانت کلانی نصیب صاحبان سرمایه شود، تا بلکه به اقتصاد به گل نشسته شان تکانی دهند. میخواهند با دستمزد ٣١٠ هزار تومان که چند بار زیر خط فقر است و کارگران به آن اعتراض دارند و میگویند اگر سبد هزینه ٤ میلیون است، دستمزد ما نیز باید ٤ میلیون باشد، کارگران را به این سطح از بردگی کاری بکشند. این طرحی ربطی به اشتغال ندارد. روشن است که کارگران، نیروی جوان بیکاری که تازه دانشگاه را به اتمام رسانده است، به چنین بردگی ای تن نخواهد داد.

سیما بهاری: اما سابقه این طرح چیست و چه اهدافی را دنبال میکند؟

شهلا دانشفر: طرح کاج، طرح جدیدی در حکومت اسلامی نیست. در پنجمین جلسه شورای عالی اشتغال دولت احمدی نژآد نیز، دستورالعملی تحت عنوان” طرح کارورزی دانش آموختگان دانشگاهی” به تصویب رسیده بود که به موجب آن حداکثر ۵۰ درصد حداقل دستمزد تعیین شده از سوی شورای عالی کار به عنوان کمک هزینه کارورزی به واحدهای پذیرنده کارورز پرداخت می‌شد.  و تمامی واحدهای پذیرنده موظف به انعقاد قرارداد با کارورز بودند و کلیه کارورزان طی دوره کارورزی توسط وزارت کار تحت پوشش بیمه حوادث قرار می‌گرفتند. ولی موفق نشدند به آن ادامه دهند. چون انجام آن با اعتراضات بسیاری روبرو شد. بعد هم گفتند چون برخی از کمپانی ها پای اجرای آن نیامدند و بودجه آنهم فراهم نبود اجرا نشد. دلیلش نیز این است که با توجه به میزان تعهدی که دولت قرار است برای پرداخت هزینه های کارورز متقبل شود، که خود بودجه کلانی هم هست، با مشکل روبرو بودند. به این دلایل اجرای این طرح به بن بست رسید.

سپس با روی کارآمدن دولت روحانی این طرح در آذر ٩٣ به تصویب  شورای اشتغال رسید و حالا دولت میخواهد با پرداخت یکسوم حداقل دستمزد نیروی کارورز را به بردگی بکشاند.

بدین ترتیب دولت روحانی یکی دیگر از طرحهای ناتمام  دولت احمدی نزژاد را دوباره روی میز گذاشت. طرحی که نتیجه اش بیحقوقی بیشتر کارگران است و جزئیاتش را توضیح دادم.

طرح کارورزی چیزی جز طرح به بیگاری کشیدن نیروی جوان آماده به کار و گرفتن چماق بیکاری و بی تامینی بر روی سر کل جامعه نیست. اگرچه این طرح سابقه اش به دوره احمدی نژآد برمیگردد، اما اجرای چنین طرحهایی در دولت روحانی خصوصا بعد از برجامشان و هدف قراردادن جذب سرمایه های داخلی و خارجی برای دادن تکانی به اقتصاد به بن بست رسیده شان، جایگاه استراتژیک تری پیدا کرده است. هدفشان از اجرای این طرح همانطور که همیشه اعلام کرده اند، ارزان سازی نیروی کار و ایجاد مشوقه مالی برای سرمایه گذاری صاحبان سرمایه است. همانطور که طرح ضدکارگری “اصلاح قانون کار ” را هم با همین هدف دادند و بعد نیز با شکست روبرو شده و مجبور به عقب نشینی شدند.

اجرای طرح کارورزی هزاران میلیارد تومان معافیت بیمه ای به جیب مالکین واحدهای تولیدی و صنعتی و خدماتی خاص سرازیر خواهد شد. به این معنی که هزینه های هزاران میلیارد تومانی سهم بیمه کارفرمایان عملا بر روی دوش سازمان تامین اجتماعی قرار گرفته و از جیب کارگران بیرون کشیده میشود. بدین ترتیب براساس این طرح  یک رانت عظیم مالی از جیب کارگران نصیب واحدهای تحت مالکیت نهادهای شبه دولتی و وابسته به حوزه قدرت و خودی هایشان میشود. و دکان دیگری برای دزدی های میلیاردی شان تحت عنوان ایجاد مشوق برای راه افتادن سرمایه گذاری هاست.

خوبست این را هم متدکر بشوم که طرح کارورزی طرح شناخته شده ای در کشورهای سرمایه داری جهان است. اما در ایران، در شرایط اقتصادی به گل نشسته حکومت اسلامی و بازار دزدی و چپاول و رانت خواری، اجرای آن ابعاد فاجعه بار تری دارد.

بنابراین بطور خلاصه  هدف از اجرای این طرح ارزان سازی نیروی کار از طریق به کارگیری نیروی کار با یکسوم دستمزد و برعهده گرفتن هزینه های کارفرما توسط دولت است. هدف آن استفاده از نیروی ارزان جوانان بیکار، زیر چماق بیکاری است.  با اجرای این طرح همانطور که اشاره کردم هزاران میلیارد تومان معافیت بیمه ای به جیب مالکین واحدهای تولیدی و صنعتی و خدماتی “واجد شرایط”میشود. اما این یک طرح سوخته است. همانطور که در دولت احمدی نژاد این طرح به شکست رسید. امروز نیز در فضای پر جنب و جوش اعتراضی جامعه، در فضای کشاکش های حکومتی بر سر دزدی ها و چپاولهایشان سرانجامی جز این نخواهد داشت و میتوان با تعرضی سراسری آنرا به عقب زد.

سیما بهاری: بعضا استدلال میشود که در شرایطی که بیکاری بیداد میکنند، خیلی از جوانان بیکار هستند و فکر میکنم خیلی از مردم در خانه و در خانواده شان دو تا سه و بعضا بیشتر، جوان لیسانس و فوق لیسانس بیکار دارند، جوانانی که کار و  تامینی ندارند، در این شرایط میگویند خوب طرح کارورزی بد هم نیست. حداقل جوانان میتوانند از این طریق پول توجیبی خودشان را داشته باشند و بهتر از هیچ است.  پاسخ شما به این موضوع چیست؟

شهلا دانشفر: متاسفانه جمهوری اسلامی آنچنان فشاری بر زندگی و معیشت مردم وارد کرده که چنین انتخاب هایی را مقابل مردم میگذارد. کسی که بیکار است نه از بیمه بیکاری برخوردار است. نه از تسهیلات لازم برای تامین مسکن برخوردار است. و نه از بیمه های اجتماعی مثل درمان رایگان و یا تحصیل رایگان برای فرزندانش و اساسا این بی تامینی معضل کل جامعه است. ممکن است عده ای زیر فشار بی تامینی مطلق بروند و به عنوان کارورز ثبت نام کنند و به آن تن بدهند. تبلیغاتی از این دست که اشاره کردید نیز هست. و زیر فشار بیکاری و همه این محرومیت ها تلاش میکنند نیروی جوان بیکار را در برابر انتخاب این بردگی قرار دهند. اتفاقا جمهوری اسلامی نیز روی همین فشارها و اجبارها، سرمایه گذاری کرده است. و در تبلیغاتشان مرتبا دارند از استقبال کنندگان از طرح خبر میدهند، تا بازار گرمی کنند. ولی فضای اعتراض آنقدر بالاست که همین تبلیغات هم فروکش کرده است. و فضای غالب امروز اعتراض است. به عبارت روشنتر جمهوری اسلامی طرحهای تعرضی بسیاری در آستین دارد و بر سرش تبلیغات میکند. ولی جنبش کارگری و مردم معترض در برابرش ایستاده اند و جنگی هر روزه در برابر این تعرضات جاریست. همین الان با کارزاری وسیعی علیه طرح کارورزی روبروییم.  دانشجویان و کارگران علیه این طرح دارند مبارزه میکنند. همان طور که اشاره کردم قبلا هم در دوره احمدی نژاد این طرح جلو آمد. ولی وقتی در اجرایش سرشان به سنگ خورد،  گفتند به دلیل عدم هماهنگی شرکتها  و بودجه مالی اجرایی نشد. در حالیکه حقیقت اصلی اعتراضی بود که علیه آن به پا شد. از جمله هر جا هم که کسانی وارد این طرح شدند. بعد از مدتی کار کردن به نیروی اعتراضی تبدیل شدند که درد سر ساز کارفرمایان شد. به این معنا که دانش اآموختگان که دانشگاه را تمام کرده اند. کارگران ساکت و بی ادعایی نیستند که به این بردگی تن دهند. همان آغاز کار کشاکش شروع میشود و در فضایی که محیط های کار پر از اعتراض است، کنترل اوضاع از دستشان خارج میشود و این به نفع سرمایه داران نیست.

بنابراین مهم است که تمام جوانب این طرح را رو به کارگران، رو به جامعه باز کنیم. پوچی تبلیغاتی که بر سر این طرح به عنوان طرح اشتغال انجام میگیرد و همین تبلیغاتی که به آن اشاره کردید و اهدافی که از این کار دنبال میکنند را نشان دهیم و نقد کنیم و بیشترین اتحاد مبارزاتی را علیه این طرح شکل دهیم. در عین حال باید نشان دهیم که اعتراض علیه این طرح فقط امر کارگران، دانشجویان و دانش آموختگان جوان نیست بلکه باید امر کل جامعه باشد. باید بخش های مختلف کارگری در مقابلش بایستند و این طرح را کنار بزنند.

بعلاوه طرح کارورزی قرار است سالانه ١٥٠ هزار نفر را در بر گیرد. بنابراین حتی اگر طرحشان را هم اجرا کنند، هنوز طرح اشتغال فارغ التحصیلان نیست. خصوصا توضیح دادم که قرار است با این طرح چه بازاری از بردگی کاری به راه اندازند، بدون اینکه استخدامی در کار باشد و این  طبعا طرح اشتغال نیست بلکه طرح بردگی است. پاسخ ما کارگران به چنین تعرضی و به معضل میلیونی بیکاری، جنبش علیه بیکاری با خواست یا کار یا بیمه بیکاری است.

سیما بهاری: شما گفتید کارزار وسیعی علیه طرح کارورزی در جریان است. زمان احمدی نزاد نیز این طرح با اعتراضات کارگری متوقف ماند. حالا دوباره آنرا جلو آورده و دارند اجرایی میکنند و برای اجرایش میخواهند بسنجند و ببینند مزه دهن مردم چیست ومردم چه میگویند و  خلاصه اینکه دارند فضا سازی میکنند. یک تعرض میتواند از جانب دانشجویان و جوانان بیکار باشد و یک تعرض از جانب کارگران، آیا شاهد چنین تعرضی علیه این طرح هستیم؟ کلا امروز عکس العمل ها در برابر این طرح چیست؟

شهلا دانشفر: طرح کارورزی تا همین حالا  اعتراضات بسیاری در میان کارگران و دانشجویان دامن زده است. در عین حال خود یک موضوع مهم نزاع و کشاکش در درون حکومت است. بطوریکه حتی تشکل های دست ساز حکومتی نظیر  کانون عالی شوراهای اسلامی نیز نسبت به عواقب اجتماعی آن هشدار داده اند.

همانطور که اشاره شد تبلیغات زیادی حول و حوش این طرح به عنوان طرح اشتغال جوانان به راه انداختند، اما بخاطر اعتراضات وسیعی که صورت گرفته است، حتی این تبلیغات هم فروکش کرده است. جوانان میدانند که با ٣١٠ هزار تومان حتی پول تو جیبی آنها هم در نمی آید. این جوانان مسکن میخواهند. میخواهند ازدواج کنند و تشکیل خانواده دهند. میخواهند زندگی ای انسانی داشته باشند، روشن است که به این طرح و طرحهایی از این دست تن نمیدهند.

در برابر این طرح امروز دانشجویان و کارگران را در کنار هم میبینیم. همان دانشجویانی که بیانیه فراگیرشان را دادند، امروز در اعتراض به این طرح فعالند.  علیه آن طوفان تویتری به راه انداخته اند. همچنین تشکلهای مختلف کارگری از جمله اتحادیه آزاد کارگران ایران علیه این طرح بیانیه دادند و کارگران را به مبارزه متحد سراسری علیه آن فراخوان داده اند. و یا می بینید که رهبران کارگری علیه این طرح صحبت میکنند، فراخوان میدهند و اعتراضشان را اعلام میکنند و همین نکاتی که ما اینجا در موردش بحث میکنیم را ما داریم از زبان کارگران می شنویم. بطور میدانی نیز کارورزی که زیر همان فشارها و یا تحت تاثیر همان تبلیغات وارد محیط کار شده اند، در اولین برخوردی که پیش می آید با کارفرما درگیر میشوند. و خود این به اعتراضی علیه اخراجها تبدیل میشود. بنابراین چیزی که ما امروز با آن مواجهیم اعتراض است. هم از جانب کارگران، هم دانشجویان، هم دانش آموختگان. امروز بیش از هر وقتی دانشجو و کارگر را علیه تعرضات جمهوری اسلامی، علیه بیکاری، این سونامی ای که مثل بختک روی سر همه خانواده ها سنگینی میکند، در اعتراضی متحد کنار هم می بینیم.

سیما بهاری: چگونه میشود این تعرض حکومت اسلامی به کارگران و کل جامعه را عقب زد و تا چه حد امکان عقب زدن آن وجود دارد؟ آیا میشود این امیدواری را داشت که این بار نیز این طرح با اعتراضات وسیع کارگران، دانشجویان و مردم معترض عقب زده شود؟

شهلا دانشفر: همانطور که این طرح در دوره احمدی نژاد کنار زده شد، در دوره روحانی هم ممکن است و اتفاقا اکنون فضای کنار زدنش بیشتر هست. بدلیل اینکه فضای جنبش اعتراضی کارگری و کل جامعه به مراتب وسیعتر، گسترده تر، تعرضی تر، اجتماعی تر و همه جانبه تراست. می بینیم که این اعتراضات کیفیت جدید و بالاتری بخود گرفته اند. از جمله ما شاهد اینیم که اعتصابات سراسری دارد جرقه هایش زده میشود و با نمونه هایی چون اعتصابات سراسری کارگران مخابرات با خواست قراردادهای مستقیم کاری و لغو کار پیمانی روبروییم. بعلاوه همانطور که کارگران  توانستند طرح ارتجاعی “اصلاح قانون کار” را عقب بزنند، این طرح را هم میتوانند کنار بزنند. مساله این است که ما باید قدرت خودمان را ببینیم و با اتکاء به این قدرت، با اتکاء به پیشروی هایی که داشتیم، با اتکاء به ابعاد گسترده اعتراضات کارگری در محیط های کارگری و در سطح جامعه، با اتکاء به شرایطی که کارگر، معلم و کل جامعه هر روز بیشتر با خواستهایش جلو می آیند و حق و حقوقشان را طلب میکنند، و خلاصه اینکه با اتکاء به توازن قوای سیاسی موجود صف اعتراضمان را سازمان دهیم و بدانیم که این طرح، طرح بی فرجامی است. بدانیم این طرح در جاهایی هم که به اجرا در بیاید مسائل دیگری را با خود به همراه خواهد آورد و به یک اعتراض وسیع در محیط های کارگری تبدیل خواهد شد.

از سوی دیگر پیش کشیده شدن این طرح زمینه های جلو آوردن خواستهایی چون حق داشتن کار، حق بیمه بیکاری برای همه افراد بیکار اعم از زن و مرد، بیمه های اجتماعی چون درمان رایگان، تحصیل رایگان و امکانات زیستی را فراهم تر میکند. بویژه وقتی دولت از ایجاد اشتغال برای نیروی جوان بیکار حرف میزند، خودش این توپ را وسط انداخته است. در مقابل نیروی جوان بیکاری که نیرویی میلیونی است، میتواند با خواستهایش جلو بیاید و بگوید بسیار خوب من کار میخواهم. من تامین میخواهیم. من زندگی میخواهیم. یعنی این موضوع فرصتی است که جمعیت عظیم بیکار جوان به جلو بپرد و حق و حقوقش را طلب کند. بنابراین همانطور که در اعتراض به طرح ضد کارگری “اصلاح قانون کار” تاکید داشتیم که این تعرض را باید با تعرض و جلو آوردن خواستهای فوری حداقلی خودمان، آنهم در جامعیتش جلو بیاوریم و دورش متحد شویم. در اعتراض به طرح کارورزی نیز کارگر و نیروی جوان بیکار باید با تعرض جلو بیاید و خواستهای پایه ای خود را طلب کند. بر خواست بیمه بیکاری برای همه و حق داشتن یک زندگی انسانی بکوبد.

بیکاری یک درد اجتماعی است و زندگی و معیشت بخش عظیمی از جامعه را به تباهی کشیده است.  به این معضل باید در همین ابعاد اجتماعی و فراگیرش نگاه کرد و در تقابل با آن جنبشی با همین ابعاد به راه انداخت.

همان طور که اشاره کردید در بسیاری از خانواده ها یک تا چند نفر بیکارند. اوضاع آنچنان وخیم شده است که خیلی اوقات می بینید که چند خانواده حول یک شاغل جمع شده و زندگی میکنند. خصوصا بیکاری در میان زنان که بنا بر آمارهایشان دوبرابر مردان است. یا بیکاری در میان جوانان که به عنوان یک بحران و سونامی از آن سخن میگویند. این نیروی بیکاری، خانواده های کارگری بسیاری را در بر میگیرد و میلیونی است. آنهم در شرایطی که هر روزه موج موج کارگران از کار بیکار میشوند و به صف نیروی بیکار میپیوندند. بنابراین پاسخ بیکاری میلیونی در جامعه و افزایش هر روزه شمار آن، جنبشی سراسری علیه بیکاری است. جنبشی که همه بیکاران و خانواده هایشان، کارگرانی که از کار بیکار میشوند و خانواده هایشان را در بر بگیرد و برای آن باید کل جامعه را بسیج کرد.

این صف عظیم میلیونی بیکاری باید وسیعا علیه بیکاری و برای داشتن یک زندگی انسانی به میدان بیایند. نیرویی که نه تنها میتواند طرح کارورزی و تعرضاتی از این دست را عقب زند، بلکه می تواند حق و حقوق خود را بگیرد. در چنین ابعادی میشود علیه تعرضی چون طرح کارورزی نیرو بسیج کرد و در عین حال اعتراض علیه بیکاری را به یک عرصه مهم نبرد با رژیم اسلامی تبدیل کرد. پاسخ حملات رژیم اسلامی به زندگی و معیشتمان را باید با تعرض بدهیم. اعلام کنیم که ما خواستار یک زندگی شایسته انسان هستیم و به این بردگی تن نمی دهیم. با شعار یا کار یا بیمه بیکاری جلو بیاییم. خصوصا در اقتصاد به بن بست رسیده حکومت اسلامی و تشدید هر روزه حکومتیان بر سر رانت خوارهای و دزدهایشان، ما در موقعیت بسیار قدرتمند تری برای مقابله با تعرضاتشان هستیم.

خلاصه حرف من اینست که کارگران به طرح بیگاری “کارورزی ” تن نمیدهند و نباید به این بردگی تن داد. نباید اجازه داد که چنین تعرضی به زندگی و معیشتمان صورت گیرد. ما  باید قدرت و نیروی خود را ببینیم. توازن قوای سیاسی جامعه را که هر روز بیشتر به نفع مبارزات ما تغییر میکند ببینیم، و با تمام قدرت طرح کارورزی، این طرح تعرض به کارگران و کل جامعه را عقب بزنیم.

واقعیت اینست که امروز ما با جامعه ای روبروییم که جنبش های اجتماعی در اشکال مختلف دارند سازمان می یابند و جلو می آیند. در متن این شرایط زمینه برای سازماندهی جنبشی اجتماعی علیه بیکاری بیش از بیش فراهم است.

به نظر من همانطور که کارگر میتواند تجمعاتش را شکل دهد و هزاران نفر را حول خواستهای معینی جمع  میشوند. همانطور که معلم، بازنشسته، پرستار میتواند در چنین ابعادی جمع شود و خواستهایش را اعلام کند، جوانان بیکار هم میتوانند سازمانیافته و قدرتمند جلو بیایند و جنبشی عظیم علیه بیکاری به راه بیندازند. می توانند تجمعات خود را بر پا کنند، گفتمان و کارزار علیه بیکاری به راه بیندازند، فراخوان به اعتراض دهند، گروههای مبارزاتی خود در مدیای اجتماعی را شکل دهند، خواستهای خود را روشن و شفاف اعلام کنند، جامعه را به حمایت از خود بکشانند، تشکل های خود را ایجاد کنند و اعلام فعالیت کنند. این جنبشی است که بطور واقعی جوانان و خصوصا زنان جوان نیروی اصلی اش را تشکیل میدهند. باید صف مبارزه آنرا سازمان داد و حول خواستهای مشترکی متحد کرد.  واین دست جوانان چپ و رادیکال را میبوسد که پرچمدار چنین مبارزه ای باشند و آنرا تدارک ببینند. باید دست بکار شویم.

بنابراین اگر در چنین ابعادی اعتراضمان را سازمان دهیم، با خانواده ها و با همه نیرویمان جلو بیاییم نه تنها این طرح را میتوانیم به شکست برسانیم، بلکه میتوانیم دور جدیدی از اعتراض و مبارزه در سطح جامعه را شکل دهیم.

سیما بهاری: خوبست در آخر جمعبندی ای از این بحث داشته باشیم و اگر همچنین تاکیداتی دیگری دارید میتوانید از این فرصت آخر برنامه استفاده کنید؟

شهلا دانشفر: طرح کارورزی در عین حال از موضوعات نزاعهای درون حکومت نیز هست. چرا که اعتراضات در جامعه همیشه یک عامل تشدید نزاعهای درون حکومت بوده است. حتی این طرح صدای اعتراض شوراهای اسلامی، این تشکلهای دست ساز حکومتی را بلند کرده است. آنها سعی میکنند اعتراضات کارگران علیه طرح کارورزی را به خواست اجرایی کردن فصل پنج قانون کار( بحث اشتغال و آموزش) محدود کنند. چون نمیخواهند این اعتراضات به چنین سطح وسیع اجتماعی که اینجا در موردش بحث کردیم، کشیده شود. چون اینها متوجه اوضاع هستند و میخواهند مثل همیشه اعتراضات را در چهارچوب قانون کار ضد کارگری حکومت مهار کنند. بنابراین نباید بگذاریم مبارزات ما علیه تعرضات حکومت به دنبال این جناح و آن جناح حکومتی و به قانون کار اسلامی اش کشیده شود. باید آنها را نقد و افشاء کنیم، اجازه ندهیم در صفوف مبارزاتمان تفرقه ایجاد شود و مثل مانع آنها را کنار بزنیم. طبعا هر چه خواستهایمان روشن تر، شفافتر و صریح تر بیان شود، و نیز هر چه مبارزاتمان سازمانیافته تر باشد و تشکلهایمان را ایجاد کنیم، میتوانیم قدرتمنند تر این تعرضات را عقب زنیم.

یک گام مهم در کارزارعلیه بیکاری، متشکل شدن حول خواستهایی روشن و سراسری است. بیمه بیکاری مکفی و امروز در گام اول رقمی بالای خط فقر، یعنی بالای ٤٠٠ هزار تومان، حق همه افراد آماده به کار بالای ١٨ سال اعم از زن و مرد است و تا زمانیکه این افراد بیکارند و اشتغالی پیدا نکرده اند، برخورداری از بیمه های اجتماعی چون درمان رایگان، تحصیل رایگان و تسهیلات لازم برای تامین مسکن به حق مسلم مردم، خواستهای مهمی است که میتوان حول آن گفتمان به راه انداخت و نیرو گرد آورد.

با ابتکارات مختلف نیروی عظیم بیکاری را گرد آوریم و متشکل کنیم. با تشکیل ان جی او ها و کانونهایی اعتراضی، میتوان نیروی عظیم معترض اجتماعی علیه بیکاری را سازمان داده و به حرکت درآوریم. میتوان در مدیای اجتماعی و از جمله تشکیل گروههای اعتراضی ویژه علیه بیکاری در گروههای تلگرام و به راه انداختن گفتمان بر سر این موضوع حول خواستهای فوری خود نیرو جمع کنیم و اعتراض سازمان دهیم. میتوانیم طومارهای اعتراضی علیه بیکاری به راه بیندازیم که شعار آن یا کار یا بیمه بیکاری باشد و در این طومار ها اولتیماتوم دهیم و خواستار پاسخگویی شویم. میتوانیم این طومارها را در تمام محلات و در گروههای تلگرام  و در همه جا به امضا بگذاریم و حول آن نیرو گرد آوریم و اعتراض شکل دهیم. میتوانیم در هر شهر با تبلیغات وسیع حول این مساله زمینه را برای حمایت اجتماعی از تجمعات اعتراضی علیه بیکاری فراهم کنیم. بر پایی چنین اعتراضاتی در فضای پر جنب و جوش اعتراضی کارگری و کل جامعه ممکن و عملی است. ما باید طرح کارورزی را به شکست بکشانیم و ما میتوانیم این کار را بکنیم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *