جدید ترین

محمد آسنگران: در مورد سیاست کومه له در قبال سازمان خبات و حضور آمریکا در کردستان سوریه

مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران

 

ایسکرا: ابراهیم علیزاده در رابطه با سازمان خبات در ائتلاف احزاب کردی در کردستان میگوید ضرورتهای سیاسی موجب این شد که علیرغم اسلامی بودن این سازمان، ما با حضور خبات در این جمع رضایت بدهیم. او در ادامه به این اشاره میکند که مخالفین این ائتلاف مشکلشان با حضور خبات نیست بلکه با اصل هر گونه همکاری مخالف هستند. سئوال این است آیا بنظر شما چنین پاسخی میتواند توجیه گر حضور یک سازمان اسلامی مرتجع در کنار سازمان کومه له باشد؟ اگر حتی این توجیهات را مد نظر قرار بدهیم، آیا شما واقعا با نفس این همکاری آنگونه که علیزاده اشاره میکند مخالف هستید؟

محمد آسنگران: من پاسخ علیزاد در مورد حضور خبات در ائتلاف آنها و همکاری با این جریان اسلامی را دور از منطق سیاسی یک جریان حتی دمکرات میدانم. در شرایطی که نا امنی دنیا و به آتش کشیده شدن خاورمیانه اساسا بوسیله جریانات اسلامی اتفاق افتاده است و در شرایطی که 99 درصد تروریستهای دنیا اسلامی هستند و… به باور من این نوع استدلال صف خودشان را هم قانع نمیکند چه برسد به منتقدین. این عمل دون شان یک جریان سیاسی مسئول است. علاوه بر این ابتدا باید همکاری را تعریف کرد با کی و بر سر چه مسائلی.

ما بارها گفته ایم و باز هم تاکید میکنیم که در کردستان مذاکره و همکاری با جریانات اسلامی غیرقابل قبول و بر ضد منافع مردم کردستان است. اما همکاری و توافق با حزب دمکرات کردستان بر سر رفع ستم ملی موضوع دیگری است. حزب دمکرات تا وقتیکه به عنوان یک حزب بورژوا ناسیونالیست فعالیت میکند و به عامل این و آن دولت تبدیل نشده باشد میتوان در رابطه با رفع ستم ملی با آنها مذاکره کرد و مواردی که لازم باشد همکاری کرد. البته نه بر اساس متد تحلیلی ابراهیم علیزاده که کمونیستها و حزب دمکرات و حتی خبات را گرایشات درون یک جنبش میداند. اتفاقا برای اینکه این تئوری غیر کمونیستی جا باز نکند، ما روشن و صریح گفته ایم در چهارچوب رفع ستم ملی و حل مسئله کرد کمونیستها میتوانند با احزاب ناسیونالیست کرد حتی طرح مشترکی را به امضا برسانند.

یک وجه این سیاست این است که اولا آن احزاب در این مطالبه خود را شریک میدانند. ثانیا برای جلوگیری از هر گونه توطئه گری و ایجاد شکاف در میان احزاب اپوزیسیون از جانب جمهوری اسلامی این سیاست کمک میکند کمونیستها بهتر به وظایف کمونیستی خود بپردازند. لازم نیست و نباید کمونیستها از پنجره رادیکال کردن خواست ملی وارد جدال سیاسی و طبقاتی بشوند. زیرا این امری غیر ممکن است. اما وجه مهم دیگر این سیاست به این منظور است که مردم کردستان متوجه این حقیقت بشوند رفع ستم ملی فقط یکی از خواسته های آنها است. همین حد محدود از بده بستان هم باید طوری پیش برده شود که مردم به ماهیت احزاب ناسیونالیست متوهم نشوند. این امر وقتی ممکن است که نقد مستمر کمونیستها علیه ناسیونالیستها با صراحت و شفافیت تمام در عرصه های سیاسی ایدئولوژیک پیش برده شود.

بنابر این بحث ما و نقد ما به کومه له بر سر همکاری در چهارچوب رفع ستم ملی با احزاب ناسیونالیست کرد نبوده است. بحث و نقد ما بر سر چهارچوبی است که بارزانی و دیگر احزاب ناسیونالیست کرد روی میز آنها گذاشتند و آنها با اشتیاق تمام از آن استقبال کردند. ابتدا بحث کنگره ملی کرد بود که هیچ ربطی به رفع ستم ملی در کردستان نداشت بلکه بحث بر سر شکل دادن به یک رهبری و انسجام درونی احزاب ناسیونالیست کرد بود که چگونه با دولتهای منطقه کنار بیایند. و چگونه ناسیونالیستها بتوانند با دولتها وارد معامله و بده بستان بشوند. معلوم است هر کس که خود را شریک این پروژه بداند در این چهارچوب باید تحت اتوریته و هژمونی ناسیونالیستها فعالیت کند و این سیاست تماما بورژوایی و علیه منافع مردم زحمتکش کردستان است.  مشکل رهبری کومه له این است که میخواهد حقایق پشت این طرحها را از انظار عموم پنهان کند.

در آخرین مورد هم بحث بر سر سیاستهای ترامپ در قبال جمهوری اسلامی بود. خود ابراهیم علیزاده در آن سمیناری که موسسه روداو سازمان داده بود در جهت سیاست احزاب ناسیونالیست کرد حرف زد و رسما اعلام کرد که برای رسیدن به اهدافشان اگر لازم باشد میشود با ترامپ هم مذاکرده کرد. او حتی مثال مذاکره با دولت عراق و همکاری ی.پ.گ با آمریکا را مطرح کرد که نقدی به آن ندارند.!؟ این سیاستها ربطی به منافع مردم کردستان و حل مسئله ملی و ستم ملی ندارد.

این توجیهات غیر منطقی و غیر کمونیستی است. زیرا واضح است که هدفش این نیست که امر یک سازمان کمونیستی در کردستان را دنبال کند. هدف او این است با همان سنت و سیاست احزاب ناسیونالیست کرد کنار بیاید و در شکافهای منطقه ای بین دولتها دنبال راه حل باشد. نقد ما این است که علیزاده ابتدا کومه له را گرایشی در کنار بقیه احزاب و جریانات ناسیونالیستی و اسلامی  در جنبش ملی کرد میداند و از این جایگاه به زعم خودش میخواهد سیاست چپ تری نسبت به آنها را نمایندگی کند. معلوم است این سیاست ادامه همان سنتی است که اتحادیه میهنی در جنبش ملی کرد در کردستان عراق پیش برد و خود را نیروی پیگیرتر جنبش ملی کرد میدانست و بارزانی را حزبی سازشکار و ناپیگیر در جنبش ملی کرد ارزیابی میکرد. سیاست امروز علیزاده در قبال ناسیونالیستها و اسلامیهای کردستان هیچ تفاوتی با سیاست طالبانی در قبال بارزانی و اسلامیهای کردستان عراق ندارد. ناگفته نماند این راه را قبلا مهتدی با صراحت و شفافیت بیشتری آغاز کرده است و علیزاده فقط میتواند دنباله رو بخش “جسورتر” و “شفافتر” نیروهای جنبش ملی کرد باشد.

 

ایسکرا: رهبری کومه له دو موضع گیری متفاوت در برخورد به ائتلاف را تاکنون بدست داده است. چه در رابطه با موقعیت نیروهای مسلح کرد در کردستان سوریه و بطور مشخص تر چه در رابطه با همسویی و همکاری با سازمان خبات که گفته اند به آنها تحمیل شده است. در مورد اول شما تفاوت بنیادی در اختلاف نظر در سطح رهبری کومه له پیرامون مقایسه اوضاع کردستان سوریه با کردستان ایران را چگونه توضیح میدهید؟ در مورد دوم اینکه آیا سازمان خبات از منظر آنان یک سازمان سیاسی است که باید برسمیت شناخته شود یا اینکه نیرویی است که به آنها تحمیل شده است این تناقض را چگونه میشود توضیح داد؟

 

محمد اسنگران: در مورد کردستان سوریه از روز اول سیاست ما با همه جریانات چپ دیگر متفاوت بوده و همچنان متفاوت است. ما ضمن حمایت از جنگ آنها علیه داعش همیشه تاکید کرده ایم نباید نسبت به حزب اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه به رهبری صالح مسلم توهمی دامن زده شود. زیرا آنها حزبی بر آمده از جنبش ناسیونالیستی کرد هستند. آنها منشا مشترکی با پ.ک.ک و پژاک دارند. برخلاف توهمات و ذهنیت محدود نگرانه جریانات چپ غیر کارگری، تا به امروز هم در کردستان سوریه مطلقا یک انتخابات نیم بند هم اجرا نشده است. اداره آن منطقه انتخابی نبوده و نیست. تمام ارگانهای تصمیم گیرنده یا انتصابی و یا توافقی پیش برده میشوند. طرح اداره فدرالیستی آن منطقه هم در توافق با جریانات قومی و مذهبی گرفته شد نه از طریق انتخابات و دخالت مردم.

بنابر این بجز ما که موضعی واقعبینانه و انتقادی در مورد کردستان سوریه اتخاذ کردیم، متاسفانه همه جریانات چپ دچار این توهم شدند که گویا نوعی از سوسیالیسم و چپ و حکومت شورایی و…. در کردستان سوریه پیاده شده است. جریانات چپ از جمله کومه له در ناسنامه حزب حاکم کردستان سوریه یک جریان و سیستم چپ و رادیکال میبینند. این توهم از دو حالت خارج نیست. یا اینکه اطلاعات کافی نداشتند و از روی نا آگاهی چنین سیاستی را دنبال کردند یا با آنها احساس هم جنبشی کردند. مورد کومه له بنظرم از احساس و تعلق هم جنبشی آنها بود. چنین سیاستی تکرار سیاست آنها در قبال احزاب حاکم کردستان عراق است. چنانچه هنوز هم علیزاده نقدی به تسلط آمریکا بر مقدرات کردستان عراق و سوریه ندارد. از نظر او ی.پ.گ در کردستان سوریه سیاست درستی پیش میبرد.

اتفاقا همین الگوی کردستان سوریه باعث شده است ابراهیم علیزاده وسوسه بشود و چنین دورنمایی برای حزب خودش را در چشم انداز ببیند. حرف او در کنفرانس “موسسه روداو” هم اینرا تایید کرد:”ابتدا باید خودمان پیش برویم و ببینیم اتفاقات آینده چگونه رقم خواهد خورد اگر لازم بود مذاکره با ترامپ هم مشکل نخواهد بود همچنانکه ما نقدی به همکاری آمریکا با نیروهای کردستان سوریه نداریم”.

صلاح مازوجی در نقد این سیاست گفته است “ما نمیتوانیم این کار را بکنیم زیرا ی.پ.گ نیروی مسلح قوی و پایگاه توده ای وسیع دارد و هر آن بخواهد هژمونی آمریکا را کنار میزند. برای کومه له این ممکن نیست”. این تحلیل هم علیرغم مخالفتش با سیاست علیزاده نادرست است. زیرا ماهیت جنبشی حزب حاکم کردستان سوریه را نمیبیند. او متوجه نیست حزب اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه  و همه اقمار پ.ک.ک تمام تلاششان این است که دل آمریکا را به دست بیاورند و در جبهه آمریکا قرار بگیرند. از این رو کسی که تلاش میکند همکار قدرتی مثل آمریکا باشد به این معنی است که امروز به اهدافش رسیده است.

بنابر این هر دو سیاست و هر دو رویکرد اگرچه متفاوت اما در مقابل حضور و هژمونی آمریکا در کردستان سوریه موضع انتقادی ندارند. علیزاده به دلیل هم جنبشی و آرزوی چنین موقعیتی سمپاتی نشان میدهد و مازوجی علیرغم مخالفتش با سیاست علیزاده با اتکا به ضمانت قدرت نیروی مسلح و نفود توده ای ی.پ.گ. آنرا توجیه پذیر میداند.

در مورد سازمان خبات به نظرم صلاح مازوجی صمیمانه اعلام کرد که به دلیل ماهیت اسلامی این سازمان همکاری با آنها خط قرمز است و هیچ نوع همکاری و بده بستان با آنها مجاز نیست. علیزاده اما علیرغم اینکه سر بسته میگوید حضور خبات به خواست آنها نبوده است، بلافاصله میگوید آنها اینقدرها هم اسلامی نیستند، اسلامی بودن آنها مثل حزب دمکرات است، آنها حزبی شناخته شده هستند و…. این سمپاتی و تعریف و تمجید علیزاده با بیان غیر صریح تحمیلی بودن آن جور در نمی آید. او باید تکلیف خودش را روشن کند شتر سواری دولا دولا نمیشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *