ناصر اصغری: گزارش Oxfam گمراه کننده است

گزارش امسال مٶسسه به اصطلاح خیره آکسفام درباره شکاف فقر بین ثروتمندترین‌ها و فقیرترین‌ها، همزمان با نشست سالانه داووس که آکسفام از آن بعنوان نشست سران دولتها و businessmen (شما بخوانید سرمایه‌داران) نام می‌برد، منتشر شد. این گزارش بر مبنای لیست مجله فوربز نام ۸ نفر از ثروتمندان دنیا، بعنوان ثروتمندترین افراد، منتشر کرده که دارائی‌هایشان روی هم به اندازه دارائی نصف مردم دنیا که فقیرترین‌ها هستند، می‌باشد. این نصف فقیر ۳.۶ میلیارد نفر گزارش شده است.

در این لیست نام تعدادی که سالهاست رسانه‌های گروهی از آنها چهره‌های خوشنامی درست کرده‌اند که گویا ثروتشان حاصل زرنگی و پشتکاری خودشان بوده. از بیل گیتس بعنوان یک شاگرد ترک تحصیل کرده در دوران دبیرستان یاد می شود و از او چهره ای می‌سازند که گویا بخش زیادی از ثروتش را هزینه کمک به فقرا و تحصیل آنها می‌کند. مارک زاکربرگ که گویا فیسبوک را تک و تنها به خانه من و شما می‌آورد و چندی پیش حلوا حلوا کردند که کل دارائیش را بخشیده است. کارلوس سلیم نازنین که یک تنه با رساندن خدمات تلفنی و “ارتباط از راه دور” به مردم مکزیک، همه را خوشبخت کرده، اما با انتخاب ترامپ بیچاره ۵ میلیارد دلار ضرر کرده؛ و چند تن دیگر از این آدمهای ظاهرا نازنین و بقول بیوگرافی کوتاهشان در فوربز “میلیاردر خودساخته”، (کسانی که ظاهرا با زرنگی از هیچ به میلیاردها دلار ثروت رسیده اند)!

 

آکسفام برابری می خواهد

در این مطلب گزارش آکسفام هدف اعتراض من نیست. هدف نقد راه حل آن است. آکسفام یک مٶسسه خیره دیگری در میان صدها و هزاران مٶسسه خیره است که مثل همه اینگونه مٶسسات مشکلی با دنیای وارونه ندارد. کاهش این همه نابرابری می‌خواهد. مٶسسات مثل آکسفام، همراه با کسانی مثل توماس پیکتی، البته یک رگه نسبتا ضعیفی از طرفداران نظام سرمایه‌داری اند که در چند سال گذشته به این همه فقر و نابرابری و عدم پرداخت مالیات متناسب با ثروت بعضی‌ها اعتراض داشته‌اند. یک نوع “برابری” می‌خواهند که در آن اگر ثروت این ۸ نفر را به فرض با نصف جمعیت فقیر دنیا تقسیم کنیم، مشکل حل است!

من روز ۱۸ ژانویه ۲۰۱۷ و با مراجعه به لیست فوق در مجله فوربز دارائی این ۱۰ نفر را محاسبه کردم که روی هم می‌شود ۵۷۶.۱ میلیارد دلار. اگر این ثروت را با جمعیت ۳.۶ میلیاردی فقیر ذکر شده تقسیم کنیم، به هر نفر چیزی حدود ۱۶۰ دلار می‌رسد. با این تقسیم ثروت فرضی، متوسط دارائی افراد فقیر، به احتساب دارائی که هم اکنون دارند، می‌شود چیزی حدود ۳۲۰ دلار. آیا واقعا مسخره نیست اگر فکر کنیم با دادن ۱۶۰ دلار به هر آدم فقیر و محتاجی در این دنیا مشکل حل می‌شود!؟ اگر با عینک آکسفام و فوربز به دنیا نگاه کنیم، حتی با فرض تقسیم این دارائی بین فقرا، باز در میان این ۳.۶ میلیارد نفر ۸ نفری پیدا می‌شوند که با شروع از سرمایه ۳۲۰ دلاری در ۴ و یا ۵ سال به یک چنین ثروتی می‌رسند و این دور باطل تا ابد ادامه خواهد یافت. چون که در عالم واقع آکسفام و فوربز، ثروتهای مارک زاکربرگ و بیل گیتس دقیقا اینچنین به دست آمده‌اند.

اما آکسفام خود می‌گوید که “برخلاف تصور عمومی، بیش از نیمی از “سوپرثرتمندان” نه “میلیاردر خودساخته” هستند. یعنی بیشی از نیمی از آنها ثروتشان از زرنگی و ذکاوت خودشان نیست. اما بعد از گفتن این نیمه واقعیت، ترمز دستی را میکشد و آدرس غلط می‌دهد. می نویسد بر اساس تجزیه و تحلیل آکسفام، ثروت بسیاری از آنها یا از طریق ارث بردن به آنها رسیده و یا پولشان در صنایعی در جریان است که مستعد فساد و ارتباط دوستانه و رفیق بازی است. (پائین تر به این مسئله برخواهم گشت که چگونه می شود این همه ثروت به هم زد.)

 

پس کو آن لیست سیاه تر؟

آکسفام و فوربز نابرابری را بر مبنای لیست تعدادی که ظاهرا ثروتهایشان شفاف است و قابل بررسی؛ و ما چیزی از پولی را که در اسنادی مانند “اسناد پاناما” رو شدند و یا در بانکهای سوئیسی و غیره با اسامی مختلف قایم شده‌اند، در گردش‌اند و چیزی از آن نمی‌دانیم، توضیح می دهند و گزارش تنظیم می‌کنند. در این لیست اسم افرادی مثل مثلا معمر قذافی که هنگام مرگ معلوم شد با نام‌های مختلف ثروتی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار در بانکهای مختلف مخفی کرده بود، نمی‌بینیم. در این لیست اسم کسانی مثل حسنی مبارک که هنگام انقلاب مصر معلوم شد حداقل ۸۰ میلیارد دلار ثروت دارد، نیست. اسم کسانی مثل پوتین که تمام ثروت بادآورده روسیه زیر دست اوست، قرار ندارد. اسم خامنه‌ای و رفسنجانی وجود ندارد که ثروت زاکربرگ نصف ثروت آنها هم نیست. قاتلانی که خون مردم چندین کشور را در شیشه کرده‌اند. جانیانی که دستمزد چندین برابر زیرخط فقر کارگران را هم پرداخت نمی‌کنند. کو نام عضوی از خانواده سعود که خرید یک قایق یک میلیارد دلاری فقط یک رقم از سرگرمی‌هایشان بود؟ کو نام آن سرمایه‌دار هندی که فقط خانه‌اش یک میلیارد دلار ارزش دارد؟ اینها دیگر ثروتهایی نیستند که بشود جلو مردم نمایش داد و با صاحبان آنها عکس گرفت.

این یک بخش از سیاهی جامعه سرمایه‌داری است. بخش دیگرش این است که با وضعیتی که جامعه را در آن انداخته‌اند، می‌گویند در عرض ۲۰ تا ۲۵ سال آینده جهان شاهد اولین تریلیاردر (دلار) خواهد بود. یعنی هزار میلیارد دلار. (آکسفام در یکی از نوشته‌های مربوط به گزارش خود درباره تریلیاردر نوشته است که یک تریلیاردر باید روزانه ۱ میلیون دلار برای ۲۷۳۸ سال خرج کند تا این مقدار ثروت تمام شود.) بانک بین المللی “کردیت سوئیس” در گزارشی تحت عنوان Global Wealth Report نوشته بود که جهان در طی دو نسل آینده، شاهد ۱۱ تریلیاردر خواهد بود.

 

افشاگری به صرفه نیست

به صرفه نیست که همه ثروتهای همه جنایتکاران رو شوند. زمانی که می‌خواستند دنبال ثروت خامنه‌ای بیافتند و فقط پیدا کنند که ثروت واقعی بیت رهبریشان چقدر است، جناب باراک اوباما آن را وتو کرد که چنین نشود. چرا؟ برای اینکه نمی‌خواست روابط آنها با آمریکا خصمانه‌تر شود! به صرف نیست معلوم شود پوتین و خامنه‌ای چقدر ثروت دارند، حتی اگر با اربابان فوربز شبانه روز دست به یقه باشند. به صرف نیست که ثروت کسانی که هر روز گردن چند نفر را می‌زنند رو شود، چرا که اینها از نزدیکترین دوستان اوباما و کلینتون و بوش هستند. به صرفه نیست که ثروت خانواده راکفلر رو شود، چرا که کمپانی ایشان در روز روشن به روی کارگران اعتصابی آتش گشود و در همان لحظات اول چندین کودک و پیر و جوان را قتل عام کردند. به صرفه نیست که جامعه بداند انباشت پول و ثروت حاصل نه ذکاوت، بلکه در وهله اول حاصل قتل و جنایت و سرکوب و توحش است.

هر کدام از این حکومتهایی که جنایت و کشت و کشتار پیشه شان است، چند نفر مثل بابک زنجانی دارند که بقول وکیل مدافعش اگر جواب تلفنش را نمی‌داد بازار سهام بالا و پائین می‌شد. آیا اردوغان خیلی کمتر از اینها ثروت به هم زده است؟ آن خانواده دائی بشار اسد که نصف صنعت و اقتصاد سوریه در دستان او بود و یکی از مسئولین مستقیم قتل عام بیش از ۴۰۰ هزار نفر در آن کشور است، کجای لیست قرار می‌گیرد؟ اینکه حتی نام دشمنان خونین خود را هم مخفی میکنند، نه از این سر است که آنها ثروتی ندارند؛ بلکه آن وقت همه چیز رو می‌شود و نام جانیانی به میدان می‌آید که نمی‌توانند برای مردم دست تکان دهند و با پول و دارائی خود عکس بگیرند.

 

دنیای واقعی آدمهای خوشنام لیست فوربز و آکسفام

وقتی که نام ثروتمندان لیست فوربز را مرور کنید، جملگی کسانی هستند که ظاهرا از صفر شروع کرده‌اند. مثلا با یک اختراع به یک چنین ثروتی رسیده‌اند. اصلا یک کلمه از اینکه هر کدام از این افراد دارای حداقل چندین هزار کارگر هست که در بدترین شرایط کاری، برای حداقل دستمزد کار می‌کنند. که هر روز باید برای بالا نگه داشتن سود مٶسسه این آقایان زندگی با ترس از خطر اخراج را عادت کنند.

اساسا کسانی مثل گیتس و راکفلر و کارنگی و غیره و غیره نه بعنوان مالتی میلیاردرهائی که خون کارگران خود را در شیشه کرده‌اند معرفی می‌شوند؛ بلکه عنوانشان philanthropist است. یعنی “بشردوست” و “خیرخواه”!

در روایت رسانه‌ای، زندگی افراد مثل بیل گیتس و مارک زاکربرگ هم مثل زندگی کارگرانشان است. وقتی که از گیتس در رسانه‌ها حرف زده می‌شود، بخش عظیمی تبلیغات حول مٶسسات خیره‌ای است که او و همسرش راه انداخته‌اند. خفقان می گیرند که به این اشاره کنند که از آن سالی که به اصطلاح مٶسسه خیره “گیتس” افتتاح کردند تا بحال ۲۰ درصد بر دارائی‌اش افزوده شده است. همسر بیل گیتس در مصاحبه‌ای که از رادیو سراسری کانادا پخش شد، می‌گفت وقتی که ایشان آشپزی می‌کند، بیل سالاد درست می‌کند و بعد ظروف را جمع کرده و می‌شوید. می‌گفت که یک روز او بچه‌ها را به مهد کودک می‌برد و روز بعد بیل! به این روایت که می‌نگری، آدم خودش را می‌بیند و دلش به حال خانواده گیتس هم می‌سوزد. حالا او ۸۹ میلیارد دلار (۸۹ هزار میلیون دلار) پول دارد، من و شما بعنوان کارگران تولید کننده مایکروسافت و ویندووز و ووردس هم بطور متوسط ۶۰ هزار دلار بدهکار!

تبلیغ می‌کنند که صاحب IKEA در یک آپارتمان یک خوابه در سوئد زندگی می‌کند و وسیله نقلیه‌اش یک دوچرخه است که احتیاج به تعمیر دارد. چیزی از اینکه هزاران نفر را با حداقل دستمزدی بکار گرفته است که نمی‌شود حتی شکمی را هم با تغذیه‌ای مناسب با این دستمزد سیر کرد، نمی‌گویند!

شما هم به لیست ثروتمندانی نگاه کنید که ظاهرا دارائی شان روشن و شفاف و بقول انگلیسی transparent است. من لیست ده نفر از ثروتمندترین افراد در کانادا را در گوگل جستجو کردم که ببینم ثروتشان در برابر ثروت این همه آدم شریف که دارند شب و روز می‌دوند و هنوز هفتشان گرو هشتشان است، چه میزان تفاوت دارد. بیشتر آنها ثروت سال ۲۰۱۶ شان نزدیک به ۲۰ درصد نسبت به ثروت سال پیش افزایش پیدا کرده. رادیو سی بی سی، رادیو سراسری کانادا، بر مبنای گزارشات آکسفام نوشته بود که ثروت ۲ تن از ثروتمندترین افراد در کانادا برابر با ۳۰ درصد (بخش فقیرتر) جمعیت کل کشور است. در همین مدت و با احتساب ثروت‌های چندین ده میلیاردی همین افراد، هر کانادائی از هر یک دلاری که درآمد داشته، هزینه‌اش یک دلار و ۶۷ سنت بوده. این “خوشنامان محترم” که جملگی از دوستان بسیار نزدیک سیاستمداران پارلمانی این کشور هستند، خون مردم این جامعه را تو شیشه کرده‌اند.

آکسفام و فوربز و دیگر مٶسسات و رسانه های دولتی که رسما اعلام می کنند “سرمایه‌داری احتیاج مبرم به رفرم دارد” ثروت و دارائی افرادی که اسامی‌شان را اعلام می‌کنند، شفاف فرض می‌کنند و یا بهتر است بگویم می‌خواهند به ما بقبولانند که چنین فکر کنیم. اما واقعا کسی نمی‌داند دارائی و ثروت واقعی این سوپرمیلیاردرها چقدر است. گزارش و تحلیلهای منتشر شده اساسا با آنچه که قابل دسترس است گزارش می‌شود. هر انسانی که کوچکترین توجهی به سیاست می‌کند، هر روزه اینجا و آنجا می‌شنود که این افراد چگونه پولهایشان را با حسابهای بانکی مختلف و با اسامی مختلف و کلک و غیره قایم می‌کنند.

 

دارائی میلیارد دلاری چگونه به دست می آید؟

باید با این دروغ که گویا دارائی میلیارد دلاری حاصل زرنگی صاحبان این دارائی است؛ یا ارثیه است؛ و یا حاصل دوز و کلک و بند و بست و رابطه غیرقانونی با فلان سیاستمدار است، برای همیشه تسویه حساب کنیم. هیچ زمانی و تحت هیچ شرایطی – جز با بلیطهای بخت آزمائی که هر از چندگاهی می‌شنویم یکی دو نفر یک پولی در حدود مثلا ۱۰ میلیون دلار برنده شده‌اند، که آنهم در مقایسه با آنچه که اینجا مورد بحث است، چیزی نیست، کسی ثروت هنگفتی اینگونه که ما امروزه شاهدش هستیم و صدای آکسفام را هم در آورده است، نمی‌شود. فقط کار لشکری که دستمزدشان کفاف سه وعده غذا هم نمی‌دهد (و در سالهای اخیر حتی نپرداختن همان دستمزدها هم رواج یافته است)، بر دارائی و ثروت بیل گیتها می‌افزاید. گزارش آکسفام می‌گوید که از هر ۱۰ نفر در جهان، یک نفر با درآمدی ۲ دلار در روز زندگی می‌کند. از کار زنان در ویتنام می‌گوید که هفته‌ای ۶ روز و روزی ۱۲ ساعت با دستمزدی کمتر از یک دلار در ساعت کار و برای مالتی میلیاردهای لیست فوربز کالا تولید می‌کنند. مارکس در فصل ۳۳ جلد اول کاپیتال، (ترجمه جمشید هادیان)، درباره سرمایه می‌نویسد: “ویکفیلد کشف کرد که در مستعمرات صاحب پول، صاحب وسایل زندگی، ماشین‌آلات و سایر وسایل تولید بودن، مادام که جزء مکمل این چیزها یعنى کارگر مزدی، آن شخص دیگر، آنکه مجبور است جسم خود را آزادانه بفروشد، پیدا نشده، کسى را «سرمایه‌دار» نمى‌کند. [بعبارت دیگر] کشف کرد که سرمایه شیئ نیست، بلکه رابطه [یا مناسبت]ی اجتماعى است که بوساطت اشیا برقرار مى‌شود.”

هر کس مثل بیل گیت و راکفلر و غیره، اگر پولی داشته باشد و آن را در گاوصندوق خانه‌اش بگذارد، یک عباسی هم بر آن افزوده نخواهد شد؛ مگر اینکه آن را بعنوان سرمایه در گردش بیاندازد و با این کارش بخشی از کار کارگرانش را تصاحب شود.

توضیح اینکه گردش سرمایه چگونه است، و چگونه نتیجه آخر پروسه تولید استخراج پول بیشتر است، و این پول نه حاصل مواد خام صرف، بلکه کار کارگر و تغییر و قابل استفاده کردن مواد خام و طبیعی با کار کارگر است، هدف این نوشته نیست؛ اما همان اشاره به کار کارگران ویتنامی و همین یک نقل قول از مارکس باید را مسئله کمی روشن کرده باشد.

و بالاخره هدف این نوشته، نه توضیح کارکرد سرمایه‌داری، بلکه در لابلای اشاره به یکسری فاکتها و واقعیات دنیای امروز، نقد جریانات و مٶسساتی است که می‌خواهند با زدن سر و ته واقعیات دنیای امروز، کل سیستم آدمکش سرمایه‌داری را نجات دهند و مسئله را به نابرابری در پرداخت مالیات و درآمد “خارج از اخلاق” یکسری از افراد خلاصه کنند.

۲۰ ژانویه ۲۰۱۷

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *