با سقوط بشار اسد یکی دیگر از سفاکترین دیکتاتورهای تاریخ از صحنه سیاسی منطقه حذف شد. با فرار بشار اسد به روسیه، مردم ایران نیز مانند مردم سوریه غرق در شادی شدند. برای مردم ایران، سقوط اسد بشارت دهنده سقوط خامنه ای است که همراه بشار اسد دستش به خون مردم بپاخاسته سوریه آغشته است. مردمی که ۱۳ سال پیش بپاخاستند تا از شر دیکتاتور سوریه رها شوند. دیکتاتوری ساقط شده است که انقلابشان را با کمک و حمابت بیدریغ جمهوری اسلامی، که خود در کشتار مردم ایران ید طولائی دارد، با قساوت تمام در هم کوبید. فروریختن بمبهای بشکه ای بر سر مردم، حمله شیمیایی، ویرانی بخش اعظم کشور، بیش از پانصدهزار نفر کشته و نزدیک به ده میلیون نفر آواره و بیخانمان، و حبس و شکنجه دهها هزار نفر زندانی در سیاهچالهای مخوف، ثمره توحش مشترک جمهوری اسلامی و دولت بشار اسد در دوره بعد از انقلابات بهار عرب است. فروپاشی حکومت اسد در واقع فرو ریختن بخشی از ماشین سرکوب و کشتار جمهوری اسلامی نیز هست.
در سطح منطقه ای سقوط اسد ضربه مهلک دیگری به نفوذ جمهوری اسلامی است. “محور مقاومت” در استراتژی منطقه ای جمهوری اسلامی نقش حیاتی داشت. بعد از حماس و حزب الله، بشار اسد به مثابه رکن دولتی این محور جنایت اسلامی نقش مهمی ایفا میکرد. از نظر جمهوری اسلامی، سوریه استان ۳۵ ام محسوب میشد که نباید از دست برود و در همین جهت حکومت اسلامی برای نجات بشار اسد از انقلاب مردم سوریه، دهها میلیارد دلار هزینه کرد و سپاه قدس را به کمک او فرستاد تا مردم بپاخاسته سوریه را باهم کشتار کنند.
تا آنجا که به مساله فلسطین مربوط میشود نیز سقوط اسد تحول مثبتی است. خامنه ای دولت سوریه و بشار اسد را “خط مقدم مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی” میدانست. با سقوط بشار اسد این خط مقدم در هم شکسته است، محور مقاومت فروپاشیده است، جمهوری اسلامی بیش از پیش در منطقه منزوی شده است، و در نتیجه فضای تقابل نیروهای اسلامی و جریانات دست راستی در اسرائیل، که آن روی سکه و ورژن یهودی فاشیسم اسلامی هستند، هم تنگتر شده و زمینه برای نیروهای چپ، مترقی و سکولار در منطقه فراهم شده است تا در مقابل جریانات اسلامی و نیروهای دست راستی حاکم در اسرائیل، مجددا برای راه حل انسانی مساله فلسطین، برای طرح دو دولت به میدان بیایند.
سقوط بشار اسد با پیشروی برق آسای نیروهای مسلح مخالف بشار اسد و در راس آنها “هیئت تحریرشام” رخ داد. دولت ترکیه در تجهیز و تسلیح بخش مهمی از این نیروها نقشی اساسی داشت اما زمینه و شرایط سقوط اسد و حتی فعال شدن دولت ترکیه را تضعیف سه حامی اصلی دولت اسد فراهم آورد. روسیه که در باتلاق اوکراین دست و پا میزند عملا پشت اسد را خالی کرد. زیر پای جمهوری اسلامی در ایران داغ است و شبح سرنگونی مدام بالای سرش چرخ میزند و خودش به ناجی احتیاج دارد. حزب الله هم در وضعیتی است که نمیداند پیکر نیمه جانش را چگونه نجات دهد و از حامی اصلیش یعنی جمهوری اسلامی هم کاری ساخته نیست. و بالاخره اسد سقوط کرد چون در میان مردم سوریه منفور بود و حتی ارتش او هم حاضر نشد برای حفظش کاری انجام دهد. در چنین شرایطی بود که جریان اسلامی هیئت تحریر شام البته در قالبی جدید و با کمک دولت اردوغان توانست میداندار سقوط اسد شود.
هیئت تحریر شام یک جریان اسلامی است و به صرف ایدئولوژی اسلامیش پتانسیل بالایی برای اعمال احکام اسلامی ضدانسانی بر زندگی مردم و پایمال کردن حقوق مردم دارد اما اظهارات و رفتارهای تا کنونیش حاکی از این است که میداند برای جاری کردن احکام اسلامی با موانع سیاسی و اجتماعی در سوریه و در منطقه مواجه است و از همین الان مجبور شده است به مردم اطمینان دهد که قصد ندارد طوری رفتار کند که مردم از جریانات اسلامی انتظار دارند.
مهمترین و اصلی ترین مانع در مقابل جریانات اسلامی چه شیعی و چه سنی، شکستهای سنگینی است که اسلام سیاسی در منطقه متحمل شده است. جدا از اینکه در سالهای گذشته در افغانستان و عراق و سایر کشورهای منطقه فضای اجتماعی سرشار از مقاومت در مقابل تعرض اسلام به زندگی مردم بوده است، در ایران انقلاب بزرگی برای ساقط کردن حکومت اسلامی و پایان دادن به دخالت قوانین اسلامی در زندگی مردم در جریان است که مایه امید میلیونها انسان در منطقه شده است. انقلابی که نشان داد که دوره پارادایم “زن زندگی آزادی” آغاز شده است و فضا برای یکه تازی جریانات اسلامی بسته شده است. حتی سرسختترین جریانات متحجراسلامی هم با رصد کردن انقلاب مردم ایران علیه حاکمیت اسلامی متوجه موج قدرتمند مقاومت و مبارزه علیه تحجر اسلامی شده اند. رفتار تاکنونی تحریر شام نشان میدهد که میداند دوران یکه تازی اسلام سیاسی پایان یافته است. ژستهایی که تحریر شام می گیرد فقط خدعه سیاسی برای تثبیت قدرت نیست. نشانه ای از موقعیت نزار نیروهای اسلامی در منطقه و قدرت مردم سکولار علیه جریانات اسلامی است. تعجب آور نیست که هیئت تحریر شام، بقایای داعش که راه انداختن بازار فروش زنان به عنوان برده را در کارنامه جنایتکارانه اش دارد، امروز مجبور شده است اعلام کند دخالت در نوع پوشش زنان ممنوع است!
علیرغم همه اینها، با توجه به ماهیت اسلامی نیروهای جایگزین بشار اسد، با توجه به نقش دولتهای ارتجاعی منطقه و قدرتهای جهانی از جمله آمریکا و روسیه برای تامین حضور خود در آینده سیاسی سوریه، آینده مردم سوریه در ابهام است. اما آنچه روشن است این واقعیت است که با پایان دیکتاتوری بشار اسد، زیر پای جمهوری اسلامی به مثابه راس اسلام سیاسی در منطقه تماما خالی شده است و عملا یک مانع مهم در مقابل نیروهای انقلابی و سکولار منطقه در هم شکسته است. این شرایط زمینه مساعدی برای مقابله فعال نیروهای سکولار و مترقی در سوریه در برابر هر نوع اسلامگرائی حاکمین تازه فراهم میکند.
سقوط بشار اسد بی تردید مردم ایران را در موقعیت بسیار مناسبی برای ادامه انقلاب زن زندگی آزادی قرار داده است. انقلابی که با پیروزیش شهروندان ستمدیده سوریه که تشنه رهایی از هر نوع دیکتاتوری از جمله دیکتاتوری اسلامی هستند را در موقعیت بهتری قرار میدهد تا برای استقرار نظامی مبارزه کنند که در آن سکولاریسم، آزادی، برابری و رفاه همه شهروندان قانون حاکم بر جامعه باشد.
حزب کمونیست کارگری ایران
۲۰ آذر ۱۴۰۳، ۱۰ دسامبر ۲۰۲۴