حرکت جامعه بسوی اعتصاب عمومی- شهلا دانشفر

اعتصاب سراسری و عمومی به یک گفتمان جدی در جامعه تبدیل شده است. اعتصابات گسترده کارگری و حرکت سریع اعتراضات بسوی سراسری شدن و نمونه های موفق تا کنونی آن در متن شرایط پر التهاب جامعه اعتصاب عمومی را به یک گفتمان جدی تبدیل و زمینه های عملی آنرا را فراهم تر کرده است. اعتصاب عمومی نیز به معنای فلج اقتصادی جمهوری اسلامی و به تعطیلی کشیده شدن همه بخش های جامعه مورد توجه عموم قرار گرفته است. اعتصاب عمومی یعنی اعتصابات همزمان و سراسری معلمان، کارگران، بازنشستگان، دانشجویان، پرستاران و تمامی دیگر بخش های جامعه از جمله رانندگان و کسبه و بازاریان و کارمندان و بخشهای دیگر. رسیدن جامعه به چنین مقطعی از اعتراض، یعنی شکل گرفتن یک اعتصاب سیاسی عمومی سرنگونی حکومت را بسیار نزدیک میکند. این روندی است که امروز جامعه بسوی آن در حرکت است. به عبارت روشنتر جنبش سرنگونی با اعتصابات سراسری و تبدیل آن به اعتصاب عمومی در سطح جامعه و به راه افتادن موج اعتراضات در کف خیابانها برای زدن ضربه آخر بر پیکره حکومت در حرکت است و باید به استقبالش رفت.


اتفاقات همین سه ماه اخیر صحت این گفته را بیش ار بیش عیان می سازد. با اتکاء به این پیشروی ها باید وسیعا به تدارک اعتصابات سراسری رفت و خیزش برداشتن بسوی یک اعتصاب عمومی سیاسی فراگیر که چرخ سیستم جهنمی جمهوری اسلامی را از کار بیندازد گام برداشت و به بساط بردگی و توحش حاکم پایان داد. در این نوشته تلاش میکنم نگاهی گذرا بر پیشروی هایمان بیندازم و بر روی زمینه های اجتماعی متحقق کردن چنین اتفاق سیاسی مهم در حرکت رو به جلوی جنبش سرنگونی مکثی داشته باشم.
معلمان با اعتراضات سراسری خود که دامنه اش به بیش از ۲۰۰ شهر رسید ممکن بودن برپایی اعتصابات سراسری را نشان دادند و الگویی در برابر کل جامعه قرار دادند. حکومت سرکوب شدید مبارزات آنها را در پیش گرفت. شهر به شهر دست به دستگیری زد . برای فعالین معلم پرونده سازیهای امنیتی به راه انداخت. اما معلمان به اسطوره ای از مبارزه علیه سرکوبگری های حکومت تبدیل شدند و دادگاه ها را به صحنه اعتراض خود تبدیل کردند و همین امروز نیز جانانه برای آزادی همکاران دربند و علیه پرونده سازیهای امنیتی در جدالند. نامه سرگشاده ده خانواده معلمان و کارگران بازداشتی علیه پرونده سازی ها با اخطار بر اینکه باید عزیزان آنها فوری و بدون قید و شرط آزاد شوند یک نمونه اخیر آنست.
در کنار اعتراضات معلمان شاهد اعتصابات گسترده کارگران پروژه ای نفت و تحرکات وسیع در میان بخش های مختلف آن هستیم. کارگران پروژه ای پیمانی نفت نیز در دو سال اخیر الگوی موفقی از اعتصابات سراسری هزاران نفره را جلوی چشم جامعه گذاشتند. و همین امروز نیز نفت یکپارچه اعتراض است .
از سوی دیگر اعتصابات اخطاری کارگران بی آرتی شرکت واحد، آتش نشانی ها، مخابرات، راه آهن، کارگران برق فشار قوی، رانندگان کامیون و شهرداری ها ، کارکنان بیمارستانها و بخش درمانی، اشکالی از اعتراضات سراسری را به بوته آزمایش گذاشتند و موفق بودند.


همچنین یک بخش مهم پر تحرک اعتراضی جامعه بازنشستگان تامین اجتماعی هستند که بطور ویژه در چند ماه اخیر با مبارزاتشان حماسه آفریدند. مصوبه پانزدهم خرداد ماه هیات وزیران مبنی بر افزایش ده درصدی حقوقها ، آنهم با سونامی گرانی ای که شوکی بزرگ بر کل جامعه وارد کرده است، خشم و اعتراض آنها را شعله ورتر ساخت. در این مدت تجمعات بزرگ بازنشستگان و راهپیمایی های اعتراضی آنها در شهرهای مختلف و طنین شعارهای کوبنده شان که بطور واقعی کل بساط چپاول و غارت حاکم را به چالش میکشد، چهره اعتراضی جامعه را عوض کرده است. بازنشستگانی که سرود زیر بار ستم نمیکنیم زندگی، جان فدا میکنیم در راه آزادی را در کف خیابانها سر دادند و پای کوبیدند و گفتند مرگ بر بندگی. فریاد زدند و با شعارهای بازنشسته بیدار است از استثمار بیزار است، معیشت، منزلت، حق مسلم ماست به صدای رسای اعتراض کل جامعه تبدیل شده اند. بازنشستگانی که دارند به پایان دادن کل این بساط بردگی و چپاول و توحش حکم میدهند و با اعتراضات خود خواستهای سراسری کل جامعه را که میتواند محوری برای اعتراضات همگان باشد جلو آورده ه اند.


این در حالیست که در اردیبهشت ماه بود که مردم در دهها شهر علیه سونامی گرانی با شعارهای ضد حکومتی از جمله شعارهای توپ، تانک ، فشفه آخوند باید گم بشه، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای و مرگ بر رئیسی بار دیگر به خیابانها آمدند. بعد هم فاجعه انسانی متروپل آبادان این اعتراضات را شعله ور تر کرد. نکته مهم در این میان همزمان شدن اعتراضات بخش های مختلف کارگری با اعتراضات دیگر بخشهای مردم در کف خیابان و تداوم آنها بود. به عبارت روشنتر فضای پر تحرک جنبش کارگری زمینه ساز اعتراضات مردمی در کف خیابان شد و اعتراضات مردمی با فریاد مرگ بر دیکتاتور شکل تعرضی تری به اعتراضات بخش های مختلف کارگری داد. از جمله در یکماه اخیر بازنشستگان تعرضی تر از همیشه برای پیگیری خواستهایشان به خیابان آمدند و با شعار فقط کف خیابان، بدست میاد حقمون به اعتراضاتشان تداوم بخشیدند. در این اعتراضات بازنشستگان همصدا با کف خیابان با شعار “گرانی، تورم، بلای جان مردم” سردادند و از جمله یک بنر اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی در اهواز شعار “نه به حقوق زیر خط فقر هیجده میلیون” بود.


از سوی دیگر اقتصاد به گل نشسته حکومت اسلامی کار را به جایی رسانده است که در ماههای اخیر حتی دامنه اعتصابات را به بازار کشانده است و در این مدت در شهرهایی چون تهران، اصفهان، شیراز، اراک، کازرون، تبریز، فسا، میناب و بروجرد کسبه بازار دست به اعتصاب زدند و هنوز هم اینجا و آنجا این اعتراضات را میبینیم. محور این اعتراضات بیش از همه کسبه های خرد هستند که در زیر چرخ دنده های سرمایه داران گردن کلفت رانت خوار و عمدتا وابسته به جناحهایی از حکومت که صاحبان اصلی بازارها هستند، دارند له میشوند. اینها کسبه ای هستند که در این وانفسای بیکاری به عنوان کسب و کار با هزار بدبختی اندک سرمایه ای جور کرده اند و اکنون در شرایطی که مردم توان خرید کالایی را ندارند، بدون داشتن در آمدی با کلی قرض و بدهکاری بابت دکه و یا مغازه کوچکی که سرهم کرده اند در برابر مالیاتهای سهمگینی که دولت بر آنها مقرر کرده در آستانه ورشکستگی قرار گرفته و شعل و معیشتشان رو به نابودی است. کسبه ای که شمارشان بسیار است و در اعتراضاتشان با شعار مرگ بر رئیسی، «سفره ما خالیه، وعده وعید کافیه. فریاد اعتراض خود را علیه سونامی گرانی و به تباهی رسیدن زندگی و معیشتشان بلند کردند. اعتصاب بازار که عمق بحران و فروپاشی اقتصادی را نشان میدهد، به موازات اعتراضات بازنشستگان، معلمان، دانشجویان و اعتصابات کارگری، گفتمان اعتصاب عمومی را وسعت بیشتری داده است.
در تداوم چنین فضایی از اعتراض است که امروز تحرک مبارزاتی در بخش های مختلف نفت گسترش بیشتری یافته است. از جمله هم اکنون بیش از سه هزار داربست بند نفت در اعتصاب سراسری هستند و هر روز شمار کارگران پیمانی داربست بند اعتصابی بیشتر میشود. کارگران اورهال پالایشگاه تهران هم از ششم تیرماه دراعتراض بسر میبرند. و نیز در هشتم تیرماه همین هفته کارگران رسمی نفت مقابل وزات نفت تجمع داشتند. یک خواست مشترک مهم همه این بخشها افزایش حقوقهاست و کارگران داربست بند اعلام کرده اند که حقوق هیچ داربست بندی نباید از ۲۵ میلیون کمتر باشد.
بازنشستگان تامین اجتماعی نیز در ادامه اعتراضاتشان با عنوان “برپایی بزرگترین تجمعات سراسری” برای یازدهم تیرماه فراخوان به تجمعات سراسری در تمام شهرها را داده اند.
پی آمد این اوضاع پیام خانواده های دادخواه است که خطاب به مردم سخن گفته و فراخوان به اعتصابات سراسری داده اند. خانواده های دادخواه که در مقطع مضحکه انتخابات رئیسی با گفتمان “رای من سرنگونی است” به جمهوری اسلامی نه گفتند و ادامه آبان را فریاد زدند، امروز با فراخوان به اعتصاب و گفتن اینکه اعتصاب سراسری نشانگر قدرت اتحاد واقعی مردم است و هیچ ستمگری نمیتواند سرکوبش کند، پیام آور انقلابند. آنها طی پیام ویدئویی زیبایی خطاب به کارگران، معلمان، کشاورزان، رانندگان کامیون و دانشجویان و همه بخش های جامعه سخن میگویند و میخواهند که همه و همه به اعتصابات سراسری بپیوندند. اینها خانواده های جانباختگان دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ وقربانیان هواپیمای اکراینی هستند که سخن میگویند. برخی از اینها خانواده هایی هستند که عزیزانشان با طناب دار جمهوری اسلامی به قتل رسیده اند. در این ویدوئو کلیپ خانوده ها از عزیزان جانباخته خود میگویند، از سرکوبگری های حکومت در قبال مردم سخن میگویند و فریاد دادخواهی همه مردم هستند. فراخوان آنها به اعتصابات سراسری و به اتحاد همه بخش های جامعه برای رهایی از شر جمهوری اسلامی است. آنها با گفتن اینکه سرکوبگر از ماشین خاموش کارخانه ها و دستگاههایش، از نشنیدن صدای ماشین رانندگان کامیون، از مغازه های تعطیل و اعتصاب عمومی میترسد، پیامشان به مردم اینست که با اعتصابات سراسری کابوس این حکومت شویم . حرفشان اینست که اعتصاب سراسری یعنی قدرت واقعی، چیزی که هیچ ستمگری توان سرکوبش را ندارد.


این پیام بیان واقعی حال و هوای جامعه امروز ایران است. این پیام تاکیدی بر فراخوان حزب بر اعتصابات سراسری و اعتصاب عمومی سیاسی همه مردم است. امروز کارگران نفت میتوانند یک کانون قدرتمند اعتصابات سراسری باشند. معلمان و بازنشستگان با اعتراضات پرتوانشان میتوانند یک سنگر مهم اعتراضات سراسری باشند. اعتراض علیه سونامی گرانی و برنامه جراحی رئیسی جلاد، اعتراض علیه سرکوبگری های حکومت، اعتراض در دفاع از زندگی و معیشت و برای داشتن یک زندگی انسانی و فریاد خواستها و مطالباتمان محورهای مهم چنین اعتصاباتی هستند. با اعتصابات سراسری و عمومی میتوان چرخ اقتصادی حکومت را فلج کنیم. میتوانیم کاری کنیم که این بار این کارگران و بخش های مختلف کارگری، این زنان معترض به کل بساط آپارتاید جنسی جمهوری اسلامی و این همه مردم با اعتراض علیه کل بساط بردگی و توحش حاکم با مارش عظیم با شکوه خود در کف خیابانها به جهنم جمهوری اسلامی خاتمه دهند. همان مردمی که سرود زیر بار ستم نمیکنیم زندگی ، جان فدا میکنیم در ره آزادگی را سر دادند و به پایان دادن به بساط توحش و بردگی حاکم حکم دادند. فقط کف خیابان بدست میاد حقمون!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *