ناصر اصغری:
دوستی در نامه ای به نشریه “کارگر کمونیست” می نویسد: “اگر ممکن است درباره مهم ترین مولفه ها و مشخصه های نظام سرمایه داری توضیحاتی ارائه بفرمائید یا مقاله ای معرفی کنید.”
در انتها چند نوشته را برای علاقمندانی که می خواهند این موضوع را به تفصیل دنبال کنند معرفی خواهم کرد؛ اما ابتدا لازم است به صورت خیلی مختصر به چند مٶلفه و مشخصه نظام سرمایه داری اشاره ای بکنم.
اگر سئوال فوق را جلوی هر انسان منصفی که از این وضعیت ناراضی و به تنگ آمده است بگذارید، لیستی از خصوصیات قابل مشاهده جامعه امروز را برایتان برخواهد شمرد: نابرابری، فقر، حکومت پلیسی، جنگ. و وقتی به اعماق برویم لیست طولانی تر میشود: بیکاری، کار برای مزد، تورم، رقابت، بحرانهای ادواری و غیره. من هم قبول دارم که همه اینها از مٶلفه و مشخصه های “مهم” و نه لزوما مهمترین نظام تولید سرمایه داری هستند. اما به نظر من “مهمترین” و ستون اصلی همه این مٶلفه و مشخصات، مالکیت خصوصی بر ابزار تولید است! تأکید کنم که “مالکیت خصوصی بر ابزار تولید” و نه مالکیت خصوصی بر مسواک و خمیر دندان و دوچرخه و اینگونه ابزار و وسائل شخصی و خصوصی. از مالکیت بر ابزار تولید در نظام تولید سرمایه داری، مالکیت بر کارخانجات، مزارع، مالکیت بر خانه برای سود و نه استفاده شخصی، وسایل ارتباط جمعی، معادن و دیگر منابع طبیعی، ابزار آلات ماهیگیری ماکرو، وسائل حمل و نقل عمومی و موارد اینچینی مد نظر است. تأکید بر این نکته ضروری است، چرا که طرفداران نظام تولید کاپیتالیستی با در دست داشتن رسانه و مطبوعات مهندسی افکار، سعی میکنند با متوسل شدن به اینگونه ترفندهای مبتذل کلمه “مالکیت” را به حتی خصوصی و شخصی ترین وسائل هم تسری بدهند.
تأکید کنم که مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، مختص نظام سرمایه داری نیست. اما مالکیت و ابزار تولید، هر دو به معنای معاصر آنها و همچنین “آزادی” فرد از قید و بندهای ارباب – رعیتی، مالکیت خصوصی بر ابزار تولید در نظام سرمایه داری را از دیگر جوامع طبقاتی و شیوههای تولید، مثلا بردهداری و فئودالیسم تفکیک میدهد. اما برگردیم به مالکیت خصوصی بر ابزار تولید در نظام تولید سرمایه داری.
مبنا و اصل مالکیت خصوصی بر ابزار تولید در نظام تولید سرمایه داری، استخراج سود و ارزش اضافه هر چه بیشتر است. همین اصل باعث می شود که صاحبان ابزار تولید بر همه شئونات زندگی اجتماعی افراد در جامعه حاکمیت داشته باشند، حتی اگر گاها با چشمان غیر مجهز و مسلح قابل روئیت نباشد.
اجازه بدهید به اختصار، این موضوع را با “بحرانهای دورهای” نظام تولید سرمایهداری توضیح بدهیم. تلاش برای استخراج سود بیشتر به بحرانهای دورهای نظام سرمایه داری منجر میشود. بروز بحرانهای دورهای که هر از چندگاهی به نقطه اوج خود می رسند و دنیا را به قهقرا می برند، از خصیصه های گریزناپذیر این نظام است. هر بحران با انباشت، تراکم و تمرکز سرمایه، هر بار با ابعادی عمیقتر و ویرانگرتر از بحران قبل ظهور می کند. در پایه ای ترین سطح، قانون گرایش نزولی نرخ سود مبنای کلیه بحرانهای اقتصادی جامعه سرمایه داری است. مارکس نشان می دهد که همگام با انباشت، ترکیب ارگانیک سرمایه ناگزیر افزایش می یابد. این بدین معناست که نسبت سرمایه ثابت (سرمایه ای که خرج وسائل تولید می شود) به سرمایه متغیر (سرمایه ای که خرج خرید نیروی کار کارگر می شود) دائم در حال افزایش است. در تحلیل مارکسیستی، سود و ارزش اضافه تنها از سرمایه متغیر است که حاصل می شود. یعنی سرمایه ثابت ارزشی بر سرمایه اولیه نمی افزاید. در نتیجه ربط این بحث به بحث ما این است که وقتی نسبت سرمایه ثابت به سرمایه متغیر افزایش یافت، نرخ سود کاهش می یابد. یعنی نسبت سرمایهای که ارزشی بر سرمایه نمی افزاید، به نسبت سرمایه ای که منبع ارزش است بیشتر شده است. پائین آمدن نرخ سود و ارزش اضافه از یک حد، یعنی بحران!
سرمایه راههای متعددی برای خروج از بحران را امتحان می کند. در پایه ای ترین سطح، دستمزدها را تا جائی که کارگر از فقر و گرسنگی کامل تلف نشود، پائین می آورد. یعنی دستمزد کارگری را که قبلا با پول ٤ ساعت (که شامل بیمه و غیره هم هست) از ٨ ساعت کارش زندگی می کرد، این ٤ ساعت را مثلا به ٣ ساعت و حتی کمتر تقلیل می دهد. برای فروش وسائل تولید شده، به بازار احتیاج دارد و این سرمایه دار را به رقابت با سرمایه داران ضعیفتر می کشد؛ تا جائی که در هر بحرانی تعدادی از سرمایه داران از زیر بار این رقابت جان سالم بدر نمی برند و ورشکست می شوند. بنابراین در وهله اول، “مسابقه” برای حصول ارزش اضافه بیشتر، رقابت را بین سرمایه داران در چهارچوب کشوری تشدید می کند. با ورشکسته شدن سرمایه داران ضعیفتر، کارگران بیکار شده بنگاههای ورشکسته به ارتش بیکاران اضافه می شوند و این به رقابت بین کارگران دامن زده و تشدید می کند. در مراحل بعدی رقابت برای به دست آوردن بازارهای بیشتر فراکشوری، منجر به جنگ دولتها برای تصرف بازارهای تازه می شود.
اینجا به دو مقوله “بحران” و “رقابت” که بسیاری آنها را از مهمترین مشخصه های نظام سرمایه داری می دانند نسبتا بیشتر پرداختم. اما از نظر من آن دو مقوله حاصل کشمکش بر سر سود بیشتر هستند که ریشه در استثمار و کار برای مزد و مالکیت بر وسائل تولید دارند.
آزادی در سرمایه داری
بالاتر به مشخصه و مٶلفه هایی از نظام سرمایه داری پرداختم که از دید یک منتقد مارکسیست به این نظام است. اما طرفداران نظام سرمایه داری مشخصه های “مثبتی” از این نظام را نام می برند به نام “قانون” و “آزادی فرد”. اجازه بدهید به “آزادی فرد” بصورت خیلی اختصار بپردازیم.
این واقعیت دارد که یک مشخصه مهم نظام سرمایه داری، در برابر نظامهای طبقاتی فئودالی و برده داری، “آزادی” فرد و برابری وی در برابر قانون است. نابرابری اقتصادی یک مشخصه مهم سیستم سرمایه داری است. در تمام قوانین و بیانات مهم کشوری و بین المللی بورژوائی، حق مالکیت و فرض نابرابری اقتصادی حک شده است! اما برابری صوری و سیاسی در برابر قانون از مشخصات مهم و انکارناپذیر سرمایه داری است. هیچکس حق ندارد کس دیگری را وادار به کار برای کسی بکند؛ اما اگر کسی که صاحب وسائل تولید نیست کار نکند، از گرسنگی جان سالم بدر نخواهد برد! کسی نمی تواند جلوی کس دیگری را برای کاندیداتوری ریاست جمهوری سد کند؛ اما کاندید باید چندین صد هزار دلار داشته باشد که اولا ثبت نام کند و بعد تبلیغات انتخاباتی موفقی داشته باشد! همه حق دفاع از خود در برابر دست درازی این و آن را داشته باشند؛ اما همه نمی توانند وکلائی را برای دفاع از خود استخدام بکنند که سیاه را سفید کند!
منصور حکمت درباره آزادی و برابری در نوشته کوتاه و خواندنی، “آزادی، برابری، حکومت کارگری” می نویسد:
«”آزادی” یعنی رهایی کامل از قدرت و حاکمیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی سرمایه و سرمایه داری، یعنی رهایی از کلیه روابط، مناسبات و نهادهای اسارت آور و سرکوبگر جامعه بورژوایی، یعنی رهایی ازچنگال بردگی مزدی، رهایی ازانقیاد طبقاتی، رهایی از سرکوب ماشین دولتی بورژوازی، رهایی از بی حقوقی سیاسی و انقیاد فرهنگی، رهایی از پیله مذهب و پندارها و قوانین و ارزش های خرافه آمیز و عقب مانده جامعه موجود، رهایی از ستم های مذهبی، قدمی و جنسی، رهایی از فقر و فلاکت، جهل و خرافه و کل تبعیضات و مصائب جامعه بورژوایی. “برابری”، یعنی نه فقط برابری حقوقی و قانونی، نه فقط برابری شهروندان جامعه از هر قوم و نژاد و جنسیت، بلکه برابری در امکانات مادی، در دسترسی به ابزارهای ارتقا و شکفتن استعدادهای فردی و اجتماعی، برابری در تولید و در زیست، برابری در اعمال اراده در سرنوشت اقتصادی، سیاسی و اداره جامعه خود ـ برابری در بهره مندی از محصولات مادی و معنوی کار و تلاش اجتماعی و برابری در مبارزه برای فایق آمدن بر هر عقب ماندگی و کمبود ـ برابری ای که تنها با درهم کوبیدن مالکیت خصوصی بورژوایی بر وسایل تولید و مبادله، از میان بردن بردگی مزدی و قرار دادن وسایل تولید و ثروت جامعه در مالکیت جمعی و اشتراکی کلیه انسانهای سهیم در فعالیت اجتماعی حاصل میشود.»
در نتیجه “آزادی” و “برابری” در سرمایه داری، که قانونی و حقوقی هستند، صوری اند و دست نیافتنی.
واضح است که درباره “مٶلفه و مشخههای” نظام سرمایهداری می شود یک کتاب قطور نوشت تا بشود گوشه هایی از آن را باز کرد. اما برای جواب به یک سئوال و معرفی چند مقاله و کتاب، امیدوارم که این یادداشت کمکی به خواننده گرامی کرده باشد.
=======
برای مطالعه بیشتر:
در میان صدها و هزاران کتاب و جزوه و مقاله آموزنده در باره ویژگی های نظام سرمایه داری، من یک لیست کوتاه به علاقمندان معرفی می کنم:
١) سرمایه (کاپیتال)، کارل مارکس، ترجمه جمشید هادیان:
http://www.kapitalfarsi.com/
٢) بازخوانی کاپیتال، منصور حکمت:
http://hekmat.public-archive.net/fa/٣٢٠٠fa.html
٣) نظری به تئوری مارکسیستی بحران و …، منصور حکمت:
http://hekmat.public-archive.net/fa/٠١٤٠fa.html
٤) اسطوره بورژوازی ملی و مترقی (١) و (٢)
http://hekmat.public-archive.net/fa/٠١١٠fa.html
http://hekmat.public-archive.net/fa/٠١١١fa.html
٥) دمکراسی: تعابیر و واقعیات، منصور حکمت
http://hekmat.public-archive.net/fa/٠٨٨٠fa.html
٦) دربارهٔ مسئلهٔ یهود، کارل مارکس، ترجمه ع. افق
http://www.kvinnonet.org/essays/FA٠٠٤٣.html
٨ سپتامبر ٢٠١٤