جدید ترین
hamid

زمینه ها و نتایج احتمالی عادیسازی رابطه آمریکا و کوبا

hamid
حمید تقوایی:
عادیسازی روابط آمریکا و کوبا قبل از هر چیز نشانه بن بست و نافرجامی سیاست پنجاه ساله دولت آمریکا در قبال رژیم کاسترو است. اوباما در سخنرانی اش به این مناسبت اظهار داشت سیاست انزوای کوبا جواب نداد و اکنون زمان رویکرد جدید با کوبا فرا سیده است. او گفت پنجاه سال از اعمال سیاست آمریکا در قبال کوبا میگذرد و برادران کاسترو همچنان بر آن کشور حکومت میکنند. این اظهارات بروشنی اعتراف به شکست است. هدف دولت آمریکا بر انداختن رژیم کاسترو از طریق برسمیت نشناختن، انزوای سیاسی و تحریم همه جانبه اقتصادی آن کشور بود. حتی موارد متعددی از توطئه برای ترور کاسترو که بطور مستقیم یا غیر مستقیم بوسیله سیا و پنتاگون سازمان داده شده بود برملا شده است. کتاب رکوردهای گینس تعداد این توطئه ها را ٦٣۸ مورد اعلام میکند! علت این سیاست خصمانه البته روشن است. کوبا در تبلیغات جنگ سردی “یک رژیم کمونیستی دست نشانده و وابسته به شوروی” تلقی میشد که باید به هر قیمت بزیر کشیده شود. اما نه تنها تحریم و بایکوت سیاسی و اقتصادی و توطئه های رژیم چنجی دولت آمریکا بجائی نرسید بلکه بعد از فروپاشی کمپ شوروی نیز رژیم کاسترو همچنان در قدرت باقی ماند. گلاسنوست و پروستریکا در کوبا اتفاق نیافتاد و تحریم ها و دولت کوبا هر دو ادامه یافتند. فروپاشی شوروی، برخلاف آنچه در تمام اروپای شرقی اتفاق افتاد، فروپاشی رژیم کوبا را بدنبال نداشت و در نتیجه معلوم شد تبلیغات جنگ سردی مبنی بر دست نشاندگی و وابستگی حکومت کاسترو به شوروی پوچ بوده است. حتی هیاهوی پیروزی دموکراسی غربی و سلطه بلامنازع بازار آزاد و افسارگسیختگی نئوکنسرواتیسم و میلیتاریسم آمریکا در دو دهه بعد از فروپاشی دیوار برلین نتوانست زمینه های براندازی یا برافتادن رژیم کوبا را فراهم کند. اگر چنین میشد نیازی به این تغییر رویکرد در سیاست آمریکا نمیبود. حتی اگر سیاستهای میلیتاریستی و هژمونی طلبانه آمریکا که با جنگ خلیج در ١۹۹١ شروع شد به نتیجه میرسید سیاست خصمانه دولت آمریکا علیه رژیم کوبا بمراتب شدیدتر و تعرضی تر میشد. اگر لشکرکشی های دولت آمریکا برای استقرار “نظم نوین” به خاورمیانه به چنین نتیجه فاجعه باری که امروز شاهدیم منجر نمیشد قدم بعدی میتوانست تهاجم نظامی به کوبا برای “استقرار نظم نوین جهانی” در امریکای لاتین باشد. این اتفاق نیافتاد بخاطر اینکه میلیتاریسم نئوکنسرواتیستی دولت آمریکا به اهداف سیاسی اش نرسید. بخاطر اینکه ماشین جنگی آمریکا در خاورمیانه به گل نشست. اعتراف رئیس جمهور آمریکا به اینکه “انزوای کوبا جواب نداد” در واقع بیان دیگری از این حقیقت است که استراتژی تامین هژمونی و قدرت بلامنازع دولت آمریکا بر دنیای بعد از جنگ سرد جواب نداد.

اکنون سئوال اینست که تاثیرات عادیسازی روابط بین آمریکا و کوبا بر شرایط سیاسی و اقتصادی و بوِیژه بر وضعیت مردم کوبا چه خواهد بود؟ کوبا یک کشور سوسیالیستی نیست اما نفس پیروزی انقلاب در این کشور تحت عنوان سوسیالیسم و کمونیسم به اصلاحات و دستاوردهای مهمی برای جامعه و مردم کوبا منجر شده است. درمان و آموزش رایگان و سطح پزشکی و تحصیلات و بیمه های اجتماعی و خدمات دولتی در کوبا نه تنها در مقایسه با دیگر کشورهای آمریکا لاتین بلکه نسبت به کشورهای صنعتی غرب نیز از استاندارد بالائی برخوردار است. در عین حال مردم کوبا در اثر پنجاه سال تحریم اقتصادی نسبت به کشورهای مشابه دیگر در شرایط اقتصادی و رفاهی نازل تر و سخت تری به سر میبرند. عادیسازی روابط آمریکا وکوبا تا آنجا که به رفع تحریمها منجر میشود اقدامی به نفع توده مردم کوبا است اما یک نتیجه دیگر این عادیسازی میتواند سلطه بلامنازع بازار آزاد بر اقتصاد کوبا به همه آثار و نتایج مخربی که در روسیه و اروپای شرقی شاهد بوده ایم – نظیر تعمیق و تشدید نابرابریهای اقتصادی، انباشته شدن ثروت در دست یک اقلیت ناچیز و گسترش فقر بین اکثریت عظیم مردم، لغو بیمه ها و خدمات دولتی و درمان و آموزش رایگان، و غیره باشد. این محتمل است اما در عین حال باید توجه داشت که شرایط کوبا با شرایط شوروی و اروپای شرقی در مقطع فروپاشی دیوار برلین کاملا متفاوت است. همانطورکه اشاره شد گورباچفی در کوبا ظهور نکرده و کسی پرچم گلاسنوست و پروسترویکا را بلند نکرده است. عادیسازی رابطه با کوبا برخلاف رابطه غرب با روسیه، رابطه قطب پیروز با قطب شکست خورده نیست و لذا شرایط و فضای سیاسی در کوبا برای مقاومت مردم در برابر باز پس گرفتن دستاوردها و رفرمهائی که انقلاب کوبا در پی داشته است بسیار مساعد تر از شرایط شوروی و کشورهای اروپای شرقی در دوره پس از دیوار برلین است. کوبا میتوانند سرنوشتی متفاوت از روسیه و کشورهای اروپای شرقی داشته باشد. و این تماما به ایفای نقش توده مردم در مقابله با سرمایه داری بازار آزاد گره خورده است.

پنجاه و پنج سال قبل انقلاب استقلال طلبانه و آزادیخواهانه کوبا توانست کشوری که به عشرتکده و جزیره خوشگذرانی یک درصدیهای آمریکائی بدل شده بود را به کشوری با بالاترین سطح تحصیل و بهداشت تبدیل کند. این احتمال وجود دارد که با قرار گرفتن سرمایه داری با چهره عریان بازار آزاد و غیر دولتی اش در برابر مردم، انقلاب دیگری این بار نه صرفا تحت نام بلکه با مضمون واقعی سوسیالیستی در کوبا شکل بگیرد و آزادی و برابری و رفاه را برای جامعه به ارمغان بیاورد. باید امیدوار بود و تلاش کرد که چنین باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *