ناصر اصغری:
یک سال پیش نوشتم: “٢٥ ژانویه ٢٠١٤، سومین سالگرد انقلاب ٢٠١١ مصر بود. هیجده روز بعد، رژیم حسنی مبارك ساقط شد؛ اما دستگاه حكومتی كه او سمبلش بود دست نخورده باقی ماند.” امروز باید گفت که پلیس دم و دستگاهی که حسنی مبارک را در دادگاهی نمایشی تبرئه کرد، روز ٢٥ ژانویه ٢٠١٥ به سوی جمعیتی که قصد داشت برای گرامیداشت سالروز آغاز انقلاب مصر در میدان التحریر تجمع کند، آتش گشود و یکی از اکتیویستهای انقلاب را به نام شیماء الصباغ به قتل رساند. در ادامه اخبار مربوط به این واقعه، یکی از سایتهای خبری نوشته است: “در تازهترین خبرها از مصر ١٠ نفر در جریان حمله پلیس به تظاهراتها کشته شدهاند. به گفته منابع رسمی در شهرهای مختلف امروز دستکم ١٢ نفر کشته شدهاند که ٩ نفرشان از تظاهرکنندگان بودهاند.”
امروز با جرأت و تأسف فراوان می توان گفت که انقلاب مصر دیگر شکست خورده است. و این همیشه سرنوشت انقلاباتی بوده كه آمادگی كافی برای خلع ید از طبقاتی كه انقلاب بر علیه آنها صورت گرفته است را نداشته اند. دو نیروی اصلی شرکت کننده در انقلاب مصر که چیزی برای از دست دادن نداشتند، کارگران و جوانان بودند. کارگرانی که بطور متوسط دستمزدی کمتر از ٢ دلار در روز دریافت می کردند و جوانانی که هیچگونه افقی جلوی خود نمی دیدند. کارگران تا چند روز قبل از انقلاب چندان متشکل نبودند. اما جوانان در سطح وسیعی و در گروه و دستههای طرفداران تیمهای فوتبال بنوعی متشکل بودند. گرچه، همچنانکه گفتم، كارگران تا چند ماه منتهی به انقلاب چندان هم متشكل نبودند اما اعتراضات رو به رشد كارگری به آنها پتانسیل متشكل شدن را می داد و در روزهای اوایل انقلاب سریعا متشكل شدند و با اعتراضات وسیع و یکپارچه خود كمر رژیم مبارك را شكستند. جوانان هم كه از سالها قبل به اشكال مختلفی در اعتراضات شركت می كردند، متشكل شدن در محافل طرفداران تیمهای فوتبال را بهترین ابزار برای سازماندهی برای شركت در و تداوم انقلاب دیدند.
انقلاب مصر شکست خورد؛ چند مشاهده
١) کارگران و جوانان مصر همچنان بی حقوقند. هیچ حزبی که افق و امیال این بخش از جامعه را نمایندگی کند ایجاد نشد. احزاب سنتی چپ اپوزیسیون خود سیاهی لشکر این و یا آن بخش از طبقه حاکمه شدند.
٢) تشکلهای کارگری که بعد از انقلاب شکل گرفتند، افق روشنی نداشتند. بخش مهمی از یکی از تشکلهای اصلی کارگران پشت دولت السیسی رفت و دبیر آن کمال ابوعطا، وزیر کار این رژیم شد.
٣) بورژوازی، انقلابی را كه نتواند به پیروزی برسد چنان شكست خواهد داد و به خون خواهد کشید كه برای حداقل یك نسل خیال خود را راحت كند. اما موقعیتی که جامعه مصر در آن قرار دارد، یعنی بیحقوقی زنان، ناامنی، بیکاری وسیع، بیحقوقی کارگران، سطح بسیار نازل معیشتی بخش وسیعی از جامعه، ناامیدی جوانان از آینده و مهمتر از همه تجربه شیرین شکست مبارک و مرسی، شبح انقلاب را تا تعیین تکلیف نهایی جامعه با طبقه حاکمه، بالای سر آن جامعه نگه خواهد داشت.
٤) انقلاب مصر از مهمترین ابزار یك انقلاب، که حزب كمونیستی است، محروم بود. جنبش كارگری در غیاب این حزب دچار انشعابات و گیج سری شد. بار دیگر به حالت تدافعی برگشته است. جنبش كارگری و جوانان هنوز دو نیروی مهم در صحنه هستند و می توانند راهی جلوی آینده آن جامعه بگذارند، اگر حزب خود را ایجاد و در آن سازمان بیابند.
٢٥ ژانویه ٢٠١٥