senafare

تحولات سیاسی در ایران میز گرد در تلویزیون کانال جدید با شرکت شهلا دانشفر، اصغر کریمی، کاظم نیکخواه

senafare

شهلا دانشفر: تا آنجا که به جمهوری اسلامی مربوط میشود یک معضل قدیمی این حکومت رابطه با غرب و آمریکا بوده است. الان هم بر سر مذاکره جمهوری اسلامی بحثهای داغی در جریان است. بنابرین اجازه دهید از همینجا شروع کنم. میدانید که جنجالها و هیاهوی زیادی بر سر این موضوع در جریان است و در واقع یک پلاتفرم اساسی روحانی همین عادی کردن رابطه با غرب بوده است. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟ چه در رابطه با جمهوری اسلامی چه در رابطه با غرب؟
کاظم نیکخواه: موضوع داغی که مطرح است بحران اتمی جمهوری اسلامی است که البته مدتهاست که داغ است اما الان با توجه به اینکه روحانی آمده سرکار و خامنه ای “نرمش قهرمانانه” را مطرح کرده، رسانه های غربی و مفسرین زیادی تصویری که میدهند اینست که گویا جمهوری اسلامی میخواهد عقب بنشیند و آمریکا و شرکا هم آماده مذاکره هستند. من اینطور فکر میکنم که هر دو طرف بطور واقعی این خواست و گرایش را دارند که با هم به توافق برسند. و بویژه جمهوری اسلامی بخاطر تحریمها، بخاطر انزوای بین المللی اش، بخاطر فضایی که در داخل ایران علیه اش وجود دارد، میخواهد یک مقداری اوضاع عادی تر بشود. ولی بنظر من معضلات و تناقضاتی که از اول در این رابطه وجود داشت همچنان پابرجاست.
جمهوری اسلامی حکومتی است که هویت خودش را یک حکومت ضد آمریکائی و ضد غربی و ضد “شیطان بزرگ” و امثال اینها تعریف کرده، صفوفش را اینگونه بار آورده و بهرحال دور هم نگه داشته (همانقدر که توانسته نگهدارد)، و جامعه را از این سر مورد تعرض قرار داده است. عقب نشینی این حکومت از این سیاست میتواند کل توازنی را که از این زاویه ایجاد کرده (اگر بشود اسمش را توازن گذاشت) به زیان این حکومت بهم بزند.
اینکه میگویید درست است. هردوطرف دارند از “نرمش”، از “سازش” از نزدیک شدن و امثال اینها صحبت میکنند. اما این شروع یک مذاکره است. اینها قبلا زیاد مذاکره کرده اند. اما معضلات و موانع زیادی سر راهشان وجود دارد.
شهلا دانشفر: اصغر کریمی شما چه ارزیابی ای دارید؟ کاظم نیکخواه میگویند مشکلات و معضلات جدی دارند. آیا به این معناست که چنین مذاکراه ای ممکن نیست؟
اصغر کریمی: مذاکره ممکن است. حتی توافقاتی هم در چهارچوب محدودی ممکن است. کاظم نیکخواه توضیح داد که این مساله هم برای جمهوری اسلامی هم غرب مطلوبیت هائی دارد. دوره جنگ طلبی و دخالت نظامی بدرجه زیادی تمام شده است. نه اینکه احتمالش اصلا نیست ولی نسبت به دوره های قبل خیلی ضعیف تر شده است. پس غرب مجبور است بجای راه حل نظامی با راه حل دیگری به میدان بیاید. جمهوری اسلامی هم بدلیل اقتصاد درهم شکسته، تنگناهای شدید، خطر خیزش های توده ای، انزوای بین المللی و … در شرایط دشواری قرار گرفته و اینها خطر سقوطش را نزدیک کرده است و به جائی رسیده که مجبور است جام زهر را سر بکشد. قبلا اینطور حرف نمی زدند، نفس کلمه مذاکره را نمیتوانستند به راحتی به زبان بیاورند ولی الان نه تنها از مذاکره بلکه از نرمش و اعتدال در مقابل دولت آمریکا حرف میزنند. اما تا موقعی که حکومت اسلامی سر کار است خصومتش با غرب و تنش های فیمابین ادامه پیدا میکند. خصومت با غرب و پز ضدآمریکائی یک مساله هویتی و ایدئولوژیک است برای جمهوری اسلامی و مطلقا نمیتواند این مشکل را بطور جدی حل و فصل کند. بهردرجه با غرب سازش کند از یکطرف رابطه اش با حزب اله و امثالهم ضعیف میشود و از طرفی در داخل کشور هم مردم بدرست آنرا به حساب شکست جمهوری اسلامی میگذارند و با خواست های سیاسی و فرهنگی شان خیلی جدی تر به میدان میایند. در نتیجه جمهوری اسلامی بشدت با احتیاط رفتار میکند و اگر نهایتا مذاکره کنند و خوب کارشان پیش برود در بهترین حالت در چهارچوب محدودی در زمینه اتمی و برخی مسائل منطقه ای ممکن است به سازش ها و توافقاتی برسند.
شهلا دانشفر: نکات شما درست. همانطور که گفتید برای جمهوری اسلامی به معنای نوشیدن جام زهر است. اما غرب مدتهاست که دنبال چنین فرصتی هست که جمهوری اسلامی را سر میز مذاکره بنشاند. سنگ روی سنگ بند نیست. و بقول کاظم نیکخواه کل سران جمهوری اسلامی علاقه دارند که پای میز مذاکره بروند. چون در موقعیت سختی گرفتار شده اند. با توجه به اینها در مورد مذاکراتشان چه فکر میکنید؟
اصغر کریمی: اولا بخاطر همین شکست ها و تنگناها موقعیت خامنه ای و جناح تندرو جمهوری اسلامی بشدت ضعیف شده و در نتیجه امکان رابطه با غرب بیشتر فراهم است. اگر تحریم ها کمی کاهش پیدا کند تازه مثل چهار سال پیش میشود که تنش کم نبود ولی همین هم ساده نیست و باید دید روند مذاکره و شکاف های درون جمهوری اسلامی در این مساله به کجا میرسد. همین درجه نرمش هم برای برخی محافل حکومت اسلامی قابل پذیرش نیست. در نتیجه تنش ها و تحریم ها و خطر جنگ تا زمانی که جمهوری اسلامی سر کار است ادامه پیدا میکند و بطور جدی قابل حل نیست.
شهلا دانشفر: کاظم نیکخواه شما در این رابطه چه میگویید؟ اصغر کریمی میگویند تحریمها شاید یک مقداری کاهش یابد. خوب این به نفع مردم است. چون دود تحریمها به چشم جامعه میرود. کارخانه پشت کارخانه تعطیل میشود. شما چه توضیحی دارید؟
کاظم نیکخواه: بحث این نیست که چقدر به نفع مردم هست یا نه. چون این بحث دیگری است. بنظر من هردو طرف در عین حال که میخواهند به سازش برسند، برای رسیدن به سازش معضل دارند. به جمهوری اسلامی و معضلاتش اشاراتی شد. غرب چه معضلاتی دارد؟
وقتی صحبت از “غرب” میشود یک موجودیت یکپارچه نیست. یکی دولت آمریکاست که بیشترین فشار را برای عملی شدن تحریمها وارد کرده است. محاصره اقتصادی از جانب آمریکا در سطح بین المللی صورت گرفته و اعمال شده. بعد اروپا را هم دنبال خودش آورده است. این دولت آمریکاست که یک کنترل بین المللی گذاشته روی تمام کشورها که محاصره اقتصادی کامل بشود. حال فرض کنیم که جمهوری اسلامی بیاید و از سیاست اتمی اش عقب بنشیند. ظاهرا آمریکا هم باید بگوید که بسیار خوب ما هم تحریمها را کنار میگذاریم و با هم کنار بیایند. ولی این ظاهر مساله است. برای آمریکا تمام شدن تحریمها و کنار رفتن مساله اتمی یعنی اینکه اوضاع به چهار سال قبل برگردد اصلا مطلوب نیست. این معنیش اینست که آمریکا در ایران کاره ای نخواهد بود. یک بازار مهمی از نظر اقتصادی آنجا وجود دارد. نیروی کار ارزانی وجود دارد. از نظر استراتژیک یک منطقه بسیار مهم در خاورمیانه و منطقه است و بعد آمریکا در این جا جایی ندارد. و این منطقه یعنی ایران شده حیات خلوت روسیه و چین و بخشا ژاپن و بدرجه ای اروپا. تنها کشوری که جایی در ایران ندارد (حداقل در ظاهر جایی ندارد) و باید مخفیانه و از پشت یک اعمال نفوذهایی بکند آمریکاست. خودتان را جای اوباما بگذارید. خودتان را جای هیئت حاکمه آمریکا بگذارید. میگویند ما اینهمه فشار آوردیم و اینهمه کار کردیم که روسیه و چین بروند در ایران سرمایه گذاری کنند و از بازار آن بهره مند شوند؟ تازه حکومت اسلامی علیه آمریکا در همه جا موش دوانی کند و مرگ بر آمریکا بگویند و در عراق و سوریه و لبنان و همه جا پا توی پای دولت آمریکا بدهند؟
آمریکا حرف اساسیش با جمهوری اسلامی اینست که یا در همه زمینه ها یعنی سیاستها، شعارها، سیاست اقتصادی و دیپلماسی بین المللی عقب می نشینی یا فشار ادامه پیدا میکند. این کنه سیاست آمریکا در قبال جمهوری اسلامی است که گرچه بزبان نمی آورند اما بر این اساس عمل میکنند. و آمریکا در این فشارها الان نیروی اصلی است و دست بالا را دارد.
از طرف دیگر جمهوری اسلامی هم کل هویتی که این چندسال برای خودش تعریف کرده که ما ضد ارزشهای غربی، ضد فرهنگ غربی، ضد دولتهای غربی و ضد هرچیز غربی هستیم، همه اینها را باید جلوی چشم مردم کنار بگذارد. که برایش عملی نیست. یعنی آن دعوا و کشاکشی که از اول روی کار آمدن جمهوری اسلامی شروع شده بود الان در قالب بحران اتمی خودش را بیان میکند. بحران اتمی کنار برود یک چیز دیگری جایش را میگیرد.
شهلا دانشفر: اجازه بدهید برویم سراغ یک سوال دیگر. یکی از پلاتفرمهای روحانی یا یکی از شعارهایش “اعتدال” است. منظور از این اعتدال بخش اصلیش رابطه با غرب و آمریکاست. اما این چقدر رو به مردم ایران معنی دارد؟
اصغر کریمی: بنظر من نرمش قهرمانه علی خامنه ای کرنش در مقابل غرب و جام زهر را لااقل تا نیمه سرکشیدن است. اعتدال روحانی هم اساسا به رابطه با غرب برمیگردد و در شروع سخنرانی اش در سازمان ملل هم اشاره اش به این اعتدال چراغ سبز به غرب بود. اما در عین حال دیوار خیلی بلندی بین رابطه با غرب و مردم نیست. کلا بن بست هائی وجود داشت که باعث شد روحانی سر کار بیاید و خامنه ای هم مجبور شد با انتخاب روحانی کنار بیاید، معنی اش این بود که خامنه ای در واقع جام زهر را قبلا بالا کشیده و تغییراتی را پذیرفته اشت. چون روحانی به رفسنجانی بیشتر نزدیک است و با خامنه ای در برخی مسائل مواضع متفاوتی دارد. روحانی میخواهد ادعا کند که تغییراتی قرار است در مقابل مردم ایجاد کند، مثلا به دانشجویان “ستاره دار” گفته اند میتوانند مراجعه کنند و تعدادی از زندانیان سیاسی، عمدتا ملی اسلامی، را با هر توجیهی آزاد کرده اند و مجبورند بخاطر فشار اعتراضات وسیع مردم “اعتدال” نشان بدهند. هرچند از یکطرف هم دارند اعدام ها را گسترش میدهند .
شهلا دانشفر: به این قسمت بر میگردیم. بیشتر منظورم این بود که این “اعتدال” چقدر در برخورد جمهوری اسلامی با مردم قرار است تغییر ایجاد کند؟
اصغر کریمی: همین را میخواهم بگویم که در زمینه داخلی هم ضمن اینکه از یک طرف اعدام میکنند و سرکوب میکنند و سیاستهایشان را ادامه میدهند، اما در یک زمینه هایی مجبورند در برابر جامعه ای که از همه طرف دارد صدای اعتراضش بلند میشود، خیلی با احتیاط یک مقداری “اعتدال” نشان بدهند.
شهلا دانشفر: من همین نکته آخر اصغر کریمی را طرح میکنم. از یک طرف دارند سرکوب میکنند، گشتهای ارشاد را به خیابانها فرستاده اند، به زنان تعرض میکنند، اعدامها را افزایش میدهند، از طرف دیگر هم پرونده دانشجویان “ستاره دار” را میگویند داریم بررسی میکنیم که دوباره به دانشگاه برگردند. تعدادی زندانیان سیاسی را آزاد کرده اند. این تناقض نیست؟ این را چگونه توضیح میدهید؟
کاظم نیکخواه: داریم از یک موضوعی صحبت میکنیم که سرتاپایش “تناقض” است. این هم از همان تناقضات است. واقعیت اینست که همانطور که اصغر کریمی گفتند یک بخش از سیاستهای جمهوری اسلامی شکست خورده است. و دارند تلاش میکنند که سیاستهای دیگری را امتحان کنند. اما خود این سیاستها هم قبل تر از این شکست خورده است. قبلا دوره خاتمی را داشتیم که سیاست “گفتگوی تمدنها” و “دیالوگ با غرب” یک پای اصلیش بود. و در ایران هم گفتند روزنامه های “خودی” آزاد شوند. زندانیان یک تعدادی آزاد بشوند و غیره و غیره. و در همان دوره قتلهای زنجیره ای صورت گرفت و یک عالمه جنایات دیگر. اولا جناحهای مختلفی در جمهوری اسلامی هست که پا تو پای همدیگر میدهند. ثانیا این طوری نیست که روحانی طرفدار اعتدال است و خامنه ای طرفدار سرکوب است. روحانی از سران جمهوری اسلامی از اول تشکیلش بوده است. یکی از بنیانگزارانش بوده است. و میداند که بطور جدی سرکوب را لازم دارند. اعدام را لازم دارند. دانشجو را ستاره دار کردن لازم دارند. وگرنه جمهوری اسلامی نمیتواند سرکار بماند. بنابراین چکار باید بکنند؟ یک شل کن سفت کنهایی است که تلاش میکنند ببینند عکس العمل جامعه چیست. این حکومت با یک موج وسیع انزجار و نفرت مردم مواجه است. خیزش سال ٨٨ یک اتفاق و تصادف نادر نبود. یک استثنا نبود. جامعه در وضعیتی است که همین امروز یا فردا میتواند بلند شود و صد درجه قدرتمند تر از ٨٨ دست به انقلاب بزند و کل جمهوری اسلامی را جارو کند. و سران جمهوری اسلامی اینها را میدانند و فکر میکنند اگر کشتار و اعدام میتوانست مساله را حل کند تا حالا حل کرده بود. و مثلا سال ٨٨ اتفاق نمی افتاد. اگر یادتان باشد همان سال ٨٨ داشتند مانور ضد اعتصاب و ضد شورش میگذاشتند و میگفتند میزنیم و سرکوب میکنیم که یک مرتبه فوران کرد جامعه. بنابراین می گویند یک مقداری هم عقب نشینی را امتحان میکنیم. این واقعیت جمهوری اسلامی است که متناقض است.
اصغر کریمی: اجازه دهید من هم همینجا نکته ای را اضافه کنم. اینطور نیست که جمهوری اسلامی مثلا نقشه کشیده که در زمینه سیاست داخلی فلان میکنیم و در زمینه اتمی فلان. اینها در یک بن بست عمیق گرفتار شده اند و بدرجه ای که فشار مقابلشان باشد عقب رانده میشوند اما سعی میکنند بالانس را تا جائی که بتوانند نگهدارند. مثلا فشار برای جداسازی در دانشگاهها ممکن است کمتر شود اما همزمان تلاش میکنند طوری نشود که دانشجو احساس کند دستش برای تظاهرات و متشکل شدن بازتر شده است. سعی میکنند با مثلا حضور نیروهای بیشتر در دانشگاه ها یا بهررو اقداماتی از این قبیل فضا را زیاد باز نکنند. در سطح جامعه هم همینطور. مثلا از یکطرف ممکن است مجبور شوند فشار روی زنان را کمتر کنند اما نیروی سرکوبشان را بیشتر کرده اند که بتوانند کنترل کنند تا مردم زیاد “پررو” نشوند.
شهلا دانشفر: اتفاقا سوال بعدی من در همین رابطه بود. با آمدن روحانی یک موج تبلیغی وسیع این بود که اوضاع بهتر میشود، تحریمها برداشته میشود، اقتصاد راه می افتد، اشتغال ایجاد خواهد شد، صبر کنید، البته یک مقداری طول میکشد و بالاخره بهتر میشود و امثال اینها. واقعا چه اتفاقی می افتد؟ چقدر امکان بهبود اوضاع مردم وجود دارد؟
اصغر کریمی: اولا اینکه میگویند صبر کنید و خاتمی هم گفت نباید فورا انتظار داشته باشید همه چیز تغییر کند و بقیه شان هم مردم را به انتظار دعوت میکنند، اینها همه کلاه گشادی است که دو خردادی ها و حکومتی ها میخواهند سر مردم بگذارند. میگویند مردم باید بدانند که روحانی زیاد در مقابل آقا دستش باز نیست و باید به او فرجه داد چون میدانند که واقعا هم قرار نیست به هیچیک از مطالبات اساسی مردم پاسخ داده شود در نتیجه سعی میکنند روحیه انتظار را در میان مردم دامن بزنند. اما آیا زمینه گشایش هست؟ بنظر من هست بخاطر وسعت اعتراضات مردم. الان در زمینه های مختلف اعتراض وسیع است، حجاب را زنان دارند مرتب عقب میرانند و کسی حریفشان نمیشود، اعتراضات زیادی برای آزادی زندانیان سیاسی هست و حتی علیه اعدام، اعتراض خانواده ها شروع شده است و از طرفی نفس اینکه روحانی وعده هائی داد یک فاکتور است که باید در نظر گرفت. درست است که اینها موقع “انتخاباتشان” وعده هائی میدهند و بعد زیرش میزنند اما نفس اینکه مثلا میگوید به زنان باید حرمت و احترام بیشتری قائل شد (هرچند احترام و حرمت! را میگویند که آزادی را نگویند و این کلمه ای است که جنتی و علم الهدی و ملا عمر طالبان و خمینی هم ممکن بود بکار ببرند) اما همین وعده ها بخاطر فشار مردم است. اگر فشار نبود محدودیت های زنان را بیشتر میکردند و تعداد زندانیان هم ده برابر میشد و این وعده ها را هم روحانی نمیداد. در نتیجه موقعی که مثلا یکی میاید میگوید زندانیان سیاسی را آزاد میکنم و تعدادی هم آزاد میشوند، بقیه زندانیان و خانواده هایشان امیدوارتر میشوند که الان زمینه برای به نتیجه رسیدن مبارزه ما بیشتر فراهم است. بنابراین الان وقتش است بریزیم سرشان و خواست هایمان را مطرح کنیم.
شهلا دانشفر: روی این قسمت بیشتر باید صحبت کنیم. نکته بسیار مهمی است. اما شما کاظم نیکخواه چشم انداز اعتراضات در جامعه را چگونه می بینید؟ مثلا الان نگاه میکنی وضع دستمزد که معلوم است چقدر اسفناک است و یا بیکاری را می بینیم که چه ابعادی دارد. شما چشم انداز مبارزات را چگونه می بینید؟
کاظم نیکخواه: بنظر من چیزی که از مدتها قبل شروع شده و یک نقطه عطفی را میشود شاهد بود، اینست که اعتراضات بویژه بر سر معیشت بسیار جدی تر و گسترده تر شده است، سیاسی تر شده، و بخشهای مختلف مردم و بویژه کارگران که فشار اصلی گرانی و بیکاری بر دوش آنهاست گسترده تر و تعرضی تر دست به مبارزه میزنند. بنظر من اگر بخواهیم از چشم انداز اعتراضات بگوییم ما شاهد گسترش اعتراضات کارگری خواهیم بود. ببینید داریم در مورد یک جامعه ای صحبت میکنیم که اقتصادش عملا در حال فروپاشی است. و خود حکومت دارد اعتراف میکند که تولید زیر ٢٠ درصد و ٣٠ درصد ظرفیت کارخانه هاست و بخشهای زیادی از کارخانه ها تعطیل شده اند. کارگران را هزار هزار بیکار میکنند. و قیمت ها که مدام بالا میرود. و از آن طرف با طرح یارانه ها قیمتها بشدت بالا رفته و الان مانده اند که همان یارانه های نقدی را هم چگونه بپردازند. میگویند برای پرداخت یارانه های نقدی ١٠٠ هزار میلیارد تومان کسری داریم. و بعضا صحبت از زدن همین یارانه های نقدی است. و بسیاری مسائل و فشارهای دیگر.
ولی این جامعه ای نیست که مردم یا کارگرانش ساکت بوده اند. کارگران هرروز دارند اعتصاب و اعتراض میکنند. خیابان بندی میکنند. تجمع میکنند. مجمع عمومی شان را تشکیل میدهند. در چنین شرایطی وقتی که فشار بیشتر میشود واقعیت نشان داده است که اعتراضات هم بیشتر میشود. این اعتراضات تا حد زیادی وسط صحنه سیاسی آمده و بیشتر خواهد آمد. همینطور مبارزه علیه تبعیض علیه زنان و تحقیر و توهین به زنان هم در جریان است. هر عقب نشینی جمهوری اسلامی فضا را برای گسترش اعتراضات مناسب تر میکند.
یک نکته را همینجا لازم است بگویم که اینطوری نخواهد بود که هی مدام جمهوری اسلامی یک ذره عقب بنشیند و مردم هم یک ذره پیشروی کنند و اوضاع “بتدریج” بهتر شود. اولا مردم در این وضعیت نیستند که یک ذره جلو بروند و متوقف شوند. مردم بشدت خشمگینند و میخواهند هرچه سریعتر از شر کل جمهوری اسلامی خلاص شوند. یعنی فضا فضای انقلابی است. جمهوری اسلامی هم که میداند فضا اینگونه است با هر عقب نشینی دوباره دست به تعرض علیه مردم میزند. تاکیدم روی اینست که این تبلیغات که گفته میشود سعی کنیم بتدریج جمهوری اسلامی را عقب بزنیم و “اصلاح کنیم”، بهیچوجه نمیتواند اتفاق بیفتد. یعنی یا گسترش اعتراضات به حالت انفجاری میرسد و انقلابی به جریان می افتد یا جمهوری اسلامی سرکوبها را گسترش میدهد و مردم را عقب میراند.
بهرحال در کوتاه مدت بنظر من شاهد گسترش اعتراضات بر سر معیشت و آزادی و علیه کل جمهوری اسلامی خواهیم بود. و اگر مردم هوشیار باشند، اگر خوب عمل کنند، اگر ما بعنوان حزب کمونیست کارگری خوب عمل کنیم این اعتراضات میتواند تا سرنگونی جمهوری اسلامی پیش برود.
شهلا دانشفر: شما وضعیت را چگونه می بینید؟ با توجه به اینکه به شکافهای درون جمهوری اسلامی هم اشاره کردید و گفتید یک بخش حکومت مقابل سیاستهایی مثلا آزادی زندانیان سیاسی است؟ یا سر حجاب اختلاف دارند. حتی بر سر رابطه با غرب. شما نظرتان در این رابطه چیست؟
اصغر کریمی: بنظر من همین مذاکره با غرب و “نرمش قهرمانانه” را مردم به حساب شکست میگذارند و مشخصا به حساب شکست خامنه ای میگذارند و این واقعی است. پس در چنین فضائی باید مردم استفاده کنند و با آمادگی بیشتر به میدان بیایند هم در زمینه سیاسی و فرهنگی و هم در زمینه اقتصادی که کمر اکثر جامعه را خرد کرده است. سرکوب و اعدام و جنایت طبعا همیشه هست اما حکومت مثل سابق زورش نمیرسد.
شهلا دانشفر: اتفاقا همین را میخواستم بگویم. داریم از اوضاعی صحبت میکنیم که سال ٨٨ را پشت سر گذاشتیم. همین مضحکه انتخابات و فضای اعتراضی برای جمهوری اسلامی کابوسی شده بود. از اینکه مردم در یک زمینه هایی جلو آمده اند. در چنین اوضاعی با چه وضعیتی از نظر مبارزه مردم روبرو خواهیم بود؟
اصغر کریمی: بنظر من الان جمهوری اسلامی از سال ٨٨ هم ضعیف تر است. در کل ضعیف تر است و در نتیجه باید استفاده کرد و تعرضات را گسترش داد. متشکل شد. کارگران باید در سطح شهرها متحدتر و متشکل تر شوند اعتراضات جمعی تری را سازمان دهند. مثلا اخیرا گفته اند که بیماری های کلیوی و ریوی و هموفیل و بیماری هائی که مدام احتیاج به دوا و درمان هست، از اول مهر کاملا رایگان میشود. مردم میتوانند نتیجه بگیرند که آنچه حزب کمونیست کارگری دائم میگوید که طب باید برای همه مردم کاملا رایگان شود زمینه دارد. یا در زمینه تحصیل رایگان و یک وعده غذای گرم و رایگان برای دانش آموزان و بیمه بیکاری و بهبود وضعیت سالمندان و بازنشستگان و سایر زمینه ها. مردم باید الان یک قدم بلند به جلو بردارند و کاری بکنند که جمهوری اسلامی دوباره نتواند آنها را عقب براند و راهش متشکل شدن است. باید در کارخانه ها، در محلات، زنان و دانشجویان و معلمان و غیره شروع کنند دور هم جمع شوند و خودشان را متشکل کنند، مطالباتشان را بنویسند و برای عملی شدن آن اعتراض کنند. نفس اینکه فی المثل روحانی و وزرایش میگویند از فیسبوک استفاده میکنیم مردم هم باید بگویند چرا آنها آزادند ولی برای ما فیلتر میگذارید؟ در همه زمینه ها مردم شواهدی میبینند و درست هم میبینند که میتوانند خواستهایشان را راحت تر از گذشته مطرح کنند. خانواده های زندانیان سیاسی الان راحت تر میتوانند دور هم جمع شوند، تشکل ایجاد کنند و بگویند باید عزیزانمان را فورا آزاد کنید. در تهران در کردستان، خوزستان و آذربایجان، خانواده کارگران زندانی، دانشجویان زندانی و یا خانواده معتقدین به ادیان دیگر راحت تر میتوانند دست به تجمع بزنند و بگویند باید فورا عزیزانمان را آزاد کنید. نگفتید اعتدال؟ نگفتید زندانیان سیاسی را آزاد میکنید؟ پس فورا باید همه آنها را آزاد کنید.
شهلا دانشفر: کاظم نیکخواه در این اوضاع جنبش کارگری چه وزن و جایگاهی دارد؟
کاظم نیکخواه: بگذارید من یک نکته را اول بگویم و آن اینکه این سم است که کسی فکر کند یا تبلیغ کند که این تغییر و تحولی که داریم از آن صحبت میکنیم یک ذره به سیاست “اعتدال” یک جناح جمهوری، یا به روحانی و رفسنجانی بستگی دارد. و گویا اینها “جنس” شان از جنس خامنه ای متفاوت است. یا به یک جناح جمهوری اسلامی ربط دارد. یا به این ربط دارد که مثلا روحانی از خامنه ای بهتر است. این سم است…
بگذارید من یک نمونه را توضیح دهم. سال ٨٨ مردم بطور قطع میتوانستند در ادامه انقلابشان جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و اکنون ما سالها بود که میبایست در جامعه ای زندگی میکردیم بدون جمهوری اسلامی. اما چرا این حکومت علیرغم آن انقلاب عظیم و قهرمانی مردم سرنگون نشد؟ بخاطر اینکه یک عده ای توهم نسبت به امثال کروبی و موسوی ایجاد کردند. و مردم به دنبال تنها حزبی که میگفت تمام جناحهای جمهوری اسلامی سرو ته یک کرباسند و این انقلاب باید تا جارو کردن کل سنتها و ارگانها و نهادها و قوانین جمهوری اسلامی پیش رود، نرفتند. و درست روز ٦ دی یا عاشورا که مردم به قدرتمندترین شکل ظاهر شدند و حکومت را به لبه پرتگاه سوق دادند، جناح موسوی کروبی اعلام برائت کردند. و سه روز بعدش به مردم فراخوان دادند که بروید در تظاهرات طرفداران خامنه ای شرکت کنید و “اسب تروا” را مطرح کردند و امثال اینها. یعنی زدند زیر پای انقلاب را خالی کردند. و این اتفاق هرموقعی میتواند بیفتد. خاتمی آمد برای جمهوری اسلامی عمر خرید. بخاطر اینکه یک عده ای از مردم افتادند پشت سر تبلیغات کثیف ملی اسلامی ها که گویا خاتمی آمده و میخواهد جامعه را آزاد کند و امثال این خزعبلات. در صورتی که این آخوند تمام حرفش این بود که قانون اساسی جمهوری اسلامی باید پیاده شود و من کاملا پشت سر “آقا” یعنی خامنه ای هستم. اما تبلیغاتی را بارش میکردند که اهلش نبود. سران جمهوری اسلامی در راس یک حکومت کثیف و جنایتکار هستند و عملا میخواهند همین ماشین جنایت را نگهدارند. این را باید دید و در آن تردید نکرد و اجازه نداد که این نوع سموم را دوباره و ده باره در جامعه پخش کنند.
شهلا دانشفر: به مولفه های زیادی اشاره شد. در این شرایط شما چه راهی را مقابل مردم قرار میدهید و چه تاکیداتی دارید؟
اصغر کریمی: یک نکته در زمینه مشکلات اقتصادی لازم است اشاره کنم و آن اینکه روحانی گفت مشکلات اقتصادی را صدروزه حل میکند و الان برق را سه تومان گران کرده اند! دارند میگویند دوره احمدی نژاد صندوق ها خالی شده و دولت خیلی بدهکاری دارد. صرفنظر از اینکه ممکن است بخشا هم اینرا میگویند که مردم را بی توقع کنند اما صندوق ها هم خالی است. اولا مردم باید بگویند احمدی نژاد هم از خودتان بود، از ما که نبود. مسئول خالی شدن خزانه خودتان هستید و تاوانش را ما حاضر نیستیم بپردازیم. ثانیا، الان میخواهند این کسری بودجه را تامین کنند که حتما فکر میکنند از خدمات بیشتر بزنند، بنزین و برق و گاز و غیره را گرانتر کنند، حقوق ها را ماه به ماه ندهند و کلا فشارها ر ابیشتر کنند. در نتیجه اگر مردم به میدان نیایند وضعشان به مراتب بدتر میشود. دورنمای بسیار بدی حتی از جهنم کنونی وجود دارد. مردم باید بایستند بگویند پول آب و برق را نداریم و نمیدهیم، تحصیل باید رایگان باشد، باید یک وعده غذای گرم به همه دانش آموزان بدهید، به وضع معتادان باید رسیدگی کنید، حقوق ها را باید افزایش بدهید، زنان باید همچنان به اعتراضشان و عقب تر بردن حجاب ادامه بدهند، دم استادیوها بروند و بگویند این جداسازی ها باید پایان داده شود، دانشجویان باید خواستهایشان را مطرح کنند، یا زندانیان سیاسی و غیره. در همه زمینه ها مردم باید به میدان بیایند در غیر اینصورت وضع از اینهم بدتر میشود. در واقع باید رهبران کارگری و دانشجوئی و غیره پیشقدم شوند برای متشکل کردن بقیه. و نکته مهم دیگر، اینکه مردم احتیاج به یک رهبری دارند که مثل ٨٨ نتوانند متوهم شان کنند و شکست شان بدهند. مردم یک رهبری میخواهند که واقعا نماینده خواست های اکثریت عظیم مردم باشد. مردم باید بطرف حزب کمونیست کارگری که حزب اکثریت مردم است هجوم بیاورند و آنرا تقویت کنند که در تند پیچ بعدی کلاه سرشان نرود.
شهلا دانشفر: تاکید شما چیست؟
کاظم نیکخواه: فکر میکنم صحبت های اساسی شد. مساله اینست که ما با یک اوضاع متحول روبرو هستیم و جمهوری اسلامی در وضعیتی است که اقتصادش از هم گسیخته است. صفوفش در هم ریخته است. و بسیار ضعیف شده است. اما سرنگونی این حکومت به مردم سرنگونی طلب گره خورده است که پا به میدان بگذارند و بگویند این حکومت را با انقلابمان سرنگون میکنیم. نباید بهیچ وجه این انتظار را داشت یا از کسی قبول کرد که آمریکا می آید اوضاع را بهتر میکند. یا این و آن جناح جمهوری اسلامی اوضاع را بهبود میدهند و امثال اینها. هرچه در این زمینه توهم دامن زده شود به زیان مردم است. و هرچه توهم پذیرفته شود بنفع جمهوری اسلامی است. بنابرین هرکسی در حد توانش باید در جهت متحد شدن برای سرنگونی جمهوری اسلامی تلاش کند. بویژه کارگران که بیشترین فشار اقتصادی بر دوش آنهاست و دارند هرروزه هم اعتراض و مبارزه میکنند. مهم اینست که این مبارزات گسترش بیشتری پیدا کند و سراسری شود. اما نه فقط کارگران بلکه مبارزه زنان برای اینکه تحقیر و توهین و آپارتاید جنسی علیه آنها از بین برود، دانشجویان باید دانشگاهها را هرچه بیشتر از نیروهای جمهوری اسلامی بگیرند و به سنگر مبارزه و آزادیخواهی تبدیل کنند. باز هم تاکید میکنم که یک ذره خوشبینی نباید داشت که جمهوری اسلامی خودش عقب میرود یا آمریکا می آید و فضای بهتری ایجاد میکند. بلکه باید اعتماد و اعتقاد کامل داشت که این مبارزه ماست که میتواند جامعه را جلو ببرد و بهبود ببخشد.
شهلا دانشفر: متشکرم اصغر کریمی و کاظم نیکخواه که در این میزگرد شرکت کردید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *