قطعنامه در مورد تاثیر مذاکرات و توافقات هسته ای بر وضعیت سیاسی ایران مصوب پلنوم ٤٣ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران (به اتفاق آرا)

 

۱- توافق لوزان که با عقب نشینی آشکار جمهوری اسلامی از سیاستهای هسته ای و حتی خط قرمزهایش حاصل شد نقطه عطفی در سیر مذاکرات  جمهوری اسلامی با غرب و آغازگر دوره تازه ای در حیات جمهوری اسلامی است. نتیجه نهائی مذاکرات هسته ای هر چه باشد روندی که با توافق لوزان آغاز شده است از یکسو به  بحران حکومتی جمهوری اسلامی دامن خواهد زد و از سوی دیگر فضای مساعدی برای گسترش اعتراضات و مبارزات مردم فراهم خواهد ساخت.

 ٢- مذاکرات جاری رسما و مشخصا برسر دست شستن حکومت اسلامی از پروژه دستیابی به سلاح هسته ای در مقابل رفع تحریمها است اما عملا و در یک سطح پایه ای تر این رابطه جمهوری اسلامی با  غرب است که در قالب مذاکرات هسته ای مطرح و بجلو رانده شده است. توافق لوزان مساله عادیسازی رابطه با غرب را به یک گفتمان و امر مطرح و محتمل در میان حکومتی ها و در جامعه بدل کرده است. این به معنای احتمال یک چرخش استراتژیک  در جهت گیریهای ضد آمریکائی و ضد غربی جمهوری اسلامی  و آغازگر دور تازه ای از تلاطمات و تکانهای شدید اجتماعی- سیاسی در ایران است.

٣- جناحهای حکومت تحت فشار تحریمها و بن بست اقتصادی به مذاکره و توافق لوزان رضایت داده اند اما در مورد رابطه با غرب خط و موضع یکسانی ندارند. برای خامنه ای و جناح اصولگرا توافق هسته ای صرفا یک عقب نشینی تاکتیکی و مقطعی برای رفع تحریمها است. اما جناح روحانی- رفسنجانی توافق لوزان را “پله اول” تنش زدائی با آمریکا میداند و هدف برقراری رابطه متعارف با غرب را دنبال میکند.  

 ٤- موضع و تلقی متفاوت جناحهای حکومتی از مذاکرات هسته ای و اهداف و نتایج آن صرفا ناشی از رقابت بر سر موقعیت و قدرت دار و دسته های حکومتی نیست بلکه بازتاب یک مساله و تناقض سیاسی واقعی است. از یکسو وضع موجود جمهوری اسلامی را در آستانه فلج و فروپاشی کامل اقتصادی قرار داده است و دیگر قابل ادامه نیست و از سوی دیگر هر درجه نزدیکی با “شیطان بزرگ” کل سابقه و سرمایه سیاسی و تصویر و تعریفی که جمهوری اسلامی از خودش به دست داده است را به زیر سؤال خواهد برد. و این بنوبه خود تضعیف هر چه بیشتر موقعیت جمهوری اسلامی در جنبش اسلام سیاسی، در منطقه و در جامعه ایران را بدنبال خواهد داشت.

٥- در تحلیل نهائی آنچه از یکسو  رژیم را به سر میز مذاکرات و کوتاه آمدن بر سر مساله هسته ای کشانده  و از سوی دیگر مساله رابطه با غرب را به یک تابو و معضل لاینحل برای حکومت تبدیل کرده است ترس و نگرانی حکومت از اوج گرفتن مبارزات مردم بویژه در اثر فشارها و محرومیتهای اقتصادی و تضعیف بیش از پیش موقعیت رژیم  در ایران و درمنطقه در اثر کمرنگ شدن هویت ضد غربی جمهوری اسلامی  است. اختلاف جناحها در مورد رابطه با غرب در اساس و جوهر خود اختلاف بر سر استراتژی بقا است. جناحی بقای رژیم را در گرو تعامل با غرب میداند و جناح دیگر بقای نظام اسلامی را در ادامه خط غربستیزی جستجو میکند.

٦- تن دادن جمهوری اسلامی به شرایط دولت آمریکا ومنحدینش بر سر پروژه هسته ای و حتی سازشهای بیشتر رژیم به معنی متعارف شدن نظام جمهوری اسلامی نیست. جمهوری اسلامی برای تبدیل شدن به حکومت مطلوب و قابل قبول بورژوازی بومی و جهانی در ایران نیازمند به تغییرات ایدئولوژیک، ساختاری و سیاسی ای است که عملا معنائی بجز نفی نظام جمهوری اسلامی نخواهد داشت.  

٧- تخفیف و رفع تحریمها گرچه طبعا از فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها خواهد کاست  اما مسائل و مصائب معیشتی مردم را رفع نخواهد کرد. وضعیت اقتصادی بحرانی و بی ثبات جمهوری اسلامی و فقر و فلاکت و شرایط سخت معیشتی توده مردم ناشی از تحریمهای اقتصادی نیست و با رفع تحریمها نیز برطرف نمیشود.“عادیسازی رابطه با غرب” و “گشایش اقتصادی”  به معنی پیاده کردن تمام و کمال سیاست ریاضت کشی اقتصادی مورد توصیه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول  بمنظور جذاب کردن و قابل رقابت کردن کارکرد سرمایه در ایران است و این برای طبقه کارگر و توده مرم کارکن و زحمتکش معنائی بجزادامهبیحقوقی و بی تامینی اقتصادینخواهد داشت. 

٨- یک تاثیر مذاکرات و چشم انداز بفرجام رسیدن آنتضعیف بیش از پیش موقعیت منطقه ای جمهوری اسلامی است.  دولت آمریکا و متحدین اروپانی اش هم برایاعمال فشار بیشتر به جمهوری اسلامی با هدف به تسلیم کشاندن کامل آن و هم بمنظور اطمینان خاطر دادن به متحدین سنتی خود در منطقه سیاست تعرضی تر و فعال تری را علیه دخالتگریهای منطقه ای جمهوری اسلامی در پیش میگیرند. یک بروز مشخص این تحرکات تازه شکل گیری ائتلاف سیاسی نظامی ده کشور منطقه حول عربستان سعودی و حمله به یمن است که با اعلام حمایت رسمی و علنی  آمریکا و متحدین اروپائی اش و همزمان با مذاکرات در لوزان آغاز شد.

 ٩- هر درجه نزدیکی جمهوری اسلامی و غرب به سکوت بیشتر دولتها و اغلب نهادهای جهانی در قبال نقض حقوق بشر و تروریسم اسلامی در رابطه با خود جامعه ایران منجر خواهد شد. اعتراض دولتهای غربی و نهادهای بین الملی به نقض حقوق بشر در ایران و کلا در هر کشور دیگری تابعی از رابطه سیاسی و دیپلماتیک آنها با کشور مربوطه است. از سوی دیگر نقد و اعتراض دولتهای غربی به تروریسم اسلامی بخاطر مغایرت آن با سیاستها و اهداف این دولتهاست و نه بخاطر جنایاتی که نیروها و دولتهای اسلامی در کشور تحت سطه و جامعه محل فعالیت خود مرتکب میشوند. در شرایط تازه در کنار سکوت بیشتر دولتها، هم در ایران اعتراض مردم به پایمال شدن حقوق انسانی گسترش پیدا خواهد کرد و هم در دنیا این  اعتراضات انعکاس بیشتری خواهند داشت.

١٠- چشم  انداز نزدیکی جمهوری اسلامی و غرب و حتی گفتمان و بمرکز توجه رانده شدن این موضوع سردرگمی و بی افقی بیشتر اپوزیسیون سلطنت طلب- جمهوریخواه  را بدنبال خواهد داشت. سازش هسته ای و سازشهای احتمالی بعدی مبنا و اساس مکانیسم دست بدست شدن قدرت به کمک آمریکا و سناریوی رژیم چنج  را که امید و چشم انداز مشترک همه نیروهای اپوزیسیون سلطنت- جمهوریخواه است  کور و منتفی میکند. این شرایط آلترناتیو چپ، یعنی سرنگونی بقدرت انقلاب مردم را بیش از پیش در چشم انداز جامعه قرار میدهد.

١١- برای نیروهای اصلاح طلب جنبش ملی – اسلامی توافق لوزان مجوزی برای نزدیکی بیشتر آنان به حکومت و فراخواندن مردم به صبر و انتظار برای به ثمر نشستن مجاهدتهای “دولت تدبیر و امید” است. استراتژی  نیروهای رنگارنگ اصلاح طلب استحاله تدریجی حکومت اسلامی است و دست بالا پیدا کردن جناح و خط روحانی- رفسنجانی یک پیشروی  استراتژیک برای این نیروها محسوب میشود. توافق هسته ای نیروهای رنگارنگ اصلاح طلب و دوخردادی را بیش از پیش به مبلغین و مدافعین تمام و کمال جمهوری اسلامی تبدیل خواهد کرد. 

 مجموعه این شرایط فضای سیاسی مساعدی برای عرض اندام چپ و تعرض هرچه بیشتر مردم فراهم می آورد. شرایط سیاسی تازه از یکسو آلترناتیوچپ یعنی افق انقلاب و سرنگونی طلبی انقلابی را بیش از پیش در چشم انداز جامعه قرار میدهد و از سوی دیگر توده مردم، کارگران و معلمان و پرستاران و زنان و جوانان را  برای تامین حق مسلم  معیشت و منزلت خود که مدتهاست در پاسخ به شعار حکومتی انرژی هسته ای حق مسلم ماست اعلام کرده اند، بمیدان فرامیخواند. نیروهای کمونیست و انقلابی وظیفه دارند با تمام قوا به استقبال این شرایط تازه بروند و سازماندهی و بسیج توده مردم را در راس وظایف خود قرار بدهند.   

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *