جدید ترین

بهرام سروش: انتخاب جرمی كوربين و دورنمای چپ و کمونیسم در اروپا

 

bahram sorush

بالاخره پس از چند ماه مسابقه انتخاباتی، جرمی کوربین، کاندید چپ لیبر، که تا قبل از شروع انتخابات شانس پیروزی اش از طرف شرکت های شرط بندی ۱٪ تخمین زده می شد، با درصد آرائی بیسابقه به رهبری حزب لیدر انتخاب شد. کوربین اکثریت آرا را نه تنها میان هوادارانی که با پرداخت ۳ پوند به تازگی به لیبر پیوسته بودند و حق رای یافته بودند، بلکه میان اعضای اتحادیه های کارگری و سازمان های جانبی لیبر، که این بار بطور فردی در انتخابات شرکت می کردند، و همچنین میان خود اعضا لیبر بدست آورد. یعنی اکثریت آرا در هر سه کاتاگوری (عضو هوادار، عضو سازمان جانبی و عضو عادی). فاصله آرای کوربین با نفر دوم (اندی برنام) بیش از۴۰٪  بود. در عین حال، تعداد آرای کاندید نماینده جناح راست حاکم و مدافع سیاست های بلر، یعنی لیز کندال، چهار و نیم درصد بود، که شکست قطعی و مفتضحانه ای برای این جناح محسوب می شود. از زمان شروع این انتخابات در ماه جون امسال تا به امروز، حدود ۱۶۰ هزار نفر به اعضای لیبر اضافه شده اند. ۵۰ هزار نفر از این اعضا تنها طی دو هفته اول پس از پیروزی کوربین به این حزب پیوسته اند. این انتخابات و نتیجه آن از طرف بسیاری بعنوان یک “زمین لرزه” در حزب لیبر و فضای سیاسی انگلستان توصیف شده است.

اینکه با این پیروزی چه تغییری در حزب لیبر صورت می گیرد و چقدر به شانس انتخاب شدن این حزب در انتخابات پارلمانی ۲۰۲۰ افزوده می شود، بحرانش تخفیف پیدا می کند یا تشدید می شود، دچار انشعاب می شود یا متحد می ماند، و اینکه کلا پیاده کردن سیاست هائی مانند سیاست های کوربین در چهارچوب حزبی مانند لیبر امکانپذیر است یا نه، بحثی است بیشتر مربوط به تحولات خود این حزب و دورنمای سیاسی احزاب مشابه در انگلستان و اروپا که در فرصت دیگری می توان به آن پرداخت. من اینجا بیشتر می خواهم به خود این تحول در انگلستان، به زمینه های اجتماعی و سیاسی آن و همچنین جایگاه آن در آینده چپ و کمونیسم در انگلستان و اروپا بپردازم.

اولین نتایج و مشاهدات

واقعیت این است که انتخاب جرمی كوربين بعنوان رهبر جديد ليبر اتفاقى محدود به حزب ليبر نبود. اين رويدادى در جامعه و سياست انگلستان (و کلا و اروپا و غرب) است كه تغييرات و نتايج مهمی را تاهم اكنون به بار آورده است. آنچه کاملا محسوس است پروسه و نتيجه این انتخابات توازن قوا بين چپ و راست در جامعه انگلستان را بنفع چپ تغيير داده است. گفتمان چپ بطور فزاینده ای بر فضای سياسی انگلستان حاكم شده است. برخورد و پاسخ به نظرات چپ و تعريف خود باعتبار دوری يا نزدیکی از چپ به مشخصه و رفتار سياسی احزاب اصلی، از ليبرال تا محافظه كار، تبديل می شود. چپ بودن، راديكال بودن و سوسياليست بودن به تعلقات، خصوصیات و باورهائی با بار مثبت قوی و پر طرفدار تبديل شده اند و حتی احزاب راست و محافظه كار تلاش می كنند هر چه بیشتر خود را طرفدار كارگر و مردم محروم جلوه دهند. بطور آشکاری فشار چپِ جامعه بر احزاب اصلی طبقه حاکم افزايش يافته است. این روند مهمی است که البته تازه آغاز شده است. برخی از نمایندگان پارلمانی حزب لیبر که حاضر نبودند جرمی کوربین (یا هر کاندید چپ دیگر) را برای انتخابات رهبری لیبر نامزد کنند می گویند علتش اساسا ترسشان از همین به چپ چرخیدن فضای سیاسی بود. و این دقیقا اتفاقی است که افتاده است، آنهم در ابعادی که حتی در مخیله نمایندگان جناح راست نمی گنجید.

 

زمین لرزه

آنچه مسلم است اين رويداد سياسی و اجتماعی نتيجه صرفا تلاش های جرمی كوربين نبود. خود کوربین هم چنین ادعائی ندارد، و بارها گفته است که خود او محصول یک حرکت اجتماعی است. صعود كوربين به راس صحنه اصلی سياست حاصل حركت جنبشی بود كه قبل از ورود كوربين به مسابقه انتخاباتی ليدری، در بطن جامعه در جريان و در حال رشد بود. اين همان جنبش اعتراض به مشقات سرمايه داری و عواقب بحران عميق آن است كه از سال ٢٠٠٨ و با شروع بحران اقتصادی در سرتاسر جهان خود را به شكل جنبش اشغال و ٩٩٪ و اعتراض علیه رياضت اقتصادی، از يونان تا اسپانيا، و انقلابات در خاورمیانه و شمال آفریقا، نشان داده است. جامعه انگلستان، پس از سالها حملات دولت سرمايه دار عليه معيشت مردم و تلاش برای محدود کردن قدرت اعتراض کارگری، از اين روند رياضت مستثنی نبوده است. مردم در ابعادی وسيع در انگلستان، مانند ساير جوامع اروپائى، از بی حقوقی اقتصادی و سياسی و اجتماعی خود در مقابل يك قشر قلیل ممتاز و انگل اقتصادی و سياسی كه روز به روز، در کنارِ انداختن بار بحران اقتصادی بر دوش مردم کارکن، بر ثروت و قدرتش افزوده می شود، به ستوه آمده اند. پرتاب شدن كوربين به راس صحنه سياست انگليس حاصل قدرت و تكان خوردن اين نيروی اجتماعی چپ و راديكال و کارگری بود. برای این جنبش، کوربین دم دست ترین چهره سیاسی ای بود که این جنبش آن را یافت، بدست گرفت و بزرگش کرد. هر گونه تحليل از اين رويداد و خود پدیده کوربین بايد با توجه به اين عوامل و شرايط سياسی و اجتماعی و در متن آن صورت گيرد.

در عين حال، عوامل دیگری، از جمله موقعيت حزب ليبر بعد از شكست انتخاباتی در ماه مه امسال، بی افقی و بی آلترناتيوی كامل راست ليبر(که منجر به شکست مفتضحانه انتخاباتی آن شد) ، انزجار مردم از سياستمداران بسته بندی و بزك شده رياكار”سیستمی”، خصوصيات شخصی مثبت و خوشنامی کوربین (حتی به اذعان دشمنان سیاسی وی)، راديكاليسم سیاسی، شفافیت و به “مردم عادی” شبیه بودن او، و “صاحب حزب” بودن او (که از نظر مردم قدرت عملی اجرای سیاست هایش را به وی می دهد) ، در كنار تجربه ٣٢ سال فعاليت پارلمانی و دهها سال آكتويسم و فعاليت كمپينی، و همزمانی این انتخابات با اجرای قوانين جديد انتخاباتی در حزب لیبر (بر اساس اصل “یک فرد، یک رای” و امکان شرکت هواداران حزب در انتخابات) ، و همچنین رشد قدرت ارتباطات ديجيتال و میديای اجتماعی كه انحصار رسانه های سنتی و رسمی بر دسترسی به اطلاعات را تضعيف كرده، در پيروزی جرمی كوربين، آنهم در ابعادی چنين خيره كننده، نقش بازی كرد.

سیاست های کوربین

سياست های جرمی كوربين، علیرغم اینکه عضو جناح چپ یک حزب سوسیال دمکرات است، در چهارچوب عمومی چپ راديكال انگليس و اروپا می گنجد. خواهان دولتی كردن برخی عرصه های اقتصادی كليدی مانند راه آهن و توليد انرژی (برق و گاز) است. علیه سياست رياضت اقتصادی است. مخالف اعمال سقف برای كمك هزينه های دولتی است (که دولت محافظه کار در حال اجرای آن است و رقبای انتخاباتی کوربین هم در جریان مسابقه انتخاباتی، در پیروی از رهبر موقت حزب – هریت هارمن – از دادن رای مخالف به آن خودداری کردند و در نتیجه در انظار مردم آبرو باختند). عليه قوانينی است كه فعاليت و قدرت اعتراض قانونی اتحاديه های كارگری، و از جمله اعتصاب، را هر چه محدود تر می كند (که این هم لایحه ای است که از طرف دولت محافظه کار در حال اجراست). خواهان افزايش ماليات بر كمپانی ها و افراد ثروتمند و پر درآمد است. خواهان جمع آوری ماليات از شرکت های بزرگ است كه به شگردهای مختلف از زیر پرداخت ماليات در می روند (كه حدود ١٢٠ ميليارد پوند در سال تخمين زده می شود). خواهان تاسيس يك “بانك ملی” است كه صرفا به سرمايه گذاری، آنهم در عرصه هائی که به خدمات اجتماعی مربوط می شود، اختصاص دارد. خواهان راه انداختن پروژه های خانه سازی دولتی و محدود كردن قوانين فروش خانه های دولتی موجود است تا بی مسكنی شديد كنونی و هزينه كمرشكن اجاره مسكن را کاهش دهد. خواهان افزایش قابل توجه حداقل دستمزد است. طرفدار حقوق پناهندگان است، و ساعاتی پس از اعلام نتیجه انتخابات و پیروزی اش، مستقیما از محل کنفرانس برای سخنرانی به تظاهرات بزرگ حمایت از پناهندگان در لندن رفت. كوربين همچنين مخالف بازسازی سلاح های اتمی انگليس (موشک های سوار بر زیردريائی ترايدنت)  و خواهان خروج از ناتو است، و می گويد صدها ميليارد پوند پول حاصله از لغو این قرارداد و خروج از این پیمان را صرف گسترش پروژه های رفاه اجتماعی خواهد کرد. در سیاست خارجی، کوربین مخالف جنگ است و همیشه در جنبش های ضد جنگ فعال بوده است. در طول زندگی سیاسی اش، کوربین علیه حکومت های مستبد و مشخصا رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی (حکومت آپارتاید) و برای حقوق برابر برای زنان و همجنسگرایان و غیره فعالیت کرده است. خواهان خلع سلاح هسته ای است و طرفدار خلع سلاح هسته ای یکجانبه انگلیس است. در همین رابطه، در پاسخ به سوال خبرنگاران در روز پایانی کنفرانس لیبر در هفته جاری، کوربین گفت حتی بعنوان نخست وزیر حاضر نیست “دگمه”  شلیک سلاح هسته ای را فشار دهد، که حملات شدید جناح راست حزبش و احزاب و شخصیت های راست و محافظه کار خارج حزب و رسانه های رسمی را بدنبال داشته است.

کوربین در عین حال، مانند بسیاری از لیبرال ها و چپ رادیکال اروپا، از موضعی پست کولونیالی و ضد امپریالیستی نسبت به دولت ها و جریانات اسلامی برخوردی نرم و حتی سمپاتیک داشته است. مخالف “اسلام ستیزی” (ایزلموفوبیا)  است  و از وجود مدارس مذهبی دفاع می کند. طی چهار سال گذشته رئیس سازمان “ائتلاف برای قطع جنگ” بوده است، اما اخیرا از این پست خود، با این توضیح که مشغله های جدیدش بعنوان لیدر حزب اپوزیسیون فرصت فعالیت در این موقعیت را دیگر به او نمی دهد، استعفا داد (این سازمان بشدت تحت نفوذ سیاسی احزابی مثل “اس دبلیو پی” بوده و از همان ابتدا، از زمان حمله آمریکا به افغانستان و بویژه حمله به عراق در سال ۲۰۰۳، با جریانات ارتجاعی اسلامی انگلیسی فعالیت کرده و به آنها میدان داده است ). در برخوردش به جمهوری اسلامی، کوربین خواهان گفتگو با ایران و دخالت دادن رژیم در مذاکرات برای رسیدن به صلح در سوریه و خاورمیانه است و طرفدار توافق هسته ای گروه ۱ + ۵ با ایران است. بنابراین، سال گذشته همراه با جک استرو (وزیر امور خارجه سابق دوره بلر) و چند نماینده پارلمانی دیگر عازم ایران شد و با مقامات رژیم دیدار داشت. در عین حال، کوربین در سخنرانی ها و مصاحبه هایش دائما تاکید می کند که هرگونه گفتگو با ایران باید با برجسته کردن مساله نقض حقوق بشر در ایران همراه باشد.

در ارزیابی از سیاست های کوربین باید در نظر گرفت که کوربین محصول یک جنبش اعتراضی ضد ریاضت است، و در این ظرفیت و با اتکا به این نقطه قدرت خود به جلو رانده شده است. پلاتفرم ضد ریاضت اقتصادی و اعلام تلاش برای ایجاد جامعه ای برابر تر و عادلانه تر، بعلاوه، بقول خودش دمکراتیزه کردن حزب و دولت و سیاست و دخالت دادن مردم در تصمیمات سیاسی، اساسی ترین مشخصه پدیده کوربین است. و کوربین اگر بخواهد پایه اجتماعی حمایتی خود را همراه داشته باشد، مجبور است بر همین نقاط قدرت سیاست خود پای بفشرد و آن را برجسته کند. سیاست های غیرانتقادی ای که کوربین در قبال جریانات اسلامی داشته جایگاه تعیین کننده ای در سیاست او ندارند، و نباید کل هویت سیاسی او صرفا از این زاویه ارزیابی شود، و یا به این دلیل تحول مهم و عظیمی که در طول چند ماه گذشته در جامعه انگلستان جریان داشته نادیده گرفته شود. علاوه بر این،‌ در جریان انتخابات، در مصاحبه های متعدد، کوربین بشدت مخالفت پایه ای خود را با جریاناتی مانند حماس و حزب الله لبنان اعلام کرد، و سرکوب های جمهوری اسلامی را با برجستگی بیشتری طرح کرد. در هر حال، فشار انتقادی بر کوربین برای فاصله گیری هرچه بیشتر از جریانات مرتجع اسلامی و محکوم کردن صریح جمهوری اسلامی و جنایات آن باید بخشی از برخورد به او باشد.

جایگاه سیاسی انتخاب کوربین، دورنمای چپ و کمونیسم

انتخاب کوربین به لیدری لیبر و ورود دهها هزار نفر عضو جدید به این حزب و این واقعیت که اکثریت قریب به اتفاق این اعضای جدید، چپ و طرفدار کوربین هستند، اثراتی اساسی در وضعیت و آینده این حزب بجا خواهد گذاشت. اما جدا از اینکه چه بر سر لیبر در چند سال آینده می آید، انتخاب کوربین و جنبش چپ و رادیکالی که با اعتماد بنفس و شوری جدید در جامعه به راه افتاده است برای همیشه صحنه سیاسی و توازن طبقاتی در جامعه انگلستان را تغییری اساسی داده است. اثرات این موقعیت، بویژه با توجه به وزن و جایگاه اقتصادی، سیاسی و جهانی کشور انگلستان، از خود این کشور و حتی اروپا فراتر خواهد رفت. وضعیتی که در انگلستان پیش آمده بی شباهت به شرایط عروج چپ در یونان و اسپانیا نیست، ولی این واقعیت که در یکی از مهم ترین کشورهای صنعتی دنیا دارد رخ می دهد (البته هنوز در شروع این روند هستیم)، اهمیت بمراتب بیشتری به آن می دهد.

در پیشروی حرکت چپی که آغاز شده، ضمن درک و استقبال از اهمیت و ارزش فوری و کنونی آن، باید به جلو، به آینده، نگاه کرد، و این تحول را صرفا مقطعی در تحولات اساسی تری که باید صورت بگیرد و در راه است دید. و این تحولات اساسی چیزی جز عمیق تر شدن قطب بندی طبقاتی در جامعه بنفع کارگر و کمونیسم و شکل گیری یک جریان و حزب کمونیست رادیکالِ به معنای واقعی ضد کاپیتالیست  (یک حزب کمونیست کارگری) در دل و در سیر آتی این تحولات نیست. و تنها چنین حزبی پاسخ ریاضت و مشقات سرمایه داری – و خود سرمایه داری – را دارد. واقعیت این است که کوربین و جریان چپ رادیکالی که آن را نمایندگی می کند در رادیکال ترین حالت و سیاست خود یک جریان اقتصادگرای دولتی است. افقش از ملی کردن صنایع و تلاش برای ایجاد اصلاحاتی رفاهی با اتکا به یک سیاست اقتصادی کینزی فراتر نمی رود. و این افق در شرایط یک بحران اقتصادی (مانند وضعیت حاضر) دامنه عملش برای اصلاحات در چهارچوب سیستم حتی محدود تر می شود (مورد سیریزا در یونان)  چهره هائی مثل کوربین (و همینطور سیپراس در یونان، پابلو ایگلزیاس در اسپانیا و بری ساندرز در آمریکا) شخصیت هائی گذرا در روند اجتماعی عمیق تر، رادیکال تر و پایدار تری هستند که آغاز شده است. و این روند در پیشروی خود شخصیت ها و احزاب سیاسی دیگری را به صحنه فرا خواهد خواند.

نکته مهم در ارزیابی از این تحول سیاسی، نه فرد کوربین و سیاست های او و نه حتی حزب لیبر، بلکه تحول چپ و مثبتی است که در سطحی اجتماعی صورت گرفته است. در استقبال از این تحول نباید تردیدی داشت، و نباید با این تصور نادرست که امری درونی محدود به لیبر و جنبش سوسیال دمکراسی و ساخته و پرداخته کوربین، و یا تقلاهای یک “چپ بورژوائی” است، از توجه به آن سرباز زد یا آن را کم اهمیت جلوه داد. این تحول، تحت فشار طبقه کارگر و چپ جامعه و در متن یک بحران اقتصادی، و در مقابله با عواقب کمرشکن سیاست ریاضت اقتصادی صورت گرفته، و در عین اینکه نباید در ابعاد و یا سیر محتمل آتی آن اغراق کرد، باید جایگاه و اهمیت آن را در تحول سیاسی جامعه و چپ در انگلستان و اروپا و ارتباط آن با روندی جهانی را شناخت و در آن روشنگری و دخالت کرد. *

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *