Hamid-t3

یادداشتهای هفته

Hamid-t3
حمید تقوایی:

در بزگداشت منصور حکمت!

“جنگ تروريستها ميتواند آغاز يکى از خونبار ترين دوره هاى تاريخ معاصر باشد. تا همينجا نفس در سينه صدها ميليون انسان حبس شده است. اما اين دورنما محتوم نيست. صحنه به دو سوى اين جدال محدود نيست. يک نيروى سوم، يک غول خفته، وجود دارد که ميتواند ورق را برگرداند. اين دوره ميتواند، اگر اين غول بيدار شود، سر آغاز تحولات مثبت و تحقق آرمانهايى در جهان باشد که بشريت در دهه هاى آخر قرن بيستم ديگر از آن قطع اميد کرده بود. بوش و بلر و خامنه اى، آمريکا و ناتو و اسلام سياسى، نميدانند که واقعا يک بشريت متمدن، يک جهان متمدن، وجود دارد که ممکن است در اين ميان برخيزد و در مقابل جنگ تروريستها از خود دفاع کند. عليرغم همه اين تاريکى و وحشتى که در برابر ما مردم گرفته اند. قرن بيست و يکم ميتواند قرن بربريت کاپيتاليستى نباشد. اين روزهاى تعيين کننده اى است.”
منصور حکمت در مقاله ” دنیا بعد از یازده سپتامبر”
امروز، ۴ جولای ٢۱۰۴، مقارن با دوازدهمین سالگرد درگذشت منصور حکمت است. با مرگ او کمونیسم معاصر یک متفکر و رهبر برجسته و یک پراتیسین و مبارز خستگی ناپذیر را از دست داد اما بعد از مرگ منصور حکمت نیاز عاجل و مبرم جهان معاصر به بینش و روش و پراتیک و نقد عمیق و رادیکالی که منصور حکمت نماینده و پرچمدارش بود، بیش از پیش برجسته و عیان شد.
“غول خفته” مورد اشاره منصور حکمت در جنبش یک درصدیها علیه نود و نه در صدیها و در انقلابات موسوم به بهار عربی به حرکت در آمد و گوشه ای از قدرت خود را به نمایش گذاشت اما بربریت کاپیتالیستی همچنان بر دنیای ما حکمفرماست. برای جنگ نهائی با کاپیتالیسم معاصر، جنگ ناگزیری که حتی مراجع و نهادهای بورژوائی و سرمایه دارن مالتی میلیاردر در موردش هشدار میدهند و راههای مقابله با انقلابات نوع انقلاب اکتبر و انقلاب کبیر فرانسه را بحث و بررسی میکنند، به کمونیسمی نیاز است که منصور حکمت نماینده و رهبر و پرچمدارش بود: کمونیسم کارگری در تمایز پایه ای و هویتی از جریانات سنتی موسوم به کمونیسم در دوره جنگ سرد. کمونیسمی که آمال و آرزوهای کارگران و توده های محروم دوران ما، آرمان نود و نه درصدیهای جهان در مقابل سلطه یک درصدیها، را نمایندگی کند. جهان متمدن به این کمونیسم نیاز دارد.
بهترین راه بزرگداشت منصور حکمت توده ای و اجتماعی کردن کمونیسم اوست. کمونیسمی که خود او همانند مارکس “ماتریالیسم پراتیک” مینامید. راه تبدیل این کمونیسم به یک جریان اجتماعی قدرتمند، پراتیک اجتماعی و دخالتگری فعال در رویدادها و مبارزات اجتماعی روزمره ای است که میتواند “سر آغاز تحولات مثبت و تحقق آرمانهايى در جهان باشد که بشريت در دهه هاى آخر قرن بيستم ديگر از آن قطع اميد کرده بود”. پراتیک اجتماعی ای که “میتواند ورق را برگرداند”.
حزب ما با دخالتگری فعال و هر روزه در دل رویدادها و تحولات و مبارزات و اعتراضات جاری، نه صرفا در سالروزها، بلکه هر روز یاد عزیر منصور حکمت را گرامی میدارد.

********************************
هراس از تکرار انقلاب اکتبر و انقلاب کبیر فرانسه!

“اگر برای حل نابرابری خیره کنندهای که در این اقتصاد وجود دارد کاری نکنیم، چوبش را خواهیم خورد. هیچ جامعهای تحمل چنین نابرابری فزایندهای را ندارد. در واقع در تاریخ بشر هیچ مثالی وجود ندارد که ثروت اینگونه انباشته شده باشد و سرانجام چوبش را نخورده باشد … اگر تغییراتی سریع اعمال نشود شاهد اتفاقاتی مثل انقلاب اکتبر روسیه یا انقلاب کبیر فرانسه خواهیم بود.”
نیک هانوئر سرمایه دار مالتی میلیاردر آمریکائی
مشکل آقای هانوئر و هم طبقه ای هایش اینست که تغییرات سریع مود نظرشان دردشان را دوا نمیکند. آقای اوباما با شعار تغییر روی کار آمد و نتیجه اش نجات کمپانیهائی نظیر جنرال موتورز از بحرانی که خود این نوع کمپانیها باعث و بانی اش بودند، و انباشت هر چه بیشتر ثروت در دست یک درصدیها و فقر و محرومیت هر چه بیشتر برای نود و نه در صدیها در آمریکا و در سراسر دنیا بود.
انقلاباتی نظیر انقلاب اکتبر و انقلاب کبیر فرانسه، و بسیار فراگیر تر و زیر رو کننده تر از آن انقلابات در راه است. انقلاباتی که نه اشتباهات و سهل انگاریهای این و یا آن دولت و این یا آن شرکت و کمپانی، بلکه قوانین و نیازهای پایه ای و هویتی کاپیتالیسم وقوع آنها را به یک ضرورت و نیاز عاجل جهان معاصر تبدیل کرده است. آقای هانوئر صرفا تجسم انسانی نگرانی و هراس بجای کاپیتالیسم از تحقق این ضرورت پایه ای و تاکید دیگری بر گریز ناپذیری انقلابات زیر و رو کننده ضد کاپیتالیستی در جهان معاصر است.

********************************
دانشگاه باز میگردد!

“مسئولان ذیربط و مدیران دانشگاهها باید با جدیت از تبدیل مراکز علمی به محل جولان و فعالیتهای جریان های سیاسی جلوگیری کنند.”
خامنه ای

این نگرانی خامنه ای کاملا قابل درک است. یک مرکز رشد چپ و آرمانهای سوسیالیستی در جامعه ایران، از دوران حکومت شاه تا به امروز، دانشگاهها بوده است و امروز در متن بحران همه جانبه ای که دامن حکومت را گرفته، این خطر سرخ بیش از هر زمان دیگری مقامات حکومتی را هراسان کرده است. خامنه ای به خیال خود دارد مقامات حکومتی اش را برای اول مهر آماده میکند اما واقعیات جامعه از گسترش فقر و گرانی و بیکاری گرفته تا رشد اعتراضات علیه اعدام و حجاب و آپارتاید جنسی در ورزشگاهها این هشدارها و خط و نشان کشیدنها را تماما بی اثر و بی اعتبار میکند. با آغاز سال تحصیلی تازه دانشگاهها نیز به یک سنگر مبارزه در تمامی این عرصه تبدیل خواهد شد. چندی قبل دانشجویان دانشگاه اصفهان در اعتراض به جو اختناقی حاکم در دانشگاهها اعلام کردند “دانشگاه باز میگردد”! این پاسخ از پیش دانشجویان به تکاپوهای عبث مقامات حکومتی در مقابل یک سنگر مهم “آزادی و برابری” در جامعه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *