سناریو سازی های رسوا و شکست حکومت- شهلا دانشفر

در حالیکه جامعه از اعتراض میجوشد و جنبش های اجتماعی سازمانیافته تر و قدرتمندتر جلو می آیند حکومت اسلامی بر سرکوبگریهایش شدت داده و بار دیگر میکوشد تا با سناریو سازی های امنیتی و الصاق فعالین و اکتیویست ها به احزاب سرنگونی طلب و ارتباط با “دشمن” خارجی فضای رعب و وحشت ایجاد کند. این شیوه رسوای حکومت اسلامی بارها با انزجار وسیع مردم پاسخ گرفته و به شکست رسیده است. اینکه حکومت باز هم بدان متوسل میشود از سر بن بست و استیصال آنست.
توسل به سناریو سازی امنیتی این شیوه رسوا و شناخته شده سرکوب و متعاقب آن تلاش برای گرفتن اعتراف اجباری زیر فشار شکنجه و آزار زندانی و خانواده اش نه از سر قدرت بلکه از سر ناتوانی حکومت است. دلیلش به روشنی اینست که سرکوب معلم یا کارگر و یا بازنشسته ای که حق و حقوقش را طلب میکند و بطور واقعی صدای اعتراض مردم است، آنهم در فضای پر تلاطم جامعه برای رژیم خیلی سر راست و ساده نیست. سناریو سازی تلاشی از سوی حکومت است تا بلکه با مخدوش کردن مبارزات مردمی سرکوبگریهایش را به پیش ببرد و حداقل بدرجه ای بتواند جلوی رشد بیشتر اعتراضات را بگیرد. اما در عمده مواردی که حکومت با چنین سیاستی وارد شده، حاصلی جز شکست و رسوایی برایش نداشته است. نمونه اخیر آن سناریو سازی علیه شماری از معلمان، فعالین کارگری و فعالین اجتماعی بود که شکستشان را در استقبال شکوهمند مردم مریوان از سه معلم زندانی که آزاد شده بودند در همین روزها دیدیم.


داستان این سناریو سازی از بازداشت سیسل کولر و ژاک پاری دو فعال اتحادیه ای فرانسوی آغاز شد و همراه با آن رسول بداقی، اسکندر لطفی، شعبان محمدی، و مسعود نیکخواه ازمعلمان و حسن سعیدی، رضا شهابی و واله زمانی از فعالین کارگری و آنیشا اسداللهی و ریحانه جباری و کیوان مهتدی از فعالین اجتماعی به اتهام “همکاری در دسیسه جاسوسی” دستگیر شدند. بدنبال این دستگیریها حکومت ملاقات ها را برای زندانیان قطع کرد. آنان را از دارو و درمان محروم کرد. آنها را ساعتها و روزها زیر بازجویی های فشرده قرار داد و برای گرفتن اعتراف اجباری آنان را زیر شکنجه و آزار قرار داد. اما در مقابل ایستادگی این عزیزان در زندان و کارزار قدرتمندی که در حمایت از آنها بر پا شد و ابعادی جهانی پیدا کرد، حکومت راه به جایی نبرد و مجبور شد بازداشت شدگان را به تدریج از انفرادی بیرون آورد و شروع به آزاد کردن یک به یک آنها از زندان کرد. این آزادی ها اگر چه به قید وثیقه است اما به معنای شکست سناریو سازی رسوای حکومت است. در این سناریو سازی حکومت با دستگیری فعالینی از معلمان و کارگران و فعالین اجتماعی عملا به اتحاد مبارزاتی بخش های مختلف جنبش کارگری رسمیت و شکل داد. همانطور که اشاره کردم استقبال با شکوه مردم مریوان از سه معلم زندانی این شهر اسکندر لطفی، مسعود نیکخواه و شعبان محمدی که از شهرهای دیگر نیز در این استقبال حضور داشتند، جشن پیروزی مردم متحد علیه سرکوبگری های حکومت و سناریو سازی های مسخره حکومت بود. در این جشن مردم قدرت خود را دیدند. و در چنین فضایی از اتحاد و همبستگی علیه سرکوبگری های حکومت است که در همین هفته در شهر دیواندره نیز مردم در دروازه شهر به استقبال ۴ معلمی که از زندان آزاد شده بودند، رفتند و با قرار دادن حلقه های گل برگردن آنها، مبارزاتشان را ارج گذاشتند.
به عبارت روشنتر حکومت که خود را با جنبش قدرتمند معلمان روبرو میدید و از قدرت بسیج اجتماعی آنها وحشت کرده بود، حکومتی که خود را در حلقه محاصره اعتراضات بخش های مختلف کارگری و کل جامعه میدید، کوشید با تشدید سرکوبگریهایش نگذارد اوضاع بیش از این از کنترلش خارج شود و سناریو سازیها پروژه ای بود که روی آن سرمایه گذاری کرده بود و عملا شکست خورد.


اکنون در ادامه این پیروزی کارزار برای آزادی رضا شهابی، حسن سعیدی، رسول بداقی، کیوان مهتدی و ژاک پاری و سیسل کولر و همه معلمان زندانی و کارگران در بند و زندانیان سیاسی جریان دارد و ما با یک جنبش قدرتمند برای آزادی زندانیان سیاسی در جامعه روبروییم.
نمونه قبلتر این نوع سناریو سازیها در نیشکر هفت تپه اتفاق افتاد. کارگران نیشکر هفت تپه که با مبارزات درخشان خود علیه بساط مافیای حاکم بر این مجتمع و کل بساط چپاول و غارت حاکم بر جامعه قد علم کرده بودند یک کانون خطر برای حکومت بودند. جمهوری اسلامی با دستگیری ها و شکنجه و آزار اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و مستند سازی مسخره “طراحی سوخته” با همکاری صدا و سیمای منفورش، تلاش کرد مبارزات این کارگران را مخدوش کند. اما اسماعیل بخشی علیه شکنجه و زندان کیفرخواستی داد که همراه با آن جنبشی به راه افتاد. سپیده قلیان نیز در دفاع از کیفرخواست او از شکنجه های درون زندان و بی اعتبار بودن اعتراف زیر شکنجه سخن گفت و این صدا در جامعه به یک صدای قدرتمند تبدیل گردید.
نتیجه سناریو سازیهای حکومت شکل گرفتن موجی از همبستگی در سطح جامعه با کارگران نیشکر هفت تپه بود و فریاد شعار “مستند، شکنجه، دیگر اثر ندارد” در تجمعات بازنشستگان و معلمان پاسخ کوبنده جامعه به حکومت سرکوب و جنایت بود. در همین راستاست که اسماعیل بخشی از کارگران نیشکر هفت تپه در رابطه با سناریو سازی های امنیتی اخیر حکومت به زیبایی سخن گفته و در توییت خود مینویسد: “خودتان را خسته نکنید! هیچ سناریویی نمی‌تواند مانع حرکت جنبش کارگران و معلمان شود با طراحی سوخته مگر خودتان نسوختید؟ محکمتر بزنید محکمتر می‌خورید!#نهبهسناریوسازی”
در سناریو سازی در هفت تپه یک اتهام اسماعیل بخشی ارتباط با “حزب کمونیست کارگری” بود. اما در برابر آن در جامعه با این گفتمان روبرو شدیم که تحزب جرم نیست. تحزب حق است و فعالین کارگری و جنبش های اجتماعی محکمتر از هر وقت از حق تشکل و تحزب سخن گفتند و این خواست به بندی در قطعنامه های اول مه و بنرهای کف خیابانی تبدیل شد.


نمونه های دیگر سناریو سازی های امنیتی حکومت را نیز باید در همین چهارچوب قرار داد و از آنها صحبت کرد. از جمله بازداشت ۴ پیشمرگ در منطقه سوما برادوست از توابع ارومیه است که تحت عنوان ۴ تروریست مرتبط با اسرائیل بازداشت شده اند. در این پرونده حکومت که به خیال خود طعمه خوبی پیدا کرده ۵۰ روزاست آنها را در انفرادی نگاهداشته و امکان هرگونه ملاقاتی را از آنان سلب کرده است. در این رابطه نیز کارزاری به راه افتاده و ما خود برای آزادی آنها تلاش میکنیم و سخن ما رو به جهانیان اینست که جمهوری اسلامی این حکومت جنایت و سرکوب باید در سطح جهان بایکوت و منزوی شود.
و بالاخره مورد دیگر از سناریو سازی و اعتراف گیری اجباری دستگیری حسن طرفی از کارگران بازنشسته نیشکر هفت تپه است. او تحت این عنوان که از خارج خط گرفته است بازداشت و وادار به اعتراف علیه خود شده است.
دو ماه اعتراض کارگران بازنشسته و راهپیمایی های پرشورشان در دهها شهر از جمله تجمع بازنشستگان شوش وهفت تپه در شهر شوش با شعارهایی که کل حاکمیت را به چالش میکشید حکومت را در چنان فشاری قرار داد که از یکسو ناگزیر به عقب نشینی هایی شد و از سویی دیگر با دستگیریها تلاش کرد فضا را به کنترل در آورد. جرم حسن طرفی این بود که گفته یکی از جنایتکان حکومت “مخبر” که معاون رئیسی جلاد است را در مدیای اجتماعی نقل کرده است که گفته بود بازنشستگان فقط هزینه بر هستند و این نیز به خشم بازنشستگان علیه حکومت مفتخوران و دزدان حاکم بیشتر دامن زد. بازنشستگان در اعتراضات هر روزه خود بارها وبارها با شعارهایی چون “ننگ ما، ننگ ما ،مخبر الدنگ ما”، “ننگ ما، ننگ ما ، دولت الدنگ ما”، “نه مجلس ، نه دولت، نیستند به فکر ملت” و “مرگ بر رئیسی” کل حاکمیت را به چالش کشیده وفریاد مرگ بر این بردگی سر دادند.


سناریو سازی های امنیتی علیه فعالین کارگری و مردم معترض و دستگیری و قراردادن آنها زیر شکنجه و آزار جهت گرفتن اعتراف اجباری یک جنایت آشکار است. تا همین جا پیشروی های خوبی در شکست این سیاست و سرکوبگری های حکومت داشته ایم. و خوشبختانه امروز جنبش برای آزادی زندانیان سیاسی و نیز جنبش علیه اعدام جنبش هایی قدرتمند در ایران هستند. مردم با کارزار های مبارزاتی در مقابل سرکوبگری های حکومت ایستاده و معلمان نقش مهمی در پیشبرد این کارزاها داشته اند. تا همین جا اینگونه تشبثات حکومت برایش هزینه سنگینی داشته است. یک راه موثر عقب زدن حکومت از سرکوبگریهایش اتحاد همه مردم علیه سرکوب است. ما همه جنبش های اجتماعی و همه اکتیویست های مبارزاتی را به اتحاد سراسری علیه سرکوب گری های حکومت فرا میخوانیم.


بحث بر سر جدال هر روزه مردم با این حکومت در دفاع از زندگی و معیشت و کرامت انسانی خود است. جنبش سرنگونی هر روز قدرتمند تر، سازمانیافته تر و با خواستهای متعین تر و با دست بردن به کل بساط توحش و بردگی سیستم سرمایه داری حاکم دارد انقلابی انسانی برای جامعه ای انسانی را نوید میدهد. در این جدال هر روزه جمهوری اسلامی تلاش میکند تا جایی که در توان دارد ابزار سرکوب و جنایتش را حدادی کند. با قدرت اتحاد سراسری خود میتوانیم و باید این ابزار را از دست حکومت خارج کنیم. معلمان دربند، کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی باید فورا و بدون قید و شرط آزاد شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *