شهلا دانشفر:
اعتراضات هزاران نفره معلمان در دهم اسفند سرفصل جدیدی در مبارزات آنان و کل جامعه بود. این تجمع در حالی صورت گرفت که قبل از آن کارگران، پرستاران و بازنشستگان با خواست افزایش حقوقها به اعتراض برخاستند. این مبارزات را خواست مشترک افزایش دستمزدها به هم پیوند میداد و ابعاد اجتماعی اعتراض میلیونها کارگر، معلم، پرستار علیه فقر و گرانی و دستمزدهای زیر خط فقر را بیان میکرد. این را در پلاکاردی که معلمان بدست گرفته بودند و در آن نوشته شده بود: “خط فقر سه میلیون و پانصد هزار، حقوق معلم یک میلیون”، در بند بیانیه ٦ تشکل کارگری بر سر خواست افزایش دستمزدها، در شعار اعتراضی کارگرانی که در ٥ اسفند مقابل مجلس تجمع کردند و یک خواست مهم آنان پر شدن فاصله خط فقر و دستمزد کارگران و نیز در طومار اعتراضی بازنشستگان، با همین مضمون میتوان دید. این خواست در پیامهای همبستگی از مبارزات معلمان از سوی کارگران و نهادهایی اجتماعی چون کانون نویسندگان و در پیوستن جمع هایی از کارگران، پرستاران، دانشجویان با پلاکاردهایی که همبستگی شان را با معلمان اعلام میداشت، وجود دارد. و این مجموعه حکایت از ابعاد اجتماعی این اعتراضات و جلو آمدن موجی از مبارزه بر سر زندگی و معیشت دارد.
اعتراضات معلمان در دهم اسفند پرشور و گسترده بود و به سهم خودم به آنان تبریک میگویم و دست معلمان معترضی را که در پیشاپیش این مبارزات قرار داشتند را بگرمی میفشارم.
مبارزات معلمان در ده اسفند و ابعاد گسترده و سراسری آن بطور واقعی به نقطه امیدی در دل مردم تبدیل شده است. بنا به گزارشی گفته میشود این اعتراضات در ٥٦ شهر برپا شد که تنها عکس ها و گزارشات نیمی از آن رسانه ای شد. اعتراضات معلمان بطور واقعی تاثیر مهمی در تغییر توازن قوای سیاسی جامعه خواهد گذاشت. بدنبال این حرکت بزرگ اعتراضی امروز گفتمان ها اینست که همانطور که معلمان هزاران نفره بیرون آمدند و خواستهایشان را طلب کردند، ما بیکاران، ما کارگران، ما پرستاران، ما بازنشستگان و ما مردم بی تامین میتوانیم به خیایان بیائیم و حق و حقوقمان را طلب کنیم. اعتراضات معلمان حکایت از فضای سیاسی پر جنب و جوشی در جامعه دارد که نوید بخش اعتصابات سراسری کارگری است.
خواستهای معلمان کدامست
معلمان به حقوق های چند بار زیر خط فقر خود معترضند و در قدم اول خواستار پر شدن فاصله خط فقر با حقوقهایشان هستند. معلمان خواستار کاهش فشار کاری در مدارس هستند و از جمله میگویند که حداکثر تعداد دانش آموزان در کلاسهای درسی باید ٢٥ نفر باشد تا هم استاندارد آموزش بالا رود و هم معلمان حق التدریسی که سالهاست با کمترین حقوق به کار تدریس اشتغال دارند، به استخدام آموزش و پرورش در بیایند. معلمان خواستهایی چون ایجاد تسهیلات برای تامین مسکن و بیمه درمانی دارند . معلمان خواستار برداشتن هر گونه سانسور و خفقان از محیط های آموزشی و آزادی معلمان زندانی هستند. این یکی از شعارهای معلمان در اعتراضات دهم اسفند بود “معلم زندانی آزاد باید گردد، زندانی سیاسی آزاد باید گردد بود”. در همین تظاهرات تعدادی در تهران و کردستان و خوزستان دستگیر شدند که یک خواست معلمان آزادی فوری این دستگیر شدگان است و در همین فاصله هشت نفر از دستگیر شدگان تهران آزاد شده اند. خلاصه کلام اینکه معلمان خواستار یک آموزش و پرورش مدرن و انسانی هستند.
اعتراضات معلمان پایان نیافته است. معلمان قرار و مدار همین هفته را گذاشته اند و این را در تظاهرات دهم اسفند اعلام داشتند. اما اعلام قطعی آن بستگی به تدارک عملی آن برای حرکت سراسری دیگری دارد. ضمن اینکه معلمان از ١١ و ١٢ اردیبهشت یعنی روز جهانی کارگر و روز معلم بعنوان فرصت و اولتیماتوم برای پاسخگویی به خواستهایشان سخن میگویند. نکته مهم اینجاست که امروز معلمان در موقعیت قدرتمندتری قرار دارند. تجربه خوبی از سازماندهی اعتراضی سراسری و کمک گرفتن از مدیای اجتماعی برای بسیج نیروی خود دارند. در جریان اعتراضات همین مدت خود معلمان معترض بار دیگر همدیگر را پیدا کرده اند و همه اینها نقطه قوتهائیست که به تداوم مبارزات آنان و پیگیری خواستهایشان کمک میکنند. امروز همه توجه ها بسوی معلمان است و زمینه جلب بیشترین همبستگی اجتماعی از مبارزات و خواستهای معلمان وجود دارد و نباید فرصت را از دست داد.
مبارزات معلمان و عکس العمل حکومت
قدرت مبارزات معلمان را در عکس العمل سراسیمه حکومت به روشنی میتوان دید. یکروز بعد از تجمع اعتراضی معلمان مجلس با دستپاچگی تمام بودجه ای به میزان یک میلیارد تومان بابت پرداخت معوقات آنان تصویب کرد. اما حرف اول معلمان پر شدن فاصله خط فقر با سطح نازل حقوق آنان به عنوان اولین گام است.
نمونه دیگر از همین دست سخنان علیاصغر فانی وزیر آموزش و پرورش دولت روحانی در رابطه با لایحه رتبه بندی معلمان است. این طرح ظاهرا یک “بسته حمایتی” وزارت آموزش و پرورش و مشتمل “هفت برنامه” است و از شهریور ماه مورد بحث است و الان که سمبه معلمان پر زور شده قرار است دوباره به بحث درآید. اما حاصلش چیزی جز دنبال نخود سیاه فرستادن معلمان و تلاش برای منحرف کردن آنان از خواست اصلی افزایش مستقیم سطح حقوقها نیست.
جالب اینجاست که فانی در پاسخ به سوال خبرنگار ایلنا و اینکه گویا مدیران آموزش و پرورش بیشتر “سیاسی” هستند، میگوید: “همه انتصاباتی که در آموزش و پرورش انجام میشود با استعلام وزارت اطلاعات از طریق حراست آموزش و پرورش صورت گرفته و من این ادعا را که آموزش و پرورش سیاسی شده را رد میکنم چرا که ما با استعلامات وزارت اطلاعات انتصابات خود را انجام میدهیم.”.
این گفته فانی و انتصاب مدیران آنهم با فیلتر حراست، یکی از موضوعات اعتراض معلمان است. و نفس این گفتگو بیش از هر چیز نشانگر ابعاد سیاسی مبارزات معلمان و وحشت حکومت از ابعاد اجتماعی مبارزات آنانست.
نقطه قدرت ها
یک نقطه قدرت اعتراضات معلمان ابعاد سراسری آنست که برای کل جامعه یک الگو است. معلمان بارها و بارها در اعتراضاتشان الگوی خوبی از اعتصابات و تجمعات اعتراضی سراسری بدست داده اند. تفاوت امروز اینجاست که ابزار مدیای اجتماعی ابعاد گسترده تری به امر سازمانیابی اعتراضات سراسری آنان داده است. باید از اعتراضات معلمان آموخت.
معلمان ابتدا در دوم اسفند دست به اعتصابات اخطاری زدند و بعد برای دهم اسفند فراخوان به تجمع دادند. خواستار اجازه برگزاری تجمع شدند، اما عزمشان برای برپایی این تجمع جزم بود و اعلام کردند که منتطر اجازه نمیشوند و برپایی اجتماعات را حق مسلم خود میدانند و در روز موعد اجتماعات خود را برپا کردند. معلمان از طریق سایت های خبری و شبکه های اجتماعی خود در وایبر و مدیای اجتماعی وسیعترین خبررسانی را کردند. همان چیزی که از آن به عنوان شکل گیری “خودبخودی” اعتراضات سخن میگفتند. اعتراضاتی که به هیچ وجه خودجوش نبود و معلمان معترض و نسل جوان و پیشرو آن نقش مهمی در اطلاع رسانی و سازمانیابی اش داشتند.
در حرکت اجتماعی معلمان نیز گرایشات سیاسی مختلف را میشد دید. از گرایشاتی که همواره تلاش در محدود نگاهداشتن مبارزات کارگران و معلمان در چهارچوبه های قوانین موجود و ممکن های حکومتی حرکت میکند، تا اعتراضات آنان را تحت کنترل داشته باشد. و نیز گرایشات چپ و رادیکال که بر خواستهای برحق و انسانی معلمان تاکید دارد. یک نمونه اش فراخون کانون صنفی معلمان به تجمع “سکوت” بود. اما معلمان با در دست گرفتن پلاکاردهایی با خواستهای اعتراضی شان و در جاهایی با شعار دادن و شعارهایی چون زندانی سیاسی آزاد باید گردد، “اگر که من نبودم تو پشت میز نبودی” ، “معلم فریاد میکنه، رسانه سانسور میکنه” و امثال این شعارها عملا فریاد اعتراضشان را بلند کردند و به فراخوان سکوت گوش ندادند. یا در آنجایی که چند نفر از معلمان میخواستند با فرستادن صلوات فضای حکومتی را بر فضای اعتراضی حاکم کنند، معلمان تن ندادند و خواستهایشان را پیگیر شدند. به لحاظ خواستها نیز در اعتراضات این دوره معلمان دیگر شعارهای مبهم و ناروشنی چون اجرای نظام هماهنگ حقوق ها و غیره کنار رفته بود و معلمان مستقیما بر خواست افزایش حقوقها و در قدم اول خواهان پر شدن فاصله خط فقر و سبد هزینه زندگی خود تاکید داشتند. نکته مهم اینجاست که معلمان با هوشیاری تمام و حفظ صف متحد خود توانستند، صدای اعتراضشان را بلند کنند و در ده اسفند ما شاهد یک اعتراض گسترده رادیکال، انسانی و سازمانیافته بودیم. اینها همه پیشروی های معلمان در مبارزاتشان و نقطه قدرتهایش بود. نقطه قوتهایی که میتواند سکوی پرشی برای تداوم این مبارزات باشد. نقطه قوت هایی که درسهای آموزنده ای برای همه کارگران و مردم معترض جامعه دارد و باید درسهایش را آموخت.