با ابراز وجود نظامی داعش در تهران خطر دیگری در حال نطفه بستن است. احزاب و افرادی در تحلیل و بررسی ترور تهران بوسیله داعش تازگی به فکر راه دیگر و طرح دیگری افتاده اند. راه مشروعیت دادن به پدیده “اسلام میانه رو”! این راه حل نیست بلکه از چاله به چاه افتادن است. عروج و مشروعیت دادن اسلام میانه رو خطرناکتر از وجود سلفیها است.
جریانات ناسیونالیست کرد تازگی وارد این فاز خطر ناک شده اند. این فاز آغاز ترم لانسه کردن “اسلام میانه رو” در مقابل “اسلام تندرو” است. از یک طرف نماینده ای از حزب دمکرات کردستان به نام کاوه آهنگر در تلویزیون “من و تو” اعلام کرد جمهوری اسلامی ایدئولوگهای اسلام میانه رو کردستان مانند مفتی زاده و ملامحمد ربیعی و… را حاشیه ای کرد تا اسلام سلفی عروج کند. از طرف دیگر ابراهیم علیزاده میگوید سازمان خبات زیاد هم اسلامی نیست آنها گرایشی در جنبش کردستان هستند و کومله هم گرایشی در کنار آنها در همین جنبش.!؟ این سیاست مشروعیت دادن به نوعی از اسلام و جنبش اسلام سیاسی است.
این سیاست و تئوری قبلا از جانب جریانات نسبیت فرهنگی در غرب تدوین شد که به قول خودشان به “فرهنگ” مردم غیر بومی احترام بگذارند. اما در عمل به ارتجاع فرهنگی علیه زن و کودک و مردم منتسب به مذاهب دیگرو… احترام گذاشتند. بزعم خودشان میخواستند از این طریق اسلام تندرو را هم مهار کنند. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد خود این جریانات در کنار “اسلام میانه رو” قرار گرفتند. در مکتب و مسجد همین اسلامیهای “میانه رو” تروریستهای داعش تولید شدند. زنان بیشتری را محجبه کردند. قتل ناموسی عادی شد. تدریس مذهب اسلام در مدارس پذیرفته شد. مراسم افطار و نماز خواندن اسلامیها در خیابان به نمایش گداشته شد. و بلاخره کارخانه و صنعت مذهب در مساجد انرژی گرفت و فجایعی خلق شد که اکنون در اروپا شاهد آن هستیم.
در مقابل این فجایع و رفتار ضد ارزش اسلامیها، چپهای که میخواستند به مذهب و عقاید دیگران احترام بگذارند اسلام پناه شدند. کل طیف نسبیت فرهنگیها همراه اسلامیها شدند. در مقابل این سیاست، راستهای نژادپرست نه علیه اسلامیها بلکه علیه مسلمانها به خیابان آمدند و نیرو گرفتند. اکنون مردم در غرب با مشکل اسلامیهای “میانه رو تندرو” و راستهای نژادپرست مواجه هستند. تا وقتی که چپها و آزادیخواهان راه درست نقد جنبش اسلامی را در پیش نگیرند عملا نفت بر آتش راسیستهای اروپا علیه مسلمانان و دستاوردهای مدرن بشر میریزند. در این حالت کل جامعه به قهقرا خواهد رفت. جریانات اسلامی و ناسیونالیستها و راسیستهای نژاد پرست دو روی یک سکه هستند. هر دو تبعیض گرا و علیه حقوق جهانشمول انسان هستند. اسلامیها از هر نوع آن خودشان صورت مسئله هستند نه راه حل.
با نگاهی به تاریخ مدرن ایران و کشورهای منطقه متوجه میشویم همیشه مکاتب طراحی شده در اروپا از همه نوع آن بعد از چند دهه ارتعاشش به خاورماینه میرسد. برای مثال قبلا ناسیونالیسم، قانون شهروندی، دمکراسی، فمینسم، حقوق بشر، و…. همگی این سرنوشت را داشته اند. اکنون نوبت ترم “اسلام میانه رو” است. اخیرا احزابی در کردستان انگار چیز تازه ای کشف کرده و “واقع بین” شده اند میخواهند در مقابل داعش از پدیده اسلام” میانه رو” استفاده کنند.
این در حالی است که اکثریت قریب به اتفاق مردم کردستان نسبت به سلفیها و دیگر جریانات اسلامی توهم ندارند. مردم میدانند آنها جریانی کانگستری و تروریست اسلامی هستند. سلفیها فقط با پول و امکانات حمایتی دولتهای مرتجع منطقه میتوانند سرپا بمانند. اما با آماده کردن زمینه عروج “اسلام میانه رو” خطر بزرگتری در حال تدارک است. این سیاست عربستان در مقابل قطب رقیب یعنی جمهوری اسلامی است که ناسیونالیستها مبلغ آن شده اند. مردم باید هشیار باشند در مکتب همین اسلام میانه رو تمام تروریستها آموزش دیدند و اکنون شاهد فجایع منطقه و حتی دنیا بوسیله این جریانات تروریست اسلامی هستیم.
مردم برای مقابله با اسلام سیاسی تروریست لازم نیست دست به دامن اسلام “میانه رو” کمتر تروریست بشوند. باید کل جریانات اسلامی از هر دو قطب سنی و شیعه آن را از جامعه جارو کرد، تا مردم بتوانند به عنوان شهروندان آزاد زندگی کنند. حزب دمکرات و اصلاح طلبان حکومتی و حاشیه حکومت و دنباله روی ابراهیم علیزاده از آنها برای لانسه کردن یک نوع اسلام ” میانه رو” میتواند آینده جامعه را با خطر بیشتری مواجه کند.
جنبش چپ و کمونیستها و انسانهای آزادیخواه و مسئول باید این خطر را جدی بگیرند و در مقابل آن سنگربندی کنند. شکست داعش و سلفیها و اسلامیهای میانه رو و تندرو …. کار ما کمونیستها و مردم و جنبشهای کارگری و آزادیخواهانه است. عروج قطب سوم در مقابل دو قطب اسلام سیاسی از هر نوعش، باید پرچم انسان متمدن و فارغ از مذهب و ملیت باشد.