آینده بکجا میرود، در بهبهان مزدوارن سرمایه تجمع کارگران بیکار را به رگبار میبندند. پدری که دنبال نان بود و کار میخواست به قتل میرسد. کارگرانی که جرمشان این بود که کار میخواستند با شلیک گلوله یک نفرشان کشته و دو نفرزخمی میشود.این کارگران بخشی از هم طبقه ایها و همنوعان ما هستند که در ابعاد کل ایران در حال جدال با اختاپوس سرمامیه هستند نمانه هایی از آنرا در پایین اشاره میکنیم.
فاجعه وجود کودکان خیابانی و کودکان کار و دختران و زنان تن فروش هر روز در ابعاد وسیعتری هم طبقه ای های ما را به کام خود میکشد.
ابعاد میلیونی معتادان جامعه را دچار شوک کرده است و همه نگران جوانان خود هستند که آیا میتوانند معتاد نشوند؟
اینها فقط نمونه مشت از خروار است. جمهوری اسلامی سعی میکند هر روز جامعه را به ورطه فقر و فلاکت و بی آیندگی و تا حد سقوط اخلاقی کل جامعه نزدیکتر کند. زیرا انسان مایوس و فقر زده و کم فرهنگ بهترین طعمه برای اسلامیها و سرمایه داران اسلامی است. چنانچه ما در ایران از یک طرف شاهد کوهی از ثروت و نعمت هستیم و از طرف دیگر فقر و نداری تا بیکاری و اعتیاد و کارتن خوابی و بی سرپناهی در خیابانها ابعادی به همان انداز کوه ثروت را جلو چشمان خود میبینیم و مجری این همه فجایع هم همین حاکمان اسلامی هستند.
فقر و ثروت که با یک دره عمیق مردمان ایران را و یک درصدیهای حاکم و میلیاردر را به دو دوصف در مقابل هم تقسیم کرده است. ما همزمان تلاش و جدال این دو صف را هم شاهد هستیم. تلاشی که یکی برای تحکیم برتری خود و دیگری برای تغییر این اوضاع غیر قابل تحمل به امری دائمی و اجتماعی تبدیل شده است.
ما هر روز از دزدیهای میلیاردی این و آن آخوند و آقازاده و سرمایه دار حکومتی مطلع میشویم و همان کسی که سر باند دزدها است ادعا میکند که میخواهد با دزدی مقابله نماید.
این دنیای است که جمعیت هشتاد میلیونی مردم ایران در آن زندگی میکنند و با حاکمان اسلامی سرمایه در حال دست و پنجه نرم کردن میباشند. دستگیری و زندانی کردن فعالین کارگری، معلمان و بقیه فعالین مدنی به اخبار هر روزه ایران تبدیل شده است.
اما ما در جامعه ایران تنها با یک تصویر سیاه و نا امید کننده که فوقا به نمونه هایی از آن اشاره شد روبرو نیستیم. مردم وسیعا دراشکال مختلف نوع دیگری از فرهنگ و زندگی و مناسبات را برای خود رقم زده اند که هیچ سنخیتی با فرهنگ و قانون و توقع حاکمان اسلامی سرمایه ندارد.
علیرغم اینکه تشکل و کار جمعی غیر از آن چیزی که آخوند و اسلام میپسندد در ایران ممنوع است، مردم به دهها نمونه از ابتکار مدرن، انسانی و پیشرو دست زده اند و در حقیقت فرهنگ جامعه را بر خلاف میل حاکمان اسلامی دارند به سمتی میبرند که اسلام و آخوند در آن جایی ندارند
برای مثال در همین سرمای زمستان در خیابانهای بسیاری از شهرها دیوارهای مهربانی برپا شده است. مردم انسان دوست با فرهنگی مدرن و انسانی لباس و پوشاک اضافی خود را به این محلها می آورند و کسانی که نیازمند هستند آزادانه بدون اینکه بدانند صاحبان این وسایل چه کسانی هستند بر میدارند و از آن استفاده میکنند.
اولین خاصیت این فرهنگ این است که در تقابل با فرهنگ صدقه اسلامی است. کسی لازم نیست فخر بفروشد که دارد به کس دیگری کمک میکند. کسی لازم نیست تحقیر بشود به این دلیل که نیاز مندی خود را دریافت میکند. این فرهنگ ربطی به اسلام و تاریخ دنیای قدیم و فرهنگ پادشاهان و… ندارد. این فرهنگی انسانی و مدرن است که هم در جه ای از سازماندهی اجتماعی در خود دارد و هم شرکت شهروندان در تخفیف درد و رنج همنوعان خود نه برای فخر فروشی بلکه برای بنا نهادن یک فرهنگ انسانی و برابر است.
چند قدم آنطرف تر ما شاهد مردمانی هستیم که در مقابل اوین تجمع میکنند. برای آزادی عزیزانشان فریاد میکشند و در اغلب موارد مورد تعرض حاکمان قرار میگیرند. معلم زندانی در اعتراض به حکم اسلامی علیه خود اعتصاب غذای خشک میکند تا صدایش را به گوش مردم برساند. کارگران بیکار را میبینیم که برای تامین معاش به خیابان میرود دخواست شغل میکند و مواردی به گلوله بسته میشود که بهبهان آخرین نمونه آن است. چند قدم آنطرف کارخانه ها و کارگاههای را شاهد هستیم که با اعتراض و اعتصاب خود خواهان زندگی بهتری هستند.
زنان برابری طلبی را میبینیم که تمام قوانین و تبلیغات رژیم را به سخره گرفته اند. سرکوبهای جمهوری اسلامی برای تحمیل حجاب را ناچار به عقب نشینی و شکست کرده است و نتوانسته اند فرهنگ و پوشش اسلامی را به او تحمیل کنند.
در دل چنین جامعه پیچیده و چند بعدی ما شاهد صدهها نفر از فعالین کارگری و مدنی در زندان هستیم و در عین حال برای آزادیشان تلاش میکنیم. میلیونها انسان زیر خط فقر زندگی میکنند. اما مردم در ابعادی وسیع تلاش میکنند با گسترش نوع دوستی این رنج و فقر را تخفیف بدهند و همزمان راه مقابله با آن را نشان داده میدهند. مردمی که هم همیاری و نوع دوستی را سازمان میدهند و هم در خیابان با فریاد زنده باد رفاه و امنیت در جدالی دائمی با حاکمان هستند. مردم در خیابان آزادی را فریاد میزنند و خواهان دخالت مستقیم خودشان در سرنوشت جامعه هستند. چند قدم آن طرف میبینیم در صف مقابل مردم حاکمان اسلامی سرمایه در سالنها و مجالس و پارلمان و بیت رهبری و اطاق فرماندهی سپاه و… مشغول زد بند هستندکه چه ترکیبی را از صندوق بیرون بیاورند.
بنابر این ما در ایران با دو صف دو فرهنگ دو طبقه و دو جهانبینی متفاوت و متضاد مواجه هستیم. یک صف با آموزه های اسلامی و سرمایه، با بیرحمی و شقاوت و با تاریخی پر از سر بریدن و خون ریختن و دروغ و ریا گفتن و سرمایه اندوختن، و صفی که در طول تاریخ برای بهبود زندگی کل جامحه تلاش کرده است و با هزار افتد و خیز اما قدم به قدم پیروزی را عاید خود کرده است و انسانیت را امروز به جایی رسانده است که ناچار است از این دنیای طبقاتی و نابرابرعبور کند. ما خود را بخشی از این تلاش برای عبور از جامعه طبقاتی به جامعه ای انسانی و آزاد و مرفه میدانیم.
زنده باد آزاد، رفقاه و انسانیت انسانها
کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران
30 آذر 94
٢٠ دسامبر ٢٠١٥