جدید ترین

اوضاع حکومت بعد از مرگ رئیسی- مهران محبی

رئیسی مرد و مردم بر خبر مرگش رقصیدند.خامنه‌ای بعد از ساعت‌ها از پنهان‌کردن مرگ هیئتی از جانیان حکومتی در وحشت از به خیابان آمدن وسیع مردم و به‌خصوص جوانان انقلابی، باوجوداینکه از مرگ رئیسی و همراهانش مطمئن بود، با خدعه و نیرنگ برای عوام‌فریبی نمایشدست‌به‌دامن خدای دروغینش برای بازگرداندن سالم جلاد به آغوش به‌اصطلاح ملت را اجرا کرد؛ ولی با دادنوعده به‌وجودنیامدن خللدر کار اداره دولت، خبر مرگ رئیسی را بروز داد.

اما مردم و مخصوصاًخانواده‌های داغدار و دادخواه منتظر ابلاغ رسمی خبر مرگ جلاد نماندند و با شنیدن خبر سقوط هلیکوپتر حامل رئیسی و دیگر جنایت‌کارانهمراهشیک‌پارچه به هیجان آمدند و خوشحالی را بر جامعه حاکم کردند. جوانان هر جا که مجال یافتند فضای محلات شهرها را باترقه‌بازی و نورافشانی شاد کردند. مادران داغدار آهنگ شاد گذاشتند و رقصیدند و کابوس خامنه‌ای و حکومتشرا عمیق‌تر کردند.

به‌این‌ترتیبمردم و به طور برجسته‌ترخانواده‌های دادخواه به عهدشان وفا کردند کهگفته بودند: “شما بر مرگ عزیزان ما شادی می‌کنید، ما نیز در فردای سرنگونی‌تان بر گورتان خواهیم رقصید” و امروزبا این که هنوز حکومت سرنگون نشدهاست در برابر چشمانبهت‌زدهخامنه‌ای و بقیهجنایت‌کاران بر گور قاتلان به هلاکت رسیده می‌رقصند.

خامنه‌ای و کل حکومتبحران‌زده‌اش حالا با درماندگی رقص خانواده‌های داغدار و همه مردم تشنه سرنگونی رژیم، بر گور جلاد و قصاب شصت و هفت را نظاره می‌کنند و به یافتن راهی برای گذر از بحران تازه به وجود آمده می‌اندیشند.

مرگ رئیسی اگر در شرایط ده سال پیش اتفاق می‌افتاد، شاید؛ مانند زهرخور کردن احمد خمینی و زیر آب‌کردن سر رفسنجانیپی‌آمد و بحران جدی برای رژیم به دنبال نمی‌آورد. رئیسی مانند رفسنجانی شخصیت تأثیرگذاری در سرنوشت جمهوری اسلامی نبود، بلکه تنهایک‌مهرهجنایت‌کار و آدمکش و نماد اعدام حکومت و درعین‌حالگوش‌به‌فرمانخامنه‌ای بود، اما در اوضاع کنونی حکومت، مرگ کسی مانند رئیسی نیز برای رژیم بحران‌آفرین و خطرسازمی‌شود.

امروز رژیم زیر فشار انقلابیاست که فعلاً در عرصه‌هایی غیر از خیابان جریان دارد و مرگمهره‌ای مانند رئیسیمی‌تواند به بهانه‌ای برای بازگشت انقلاب به خیابان تبدیل شود. شادی و رقص عمومی بر گور جلادان تازه به هلاکت رسیده جنبه‌ای از مبارزات مردم برای سرنگونی حکومت است که در این مقطع که سران کثیف دولت‌های غربی و سازمان‌هایبین‌المللی مدعیدمکراسی با دهن‌کجی به مردم ایران به مناسب هلاک‌شدن رئیسی پیام تسلیتمی‌فرستند،باز هم توجه جهان را به در جریان بودن انقلاب برای پایان‌دادن به حکومت و قاتلانی که رئیسی نماد آن بود، جلب کنند.

نفرت و انزجار مردم از حکومت اسلامی که این بار به شیوه رقص و شادی برای مرگ رئیسی جنایت‌کار در ابعادی گسترده و عمومی توجه جهان را مجدداً به خود جلب کرد، باعث شد که سران دولت‌هایمماشات‌گر دنیا با جمهوری اسلامی را در همان حد ارسال پیام تسلیت منکوب کند و جرئت حضور در مراسم خاک‌سپاری قاتلان مردم را نیابند.

تا اینجا حاصل این نوع از مبارزه مردم علیه حکومت، جلوه‌ای از انزوای سیاسی و دیپلماتیک رژیم در جریان به گور سپردن نماد اعدام وجنایاتش علیه مردم ایران بوده و مرگ رئیسی را برای جمهوری اسلامی تبدیل به بحرانی همه‌جانبه کرده است. از طرفی خود مردم روحیه و انرژی جدیدی برای ادامه قدرتمندترانقلاب گرفته‌اند، از طرف دیگر انزوای سیاسی بین‌المللی رژیم را عیان‌تر ساخته و از جنبه دیگری تشتت و چنددستگی میان باندهای جناح اصول‌گرایان را تشدید خواهد کرد.

خود خامنه‌ای نیز به‌خوبی متوجه شدت‌گیریبحران‌هایش شده است.بعد از چند روز از مرگ رئیسی هنوز نتوانسته است پاسخ قانع‌کننده‌ای به بخش‌هاییاز نیروهای خود بدهد. خامنه‌ای که امیدوار بود با تصفیه و خالص‌سازی و یک‌دست کردن دستگاه‌های نظام، حکومت را انسجام ببخشد، شکست‌خورده و از ابتدای آغاز کار مجلس یازدهمنه‌تنها باندهایاصول‌گرایان را نتوانست متحد کند، بلکه نزاع‌ها و کشمکش‌هایشان بر سر قدرت شدت یافت و باند تندروها که رئیسی جزو آن است با باند نواصول‌گرایانمیانه‌رو به سرکردگی قالیبافنزاع‌ها را در آستانه دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم وارد مرحله قمه‌کشی علیهیکدیگر کردند، طبیعی است که در این شرایط نتواند همه را قانع و به‌دور خود جمع کند.

باتوجه‌بهشدت‌گیریخصومت‌ها میان باندهایاصول‌گرایان و بحث تدارک‌دیدن از پیشی رئیسی برای جانشینیخامنه‌ای و گمانه‌زنی‌ها و گزارشات و داستان‌هایضدونقیض مقامات و مسئولان حکومتی در مورد سقوط هلیکوپتر حامل رئیسی، احتمال عامدانه و نقشه‌مند بودن مرگ رئیسیدورازذهن نیست و این نیز به ظن و بدگمانی بخش‌هایی از حتی خودی‌های حکومت یعنی جناح‌هایی از اصول‌گرایان نسبت به خامنه‌ای تبدیل شده است. در این اوضاع که حکومت ابتداشدیداً نیازمند به‌خط‌کردن باندهای اصول‌گرایان است تا دیگر باندهای نزدیک به خود را به‌پایصندوق‌های انتخابات ریاست‌جمهوری بیاورد، با معضل جدی روبرو شده است.

حکومت باید در مدت ۵۰ روز آینده برای تعیین رئیس‌جمهور جدید، انتخابات برگزار کند و برای رژیمی که هنوز مدت زیادی از نمایش رسوای انتخابات مجلسش که با مشارکت‌های زیر ۵ درصد تا ۷ درصد در شهرهای مختلف روبرو شد، نگذشته است، برگزارکردن انتخابات اضطراری بسیار سخت خواهد بود.

جمهوری اسلامی حتی اگر بتواند مخمصه انتخابات ریاست‌جمهوری را پشت سر بگذارد، دور دیگری از ریزش نیروهایش این بار با شدت و حجم بیشتری را تجربه خواهد کرد و روند ضعف و ناتوانی‌اش در برابر بحران داخلی و به طبع آن بحران خارجی سرعت خواهد گرفت.

در نتیجه اوضاع پیش رو به نفع جامعه برایواردآوردن ضربات مهلک‌تر بر پیکر روبه‌زوال حکومت خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *