جدید ترین

روند انقلاب و هیاهوی وکالت- حمید تقوائی

گفتمان و تحرکاتی که بر سر وکیل کردن “شاهزاده” به راه افتاده نه تنها هیچ ربطی به انقلاب زن زندگی آزادی ندارد، بلکه در نقطه مقابل آنست. همچنانکه نفس لقب “شاهزاده” در نقطه مقابل جوهر و مضمون و حتی نام و مقوله هر انقلابی است.
انقلاب جاری نه به متحد کننده و هماهنگ کننده نیازی دارد، و نه به وکیل و سخنگو در رابطه با دولتهای دیگر و نه به مدیریت دوره گذار. چرا که:


اولا: صفوف مردم ایران از تهران تا سنندج و زاهدان و تبریز و اهواز و شیراز و همه شهرها چنان یکپارچه و هماهنگ و متحد است که تحسین جهانیان را برانگیخته است. لازم نیست کسانی که با گقتمان تمامیت ارضی، با “مرد میهن آبادی”، با خط و نشان کشیدن برای “تجزیه طلبان” فرضی، و با عربده کشی شعبان بی مخهای شاه پرست و تعرض آنها به تظاهرات خارج کشور، در واقع عامل تفرقه هستند به خود زحمت “متحد” کردن بدهند!


ثانیا: جامعه جهانی، همه مردم دنیا و دولتها و نهادهای بین المللی، صدای مردم ایران را شنیده اند. به لطف مدیای اجتماعی پیام زن زندگی آزادی و “جمهوری اسلامی نمیخواهیم” بلاواسطه از سوی خود مردم بپا خاسته ایران به گوش همه رسیده و احترام جهانیان را برانگیخته است. بقدرت انقلاب بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی در کشورهای غربی تحریم شده اند، حکومت اسلامی از کمیسیون مقام زن اخراج شده است، سپاه پاسداران در لیست تروریستها قرار گرفته است و این روند بقدرت اعتراضات خیابانی مردم در خارج و داخل کشور تا بایکوت کامل جمهوری اسلامی ادامه خواهد یافت. نیازی به واسطه برای رساندن صدای مردم به گوش جهانیان نیست. آن هم واسطه ای که بیشتر نگران تمامیت ارضی و حفظ نیروهای انتظامی و جلب نظر “بزرگان کشوری لشگری” است تا نیازهای انسانی مردم ایران.


ثالثا: پس از سرنگونی، مردمی که بقدرت انقلاب خود جمهوری اسلامی را بزیر کشیده اند باندازه کافی از خرد جمعی و درایت سیاسی و نمایندگان لایق و تشکلهای شکل گرفته در دل انقلاب برخوردار هستند که در دوره گذار نیز به مدیریت شاهزاده ها و والاحضرت ها و از ما بهتران ها نیازی نداشته باشند. چهره های اپوزیسیون راست که تمام سابقه شان لابی گری حول سناریوهای معماری قدرت به مدد دول غربی و تغییرات از بالای سر مردم بوده است، شایسته وکالت مردم نه امروز و نه در دوره گذار نیستند. انتظار و خواست بر حق انقلاب و مردم ایران از دولتها بایکوت جمهوری اسلامی و برسمیت نشناختن آن بعنوان نماینده مردم ایران است و نه هیچ نوع بحث و مذاکره و توافقی برای دوره بعد از سرنگونی و تعیین نظام آتی ایران. کافی است جمهوری اسلامی از دنیا اخراج بشود تا در عرض چند هفته مردم ایران بقدرت انقلاب خود سرنگونش کنند و نظام آتی را بدون دخالت هیچ دولتی پایه گذاری کنند.
در یک کلام تز “مردم به وکیل و هماهنگ کننده و متحد کننده و مدیریت دوره گذار نیاز دارند” تماما ساختگی و تصنعی و بی ربط به انقلاب زن زندگی آزادی و نیازهای واقعی آنست. این تقلاها قرار است از منزوی و حاشیه ای شدن اپوزیسیون راست در دل انقلابی که برای ارزشهای انسانی و جهانشمول، و نه گفتمان های ملی- میهنی- نیاکانی ، برپا شده است، جلوگیری کند. تقلاهائی که دقیقا به خاطر تناقضاتش با سیر عینی و نیازهای واقعی انقلاب به جائی نخواهد رسید.


انقلاب به یک مانیفست و پلاتفرم روشن و شفاف حول نقدی جامع و عمیق و ریشه ای نه تنها به حکومت بلکه به کل نظام موجود نیازمند است. و این نقد و اعتراض را نیروی چپ، چپ اجتماعی و چپ سازمانیافته، نمایندگی میکند. انقلاب خواست و شیوه و راهکار اپوزیسیون چپ برای تیشه به ریشه زدن کل حکومت و نظام موجود است، و نفس سربلند کردن انقلاب زن زندگی آزادی نشانه حقانیت و اعتبار اجتماعی این نقد عمیق و ریشه ای است. رهبر انقلاب بنا به تعریف تنها میتواند نیروئی باشد که از سالها قبل پرچم انقلاب را برافراشته و برای تدارک اجتماعی و شکل دادن به آن در همه عرصه ها پیگیرانه مبارزه کرده است. با هیاهوی ائتلاف و وکالت و مدیریت دوره گذار و غیره نمیتوان این روند را منحرف و یا متوقف کرد. عرض خود میبرید و زحمت ما میدارید.


حمید تقوائی
٣٠ دی ١٤٠١، ٢٠ ژانویه ٢٠٢٣

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *