تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
خلیل کیوان: نارضایتی در ایران بیداد میکند و تمایل و خواست و اراده برای سرنگونی جمهوری اسلامی هم گسترده و هم قدرتمند است. دیدیم که بارها مردم برای سرنگونی رژیم خیز برداشتند اما هر بار به عقب رانده شدند. امروز مجددا به میدان آمده اند و قوی تر از گذشته در مقابل حکومت صف آرایی کرده اند. امروز سوال اساسی این استکه بالاخره جمهوری اسلامی چطور سرنگون میشود؟ در چه پروسه ای و به چه طریقی؟ چه موانعی برای سرنگونی حکومت وجود دارد و چه گامهایی باید برداشته شود تا این امر متحقق بشود؟
حمید تقوایی ابتدا از اینجا شروع کنیم که وضعیت موجود، تورم و گرانی سرسام آور و غیر قابل تحمل،اعتراضات پرشوری که رو به گسترش است و وضعیت درهم ریخته حکومت،همه اینها بیش از همیشه نشان میدهد که این رژیم باید برود تا مردم بتوانند حتی قوت روزانه شان را تامین کنند. حال بقیه مسائل بجای خود. سوال این استکه چطور این رژیم میرود؟
حمید تقوایی: جواب این سوال را ما همیشه اینطور داده ایم که جمهوری اسلامی بقدرت مردم، بقدرت خیابان، آن تحولی که به آن انقلاب میگویند،سرنگون میشود. هم تنها راه عملی و ممکن و هم مطلوبترین و بهترین راه سرنگونی اینست. امروز خوشبختانه همه نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی و همه فعالین و توده مردم به این نتیجه رسیده اند که فقط با قدرت خیابان میشود حکومت را برکنار کرد و به خواستها و مطالبات بخشهای مختلف جامعه تحقق بخشید. همیشه اینطور نبوده است. دوره هایی بودکه بحث رژیم چنچ،جنبش سبز و بنفش، تغییرات از بالا، جنگ، حمله نظامی، بحران آفرینی در مرزها، تعییر قانون اساسی، رفراندوم و نظایر آن مطرح بود. امروز دیگر خوشبختانه اینها مطرح نیست. بنظر من آن چیزی که الان نه تنها بخش پیشروان و رهبران و نیروهایاپوزیسیون بلکه توده مردم کاملا به آن واقف هستند اینست که این حکومت را باید با قدرت مبارزه و اعتراض توده مردم بزیر کشید. این تحولی استکه ما به آن انقلاب میگوییم. این حکومت مثل همه دیکتاتوری ها در دنیا بقدرت انقلاب برکنارخواهد شد و تنها با قدرت انقلاب هست که مردم میتوانند به خواستهای انسانی شان برسند.
خلیل کیوان:شما از انقلاب صحبت میکنید. بالاخره انقلاب یک روند و پروسه شکلگیری مشخصی دارد. سوالم این استکه آیا انقلابی که پیش رو هست شکل کلاسیکی دارد؟ مثلا تظاهرات و اعتصابات و اعتصاب سراسری و عمومی و نهایتا قیام رخ خواهد داد؟ از نظر روند تحولات فرق انقلابی که شما از آن صحبت میکنید با انقلاب ۵۷ چه هست؟
حمید تقوایی: روندی که تصویر کردید یعنی تظاهرات ها، راهپیمایی ها، اعتصابات و بالاخره قیامی که ضربه نهایی را بزندشکل متعارف بسیاری از انقلابات بوده است. انقلاب ۵۷ همین شکل را داشت، انقلاب روسیه همین شکل را داشت و بسیاری از انقلابات این روند را طی کردند. منتهی امروز شرایط خیلی تغییر کرده است. هم از نظر سیاسی و هم از نظر شکل اعتراضات،از نظر تکنولوژی ارتباطات و سازماندهی و غیره همه چیز متحول شده است و لذا حرکتهای اعتراضی به همین اشکال محدود نخواهد ماند.
اعتراضات و خیزشهای توده ای در دوره حاضر بویژه در ایران، اشکالتازه ای بدست داده است. بئنبال خیزش ٨٨ در ایران ما انقلابات موسوم به بهار عرب را شاهد بودیم که شکل تازه و موثری از اعتراضات توده ای یعنی اشغال میادین شهرها بوسیله مردم معترض را به نمایش گذاشت. و یا در خیزش ٩٨ کنترل محلات بوسیله جوانان شکل گرفت. مردم تجمعات و تظاهرات خیابانی را به محله ها کشاندند وجوانان توانستند محله هائی را قرق کنند و حتی در محلاتی مسلح شدند و درگیری با نیروهای سرکوبگر از میدانهای مرکزی یا خیابانهای اصلی شهر به محلات کشانده شد. این یک شکل تازه ای بود.
نمونه دیگرتجربه کشاورزان و مردم اصفهان در اعتراض به خشکی زاینده رود بود که دیدیم بمدت یکماه بخش زیادی از مردم بر بستر خشک زاینده رود چادر زدند، ٢٤ ساعته تحصن کردند و در حرکتی نظیر جنبش اشغال در واقع تحصن کردند و خیابانها را قرق کردند.این نوعی از جنبش اشغال بود که به بخاطر مشابهت به اشغال میدان التحریر بوسیله مردم قاهره در جریان انقلاب مصر، به التحریر اصفهان معروف شد.
اینها اشکال نوئی است که انقلابات و اعتراضات توده ای در قرن بیست و یکم بدست داده است. ممکن است اعتراضات توده ای اشکال دیگری که من و شما امروز نمیتوانم تصورکنیم هم بخود بگیرد. منتهی در همه اینها آنچه مشترک است قدرت متحد توده مردم است. توده مردمی که این شرایط رانمیخواهند تحمل کنند و از جا بلند شده اند تا این شرایط را تغییر بدهند.
خلیل کیوان: میگویید که جمهوری اسلامی با انقلاب جارو میشود و تاکید دارید که اشکالی که در این مبارزه پیش میآیدمیتواند متنوع باشد. روشن استکه یک پروسه پر پیچ و خم و پر تلاطمی در پیش است اما بالاخره حکومت یک روز معینی سرنگون میشود. ازامروز تا ضربه نهایی و پایان کار جمهوری اسلامی چه روندها و مراحلی پیش میآید؟ آیا قابل پیش بینی است؟
حمید تقوایی: بنظر من میتوانیم یک تصویر نسبتا واقع بینانه ای از سیر تحولات داشته باشیم بخاطر اینکه جامعه ما جامعه آرام و خاموشی نیست. اگر شما این سوال را مثلا در سال ۵۵ در زمان شاه از کسی میپرسیدید ممکن بود هیچ جوابی نتواند بدهد و نمیتوانست بدهد. فقط میتوانست تخیل اش را بکار بیندازد چون آن زمان جامعه خاموش و از نظر سیاسی بی تحرک بود به حدی که آنرا گورستان آریامهری مینامیدند. تنها بعد از سال ۵۶ که حرکتهای اعتراضی شکل گرفت میشد پیش بینی کرد که اعتراضات رو به اوج است. اما در جمهوری اسلامی جامعه هیچگاه آرام نگرفته است. میتوان گفت که مدتهاست که شرایط شبیه شرایط ۵۶ است. مدتهاست که جنبش های اعتراضی، انجمن ها، کمیته ها و شوراهای کارگری، ان جی او ها و چهره ها و فعالین بویژه در جنبش کارگریشناخته شده اند و به اعتراضات گسترده ای شکل داده اند. امروز مشخصا جنبش کارگری، جنبش معلمان، جنبش بازنشستگان، و جنبش دادخواهی از جمله جنبشها فعال و پیگیر هستند که سراسری و سازمانیافته اند.
به این اعتبار باید گفت جامعه ماتریالی بدست داده است، امکانات و اهرمهایی را تعریف کرده است که میتواند سنگ بنای یک جنبش انقلابی توده ای برای بزیر کشیدن حکومت باشد.
انقلاب از آسمان نازل نمیشود . بالاخره در هر جامعه ای با اتکا به جنبشها، با اتکا به چهره ها و تشکلها و نهادهای اعتراضی، با اتکا به احزاب، فعالیتها، کمپین ها و کارزارهای جاری انقلاب شکل میگیرد. انقلاب ۵۷ با خارج از محدوده نشینهاو با شبهای شعر شروع شد. یکی در اعتراض به دیکتاتوری و سانسور و خفقان بود و دیگریدر اعتراض به گرسنگی و فقر و فلاکت. این هر دو عنصر را در انقلاب امروز هم داریم. منتها آنزمان هم اعتراضات خارج محدوده نشین ها و هم شبهای شعر حرکتهائی ناگهانی و بی سابقه بود و مثل رعدی در آسمان بی ابر بنظر میرسید در حالی که امروز مبارزات و جنبشهای توده ای سازمانیافته و متعین و حتی شورشهای شهری گسترده و مداومی در جامعه جریان دارد. مبارزاتی صدها درجه متشکلتر و فعالتر وپیگیرتر و گسترده تر از دوره های گذشته.
در حال حاضر مشخصا اعتراضات در دو شکل معین به پیش میرود که رابطه تنگاتنگی هم با یکدیگر دارند. یکی اعتراضات و مبارزات جاری که همانطور که اشاره کردم ادامه دار و سراسری و دارای رهبری است؛ مثل مبارزه معلمان، مبارزه کارگران نفت، بازنشستگان و غیره. و دیگر تظاهرات و شورشهای شهری علیه گرسنگی و سونامی گرانی و تورم است با شعارهای کوبنده علیه حکومتو درگیریبا نیروهای ضد شورش که شهرهای بسیاری را در بر گرفته و در حال گسترش است. بحث من در مورد امکانات این است که در دل این نوع خیزش ها یا شورش های شهری اینبار جامعه به اندازه کافی متشکل هست، به اندازه کافی جنبش های سازمانیافته و جنبش هایی که بطور مداوم میتوانند در میدان باشند، وجود دارد که دیگر مثل ۹۸ و ۹۶ رژیم نتواند بعد از چند ماه اعتراضات را به عقب براند و به شکست بکشاند. این بار همگامی و همراهی اعتصابات و تجمعات باخیزش توده ای علیه سونامی گرانی و عیه کل حکومت روند امیدبخشی از شکل گیری انقلاب رادر چشم انداز قرار میدهد.
خلیل کیوان: هر انقلابی به رهبری نیاز دارد. رهبری در دو سطح، رهبران عملی و میدانی که مردم را مستقیما سازمان بدهند و یک رهبری سیاسی و فراگیر. این دو سطح از رهبری چطور تامین میشود؟ چه رابطه ای بین این دو سطح رهبری، رهبران میدانی عملی و رهبران سیاسی عمومی وجود دارد؟
حمید تقوائی: هر دو سطحی که اشاره کردید در امر رهبری اعتراضات و انقلاب ضروری و حائز اهمیت است. در سطح فعالیت میدانی و خیابانی امر رهبری عملی خوشبختانه تا حد زیادی در جامعه تامین شده است. بخصوص جنبش کارگری، و امروز باید گفت جنبش معلمان و جنبش بازنشستگان، از چهره ها و فعالین و ارگانها رهبری کننده برخوردان هستند. جنبش دادخواهی هم همینطور است. در جنبش دادخواهی انجمن خانواده های قربانیان شلیک به هواپیما شکل گرفته است، مادران خاوران و مادران آبان را متشکل و همگام شده اند، در جنبش معلمان شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیاننقش مهمی ایفا میکند، و در جنبش کارگری نیز شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، شورای کارگران هفت تپه، و کمیته ها و اتحادیه های متعددی متشکل از فعالین جنبش کارگری در میدان هستند. این فعالین تشکلها در هر جنبش، با بهره گیری از امکانات مدیای اجتماعی و با گردهمائی و همنظری با هم، با فراخوانهای خود، و با اعلام حمایت از اعتراضات همدیگر عملا نقش رهبری اعتراضات را ایفا میکنند. در واقع میتوان گفت در سطح رهبری عملی و میدانی جامعه امکان سازی کرده و تا حد قابل توجهی از رهبری برخوردار است.
اما تا آنجا که به جنبه دوم یعنی رهبری سیاسی در یک سطح کلان و فراگیر مربوط میشود باید گفت این رهبری هنوز شکل نگرفته است.
قبل از هر چیز باید تاکید کرد که رهبری سیاسی بسیار تعیین کننده است چون بدون آن و صرفا با رهبری عملی در سطح نبردهای میدانی مبارزات نمیتواند به نتیجه استراتژیک مطلوب همه یعنی سرنگونی جمهوری اسلامی برسد. هر نبردی ممکن است دستاوردهایی داشته باشد، عقب نشینی و پیشروی هایی داشته باشد، ولی برای اینکه تبدیل بشود به یک طوفان عظیمی که به آن انقلاب میگوییم و بتواند کل سیستم را زیر و رو کند، مطلقا ضروری است که همه این نبردها زیر چتر یک رهبری سیاسی فراگیر، هماهنگ و همجهت بشود.
در این رابطه باید دو نکته را مد نظر داشت. اول آنکه انقلاب یک پدیده عینی است که ناشی از اراده و یا تصمیم هیچ نیروئی نیست اما سرنوشت و سرانجام آن تماما به عملکرد احزاب و نیروهای سیاسی و مشخصا نیرویرهبری کننده انقلاب بستگی دارد. ثانیا هیچ انقلابی با رهبری اش زاده نمیشود. رهبری سیاسی در دل حرکتهای اعتراضی و در جریان انقلاب شکل میگیرد. درعین حال باید توجه داشت که رهبری از آسمان نازل نمیشود. حزب یا نیرویی رهبر میشود که از مدتها قبل از انقلاب با سیاستها و جهتگیریهاو موضعگیریها، و با کار میدانی و پراتیک اجتماعی خودش در جامعه جا باز کرده باشد، شناخته شده باشد و این امکان را فراهم کرده باشد، این سرمایه سیاسی و اجتماعی را داشته باشد، که بتواند در دل انقلاب عروج کند. تامین چنین رهبری ای یک حلقه تعیین کننده در شرایط متحول ایران است. و حزب ما با تمام توان فعالیت میکند تا این خلاء را پر کند.
خلیل کیوان: شما جایگاه ویژه ای به جنبش های اجتماعی میدهید و میگویید این جنبشها میتوانند نقش بارزی در شکلگیری انقلاب داشته باشند. سئوال اینست که آیا ادامه خطی این جنبش ها استکه به انقلاب منجر میشود یا باید اتفاقات دیگری هم بیفتد؟
حمید تقوایی:این جنبش ها نقش اساسی دارند ولی به این معنا نیست که به همین شکل و در ادامه خطی آنها ما به انقلاب میرسیم. تحول کیفی ای لازم است.
اول اینکهاز نظر شکل این جنبش ها باید متحد بشوند و بخصوص در حضور میدانی و در خیابان در کنار هم ظاهر بشوند. منظورم این استکه در یک روز در یک تاریخ و یک محل فراخوان مشترک بدهند. حال فراخوان تجمع است، تحصن است، یا اعتصاب و تظاهرات است و یا هر شکل دیگری که من و شما امروز نمیتوانیم پیش بینی کنیم. در هر حال مهم این استکه همه جنبشهای اعتراضی در کنار هم بمیدان بیایند. روزی را تصور کنید که همه نهادها و انجمن های جنبش دادخواهی، همه نهادها و تشکلهای معلمان و بازنشستگان، همه کمیته ها و اتحادیه ها و شوراهای کارگری، تشکلهای زنان و غیره فراخوان اعتراضی مشترکی بدهند. چنین روزی با روز سرنگونی حکومت فاصله زیادی نخواهد داشت. این امر کاملا امکان پذیر است و فی الحال قطعنامه ها و فراخوانهای مشترک بین بخشهائی از این فعالین و نهادها به مناسبت های مختلف را شاهد بوده ایم. مثلا در اول ماه مه امسال تعدادی از اتحادیه ها و کمیته های کارگری که در واقع تشکل پیشروان و فعالین جنبش کارگری هستند، در کنار تشکلهای صنفی معلمان و یک سازمان دفاع از حقوق زنان قطعنامه جامعی منتشر کردند که خواستهای دیگر بخشهای جامعه و جنبشهای اعتراضی را نیز در بر میگرفت. چنین حرکتی باید فراگیرتر و مداومتر بشود. این میتواند زمینه و شرایط اعتصاب عمومی و سراسری را نیز فراهم کند.
این اتحاد لزوما حول یک خواست و شعار نیست و میتواندحول لیستی از شعارهائیکه مورد توافق همه هست شکل بگیرد. فی الحال جنش کارگری و جنبش معلمان و بازنشستگان خواستهای مشترکی دارند. مثلا خواست افزایش دستمزدها و حقوقها و خواست آزادی زندانیان سیاسی در این جنبشها مشترک است. میتوان خواستهای ویژه هر بخش را نیز به این لیست افزود. در قطعنامه اول مه که به آن اشاره کردم لیستی از خواستهای بخشهای مختلف جامعه اعلام شده ک میتواند مبنای هماهنگی و همکاری عملی همه جنبشهای اعتراضی باشد.
نکته دیگر اینکه این تحول امری اتفاقی و مکانیکی نیست که مثلا دور یک میز بنشنیم و تصمیم به اتحاد بگیریم. فعالین جنبش ها وقتی در یک سطح فراگیر و بطور پیگیر در کنار هم قرار میگیرند که در افق نیروئی دیده شود که بتواند جمهوری اسلامی را کنار بزند و خواستهای یر حق آنان را عملی کند. این نیرو را باید در افق ببینند، باید قدم نهایی در ذهن شان روشن باشد تا گام اول را بردارند. از این جنبه هم نقش رهبری سیاسی و کلان کاملا تعیین کننده است.
خلیل کیوان: انقلاب یک افق روشنی را لازم دارد، اهداف روشنی را طلب میکند، مطالبات و خواستهای روشنی را طلب میکند و بالاخره احزاب سیاسی که نقش فعالی در دل این انقلاب بر عهده بگیرند و بتوانند هدایت کنند. پرسش این است حزب کمونیست کارگری ایران چه نقش و جایگاهی در این روند در روند انقلابی که پیش رو است، میتواند داشته باشد؟
حمید تقوایی: حزب ما اصلا فلسفه وجودی اش چیزی جز این نیست که بتوانیم جامعه را از شر جمهوری اسلامی رها کنیم و هر نوع نظامی که مبتنی است بر تبعیض طبقاتی، مبتنی است بر نابرابری، مبتنی است بر استثمار و بر بهره کشی را کنار بزنیم. این فلسفه وجودی ما است و اینرا در برنامه حزب، یک دنیای بهتر بطور جامعی و در همه جنبه ها در قالب اهداف و خواستهای معینی در همه عرصه هااعلام کرده ایم. امروز خوشبختانه بسیاری از آنها تبدیل شده است به شعارها و خواستهای مردم و در خیابانها فریاد زده میشود. منتها آن چیزی که پشتوانه ماست و آن چیزی که بما اجازه میدهد امکان و توان ایفای نقش رهبری سیاسی و کلان انقلاب را داشته باشیم پراتیک و عملکرد چندین دهه ما است. نه صرفا برنامه، شعارها و خواست هایمان، بلکه بویژه کارنامه عملی ما معرف ما است و این کارنامه شامل فعالیت وسیع و گسترده ای است: از ایفای نقش میدانی در جنبش کارگری و معلمان و بازنشستگان تا مبارزه علیه اعدام و سنگسار تا دفاع از پناهندگان،مبارزه برای آزادی زن، دفاع از حقوق کودک، رنگین کمانی ها، مهاجرین افغانستانی، مقابله با جریانات اسلامی در دنیا تا دفاع از حقوق زنان در خود افغانستان در برابر طالبان.منظورم از دفاع فقط بیانیه دادن و تبلیغ کردن نیست، بلکه دست اندر کار سازماندهی شدن، نیرو جمع کردن و فعالیت میدانی است. در همه این عرصه ها ما در این سطح کار کرده ایم.
به این اعتبارحزب ما کارنامه و سرمایه سیاسی و عملی ارزشمند و برجسته ای دارد و ما با اتکا به این میتوانیم نقش موثری و تعیین کننده یا در تحولات انقلابی ایفا کنیم.
تصویری که از روند انقلاب بدست دادم خود به خود اتفاق نمی افتد. نیرویی مثل حزب ما لازم است تا با فعالیتهای همه جانبه اش اینرا تبدیل کند به یک امر عملی. این تصویر نظری و روندی که در ذهن ما نقش بسته را تبدیل کند به یک تحول واقعی در جامعه. حزب ما آستین بالا زده برای اینکه این کار را انجام بدهد.
من بسیار به این امیدوارم و اینجا میخواهم اینرا یکبار دیگر اعلام کنمکه حزب ما با تمام توانش برای شکلدهی به یک انقلاب همه جانبه علیه جمهوری اسلامی و علیه کل وضع موجود،علیه گرانی و گرسنگی، علیه بهره کشی مزدی، علیه بی حقوقی زن، علیه دیکتاتوری وسرکوب و برای جارو کردن همه مصائبی که جمهوری اسلامی به جامعه تحمیل کردهآماده است. ما آماده انجام این وظیفه تاریخی هستیم.
١٨ مه ٢٠٢٢
با تشکر از امیر توکلی برای پیاده کردن متن اولیه این مصاحبه.