دولت روحانی در آخرین تلاش مضحکش برای راه انداختن اقتصاد، لایحه اصلاحی بجامانده از احمدی نژاد را به مجلس داده است تا تصویب شود. امیدشان اینست که با حذف هرچه بوی حقوق کارگری میدهداز قانون کار، سرمایه گذاران خارجی را تشویق کنند که به این اقتصاد لعنتی کمک کنند که نفس بکشد و از جا بلند شود. در این لایحه اصلاحی کذایی اخراج کارگران تماما در اختیار کارفرمایان قرار میگیرد، چتر ناچیز تامین اجتماعی از سر همه کارگران برداشته میشود، و افزایش دستمزد در حد همین چند درصد ناچیز هم به “شرایط اقتصادی” خوب مشروط میشود. تصور کنید که وضعیت کارگری که بدون این اصلاحیه اینچنین است که می بینیم، با اجرایی کردن چنین اصلاحیه ای به چه روزی در می آید.
البته اینها خود میدانند که چنین تعرضی به کارگران کار ساده ای نیست و عملی کردن اینها در واقع آرزو و خواب و خیال حکومت های کثیف اسلامی است. احمدی نژاد میخواست با این اصلاحیه جمهوری اسلامی را وارد بازار جهانی کند. و روحانی میخواهد وعده های برجام کذاییش را عملی کند. لایحه احمدی نژاد از ترس گسترش اعتراضات کارگری به تاقچه دولتش بازگردانده شد تا به همراه خود او به پستوی فراموشی فرستاده شود. روحانی نیز خوابیده عوعو میکند. هم میخواهد خود را طرفدار اعتدال و رفاه و بهبود معرفی کند، و هم ناچار است برای جلب توجه سرمایه داران مفتخور، از کیسه فی الحال فقیرانه کارگران مایه بگذارد. از همین روست که با بلند شدن اولین اعتراض تشکلهای کارگری، معاون روحانی نوبخت گفت که امکان پس گرفتن لایحه اصلاح قانون کار وجود دارد. و اگر تشکلهای کارگری (که البته منظورش اینجا شوراهای اسلامی است) بخواهند، بخاطر احترامی که دکتر روحانی به قشر کارگر قائل است!، لایحه را پس خواهیم گرفت! یعنی هم میخواهند به کارگران حمله و تعرض کنند و هم تلاش میکنند که کارگران متوجه نشوند که از جانب “دکتر” مورد حمله قرار گرفته اند!
این وسط شوراهای اسلامی حکومت هم که آنها نیز قرار است از صحنه قانون کار کنار گذاشته شوند تا اسلامی بودن قانون کار از انظار نهادهای بین المللی مخفی بماند، تلاش میکنند کارگران را به دفاع از قانون کار فعلی بکشانند. گویا قانون کار را باید محکم چسبید و از آن صیانت کرد. همانگونه که برخی تشکلهای مستقل کارگری اعلام کرده اند تمام این طرفها بوی گند میدهند. هم قانون کار، هم اصلاحیه کذایی اش و هم مدافعین دو طرفش بوی تعفن میدهند.
کارگران اکثریت جامعه اند
این روزها بحثی میان این دوطرف را میخواندم که نکاتی در آن برایم جالب بود. یک “کارشناس تامین اجتماعی” که از اصلاحیه قانون کار دفاع میکند برای محکم کردن استدلالش نکته جالبی را مطرح کرده بود. او میگوید “به اقرار وزارت کار بیش از ٧٥ درصد کارگران به صورت موقت مشغول کار هستند و خود این مساله با روح کلی قانون کار در تناقض است. این اعتراضی که تشکلهای کارگری مطرح میکنند، اعتراض به یک مساله خاتمه یافته است و به نظر من به جای شعار و درگیر شدن در فضای احساسی باید مطالبات اصلی خود را پیگیری کنند”.
استدلال بسیار جالبی است. برای دفاع از اصلاحیه قانون کار میگوید قانون کار ربطی به اکثر کارگران ندارد بنابرین کنار بایستید و بگذارید هر طرحی میخواهند پیاده کنند! این که اکثریت کارگران از قانون کار حکومت کنار گذاشته شده اند یک اعتراف مهم است که باید توی سر کل حکومت و جناحها و مدافعینش زد. اما در عین حال کارگران نباید اجازه دهند که به این بهانه ذره ذره بی حقوقی کارگران را رسمیت دهند. کارگران باید با مشاهده قدرت اعتراض خود که چنین لایحه کثیفی را زمین گیر کرده اند، متحدانه تر وارد کارزار شوند و این دولت را نیز از کرده خود پشیمان کنند. و خواهند کرد.
اما اظهار نظر بعدی در میان حکومتی ها هم که توجه مرا جلب کرد، جالب بود. یک “فعال کارگری” که احتمالا از شوراهای اسلامی است میگوید “قاطبه ملت از قشر کارگر است. بیش از ١٣ میلیون نفر تحت پوشش مستقیم بیمه کارگری هستند و با در نظر گرفتن خانواده آنها تخمین زده میشود که نزدیک به ٥٠ میلیون نفر از جمعیت کشور تحت تاثیر قوانین کار قرار دارند، این یعنی بیش از ٦٠ درصد جمعیت کشور. قانون کار بعد از قانون اساسی فراگیرترین قانون کشور است، روی میل تشکیل به خانواده، فرزندآوری و رفتارهای ناهنجار، بزهکاری و … تاثیر میگذارد. چگونه قبل از سنجیدن نظرات کارگران به خود اجازه میدهند که چنین لایحهای را به مجلس ببرند؟؟”
این اعتراف هم جالب و مهم است. اگر منظور و نیت این جناب را که وقتی میگوید “سنجیدن نظرات کارگران” منظورش شوراهای اسلامی است نادیده بگیریم و صورت ظاهر حرفش را بگیریم اعتراف مهمی است. اکثریت جامعه را کارگران تشکیل میدهند و هر دولتی باید بداند که وقتی قانونی وضع میکند که به کارگران مربوط است، با اکثریت جامعه طرف است. این را ما کارگران خود باید بروشنی بدانیم و آویزه گوش کنیم. ما نه فقط اکثریتیم بلکه اهرمهای اصلی جامعه را در دست داریم. و اگر چنین است چرا نباید هم این قانون و هم تمام قوانینی که ضد انسانی و ضد کارگری هستند را بهمراه ارگانها و سیستم و دستگاه مدافعش به زباله دان انداخت؟
در یک کلام جنگ و کشاکش در میان حکومتی ها در وافع انعکاس آشکار قدرت ماست. ترسشان را از تک تک کلمات و حرکات و وجناتشان میشود دید. همین را باید بچسبیم و محکم از حقوق انسانی خود دفاع کنیم. اصلاحیه قانون کار را با خود قانون کار و شوراهای اسلامی باید دور انداخت. و اجازه نداد که یواشکی با ساخت و پاخت با شوراهای اسلامی در پشت پرده، حقوق کارگران را بیش از این پایمال کنند. باید با اعتماد به نفس از شرایط انسانی کار، دستمزدهایی با استانداردهای بین المللی، حق تشکل و حق اعتصاب در قدم اول دفاع کنیم. و در قدمهای بعدی تلاش کنیم خودرا از شر کل این جماعت مفتخور ضد کارگر و ضد انسانی سرمایه دار هرچه سریعتر خلاص کنیم.