متن گفتگو در کانال جدید با کاظم نیکخواه و محسن ابراهیمی در مورد بیانیه دفتر سیاسی
سیما بهاری: با درود دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران اخیر در مورد انقلاب جاری در ایران بیانیه ای را منتشر کرده است. روشن است که خیزش مردمی در جریان است و هر روز ابعاد گسترده تری پیدا میکند. دفتر سیاسی حزب کمونیست کرگری در ۲۵ اکتبر برابر با سوم آبان ماه بیانیه ای تحت عنوان بیانیه در مورد انقلاب جاری در ایران تصویب و منتشر کرده است. در این مورد با محسن ابراهیمی رئیس دفتر سیاسی و کاظم نیکخواه عضو دفتر سیاسی به گفتگو می نشینیم.
با کاظم نیکخواه شروع میکنم. یک مقدار در مورد جوهر این بیانیه، راجع به اساس آن توضیح بدهید و بگویید که کلا چه باعث میشود که به این اتفاقاتی که در ایران می افتد اسم انقلاب را بدهیم؟ البته خود مردم هم میگویند بهش نگین اعتراض اسمش شده انقلاب. چرا؟
کاظم نیکخواه: بطور خلاصه اگر بخواهم بگویم مساله اینست که این بیانیه میخواهد این انقلابی را که در خیابانها در جریان است (بعدا توصیح میدهم که چرا انقلاب است) تبیین کند، تعریف کند و بگوید چه خصوصیات اساسی دارد. و تاکید میکند که این انقلابی است که درست نقطه مقابل جمهوری اسلامی است. یعنی ضد کلیت جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی یک حکومت ضد انسانی، چپاولگر، مذهبی، ضد کودک، ضد زن، ارتجاعی و عقب مانده و ضد همه ارزشهای پیشرو انسانی است. و این یک انقلابی است درست عکس همه اینها یعنی مدرن، انسانی، مدافع حقوق کودک، مدافع حقوق زنان، طرفدار برابری کامل زن و مرد، که میخواهد کل این سیستم ضد انسانی حاکم را زیر و رو کند . و در نتیجه درست نقطه مقابل جمهوری اسلامی است. این یک جنبه اساسی از این بیانیه است.
در مورد اینکه چرا این یک انقلاب است، ببینید اینکه یک مردمی در سراسر کشور بلند شده اند و عزم کرده اند که جمهوریاسلامی را بیندازند، معنایش چیز دیگری جز انقلاب نیست. انقلاب یعنی اینکه مردم یک کشور بخواهند حکومت را با قدرت مبارزه شان یعنی با اعتصاب و اعتراض و قیام و امثال اینها به زیر بکشند و عوض کنند. و آنچه که در ایران میگذرد دقیقا همین خصوصیت را دارد. مردم در مواردی در ۲۰۰ شهر تظاهرات و اعتراض کرده اند. هفت هفته است که دارند مبارزه میکنند و فریاد مرگ بر دیکتاتور سر میدهند. درست است که هنوز در ابعاد میلیونی نیامده اند و آنرا هم شاهد خواهیم بود به زودی. اما واقعیت اینست که این انقلاب فی الحال همراهی میلیونی مردم را با خود دارد و ابعاد سراسری دارد. در سراسر جامعه در میان همه مردم فضای انقلاب، گفتمان سرنگونی، و همراهی با آن موج میزند. تقابل با جمهوریاسلامی همه جا هست. از این نظر به مفهوم دقیق کلمه یک انقلاب است و یک انقلاب عمیق و همه جانبه که میخواهد کلیت جمهوری اسلامی که یک حکومت ارتجاعی و ضد انسانی و عقب مانده است از بین ببرد، و یک جامعه انسانی را برپا کند. به این مفهوم این یک انقلاب عمیق اجتماعی است و از این نظر بنظرم بدون اغراق بیش از هر انقلاب دیگری در تاریخ جامعه بشری معنا و مضمون انقلاب را داراست.
سیما بهاری: خوب من از همین عباراتی که الان کاظم نیکخواه بهش اشاره کردند و همچنین در خود بیانیه هم هست استفاده کردم و اسم این برنامه را گذاشتم انقلابی عمیق و انسانی. این انقلاب عمیق و انسانی و زنانه است. خب محسن ابراهیمی، کلا چه چیز باعث میشود که بگوییم این القاب مناسب این انقلاب است؟ القاب انسانی، عمیق، زنانه؟
محسن ابراهیمی: این سه کاملا به هم مربوط هستند. زنانه بودن انقلاب را که الان دیگر همه قبول کرده اند. واقعیت این هست که سیمای شهرها را وقتی نگاه میکنیم، سیمای تظاهرات را وقتی نگاه میکنیم، می بینیم که زنان و دختران جوان در صف اول اعتراضات و خیزش خیابانی، در کف خیابان هستند. رهبری میکنند. رهبری میدانی میکنند و علیه حکومت ضد زن دارند مبارزه میکنند. از نظر مضمون این انقلاب، یکی از مهمترین و اساسیترین مضمونش تعرض به آپارتاید جنسیتی است که حکومت اسلامی چهل و چند سال است بر مردم حاکم کرده است. مردم و در راسشان زنان میخواهند حرمت و کرامت را به زندگی خودشان برگردانند. حکومت اسلامی به تمام جلوه های زندگی زنان تعرض کرده است. خیلی روشن است که مضمون این انقلاب متاثر از این وضعیت هست و این را نشان میدهد. واقعیت این است که حکومت اسلامی از همان اول، با تعرض به زندگی زنان و با سرکوب زنان حاکمیتش را تثبیت کرد و الان جامعه و انقلاب و مشخصا زنان دقیقا علیه همین به پاخاسته اند و میخواهند از این تبعیض و آپارتاید جنسیتی و بیحرمتی و پایمال کردن حقوق زنان خودشان را رها کنند
این انقلاب انسانی است چون علیه حکومت اسلامی است که تماما ضد انسان و انسانیت است. کاظم نیکخواه به این اشاره کرد. حکومت اسلامی انسان کش است و انقلاب هم علیه حکومت انسان کش است. انسان کش نه فقط به معنای فیزیکی کلمه. این حکومت به همه جلوه های زندگی انسانی، به همه جلوه هایی که همه انسانها در کره زمین آرزو می کنند تعرض کرده است. رفاه، آزادی عقیده، آزادی بیان، رقص، موسیقی، شادی، زندگی و امنیت کودکان، رابطه آزاد جنسی همه اینها مورد تعرض حکومت بوده اند. این حکومت مردم را حتی از لذت بردن از تنوع رنگها هم میخواهد محروم کند. خوب، علاو بر اینها حکومت اسلامی به معنای فیزیکی کلمه، در رابطه با نفس زندگی هم انسان کش است. این حکومت رکورد انسان کشی و آدمکشی را در تمام دنیا شکسته است. میخواهم بگویم که این انقلاب برای پایان دادن به این تعرض به زندگی انسانی در همه ابعاد آن است و به این معنا انسانی است.
این انقلاب عمیق است. به تحولات سطحی راضی نخواهد شد. میدانیم که در تمام انقلابات تلاشهایی میشود از طرف معمولا نیروهای راست و ارتجاعی که پیشروی انقلاب را کنترل و محدود کنند و مانع تحقق آن آمالها و آرزوهایی شوند که به خاطر آنها انقلاب رخ داده است. برای مثال انقلاب جاری از نظر سیاسی میخواهد کلیت حکومت و نظام اسلامی را به طور کامل نابود کند. ولی حتما تلاشهایی میشود که انقلاب با تحولات سطحی به پایان برسد. یا تلاش میشود که با تاکید بر تنوع قومی یک جوری میان مردم تفرقه بیاندازند و کلا رنگ قومی به انقلاب بزنند. اما انقلاب جاری آمالها و آرزوهای بسیار عمیق و گسترده ای دارد و این انقلاب چنین تصویر محدود را قبول نمیکند. انقلاب جاری مصمم است تا پایان، تا رهایی کامل از حکومت اسلامی و تا رسیدن به زندگی تماما انسانی برای همه شهروندان پیش برود.
سیما بهاری: خب کاظم نیکخواه من یک عبارت را از خود بیانیه بازگو میکنم و بعد سوالم را طرح میکنم. بیانیه میگوید این انقلاب فی الحال جامعه را به یک نقطه بدون بازگشت رسانده و شالوده تحولات روشن آتی را پایه ریزی کرده است. و قابل خنثی کردن نیست. سوال من اینست که منظور از اینکه قابل خنثی کردن نیست منظور چیست؟ و آیا فکر میکنید حکومت امکان سرکوب بیشتر را ندارد؟
کاظم نیکخواه: بنظر من نکته مهمی است. مردم در ایران بارها شورش کرده اند تظاهرات کرده اند و خیزش داشتند برای خلاص شدن از شر جمهوری اسلامی و به نحوی عقب رانده شدند. اما هر بار فضای جامعه علیه جمهوری اسلامی قطبی تر شد. امروز این انقلاب در موقعیتی است و فضایی ایجاد کرده که فرض کنید اگر الان شما متوقفش کنید، فضا، توازن قوا میان جمهوری اسلامی و مردم به جایی رسیده که دیگر نمیتوانند اوضاع را به قبل برگردانند. این را بعضا حکومت اعتراف میکند. اتحاد و پیوندی که میان مردم هست، فضای تعرضی ای که علیه جمهوری اسلامی شکل گرفته، نفرتی که موج میزند، امیدی که برای سرنگونی حکومت و یک دنیای بهتر در سراسر جمعه موج میزند، و عزم و اراده ای که در همه جای جامعه هست، زن، مرد، پیر، جوان دانش آموز و کارگر، معلم بازنشسته همه مردم این امید و این عزم را پیدا کرده اند و متحد تر شده اند به هم گره خورده تر شده اند که از شر جمهوری اسلامی خلاص شوند. و اگر فرض کنیم که امروز این انقلاب حتی متوقف شود این اوضاع به قبل بر نمیگردد. یعنی بفرض جمهوریاسلامی دیگر نمتیواند گشت ارشاد به خیابان گسیل کند، نمیتواند سیاست حجاب اجباریش را به مردم تحیمل کند ، نمیتواند آن سیاست های سرکوبگرانه اش را علیه مردم به شکل قبل ادامه دهد، مردم متحدانه جلوش می ایستند و عقبش می رانند. آخوند نمیتواند براحتی در خیابان راه برود. این فضای جامعه ایران است و با هیچ فشار، توطئه و جنایتی نمی شود آنرا به عقب برگرداند. توازن قوا و تقابل اجتماعی به جایی رسیده که برای حکومت بهیچ وجه عقب راندن آن ممکن نیست و نخواهد بود. به این مفهوم این تاکید شده که این انقلاب جامعه را به نقطه بدون بازگشتی رسانده است.
و همه اینها که گفتم یعنی اینکه در ادامه این وضعیت سرنگونی جمهوری اسلامی قطعی و حتمی است. می پرسید آیا جمهوری اسلامی امکان سرکوب بیشتری ندارد؟ جمهوری اسلامی یک حکومت سرکوبگر است و ظرفیتهای زیادی برای سرکوب و جنایت دارد. اما توازن قوا و ترس از شدت یابی انقلاب اجازه نمیدهد که تمام ظرفتیهایش را بکار گیرد. الان هر روز دارد جنایت میکند. همین دیروز در زاهدان و در خاش تظاهراتهای وسیعی بود و بنا به گزارشاتی که منشتر شد تعدادی بیشتر از ۱۶ نفر توسط سرکوبگران حکومت در خاش متاسفانه به قتل رسیدند. قبلا در یک روز در زاهدان بیشتر از ۱۰۰ نفر را به قتل رساندند. تا کنون چندین هزار نفر دستگیر شده اند. بالای سیصد نفر به قتل رسیده اند. یعنی جمهوری اسلامی دارد همین الان جنایت میکند و زورش را میزند که با جنایت اعتراض و انقلاب را عقب براند. اما وضعیت خوبی ندارد. همین روزها فراخوان “تظاهرات میلیونی” داده بود علیه مردم انقلابی و تلاش کرد مثل قبل با بسیج اوباش و اراذل ساندیس خور وضعیت را عقب براند. اما جواب نگرفت. نتوانست بیشتر از یک تعداد معدود از اوباش را به خیابانها بیاورد.
بهرحال میخواهم بگویم که سرکوب را تا آنجا که در وضعیت فعلی زورش میرسد دارد انجام میدهد. ولی یک جنک و تقابل هر روزه است. مردم دارند با چنگ و دندان با آنها مقابله میکنند. در موارد متعددی نیروهای جمهوری اسلامی را فراری دادند. سرکوبها نتوانسته فضای انقلابی و فضای تظاهرات را عقب براند. ما هر شب در شهرهای متعددی شاهد تظاهرات هستیم. شعارهای شبانه در شهرها طنین می اندازد. در کرج همین دیروز هزاران نفر بیرون آمدند. در خاش و زاهدان و یک سری شهرهای دیگر هم این روزها تجمعات و تظاهرات های بزرگی جریان پیدا کرد. همه اینها یعنی انیکه جمهوری اسلامی میخواهد سرکوب کند، دارد سرکوب میکند اما مردم هم با آن مقابله میکنند. و این اوضاع دیگر به قبل بر نمیگردد. یک چیزی تمام شد: مردم این حکومت را نمی پذیرند. و این انقلاب به جایی دارد میرود که دیگر جمهوری اسلامی نتواند حکومت کند . و بنظر من در آینده نه چندان دوری شاهد سرنگونی قطعی جمهوری اسلامی خواهیم بود
سیما بهاری: محسن ابراهیمی، در بخش دیگر از این بیانیه در مورد متشکل شدن مردم در شوراها صحبت میشود. میگوید که مردم در شورها متشکل بشوند و متشکل بمانند و گفته میشود که این تضمیمن کننده پیروزی انقلاب هست. من میخواهم سئوالم رااز شما اینجوری مطرح کنم که چطور شوراها میتوانند تضمین کننده پیروزی انقلاب باشند؟ پیروزی انقلاب یعنی چه از نظر شما؟
محسن ابراهیمی: برای پاسخ به این سئوال باید از خود پیروزی هم تصویری داشته باشیم. تصویر از پیروزی، فراتر از بحثهای عمومی و انتزاعی در شعار کوتاه مردم منعکس است که در کف خیابان فریاد زده اند “جمهوری اسلامی نابود باید گردد”. با این شعار مردم اعلام میکنند که میخواهند کلیت این حکومت را نابود کنند. معنای این چی هست؟ در وهله اول تصویری که از نابودی جمهوری اسلامی به ذهن می آید این است که مردم بیت رهبری را تصرف کرده اند، تمام نهادهای حکومتی مثل شورای نگهبان و دفاتر ائمه جمعه و دهها نهاد ریز و درشت حکومتی را تسخیر کرده اند؛ نیروهای سرکوب حکومت را منحل کرده اند؛ همه قوانین حکومت اسلامی را لغو کرده اند؛ زندانها را تصرف کرده اند و زندانیان سیاسی را آزاد کرده اند؛ صدا و سیما را تصرف کرده اند، و به این معنا ارکان حکومت اسلامی را به طور کامل نابود کرده اند؛ مقامات حکومت را دستگیر کرده اند و این جنایتکاران را برای یک محاکمه جهانی آماده می کنند اینها البته بخش مهمی از پیروزی مردم است.
ولی میدانیم که در همین مرحله ای که حکومت سرنگون شده است و مردم دارند پیشروی میکنند، نیروهای مختلف بین المللی و داخلی تلاش خواهند کرد روی دوش و موج انقلاب مردم نهادهایی را شکل بدهند که نقش قدرت بعدی را ایفا کنند و مانع این شوند که قدرت بدست مردم بیافتد.
این فوق العاده مهم است. بدست مردم افتادن قدرت مهم است. اینکه مردم خودشان،همان مردمی که انقلاب کرده اند، در ادامه و روند انقلابشان قدرت را خودشان بدست بگیرند. سرنوشت سیاسی خود را خودشان به دست بگیرند. این یکی از مهمترین وجوه و یک رکن مهم پیروزی مردم و انقلابشان است. اما این چه طور اتفاق میافتد؟ چه کار باید کرد این اتفاق بیافتد و مردم و انقلابشان در قدرت سیاسی نمایندگی شود؟ واقعیت این است که در متن انقلاب مردم عملا متشکل میشوند. همین الان ما اطلاعیه هایی را می بینیم که مثلا از طرف نهادهای مختلف جوانان منتشر میشود. کارگران مدتهاست به طرق مختلف متشکل شده اند. اکثر بخشهای مردم که برای خواستهای مشخصی مدتهاست مبارزه میکنند متشکل شده اند. واقعیت این است که همین نهادهای مختلف که در جریان مبارزه مردم شکل گرفته اند میتوانند قدرت را بدست بگیرند. میتوانند از تشکلهای مبارزه به نهادهایی برای اداره جامعه تبدیل شوند و اجازه ندهند از بالای سر مردم قدرتی شکل بگیرد که دوباره به مثابه آقا بالا سر اداره جامعه را بدست بگیرند و مانع تحقق آرزوها و آرمانهایی که مردم به خاطرش انقلاب کرده اند شوند. این اتفاق میتواند بیافتد در صورتی که از درون مبارزه و انقلاب مردم و در بخشهای مختلف جامعه که دارند مبارزه میکنند، نهادها و سازمانها و ارگانها و مشخصا شوراهای مردم، شوراهای کارگری، شوراهای مختلف در بخشهای مختلف مردم مبارز شکل بگیرد و همین شوراها مثل ارگانهای اداره جامعه نقش ایفا کنند و به این شکل اجازه ندهند از بالای سر مردم قدرت سیاسی مافوق مردم و علیه مردم شکل بگیرد. در یک جمله اگر بخواهم بگویم مردمی که انقلاب کرده اند باید با پیروی انقلابشان یعنی نابودی حکومت اسلامی، به عنوان یک رکن مهم دیگر پیروزی، در قدرت سیاسی نمایندگی بشوند و این را شوراهای مردمی که در جریان انقلاب شکل گرفته اند میتوانند تضمین کنند. اینجا به این هم اشاره کنم که وقتی از شورا یا نهادهایی شبیه شورا حرف میزنیم خیلی روشن است که ویژگی مهمشان این است که اینها دیگر شبیه پارلمان نیستند که کار اصلیش این است که در مکانیسم آن شهروند رای میدهد تا عملا برای مدت مثلا چهار سال از دخالت در تصمیمات سیاسی محروم شود. مشخصا منظور این است که مردمی که انقلاب کرده اند در مدارس، در دانشگاهها، در کارخانه ها، در محل کار و در همه جا از طریق تشکلها و شوراهایی که در مبارزه شکل داده اند از طریق نمایندگان مستقیم خود در اداره جامعه در همه عرصه ها دخیل میشوند و نهایتا نمایندگان همه این شوراها میتوانند در مقیاس و در سطح سراسری اداره جامعه را به عهده بگیرند، سیاست تعیین کنند و زندگی شایسته انسان، زندگی انسانی را در جامعه تحقق بخشند.
سیما بهاری: تا کنون هفت هفته تقریبا از انقلاب گذشته است. میتوانیم یک ارزیابی داشته باشیم. اگر بخواهیم نقطه قوتها و نقطه ضعفهای این انقلاب را مورد بحث قرار بدهیم چه میگویید شما؟
کاظم نیکخواه: بعضی نقطه قوتها را اگر بخواهیم بگویم اینست که اولا یک انقلاب شفاف ، آگاه، مدرن، و همه جانبه است. و همانطور که محسن ابراهیمی هم گفتند یک انقلاب انسانی است که میخواهد انسان را و پاسخ به نیازهای انسانها را به محور جامعه تبدیل کند. که این یک تحول عمیق خواهد بود. این انقلاب دچار تعصبات قومی و مذهبی و ملی و سنتهای گذشته نیست. زنان و مردان و جوانان آگاهی در جلوی این انقلابند. صف این انقلاب را دارند شکل میدهند. و میخواهند جامعه را به پیشروترین شکلی که امروز در این دنیا امکان پذیر است عوض کنند. اینها برخی نقطه قوتهای این انقلاب است. یک نقطه قوت دیگر این انقلاب اینست که یک همبستگی عظیم جهانی را با خودش دارد. چونکه جمهوری اسلامی در واقع یک ارتجاع جهانی است. انقلاب هم یک انقلابی است که همراهی مردم دنیا را با خودش دارد و سراسری است سراسر جامعه را در بر میگیرند
نقطه ضعفها چیست؟ نقطه ضعفهای زیادی ندارد. اما یک نقطه ضعف که میشود اشاره کرد اینست که هنوز کارگران با تمام فرس و نیروی خودشان با اشکال مبارزاتی ویژه خودشان مثل اعتصابات و اینها همه جانبه به میدان نیامده اند. که اینهم میتوان گفت مربوط به فاز کنونی انقلاب. فکر میکنم در آینده نزدیکی شاهد اعتصابات گسترده کارگران و معلمان و پرستاران و کارکنان ادارات خواهیم بود. تا الان کارگران نفت در عسلویه اعتصاب کردند و راهپیمایی کردند و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند. بعدا کارگران نفت فراخوان به اعتصابات سراسری تر و گسترده تری دادند. جمهوری اسلامی توانست یک مقداری کنترل کند و مانع شود. اما فکر میکنم فضای جامعه طوری است که به این سمت هم داریم میرویم. بهرحال از زاویه شرکت میلیونی مردم و دخالت همه جانبه کارگران هنوز باید جلوتر برویم و جلوتر خواهیم رفت.
سیما بهاری: و اما آخرین سئوالم، محسن ابراهیمی در مورد پیامدهای این انقلاب و تاثیراتش در سطح بین المللی بارها صحبت شده. از زبان شما میخواهم بشنوم که پیروزی این انقلاب چه پیامدهایی در سطح بین المللی میتواند داشته باشد؟
محسن ابراهیمی: چهل و چهار سال پیش حکومت اسلامی در ایران با شکست انقلاب ۵۷ به قدرت رسید و دیدیم که چگونه عروج اسلام سیاسی در ایران، منجر به عروج جنبشهای اسلامی و جریانات اسلامی تروریست در منطقه و جهان شد. به مثابه یکی از عواقب به قدرت رسیدن اسلام سیاسی در ایران، تصویر مردم جهان نسبت به مردم در ایران و کلا منطقه اساسا عوض شد. به نظر میرسید و توسط عده ای اینگونه تبلیغ میشد که این حکومت و افکار و سیاستهایش نماینده مردم، نماینده فرهنگ مردم، نماینده آرزوهای مردم است. دیدیم که تحت نام نسبیت فرهنگی چه جنایاتی – مثل قتل ناموسی – حتی در جهان غرب رخ میداد و توجیه میشد که مربوط به فرهنگ مردم منطقه است. در واقع در چهل و چند سال گذشته یک پارادایم در جهان شکل گرفته است که یک وجهش همین تصویر وارونه و از فرهنگ و زندگی مردم منطقه است. هنوز در اوایل انقلاب جاری هستیم که این پارادایم به طور کامل زیر و رو شده است.
داریم می بینیم که از حسن نصر الله گرفته تا حشدالشعبی و کلا دار و دسته های اسلامی الان به ترس و لرز افتاده اند چون خیلی روشن است که سر مار اسلامی سیاسی در ایران دارد کوبیده میشود و روشن است که دیگر مثلا حسن نصرالله نمیتواند باد درغبغب بیاندازد که جمهوری اسلامی همه زندگی و اسلحه و همه چیز را برایشان تامین میکند و همچنان هستند و خواهند ماند.
داریم می بینیم که در تمام دنیا بخشهای مختلف مردم دارند مبارزه و انقلاب مردم ایران، آمالها و ارزوهایی که این مردم جلوی چشم مردم جهان گذاشته اند را تحسین میکنند. ترانه انقلاب مردم، ترانه “برای” به زبانهای مختلف در تمام جهان دارد خوانده میشود. میخواهم بگویم هنوز انقلاب اوایل کارش است که تحسین جهانیان را برانگیخته است. دیگر نسبیت فرهنگی معنا ندارد. به نظر من با انقلاب ایران، با شعارها و اهدافی که اعلام میکند، حتی تصور و توقعات مردم از زندگی در سایر کشورها هم متاثر میشود.
و نکته آخرم این است که وقتی سر مار اسلام سیاسی در مرکز قدرتش یعنی ایران کوبیده بشود، خیلی روشن است که تشعشعاتش، پس لرزه هایش بلافاصله در عراق، در افغانستان، در لبنان در کل منطقه خودش را نشان خواهد داد. به طور واقعی در این منطقه مدتهاست که جنبشهای پیشرو شکل گرفته است. مثلا در عراق جنبش مردم با شعار “نه شیعی نه قومی مدنی مدنی” یک نمونه است. در افغانستان زنان با شجاعت علیه زامبیهای اسلامی طالبان مبارزه میکنند. در این کشورها و در تمام منطقه بر اثر تشعشعات و پس لرزه های بسیار قدرتمندانقلاب پیروز ایران، سلسله ای از جنبشها و انقلابات رخ خواهد داد. پیروزی انقلاب ایران، نهایتا جهان را از شر اسلام سیاسی و ترویسم اسلامی نجات خواهد داد.
سیما بهاری: سپاسگزارم از اینکه در این برنامه شرکت کردید